eitaa logo
🌹 منتظران ظهور 🌹
2.8هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
9.5هزار ویدیو
298 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی کپی متن حلال با ذکر صلوات برای فرج🌱 مدیر: @Montazer_zohorr @Namira_114 تبادل و تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/1139737620C24568efe71
مشاهده در ایتا
دانلود
AUD-20220131-WA0162.mp3
10.78M
۳ 💫 فایل دوم # استاد_ شجاعی 🎤 # استاد_مجتبی_تهرانی [ رجب، ماه اختصاصی " تو " و " خداوند " است.] ☆ در این ماه، خداوند با تمام شکوه و قدرت و عظمتش، تو را صدا می‌زند! اگر صدایش را نمی‌شنوی، اگر نشانه‌هایش را نمی‌بینی.. جایی پایِ دلت سست شده...! آن را پیدا کن! پای درس استاد محمد شجاعی 👆👆 https://chat.whatsapp.com/CROUy3ron9zCXk3WTxTq2i
✨﷽✨ 🌺️ هفت عبارت نیروبخش که در زمان های سختی باید به خودمون بگیم ۱.هیچ چیز دائمی نیست: هر شب سیاهه اما روز بعد، خورشید طلوع میکنه ۲.زخم های ما نشانه ی قدرته نه ضعف : خیلی از مردم خیال میکنند تجربه های بد بهشون آسیب میرسونه اما در واقع اون هارو قوی تر میکنه ۳.زمانی که بقیه منفی بافی میکنن،من میتونم مثبت باقی بمونم: بعضی وقتا تو زندگی ، مردم تلاش میکنن که شما را پایین بکشن اما شما نباید بهشون گوش بدید ۴.عبور از رنج منو دانا تر میکنه: هر تجربه دردناک، درسیِ که شما میتونید اون رو یادبگیرید ۵.حتی زمانی که در حال کشمکش هستم رو به جلو حرکت میکنم : کشمکش ها به شما کمک میکنه که تو زندگی پیشرفت کنید تا به شادمانیِ حقیقی دست پیدا کنید ۶.ترس هیچ چیز را عوض نمیکند: اگر همیشه روی اتفاقات بدی که میتونه بیوفته تمرکز کنید،هیچوقت به حداکثر توانتون دست پیدا نمیکنید ۷.بهترین گزینه ادامه دادنه: زندگی ما رو به زمین میزنه اما ما باید بلند شیم https://chat.whatsapp.com/CROUy3ron9zCXk3WTxTq2i
🌹 منتظران ظهور 🌹
#از کرونا تابهشت #قسمت۱۳۰ 🎬: روزها با خیر وخوشی والبته چشم انتظاری میگذرد,هر روز متفاوت تر وبهتر
کرونا تابهشت ۱۳۱ 🎬: امروز ازتمام شبکه ها ,اعم از مجازی وتلویزیون و..اعلام شده هرکس که احساس میکند احتیاج مالی دارد ,به واحد خزانه داری جایی که ساکن است مراجعه کند وهرانچه که لازم دارد از مسوول مربوطه بستاند,بدون داشتن مدارک هوییت وحتی بدون در دست داشتن مدارکی که نیاز مالی اش را نشان میدهد... من وعلی وبچه ها که مدتیست تنها شده ایم وطارق وابوعلی و..به لطف حضرت هرکدام صاحب خانه هایی نوساز شده اند,راجب این اعلام ,بحث وگفتگو میکردیم,بچه ها هم بااینکه سنشان پایین بود اما دربحث مشارکت داشتند وهمیشه نظریه های خردمندانه ای میدادند واین چیز چندان عجیبی نبود,دراین زمان که عقلها کامل شده بود وتحت تعلیمات حضرت همه ی افراد از علوم دنیا سردرمیاوردند,اینچنین صحنه هایی از عادی ترین ,صحنه های روزمره بود. همه مان بلا استثنا معتقد بودیم که در سرتاسر این عالم هستی کسی پیدا نخواهد شد که احتیاج مادی داشته باشد ,اخه به لطف حکومت الهی ومدیریت حضرت,فقر کلا ریشه کن شده بود ,همه ی زندگیها تقریبا دریک سطح بود ,فقیروغنی معلوم نمیشد,حتی اگر کسی میخواست زکات مالش را بدهد یا صدقه وانفاقی داشته باشد,هیچ نیازمندی پیدا نمیشد که این اموال را بگیرد وازطرفی علاوه برمساواتی وبرابری که حاکم شده بود مردم قناعت پیشه شده بودند,به همانچه که داشتند قانع بودند وصدالبته داشته هایشان جوابگوی نیازهای روزانه شان هم بود. اصلا دنیا طوری شده بود که دیگر جیب من وتو نداشت,اگر کسی احتیاج مالی داشت ,راحت از جیب برادر دینی اش برمیداشت وهمه هم خشنود وراضی,بودند... هنگام عصر,همینطور که جلوی تلویزیون نشسته بودیم واز میوه های باغ خانمان برای بچه ها قاچ میکردم,ناگهان خبری پخش شد که همه منتظر شنیدنش بودیم ,یعنی کنجکاو برای فهمیدنش بودیم.. دارد.... 🖊به قلم...ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧
کرونا تابهشت ۱۳۲ 🎬: خبرنگار پشت دوربین امد وگفت :این گزارش به اصرار خود این فرد صورت میگیرد وگرنه در دستور کار ما و روش حکومت نیست وبعد دوربین رو به مردی که صورتش را شطرنجی کرده بودند گشت وان مرد چنین شروع کرد:حقیقتا من احتیاج کم مالی داشتم که میتوانستم با برداشت از جیب برادرم ان را رفع کنم اما وقتی امام اینچنین اعلانی داد که هرکس نیاز,مالی,دارد نزد ما بیاید باخود گفتم حالا که حضرت فراخوان داده چرا از انجا نیازم را تامین نکنم,بنابراین به این واحد خزانه داری که مشاهده میکنید مراجعه کردم,وقتی که مامور مربوطه متوجه حضورم شد ودانست درپی ان اعلان امدم ,مرا به اتاق اصلی یا همان گاوصندوق خزانه راهنمایی کرد وبا تعجب زیاد مرا با دریایی از شمش طلا تنها گذاشت وگفت هروقت کارت تمام شد بیا,بیرون ,من بیرون منتظرت هستم. به محض بیرون رفتن مامور مربوطه به سمت شمشهای طلا رفتم,انها را لمس کردم,نیاز مالی من طوری بود که با یک صدم یکی از,شمشها رفع میشد ,اما من وقتی خودم را تنها بین اینهمه طلا دیدم,حریصانه شمشهای طلای زیادی در جیبها ولباسم پنهان کردم واز,دراتاق بیرون امدم ,مامور مربوطه بدون کوچکترین نگاهی یا سوالی از من به سمت در اتاق رفت واز من خداحافظی کرد,من روی محوطه رسیدم واز عمل خودم بسیار شرمگین وپشیمان شده بودم,برگشتم ودرکمال شرمندگی هرچه شمش طلا برداشته بودم روی میز,قرار دادم وبا شرمساری گفتم که حرص, باعث این عمل شد وگرنه من اینقدر نیاز مالی ندارم ,ودرکمال تعجب ان مامور با لبخندی کل طلاها را به طرف بازگرداند وگفت:در مرام ومسلک اهل بیت ع نیست که انچه را بخشیده اند,بازپس گیرند این دستور حضرت است,همه مال خودت,بردار وبرو... دراین لحظه اشک از چهار گوشه ی,چشمان گزارشگر میریخت وبغض ان مرد هم شکست وباهق هق ادامه داد:به خدا اینجا بهشت خداست است وبی شک حضرت نماینده ی خداوند روی زمین است.... همه مان اشک شوق میریختیم که خدا راشکر ما هستیم واین زمان را درک کردیم وکاش وای کاش مردگان ماهم سراز گور برمیداشتند واین بهشت زیبا را میدیدند... دارد... 🖊به قلم...ط_حسینی ... 💦🌧💦🌧💦🌧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کرونا تابهشت ۱۳۳ 🎬: غرق افکارم بودم,باخودم فکر میکردم الان زینب وعباس کجایند؟درچه وضعیتی هستند کاش,خبری از انها بهم میرسید,برای زودتر رسیدن بهشان کلی نذر ونیاز ودعا کرده بودم,همینجور که سبزی ها را ابکش میکردم ,اخرین صلوات از ختم صلواتم را هم فرستادم که حسن وحسین با سروصدای زیاد وارد اشپز خانه شدند,گوشی موبایل را که داشت زنگ میخورد به طرفم دادند. دستهام را با دستمال خشک کردم,تا گوشی را گرفتم,قطع شد. نگاه کردم ,علی بود,سابقه نداشت این وقت روز زنگ بزند,خودم شماره اش را گرفتم....مشغول بود,حتما داشت من را میگرفت,گوشی را گذاشتم روی کابینت که صدای,الارم پیامک بلند شد . پیامک را باز کردم,علی بود... خدای من ,باورم نمیشد,انگار اون لحظه ای که من دعا کردم ,مرغ امین حق به راه بوده,علی چیزی را گفته بود که روزها وماه ها انتظار شنیدنش را داشتم ,مضمون پیامک این بود:سلما جان,مژده بده بالاخره انتظار,به,سر امد ,امروز حضرت فرمودند دیگه فرصت انسانهایی که فریب شیطان را خورده اند وخود را در جزیره ای,به همراه ابلیس محصور کرده اند ,تمام شده,امام بارها وبارها از,طریق امواج برایشان پیام ارسال کرده بود وانها را به بازگشت به سوی راه خدا فراخوانده بود ,اما دلی که جایگاه شیطان شده,نور الهی را دریافت نمیکند,اماده بشو,ان شاالله فردا همراه امام راهی جزیره شیاطین هستیم,ان شاالله زینب وعباس را پیدا خواهیم کرد... از خوشحالی این خبر دوباره باران چشمانم به باریدن گرفت ,زانوهام شل شد وهمانجا روی زمین نشستم,بچه ها با کنجکاوی دورم را گرفتند ,هرسه شان را دراغوش گرفتم ومژده ای را که علی,به من داده بود,به انها دادم.... انها هم مبهوت تراز من ,لبخند به لب اشک شوق میریختند... دارد.... 🖊به قلم ....ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
کرونا تابهشت ۱۳۴ 🎬: درمیان شور وشوق خانواده ام با قلبی مطمین وروانی اسوده در رکاب حضرت حاضر شدیم ودوباره راهی جهاد شدیم اما این جهاد با بقیه ی جنگها فرق داشت,اینبار لشکر حضرت همراه با لشکری عظیم از جن وفرشتگان با طی الارض به سمت جزیره ی شیاطین راه افتادیم,به گفته ی حضرت امروز همان(روز معلوم)ای بود که درقران از ان سخن گفته بود,زمانی که ابلیس بر ادم ابوالبشر سجده نکرد واز درگاه خداوند رانده شد,کینه ی ادم وفرزندانش را به دل گرفت واز خدا خواست تا به او قدرتی دهد تا قیام قیامت,ابلیس تا حد توانش از فرزندان ادم را از راه حق به در کند ودر جرگه ی ابلیسان در اورد وخداوند که در تمام امور به انسانها(اختیار انتخاب)داده بود ,این خواسته ی شیطان را اجابت کرد اما فرصت شیطان را تاقیامت نگذاشت وبه اوفرمود(الی یوم المعلوم)واین روز معلوم همانا ایام ظهور اخرین منجی وحجت خداست بر روی زمین,روزی که عمر ابلیس به پایان رسیده وابلیس وابلیسیان از هیچ کاری برای وقت خریدن وزنده ماندن بیشتر دریغ نمیکنند... به طرفه العینی به مکان مورد نظر رسیدیم واطراف جزیره را فرشتگان واجنه ی مسلمان محاصره کردند,هراز گاهی یک دود سیاهی از گوشه ای بلند میشد ودریک لحظه توسط جنیان مسلمان ,خاموش میشد,گویا این دودها ,ابلیس بچه هایی بودند که قصد فرار داشتند اما به سرعت نابود میشدند...قدم به قدم پیش میرفتیم وجزیره را از وجود شیاطین پاک میکردیم,حتی بعضی جاها انسانهایی درحال نگهبانی بودند که صورتشان از گراز هم ترسناک تر بود وانها هم به وسیله ی لشکر امام از پا درمیامدند. به نزدیک ساختمان بلندی رسیدیم که صداهای عجیب ووهم انگیزی از درون ان به گوش میرسید,با وجود امام ترسی برما مستولی نشد اما صداهای انقدر هراس انگیز بود که ناخوداگاه بدن ادمیان را میلرزاند... دارد... 🖊به قلم...ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 💠 نهج البلاغه و شرح آن # خطبه ۲۵ # جلسه ۶۳ # بخش ۱ 🔘 مقدمه : این خطبه ماجرای غم انگیز گریز استاندار یمن به کوفه و واگذاری شهر صنعا و منطقه یمن به دست مهاجمین سپاه معاویه را گزارش می کند . 📜اخباری به کوفه رسید که یمن مورد حمله فرماندار نظامی معاویه قرار گرفته و در پی آن استاندار یمن ( عبیدالله بن عباس) که از جانب امیرالمؤمنین منصوب شده بود ، شهر را رها کرده و راهی کوفه شد. همچنین فرماندار نظامی یمن سعید بن نمران نیز گریخته و به سمت کوفه می آید . آن دو به نزد امیرالمؤمنین علیه‌السلام می آیند و مورد سرزنش ایشان قرار می گیرند که چرا شهر را رها کردید و مقاومت نکردید؟! حضرت این خطبه را همانجا از روی شدت ناراحتی ایراد فرمودند . مضمون خطبه این است که می فرمایند : امروز هیچ جایی جز شهر کوفه در اختیار من نیست و کسی به من یاری نمی رساند . برای روشن شدن این ماجرا باید دانست که بعد از جنگ نهروان ، در اواخر عمر مبارک امیرالمؤمنین ، مردم عراق به هیچ وجه آمادگی برای یاری آن حضرت نشان نمی دادند . حضرت تصمیم داشتند بعد از جنگ با خوارج مجدداً به سمت معاویه لشکر کشی کنند و آن مشکلات و مصائب و ماجراهای مربوط به جنگ صفین این بار جبران شود و معاویه را سرکوب کنند ؛ لذا برای آماده سازی مردم کوفه با هدف حرکت به سوی شام خطبه های آتشینی می خواندند . اما مردم کوتاهی کرده و ابراز خستگی می کردند . آنها از یاری ولی خدا امیرالمؤمنین علیه‌السلام دریغ ورزیدند . خبر سستی و سهل انگاری مردم عراق به گوش معاویه رسید . معاویه که مطمئن بود علی بن ابیطالب علیه‌السلام موفق نخواهند شد سپاهی علیه او ترتیب دهند ؛ لذا فرمانداران نظامی خود را بسیج می کرد و آنها را به سمت بلاد اسلامی می فرستاد ، برای ایجاد رعب و وحشت و متشنج کردن اوضاع به نفع خودش و بر علیه علی علیه‌السلام . معاویه می خواست امور کشور اسلامی را از دست امیرالمؤمنین علیه‌السلام خارج سازد . کل این ماجراها " الغارات" نام دارد . (📚 کتابی تحت همین عنوان توسط یکی از ارادتمندان امیرالمؤمنین به نام ابوهلال ثقفی اصفهانی نوشته شده است که با ترجمه عبدالمحمد آیتی در بازار موجود است . این کتاب به حملات و تجاوزات نظامی طرفداران معاویه نسبت به مردم عراق و حجاز اشاره دارد ) آن زمان اگرچه شام در دست معاویه بود ، ولی بقیه مناطق از جمله ایران ، عراق ، حجاز ، یمن و شمال افریقا در اختیار امیرالمؤمنین علیه‌السلام قرار داشت که به خاطر سستی مردم و نفوذ معاویه ، نظم این مناطق به هم خورده بود . یکی از بی نظمی ها و آشوبهایی که معاویه ایجاد کرد مربوط به حمله بُسر بن اَرطاة به یمن می باشد . " بُسر بن اَرطاة " فرد خونریز و سفاکی بود . معاویه ابتدا اورا به سمت حجاز فرستاد و به او اختیار تام داد . او با لشکرش وارد مدینه شد و مردم را در مسجد پیامبر جمع آوری کرد و گفت : بله شما خلیفه پیامبر ( عثمان) را می کشید و با دیگری بیعت می کنید ؟! سستی شما باعث کشته شدن عثمان شد . در آن زمان والی مدینه ابو ایوب انصاری بود که قبل از حمله بُسر به مدینه گریخته بود . بُسر با ورودش به مدینه اولین اقدامی که کرد ، خانه ابو ایوب انصاری و تعدادی خانه دیگر را به آتش کشید و تهدید به کشتن مردم مدینه نمود . بعداز مدینه به مناطق دیگری از جمله نِباله در نزدیکی طائف که محل زندگی شیعیان امیرالمؤمنین علیه‌السلام بود ، حمله و همه را قتل عام کرد . سپس به مکه رفت و آنجا هم کشتاری به راه انداخت و بعد به سمت یمن به راه افتاد . در میان راه به منطقه ای که دو فرزند خردسال عبیدالله بن عباس ( فرماندار یمن) در آنجا بودند رسید و دستور داد آن دو پسر خردسال را بکشند و عبیدالله مقاومتی نکرد و لااقل به خاطر کشته شدن دو فرزندش مقابل بُسر نایستاد و پایمردی نکرد و همراه سعید بن نمران یمن را ترک کرد و به کوفه گریخت . بُسر بن ارطاة بعد از آنجا به یمن نیز حمله کرد در حالی که لبه تیز شمشیرش متوجه شیعیان بود . ناگفته نماند که در یمن عده ای عثمانی هم حضور داشتند که اینها اگرچه با نماینده امیرالمؤمنین به ظاهر بیعت کرده بودند ولی در صدد فرصتی بودند برای اینکه کاری انجام دهند . آنها قبل از حمله بُسر ، در یمن آشوبی به راه انداخته بودند و فرماندار یمن ( عبیدالله عباس) برخی را به زندان انداخته بود و با فرستادن نامه ای نزد امیرالمؤمنین درباره آنان کسب تکلیف نموده بود که حضرت در پاسخ با تهدید فرموده بودند که : اگر آرام نگیرید ما به سمت شما می آییم . عین نامه به دست عثمانی ها افتاد که آنها هم آن را برای معاویه فرستاده بودند و همین عاملی بود برای اینکه معاویه که بُسربن ارطاة را به سمت آنان فرستاد . 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇
🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 🔶 نهج البلاغه و شرح آن # خطبه ۲۵ # جلسه ۶۳ # بخش ۲ در صنعا قتل و خونریزی زیادی صورت گرفت تا اینکه امیرالمؤمنین علیه‌السلام از مردم خواستند که برای دفاع از اهالی یمن اقدامی کنند ولی هیچکس جوابی نمی داد . شخصی به نام "جاریة بن قدامه سعدی" اعلام آمادگی کرد . حضرت به او اجازه دادند که بیرون شهر خیمه بزنند تا افراد به او بپیوندند . اما ۲۰۰۰ نفر بیشتر با او همراه نشدند . آنها به سمت یمن حرکت کردند . شیعیان یمن با رسیدن سپاه جاریة جان گرفتند و با او همراه شدند و بُسر را از یمن بیرون کردند . ☑️ نکنه قابل توجه برای کسانی که از معاویه جانبداری می کنند ( مثل وهابیون) این است که نقل شده "بسربن ارطاة" فرماندار معاویه به دستور او ۳۰ هزار مؤمن مسلمان را می کشد و در مدینه و مکه حرمت شکنی می کند و کودک خردسال را سر می بُرد . این جنایتها مستندی است که به خوبی پرده از جنایتهای معاویه بر می دارد . وقتی خبر جنایتهای بسر بن ارطاة به امیرالمؤمنین علیه‌السلام رسید ، ایشان بُسر را چنین نفرین کردند : 《اللهم انّ بُسرا باع دينه بالدنيا و انتهک محارمک و کانت طاعه مخلوق فاجر آثر عنده مما عندک. اللهم فلاتمته حتي تسلبه عقله و لا توجب له رحمتک و لا ساعه من نهار. اللهم العن بسراً و عَمراً و معاويه و ليحل عليهم غضبک و لتزل بهم نقمتک》 [🔹منبع : شرح نهج‏ البلاغه ابن ابي‏ الحديد، ج 2 ص 18.] (بار خدايا بُسر دينش را به دنيا فروخته و احترام احکام را هتک کرده است، اطاعت از يک انسان فاجر و نابکار را بر دستورات تو مقدم داشته، خدايا! تا عقلش را نگيري مرگش را مرسان و رحمتت را هيچگاه شامل حال او مگردان بار الها بسر و عمرو و معاويه را لعنت کن و غضبت را شامل حال آنان گردان و عذاب را بر آنها فرو فرست...) 📝گزارشی در مورد بُسر بعد از خدماتش به معاویه رسیده است که : بُسر بن ارطاة بعد از خدماتش به معاویه ، دچار وسوسه های شدید شد و بعد عقلش را از دست داد . او دائم می گفت به من شمشیر بدهید و اطرافیانش که بی تابی او را می دیدند ، چوبی به دستش می دادند و مشکی را مقابلش می گذاشتند تا او با زدن ضرباتی بر مشک خیال کند به افراد ضربه می زند و آنها را می کشد . البته کارش به اینجا هم ختم نشد و روز به روز اوضاعش بدتر شد ، به نحوی که کثافات را می خورد و وقتی جلوی او را می گرفتند می گفت اینها را دو فرزند عبیدالله ( دو کودکی که سر بریده بود ) به خورد من می دهند . او با این عاقبت شوم از دنیا رفت. ( به نقل از ابن ابی الحدید و دیگران ) اما پس از نقل این مقدمه به خطبه ۲۵ می پردازیم که حضرت بعد از اینکه "عبیدالله بن عباس" و "سعید بن نمران" از یمن گریختند و به کوفه آمدند ، خیلی ناراحت می شوند و به منبر رفته و این خطبه را ایراد می فرمایند : ✨مَا هِيَ إِلاَّ اَلْكُوفَةُ أَقْبِضُهَا وَ أَبْسُطُهَا إِنْ لَمْ تَكُونِي إِلاَّ أَنْتِ تَهُبُّ أَعَاصِيرُكِ فَقَبَّحَكِ اللَّهُ! ✨ 🔸ترجمه : چیزی جز کوفه باقی نمانده است فقط رَتق و فَتق امور کوفه دست من است . ای کوفه اگر فقط تو برای من باشی که گردبادهای تند هم در تو می وزد ، خدا روی تو را سیاه کند . در ادامه حضرت استناد می ورزند به شعر شاعری که می گوید : ✨لَعَمْرُ أَبِيكَ الْخَيْرِ يَا عَمْرُو إِنَّنِي عَلَى وَضَرٍ مِنْ ذَا الْإِنَاءِ قَلِيلِ✨ 🔸ترجمه : خدا پدرت را بیامرزد که خوب بود . عَمر از آن ظرف ، چیزی جز ته مانده ای نمانده است . در توضیح این شعر گفته شده است که طرف صحبت شاعر شخصی به نام عَمر بوده است که گویی از ناحیه آن شخص انتظار زیادی داشته ولی چیزی به او نرسیده و خواسته در قالب این بیت شعر به او بفهماند که از او خیری ندیده است . 🔸معنی واژگان : ¤ وَضر : تَه مانده چیزی ( چسبیده به ظرف) ❇️ منظور حضرت از آوردن این بیت آن است که ای اهل کوفه چه کسی در کوفه مانده که به یاری من بیاید . بهره من از کوفه همچون ته مانده چربی چسبیده به ظرف است . (حضرت در واکنش به پاسخ مردم کوفه که از صد هزار نفر ساکن کوفه فقط دو هزار نفر آماده می شوند که به دفاع از یمن برخیزند این گونه بیان می فرمایند .) سپس امام می فرمایند : ✨أُنْبِئْتُ بُسْراً قَدِ اطَّلَعَ اَلْيَمَنَ✨ 🔸ترجمه : به من خبر رسیده که بُسر بن ✨وَ إِنِّي وَ اللَّهِ لَأَظُنُّ أَنَّ هَؤُلاَءِ به خدا م من فکر می کنم (معاویه و یارانش) به زودی بر شما غلبه می کنند . 🔸معنی واژگان : ¤ سَيُدَالُونَ : از ریشه دَولة ( دولت) است به معنای جابجایی و انتقال است . اگر به جاه و مقام و ثروت دولت گفته می شود ، به خاطر این است که دائم جابجا می شود . از دست یکی به دست دیگری می رود . ( در اینجا یعنی غالب بر شما خواهند شد ) اما چرا معاویه می توانست بر آنان غلبه کند ؟! ♻️امام با تحلیل سیاسی اجتماعی زیبایی در چند جمله عوامل غلبه معاویه بر شیعیان را دسته بندی می فرمایند :
خداوند هیچ کس را به چیزی همانند مهلت دادن به او آزمایش نکرده است ...‌‌نهج البلاغه حکمت ۱۱۶
۱) بِاجْتِمَاعِهِمْ عَلَى بَاطِلِهِمْ وَ تَفَرُّقِكُمْ عَنْ حَقِّكُمْ 🔸ترجمه : درست است که آنها باطلند ، اما وحدت دارند و درست است که شما حقّید ، اما متفرّقید . ( اتحاد) ۲) وَ طَاعَتِهِمْ إِمَامَهُمْ فِي الْبَاطِلِ 🔸ترجمه : آنها از پیشوای باطل خودشان ( معاویه) تبعیت می کنند . ( اطاعت از رهبری) ۳) وَ بِأَدَائِهِمُ الْأَمَانَةَ إِلَى صَاحِبِهِمْ وَ خِيَانَتِكُمْ 🔸ترجمه : شامیان برای معاویه امانتدارند و شما خیانت می کنید ( عبیدالله صنعا را رها کرد و گریخت) ( امانتداری) سپس می فرمایند : ۴) وَ بِصَلاَحِهِمْ فِي بِلاَدِهِمْ وَ فَسَادِكُمْ 🔸ترجمه : آنها در شهرهای خود درستکارند ( کار خود را درست انجام می دهند ) و شما فاسد هستید . 👈(توجه داشته باشید این تهدید ها عامل عقب ماندگی مسلمانان امروزی هم هست) ✨فَلَوِ ائْتَمَنْتُ أَحَدَكُمْ عَلَى قَعْبٍ لَخَشِيتُ أَنْ يَذْهَبَ بِعِلاَقَتِهِ ✨ 🔸 ترجمه : تا جائیکه اگر من به شما قدح چوبی را امانت دهم ، می ترسم بند بی ارزش آن را بربایید . 《ادامه خطبه جلسه آینده ان شاء الله》 🍃والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته🍃 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇
خطبه ۲۵👆👆 استاد ذوالفقاری 🌸🌸☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 🔶 نهج البلاغه و شرح آن # خطبه ۲۵# جلسه ۶۴ # بخش ۱ 🔶 در خطبه ۲۵ که شکوائیه امیرالمؤمنین از مردم عراق به ویژه اهالی کوفه و کوتاهی آنان در یاری رساندن به حضرت در برابر ظلم و تجاوزات لشکر معاویه بود را تا جایی پیش بردیم که بُسر بن ارطاة با دست اندازی به شهر صنعا در یمن جنایاتی را مرتکب شد و باعث گریختن فرماندار یمن " عبیدالله بن عباس" شد . امیرالمؤمنین علیه السلام بر فراز منبر رفتند و این خبر ناگوار را به گوش مردم رساندند و آنگاه فرمودند برای من جایی جز شهر کوفه باقی نمانده است که به همین شهر کوفه نیز نمی توانم اطمینان داشته باشم . در بخش دوم خطبه این شِکوائیه به اوج خود می رسد که می فرمایند : ✨اللَّهُمَّ إِنِّي قَدْ مَلِلْتُهُمْ وَ مَلُّونِي وَ سَئِمْتُهُمْ وَ سَئِمُونِي فَأَبْدِلْنِي بِهِمْ خَيْراً مِنْهُمْ وَ أَبْدِلْهُمْ بِي شَرّاً مِنِّي اللَّهُمَّ مِثْ قُلُوبَهُمْ كَمَا يُمَاثُ الْمِلْحُ فِي الْمَاءِ أَمَا وَ اللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنَّ لِي بِكُمْ أَلْفَ فَارِسٍ مِنْ بَنِي فِرَاسِ بْنِ غَنْمٍ هُنَالِكَ لَوْ دَعَوْتَ أَتَاكَ مِنْهُمْ فَوَارِسُ مِثْلُ أَرْمِيَةِ الْحَمِيمِ ثُمَّ نَزَلَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنَ الْمِنْبَرِ. قال السيد الشريف أقول: الأرمية جمع رميّ و هو السحاب و الحميم هاهنا وقت الصيف و إنما خص الشاعر سحاب الصيف بالذكر لأنه أشد جفولا و أسرع خفوفا لأنه لا ماء فيه و إنما يكون السحاب ثقيل السير لامتلائه بالماء و ذلك لا يكون في الأكثر إلا زمان الشتاء و إنما أراد الشاعر وصفهم بالسرعة إذا دعوا و الإغاثة إذا استغيثوا و الدليل على ذلك قوله: هنالك لو دعوت أتاك منهم... ✨ ✨اللَّهُمَّ إِنِّي قَدْ مَلِلْتُهُمْ وَ مَلُّونِي وَ سَئِمْتُهُمْ وَ سَئِمُونِي فَأَبْدِلْنِي بِهِمْ خَيْراً مِنْهُمْ وَ أَبْدِلْهُمْ بِي شَرّاً مِنِّي✨ 🔸 ترجمه : خداوندا از اینان (مردم کوفه) مَلول ( خسته) شدم و آنها نیز از من خسته و ملول شده اند . خدایا به من به جای آنها بهتر از اینان را بده و به جای من به آنها کسی را بده که برایشان شر باشد . ⭕️ توضیحات تکمیلی : در توضیح این عبارت حضرت اینطور به نظر می رسد که امیرالمؤمنین علیه السلام در مقام سرزنش به آنان انصاف می دهند ! حضرت می فرمایند ، اگر نمی آیید به میدان جنگ ، گویی خسته شده اید ! لابد از اینکه در جبهه های متعدد علیه دشمنان شرکت کرده اید ، خسته شده اید ! من هم از بس شما را دعوت کرده ام و شما سر باز زدید ، مَلول گشته ام . (وقتی دو نفر از هم خسته می شوند راه چاره اش این است که از هم جدا شوند . هریک دنبال کار خود برود تا برایشان قابل تحمل گردد.) به همین خاطر حضرت خطاب به آنان می فرمایند ، اگر از من خسته شده اید ، از خدا می خواهم بهتر از شما را به من بدهد و بدتر از مرا به شما بدهد . 🔘نکته : دقت شود که در عبارت حضرت که افعل تفضیل به معنای خودش نیست که ( أَبْدِلْهُمْ بِي شَرّاً مِنِّي : من بد هستم به آنها بدتر بده) منظور حضرت این است که ، به آنها که مرا نمی توانند تحمل کنند ، کسی را بده که به آنها سخت تر بگیرد! ✨اللَّهُمَّ مِثْ قُلُوبَهُمْ كَمَا يُمَاثُ الْمِلْحُ فِي الْمَاءِ✨ 🔸 ترجمه : خدایا قلب اینها را آب کن ( از ترس) همانطور که نمک ( با آن شوری ) در آب حل می شود ! 🔸معنی واژگان : ¤ مثُّ ، یَماثُ : آب کردن ⭕️ توضیحات تکمیلی : ❓ممکن است این سوال پیش آید که چرا حضرت با اهالی کوفه اینچنین برخورد می کنند⁉️ در پاسخ به این توضیح توجه کنید : اگر یک فرد عادی و معمولی ، از شخص دیگری ناراحت شود نمی تواند اینگونه با او سخن بگوید . دو شریکی که بعد از مدتی از هم خسته می شوند ، مجاز نیستند اینگونه سخن بگویند .این که حضرت خطاب به مردم کوفه اینگونه می فرمایند ، که بهتر از اینان به من بده ، اشکالی ندارد ولی آن قسمت از سخن ایشان که "بدتر از مرا نصیبشان کن" ، جای سؤال دارد ⁉️ چرا حضرت اینگونه می فرمایند ⁉️ در تحلیل این مسأله می توان اینگونه استنباط نمود که اگر فرض کنیم یکی از دو طرف شراکت دزد و دیگری امین باشد ، طرف امین که از دزدی شریکش به ستوه می آید و شریک دزد هم از دقت شریکش خسته شده است . حالا اگر شریک امین بگوید خدایا بهتر از او به من بده و دزد تر از او به او بده ! طبیعی است و اشکالی ندارد چون شریک امین از دزدیِ شریکش آگاه است . وقتی این نوع دعا کردن در حق دیگران صحیح نمی باشد که ما نسبت به عمل طرف مقابل اطلاع کافی نداشته باشیم . اما امیرالمؤمنین علیه السلام ، در مقام امامت امت ، خود عین حق است . معنی ندارد که بفرماید از من بهتر و حق تر به آنان بده . مگر بهتر او کسی برای آنان است ⁉️ ایشان از موضع امیال شخصی که با مردم سخن نمی گوید . او رهبر امت است و بر امور آنان و مصلحتشان بیش از خودشان آگاه است . مسلمین در خطر بودند و دین خدا در حال پا
یمال شدن بود که حضرت اینگونه نفرین فرمودند . چنانچه نمونه ای در قرآن کریم داریم که حضرت نوح علیه السلام فرمودند : 💢 قَالَ نُوحٌ رَبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا 💢 ( نوح :۲۶) نوح گفت: ای پروردگار من هیچ یك از كافران را بر روی زمین باقی مگذار! مردم کوفه در یاری ولیّ خدا کوتاهی کردند . همان کسی که با او بیعت کرده و سایه عدلش بر سرآنان گسترانیده شده بود . امامی که شب ها در کوچه ها سرکشی می کرد و به داد مظلومان می رسید . جالب این است که همزمان با این نفرین حضرت ، "حجاج بن یوسف ثقفی" متولد شد و بعدها بر همین مردم کوفه مسلط گشت که به احدی رحم نمی کرد . قبل از او نیز "زیاد بن ابیه" بر سر کار آمد که او از مردم بصره ۲۰هزار نفر را کشت . و حضرت می فرمایند : ✨أَمَا وَ اللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنَّ لِي بِكُمْ أَلْفَ فَارِسٍ مِنْ بَنِي فِرَاسِ بْنِ غَنْمٍ✨ 🔸ترجمه : بدانید به خداقسم دوست داشتم که به جای شما برایم فقط هزار سوار از قبیله بنی فراس بن غنم بود . ( این در حالی بود که در کوفه حداقل ۱۰۰هزار شمشیر زن وجود داشت) 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 🔶 نهج البلاغه و شرح آن # خطبه ۲۵ # جلسه ۶۴ # بخش ۲ و امام به شعری اشاره می فرمایند که در وصف قبیله بنی فراس گفته شده : ✨هنَالِكَ لَوْ دَعَوْتَ أَتَاكَ مِنْهُمْ فَوَارِسُ مِثْلُ أَرْمِيَةِ الْحَمِيمِ ✨ 🔸ترجمه : آنجا ( در این قبیله) چنان سوارانی هستند که اگر دعوتشان کنی و آنها را به سمت خود بخوانی ، آن سواران مثل ابر تابستانی ( با سرعت) حرکت می کنند و به سمت تو می آیند . 🔸معنی واژگان : اَرمیة : جمع رَمی ( ابر) فوارس : جمع فارِس ( اسب سوار) ⭕️ توضیحات تکمیلی : درباره قبیله بنی فارس ، گفته شده که در مناطق عراق و حجاز زندگی می کردند . داستانی درمورد یکی از سرداران شجاع این قبیله نقل شده است که به اجمال به آن اشاره می شود : مردی از این قبیله به نام " ربیعة بن مُکدّم" یکی از سواران قبیله بنی فراس بود . از شجاعتش نقل شده است ( به خصوص در دفاع از زنان و کودکان ) روزی سوار بر اسب همراه تعدادی زن و کودک از جایی عبور می کرد که مورد حمله دشمن قرار گرفت . از آنجا که دشمن از او می ترسید از دور تیری به سمتش رها کردند و تیر به قلبش اصابت کرد اما او نیزه اش را به زمین فرو کرد و به آن تکیه داد و به همراهانش اشاره کرد که از محل دور شوند . دشمن تعجب کرد که چطور با وجود اینکه تیر خورده ولی بر زمین نیفتاده است ⁉️از این رو خیال کردند تیر به او نخورده است و او منتظر ایستاده تا آنها به سمتش بروند . او چند لحظه بعد از اصابت تیر جان داده بود ولی با تکیه بر آن نیزه اینطور نشان می داد که گویی هنوز زنده است و با این کار باعث نجات زنان و کودکان شده بود و دشمن جرأت نزدیک شدن به او را پیدا نکرده بود . این داستان نمونه ای از شجاعت سربازان این قبیله بود که امیرالمؤمنین از آنها مثال آوردند . ❓اما در اینجا این سؤال پیش می آید که چگونه است که معاویه جنایتکار وقتی به بُسربن ارطاة دستور می دهد ، او بلافاصله اجابت می کند ولی امام علی که اُسوه عدالت و بزرگی است ، فرماندارش( عبیدالله بن عباس) در صنعا می گریزد و وقتی به مردم کوفه فرمانِ جهاد می دهند ، آنها از فرمان حضرت سرپیچی می کنند. واقعاً اشکال کار کجاست ⁉️ در پاسخ به این سوال ، خودِ حضرت در دوجای نهج البلاغه جواب می دهند : 🔻یکی در خطبه ۱۲۶ ↙️ 🍃أَ تَأْمُرُونِّي أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِيمَنْ وُلِّيتُ عَلَيْهِ! وَ اللَّهِ لاَ أَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمِير🍃 آیا انتظار دارید من با ستمگری یاورانی برای خود فراهم کنم ؟! به خدا قسم تا آسمان و زمین می گردد من این کار را نمی کنم! ( اگر حضرت فقط یک نفر را که تخلف می کرد در میان شهر شلاق می زدند ، تمام مردم آماده همکاری می شدند ) 🔻دیگری در خطبه ۲۰۰ ↙️ (در پاسخ به کسانی که فکر می کنند معاویه زیرک بوده است .) 🍃وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِيَةُ بِأَدْهَى مِنِّي وَ لَكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ وَ لَوْ لاَ كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ🍃 به خدا قسم معاویه زیرک تر از من نیست ولی او نیرنگ می زند و ستمگری می کند . اگر نیرنگ زدن بد نبود ، من از همه قوی تر و سیاست باز تر بودم . 🍃 اگر پایبند من ایمان نبودی حریفم زبردست دوران نبودی🍃 این ویژگی اولیای خداست که از حیله و نیرنگ خودداری می کنند . 🌸والسلام علیکم ورحمةالله و برکاته🌸 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇
# نهج البلاغه و شرح آن 💠 خطبه ۲۶
🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 💠 نهج البلاغه و شرح آن # خطبه ۲۶ # جلسه ۶۵ # بخش ۱ این خطبه داری چند بخش است که بخش اول آن در رابطه با دوران جاهلیت است . امیرالمؤمنین علیه‌السلام می فرمایند : ✨ﺇِﻥَّ اﻟﻠَّﻪَ ﺑَﻌَﺚَ ﻣُﺤَﻤَّﺪاً ( ﺻﻠﻲ اﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ) ﻧَﺬِﻳﺮاً ﻟِﻠْﻌَﺎﻟَﻤِﻴﻦَ ﻭَ ﺃَﻣِﻴﻨﺎً ﻋَﻠَﻲ اﻟﺘَّﻨْﺰِﻳﻞِ ﻭَ ﺃَﻧْﺘُﻢْ ﻣَﻌْﺸَﺮَ اﻟْﻌَﺮَﺏِ ﻋَﻠَﻲ ﺷَﺮِّ ﺩِﻳﻦٍ ﻭَ ﻓِﻲ ﺷَﺮِّ ﺩَاﺭٍ ﻣُﻨِﻴﺨُﻮﻥَ ﺑَﻴْﻦَ ﺣِﺠَﺎﺭَﺓٍ ﺧُﺸْﻦٍ ﻭَ ﺣَﻴَّﺎﺕٍ ﺻُﻢٍّ ﺗَﺸْﺮَﺑُﻮﻥَ اﻟْﻜَﺪِﺭَ ﻭَ ﺗَﺄْﻛُﻠُﻮﻥَ اﻟْﺠَﺸِﺐَ ﻭَ ﺗَﺴْﻔِﻜُﻮﻥَ ﺩِﻣَﺎءَﻛُﻢْ ﻭَ ﺗَﻘْﻄَﻌُﻮﻥَ ﺃَﺭْﺣَﺎﻣَﻜُﻢْ اﻷَْﺻْﻨَﺎﻡُ ﻓِﻴﻜُﻢْ ﻣَﻨْﺼُﻮﺑَﺔٌ ﻭَ اﻵْﺛَﺎﻡُ ﺑِﻜُﻢْ ﻣَﻌْﺼُﻮﺑَﺔٌ .✨ 🔘 مقدمه بحث : توجه دادن مردم به اوضاع و احوال دوران جاهلیت ، از چندجهت مهم و ضروری است و در کلام حضرت هم به طور مکرر آمده است که عبارتند از : 🔵 سبب شناخت بهتر نعمت اسلام در انسان می شود. 🔵 سبب پی بردن او به عظمت پیامبر اسلام است . 🔵 موجب آشنا شدن بیشتر با قدرت نفوذی قرآن می شود. ⬇️ ⬇️ ⬇️ پس در نتیجه یکی از راههای اثبات حقانیت و عظمت اسلام ، قرآن و پیامبر اسلام ، مطالعه اوضاع دوران جاهلیت است . خوشبختانه گرچه از آن دوران قریب به ۱۵۰۰ سال گذشته است و وضعیت فرهنگی محیط عربستان به برکت اسلام کاملاً تغییر یافته ، اما وضعیت جغرافیایی ، همچنان برقرار است . محیط خشک و بی آب و علف عربستان و بیابان های مرگ آور آن تحملش حتی برای چند دقیقه برای مسافران دشوار است . طبیعی است ، افرادی که در محیط خاصی زندگی می کنند ، آب و هوا و شرایط محیطی بر خُلق و خویشان تأثیر گذارد و این امر ثابت شده است که شرایط محیطی نه تنها بر انسان ، بلکه بر روی همه موجودات تأثیر گذار است . آب و هوای معتدل ، انسان های معتدل می پروراند ، آب و هوای سرد ، انسان های محکم و پر استقامت می پروراند . آب و هوای گرم و مرطوب ، انسانهای کم استقامت تری را می پروراند. کسانی که در محیط های خیلی زیبا و متبوع رشد می یابند ، عواطف و احساساتشان ، تلطیف می شود و افرادی که در محیط های خشک و خشن پرورش می یابند ، خشونت بیشتری دارند . محیط عربستان آن زمان نیز بسیار خشک و خشن بوده است ؛ از این رو خیلی اتفاق میفتاد ، افرادی که در بیابانها گرفتار و دچار تشنگی شدید می شدند با دشنه ای که همراه داشتند به پهلوی شتر می زدند تا بتوانند از خون شتر و گاهی از پیشآب آن حیوان بخورند تا بتوانند زنده بمانند . وقتی گرسنگی به آنها فشار می آورد ، هر حیوانی که بدست آنان می آمد ، می خوردند . وقتی هم که به برکه ای می رسیدند ، خود را به آب انداخته و حتی حیوان همراهشان نیز در آن آب رفته تا تشنگی شان را برطرف کنند . در این بین ممکن بود فضولات آن حیوان هم در آب ریخته شود . به هر حال آنان در چنین شرایطی می زیستند . آن بادهای سوزان ، سنگ های خشن و بُرّان ، در روحیه آنان اثر می گذاشت و به نحوی تنازع بقا ایجاد می نمود . گاهی بر سر جرعه ای آب یا لقمه ای نان با هم درگیر می شدند ؛ حتی برای اینکه چیزی را از کسی بگیرند ، او را می کشتند . این خلق و خوی خشن برگرفته از شرایط محیطی آن زمان بود . 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 🔶 نهج البلاغه و شرح آن # خطبه ۲۶ # جلسه ۶۵ # بخش ۲ 🔻چند نمونه گزارش تاریخی درباره نوع زندگی مردم دوران جاهلیت عربستان ⬇️ ⬇️ ⬇️ ⬅️ از یکی از لشکریان اسلام به نام " ابوالدُرداء" (ابودُردا از اصحاب  پیامبر اسلام و از انصار است.) گزارش کرده است که : در یکی از جنگها شاهدبودیم که یکی از افراد تا به حال نان ندیده بود و در برخورد با نان متعجب شد و وقتی مقداری گوشت روی نان گذاشتند و به او دادند ، گمان کرد نان به عنوان ظرف برای گوشت است لذا گوشت را خورد و نان را پس داد . ⬅️خالدبن عُمَیرعدوی نقل می کند ، در فتح شهر عَمله ، با قایقی مواجه شدیم که پر از گردو بود . شخصی با دیدن گردوها سوال کرد این ریگ ها چیست ؟ وقتی یک گردو را شکستند و به او دادند متوجه شد که گردو ، یک خوراکی است . ⬅️ فرزدق نیز نقل کرده است در باره قبیله بنی اسد که اگر یک اسدی ببیند سگش چاق شده آن را می خورد . جَبر جغرافیایی و شرایط زیست آنان را به این نوع زندگی وادار کرده بود . حالا با این شرایط وقتی پیامبر مکرم اسلام ظهور کردند ، در همان شرایط جغرافیایی و زیستی ، رنگ و بوی اسلام روحیات آنان را تغییر داد . دیگر سگ و مار نمی خوردند بلکه گوسفند را با رعایت شرایط اسلامی ذبح می کردند و ... این برکت اسلام و وجود مبارک رسول اکرم ﷺ بود . خوی وحشیگری و خودخواهی در آنان کاهش یافت . آنان در جنگ به یکدیگر آب تعارف می کردند و خود تشنه شهید می شدند . این جاذبه پیغمبر اسلام است که بر قلوب مسلمین چنین حکومت یافته که هر چه می فرمودند ، اطاعت می کردند . کدام پیامبر این چنین تأثیری بر امّت خود گذاشته اند . این ۲۳ سال کار
ی کرده است که همان عربی که در بیابانها به کسی رحم نمی کرد ، برای دفاع از مظلوم دست بر قبضه شمشیر می زند و حتی جانش را از دست می دهد . ⬅️ نقل شده است که "ام سلمه" که به تنهایی از مکه به سوی مدینه هجرت می کرد ، به مرد عربی برخورد که او این بانو را سوار شتر کرده و تا مدینه همراهی نمود . در اثر تعالیم پیامبر اینگونه اَعراب تربیت یافتند . اعجاز پیامبر اسلام کاری کرد که تعداد زیادی از مهاجرین مکه وقتی به مدینه آمدند ، اهل مدینه آنها را در خانه های خود مسکن دادند با پذیرایی و فقط تعدادی که مجرد بودند ، اهالی صفه شدند . امیرالمؤمنين در این خطبه همین اعجاز را یادآوری می فرمایند . 📌 توصیه جناب استاد برای مطالعه بیشتر در مورد تاریخ جاهلیت ↙️ 📘 تاریخ سیاسی اجتماعی اسلام / رسول جعفریان 📗 در بین شروح نهج البلاغه : شرح مرحوم علامه خویی 💠🔸💠🔸💠🔸💠 امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند : ✨ ﺇِﻥَّ اﻟﻠَّﻪَ ﺑَﻌَﺚَ ﻣُﺤَﻤَّﺪاً ( ﺻﻠﻲ اﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ) ﻧَﺬِﻳﺮاً ﻟِﻠْﻌَﺎﻟَﻤِﻴﻦَ ﺃَﻣِﻴﻨﺎً ﻋَﻠَﻲ اﻟﺘَّﻨْﺰِﻳﻞِ ﻭَ ﺃَﻧْﺘُﻢْ ﻣَﻌْﺸَﺮَ اﻟْﻌَﺮَﺏِ ﻋَﻠَﻲ ﺷَﺮِّ ﺩِﻳﻦٍ ﻭَ ﻓِﻲ ﺷَﺮِّ ﺩَاﺭٍ ﻣُﻨِﻴﺨُﻮﻥَ ﺑَﻴْﻦَ ﺣِﺠَﺎﺭَﺓٍ ﺧُﺸْﻦٍ ﻭَ ﺣَﻴَّﺎﺕٍ ﺻُﻢٍّ ﺗَﺸْﺮَﺑُﻮﻥَ اﻟْﻜَﺪِﺭَ ﻭَ ﺗَﺄْﻛُﻠُﻮﻥَ اﻟْﺠَﺸِﺐَ ﻭَ ﺗَﺴْﻔِﻜُﻮﻥَ ﺩِﻣَﺎءَﻛُﻢْ ﻭَ ﺗَﻘْﻄَﻌُﻮﻥَ ﺃَﺭْﺣَﺎﻣَﻜُﻢْ اﻷَْﺻْﻨَﺎﻡُ ﻓِﻴﻜُﻢْ ﻣَﻨْﺼُﻮﺑَﺔٌ ﻭَ اﻵْﺛَﺎﻡُ ﺑِﻜُﻢْ ﻣَﻌْﺼُﻮﺑَﺔٌ . ✨ 🔸ترجمه همراه با تفسیر : خداوند متعال پیامبر را مبعوث کرد که جهانیان را بیم دهد . او را امین وحی قرار داد ، در حالیکه شما ملت عرب بدترین دین و آیین را داشتید ( چون مشرک بودید ) و در بدترین منطقه زندگی می کردید ( منطقه ای که هم فرهنگ شرک برآن حاکم بود و هم قهر طبیعت ) شما بین سنگ های خشن که اجازه خواب راحت به شما نمی داد و مارهای کَر می خوابیدید . آبهای آلوده و گل آلود می خوردید . خوراکی های سخت می خوردید . ( هسته های خرما را آسیاب می کردند و چیزی شبیه نان درست می کردند . از پوست خشکیده حیوانات به وقت لزوم استفاده می کردند ) خون یکدیگر را می ریختید و قطع رحم می کردید ( برخی از شارحین این عبارت حضرت به زنده به گور کردن دختران تعبیر نموده اند) در میان شما بُت ها برافراشته بود ( هر سنگ یا درختی که به نظرشان شکل خاصی داشت را می پرستیدند) و شما درگیر گناهان بودید ( از هیچ فِسق و فُجوری خودداری نمی کردید) 🔸معنی واژگان : ¤ مُنیخون از ریشه نَوخ به معنی خوابانیدن شتر است . ¤ حجارة خُشن : در مناطقی که اختلاف دما زیاد است ، سنگها بیشتر می شکنند و لبه های تیز دارند . ¤ مار اَصَم : مار کَر ، مارهای وحشی که از شدت وحشی بودن ، اذکار و اوراد مارگیران بر آنها اثر نمی کرد و سرو صدا هم آن ها را نمی ترساند ( گویا کر بودند) ¤ جَشِب بر وزن خَشِن و به همان معنا است . ⭕️ توضیحات تکمیلی : خداوند پیامبری فرستاد که اعراب را از همه این مشکلات نجات داد و به سعادت رساند . از خوی حیوانی به سیادت و آقایی رساند ؛ به نحوی که رفتارشان الگویی شد برای دیگر ملت های پیشرفته مثل ایران و روم . ایرانیان متمدن با دیدن برخی رفتارهای مسلمانان حسرت می خوردند که چرا اینگونه نیستند ! البته باید توجه داشت که چنانچه ضعف هایی امروزه در عملکرد مسلمانان وجود دارد ، در مقایسه با ایرادات دیگر ملل خیلی هم چشمگیر نیست . جوامع غیر اسلامی ، شاید موفقیتهایی را کسب کرده که باعث شده باشد ظاهری چشم نواز به خود گرفته باشد که البته حاصل تلاش زیاد آنان است ولی از نظر فضائل اخلاقی تهی هستند؛ زیرا آنها نعمت اسلام را درک نکرده اند . در اسلام نیز کار و تلاش مقدس شمرده شده است که باید سعی کنیم ضعف های موجود را برطرف کرده تا بتوانیم چهره واقعی اسلام را بهتر و زیباتر به دنیا معرفی نماییم . 🍃والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته🍃 💠🔸💠🔸💠🔸💠 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇
☘جرعه ای از جام ولایت صوبة الإيمان: إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ، لَا يَحْمِلُهُ إِلَّا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ، وَ لَا يَعِي حَدِيثَنَا إِلَّا صُدُورٌ أَمِينَةٌ وَ أَحْلَامٌ رَزِينَةٌ.   حقيقت امر ما سخت است و بر مردم سخت آيد. كسى آن را نتواند برداشت مگر بنده مؤمنى كه خدا قلبش را براى ايمان آزموده است و حديث ما را فرا نگيرد جز سينه هاى امين و خردهاى استوار. قسمتی از  خطبه ۱۸۹ 🌷🌿🌷🌿