✨️عرفه، روز دعا برای ظهور🤲
▪️فرازی از دعاهای امام صادق علیهالسلام در روز عرفه:
🔸خداوندا فتح و پیروزی آل محمد را به آسانی فراهم ساز
و قدرتمندانه آنان را یاری فرما
و سلطنتی پیروزمندانه برایشان قرار ده
خداوندا آنان را در زمین حکومت ببخش
و آنان را امامان و وارثان (زمین) قرار ده
🔹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الَّذِينَ أَذْهَبْتَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرْتَهُمْ تَطْهِيراً اللَّهُمَّ افْتَحْ لَهُمْ فَتْحاً يَسِيراً وَ انْصُرْهُمْ نَصْراً عَزِيزاً وَ اجْعَلْ لَهُمْ مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَاناً نَصِيراً اللَّهُمَّ مَكِّنْ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ اجْعَلْهُمْ أَئِمَّةً وَ اجْعَلْهُمُ الْوَارِثِين....
📚اقبال الاعمال، ج۱، ص۳۷۵.
#دعا
#عرفه
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
8.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ #استاد_شجاعی
چرا خداوند در روز #عرفه ،
قبل از اهل عرفات به زائران امام حسین علیهالسلام، توجه نموده و آنها را مورد اجابت قرار میدهد؟!
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
اعمال شب و روز #عرفه
التماس دعا✨
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
✅ #روزبرگ_شیعه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
موضوع امروز: «#عيد_بزرگ_بندگی»
✍️ مناسبت روز: امروز، روز #عرفه و روز شهادت حضرت #مسلم_بن_عقیل (ع) است که در روز گذشته در رابطه با این مناسبت سخن گفتیم؛ اما امشب، شب #عید_قربان و از چهار شب با برکتی است که شب زندهداری در آنها سفارش شده و طبق روایات درهای رحمت الهی در این شب و روز به روی بشریت باز است، چنانچه پيامبر اکرم (ص) فرمودند: «خداوند متعال در عيد قربان، با عنايت (ویژه) به زمين مىنگرد، پس از خانهها بيرون آييد تا رحمت الهی به شما برسد» لذا ضمن تبریک و تهنیت، سخن امروز را با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد آغاز مینمائیم؛
عید قربان، یادآور ایمان راسخ #حضرت_اسماعیل (ع) در قربانگاه عشق، و ایثار و تسلیم #حضرت_ابراهیم خلیل (ع) در برابر خواست و رضای الهی و گذشت از فرزند عزیزتر از جانش در مسیر عبودیت و بندگی خدا است، لذا عید قربان را باید «عید بزرگ بندگی» بنامیم چراکه حضرت ابراهیم (ع)، قبل از بردن اسماعیل (ع) به قربانگاه، نفس خود را در پیشگاه درگاه ربوبیت قربانی کرد؛ و به بشریت ثابت نمود که محبت خداوند در قله محبتها قرار دارد و همهی علایق دنیا در طول محبت الهی معنا میشوند؛ لذا باید اذعان نمود که حضرت ابراهیم (ع) در عید قربان، «#قله_بندگی» را به نمایش گذاشته و خداوند متعال نیز آن حضرت را به عنوان الگو و «#اسوه_حسنه» در قرآن کریم معرفی نموده است؛
✍️ کلمه «عید» از «عود» گرفته شده و به معنای بازگشت است؛ بازگشت از زندان نفس و تسلط اهریمن به سوی خدای رحمان و رحیم؛
کلمه «قربان» نیز از نظر لغوی از لفظ «قرب» گرفته شده؛ لذا هر چیزی که وسیله قرب و نزدیکی به خداوند تعالی شود را «قربانی» مینامند؛ حالا آن چیز میتواند ذبح حیوان باشد یا هر نوع صدقه دیگر؛
بنابراین «عید قربان»، به معنای «بازگشت انسان به مقام تقرب الهی» است که این مقام بلند، تنها در سایه مبارزه با هواهای نفسانی و در پرتو تهذیب نفس، خودسازی و بهرهگیری از فرصتهای ناب زندگی به دست میآید؛
البته طبق آیات قرآن کریم، تاریخچه «قربانی» کردن به زمان حضرت آدم (ع) برمیگردد، وقتی که فرزندان ایشان، «هابیل» و «قابیل»، قوچ و مقداری گندم را به عنوان قربانی به بارگاه خداوند تقدیم نمودند و طبق آیه ٢٧ سوره مائده این قربانی از «هابیل» پذیرفته شد و از «قابیل» پذیرفته نشد؛ و پس از آن، این عمل در تمام ادیان آسمانی به عنوان یک عبادت و در مناسبتها و مواقع خاص به عنوان یک دستور و آیین الهی برجای ماند؛
در دین مبین اسلام نیز قربانی کردن، از سنتهای الهی در مراسم حج است که زائران بیتاللهالحرام پس از انجام مناسک حج و رسیدن به خلوص بندگی، در روز عید قربان به امر الهی حیوانی را قربانی کرده و شکر الهی را بجا میآورند؛
البته قداست و تعالی قربانی کردن در ریختن خون حیوان نیست، بلکه طبق روایات اسلامی، قربانی کردن در این روز، نماد قربانی کردن نفس و خالص شدن برای خدای یگانه است، چنانچه حضرت سجاد (ع) حقیقت قربانی را اینگونه بیان فرمودند: «حج گزار و قربانی کننده، با تمسک به حقیقت پرهیزکاری، گلوی دیو طمع را میبرد و او را میکشد» [مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص ۱۶۶]
بر همین اساس زائران خانه خدا که پس از تحمل سختیهای بسیار و پرهیز از نمادهای دنیوی، در آخرین منزلگاه، عید قربان را جشن میگیرند و با وحدت عملی کم نظیری، سر بر آستان حضرت دوست سائیده و با چهرهای گشاده از توفیق یافتن به ادای تکلیف الهی، به یکدیگر تبریک میگویند؛
مسلمانان جهان نیز «عید قربان» را از بزرگترین أعياد خود دانسته و آن را جشن می گیرند و پس از انجام دادن عبادتهای مخصوص این روز، به دید و بازدید و شادمانی می پردازند؛ و اگرچه برگزار کردن مراسم قربانی بر زائران کعبه و در مراسم باشکوه حج واجب است، ولی بسیاری از مسلمانان در سراسر جهان در این روز، گوسفند، گاو یا شتری را به یاد سنت ابراهیم خلیل (ع)، قربانی کرده و گوشت آن را میان همسایگان و مستمندان تقسیم می کنند؛
✍️ و سخن خود را با کلام رهبر فرزانه انقلاب در رابطه با عید قربان به پایان میبریم که فرمودند: «این ایثار و این گذشت (حضرت ابراهیم خلیل)، یک نماد است برای مؤمنانی که میخواهند راه حقیقت را، راه تعالی را، راه عروج به مدارج عالیه را طی کنند؛ (و این موضوع) بدون گذشت، امکان ندارد؛ همهی امتحانهایی که ما می شویم، در واقع نقطهی اصلیاش همین است که پای یک ایثار و یک گذشت به میان میآید؛ گاهی گذشت از جان است، گذشت از مال است...؛ گاهی گذشت از عزیزان است؛ فرزندان، کسان. امتحان یعنی عبور از وادی محنت...» [٢۶ آبان ٨٩]
@montazeraan_zohorr
🕋 ای امیر عرفه بی تو صفا نیست که نیست
بی تو در آن عرفه عشق و وفا نیست که نیست
🌷 ای امیر عرفه یوسف زهرا، مهدی
حاجتی غیر ظهورت به خدا نیست که نیست
🤲🏻 اللهم عجل لولیک الفرج
🏷 #امام_زمان علیه السلام
#عرفه #روز_عرفه
✨ امام زمان (ع) در صحرای عرفات
🔖 قسمت اول
⭕️ این تشرّف از مهمترین و روحافزاترین رویدادهای زندگانی مرحوم فشندی (ره) است. تشرّف حاضر، بهسبب بعضی از جنبههای منحصر به فرد که به برخی از آنها اشاره خواهد شد مورد توجّه تعداد زیادی از شیفتگان امام عصر (ع) میباشد.
☑️آیت اللّه ناصری دولتآبادی ماجرای این تشرّف را خود، مستقیما از زبان حاجی شنیده و در کتاب «آب حیات» آورده است. همچنین جناب قاضی زاهدی نیز آن را از زبان خود آن مرحوم شنیده و در کتاب خود نقل کرده است. ما اینک تلفیق دو روایت را جهت تتمیم آن، برای خوانندگان محترم میآوریم.
🔰 حاج محمّد علی فشندی تهرانی میگوید:
🕋 سال اوّلی که به «مکّه مکرّمه» مشرّف شدم، از خدای مهربان در آنجا خواستم که توفیق دهد تا در سالهای بعد نیز، تا بیست سفر به مکّه بیایم تا شاید امیر الحاج و امام زمان (ع) را هم زیارت کنم. خداوند هم توفیقی بخشید و منّتی نهاد که من علاوه بر آن بیست سفر، چند بار دیگر نیز موفّق به زیارت خانه خدا شدم.
سالیانی بود که به همراه کاروانی به عنوان خدمه و کمکی کاروان مشرّف میشدم تا اینکه در سالی [ظاهرا ۱۳۵۳ ش.] مدیر کاروان به من اطّلاع داد که امسال از بردن من معذور است. شاید تصوّر و پندار او این بود که سنّ من رو به پیری رفته و نگران بود که نتوانم در کارهای خدماتی کاروان به او یاری برسانم. از شنیدن این خبر خیلی افسرده و پژمرده شدم.
🕌 بنابراین به سوی «مشهد مقدّس» حرکت کردم تا دست توسّلی به دامان سلطان طوس، حضرت رضا (ع) بزنم و از ایشان بخواهم که سفر معنوی حج را امسال نیز نصیب من کند.
در حرم، خیلی منقلب و مضطرب بودم و به سختی میگریستم و از آن حضرت، برآورده شدن حاجت خود را میخواستم. پس از زیارت جانانه، به قصد بازگشت به «تهران» با آن حضرت وداع کرده، از حرم خارج شدم. در این حین، سیّدی مرا صدا زد و فرمود:
▫️ آقا! سفر شما را حضرت حجّت (ع) امضا کردند و فرمودند:
🔶 «به حاج محمّد علی بگو برو! منتظر تو هستند!»
▫️ من از سیّد پرسیدم:
🔹 خود حضرت این سخن را فرمودند؟
▫️ سیّد گفت:
🔸 «بله!»
▫️ من نیز بدون درنگ به منزل خود در «تهران» بازگشتم. به محض آنکه به خانه رسیدم، همسرم با عجله گفت:
🔸 «این چند روز را کجا بودی؟ مرتّب از کاروان زنگ میزنند و میخواهند شما را همراه خود ببرند.»
▫️ من هم بلافاصله به مدیر کاروان مراجعه کردم و پرسیدم:
🔹 شما که نیّت بردن مرا نداشتید، حالا چهشده که میخواهید مرا هم در این سفر همراه کنید؟!
▫️ مدیر کاروان سربسته اشاره کرد که از تصمیم قبلی خود پشیمان شده و میخواهد من نیز در این سفر طبق معمول سالهای گذشته به عنوان خدمه با او همراهی کنم.
به هر ترتیب، به عنوان کمکی کاروان، به «مکّه» مشرّف شدیم. شب هشتم ماه که فردای آن روز حاجیان میباید در «عرفات» باشند، مدیر کاروان مرا خواست و گفت:
🔸 «وسایل کاروان را زودتر از دیگر کاروانها به «منا» منتقل کن و در عرفات در کنار «جبل الرّحمه» خیمهها را برپا ساز تا کاروان ما در بهترین جای ممکن سکنا گزیند.»
🚙 من نیز فورا لوازم و خیمهها را با اتومبیلی به آنجا منتقل کردم؛
⛺️ چادرها را برافراشتم و فرشها را گستردم.
👮🏽♂ در این حال یکی از شرطههای سعودی (پلیسهای عربستان) نزد من آمد و به زبان عربی گفت:
🔸 «چرا حالا آمدی؟ اینجا که کسی نیست!»
▫️ من هم با زبان عربی شکسته بسته که تقریبا در این سفرها آموخته بودم بدو گفتم:
🔹 برای انجام مقدّمات کار، زودتر آمدم.
▫️ گفت:
🔸 پس امشب نباید بخوابی!
▫️ پرسیدم:
🔹 چرا؟
▫️ گفت:
🔸 «به خاطر اینکه ممکن است دزدانی پیدا شوند و به وسایل حجّاج دستبرد بزنند یا اینکه شما را بکشند. باید خیلی مراقب باشی!»
▫️ با شنیدن این سخنان، ترس عمیقی وجود مرا فرا گرفت. در این حال به یاد حضرت ولیّ عصر (ع) افتادم. به آن حضرت التجا و پناه بردم و پیوسته و پیاپی نام مقدّس آن قبله عالم را بر زبان میآوردم.
میگفتم:
🔹 یا حجّه بن الحسن ادرکنی! یا خلیفه اللّه الاعظم أغثنی!
(ادامه دارد)
🏷 #امام_زمان علیه السلام
#عرفه #روز_عرفه
✨ امام زمان (عج) در صحرای عرفات
(تشرفی از حاج محمد علی فشندی)
🔖 قسمت دوم
🌌 تصمیم گرفتم شب را نخوابم. به همین جهت برای نماز و نافله شب وضویی ساختم و به نماز ایستادم. آن شب در آن بیابان تنهایی، به یاد امام زمان (ع) حال خوشی پیدا کردم.
⛺️ در همین حال صدای پایی شنیدم و به دنبال آن، پرده ی چادر کنار رفت.
✨ آقایی در آستانه خیمه بعد از سلام فرمود:
🔶 «حاج محمّد علی تنها هستی؟»
▫️ عرض کردم:
🔹 بله آقا، تنهایم!
▫️ و ناخودآگاه از جا برخاستم و پتویی را چند لا کرده، زیر پای آقا افکندم.
آقا نشست و فرمود:
🔶 «حاج محمّد علی! خوب جایی را برای سکونت کاروان انتخاب کردهای! اینجا همان جایی است که جدّم حسین بن علی (ع) در روز عرفه خیمه زده بودند!»
▫️ بعد فرمودند:
🔶 «حاج محمّد علی! یک چایی درست کن!»
▫️ عرض کردم:
🔹 «اتّفاقا همه وسایل چای فراهم است جز چای خشک که آن را از «مکّه» نیاوردهام.»
▫️ فرمود:
🔶 «شما آب جوش تهیّه کنید، چای خشک آن بر عهده من!»
☕️ آب که جوش آمد، مقداری چای (که در حدود صد گرم بود) به من مرحمت کردند. چای که دم کشید و آماده شد، فنجانی به ایشان تعارف کردم.
نوشیدند و فرمودند:
🔶 «شما هم بفرمایید!»
▫️ من هم با اجازه آقا، فنجانی از آن چای نوشیدم که لذّت خوبی برای من داشت.
در اینوقت، دو جوان زیباروی نورانی (در روایتهای قاضی زاهدی چهار جوان) جلوی چادر آمدند و همانجا با احترام ایستادند و به آقا سلامی عرض کردند. آقا از من خواستند که به ایشان چای تعارف کنم.
من نیز اطاعت کردم و برایشان چای بردم. آنان چای را نوشیدند. آقا از من خواستند که چای دیگری نزد ایشان ببرم که من نیز دوباره چای برای آن دو جوان بردم. در اینوقت آقا به آنان فرمود:
🔶 «شما بروید!»
▫️ آنان نیز خداحافظی کرده و رفتند.
در این هنگام، آقا نگاهی به من کردند و سهبار فرمودند:
🔶 «خوشا به حالت حاج محمّد علی!»
▫️ گریه راه گلویم را بست. عرض کردم:
🔹 از چه جهت؟
▫️ فرمود:
🔶 «چون امشب کسی برای بیتوته در این بیابان نمیآید. امشب شبی است که جدّم امام حسین (ع) در این بیابان آمده است.»
▫️ بعد فرمود:
🔶 «دلت میخواهد نماز و دعای مخصوصی را که از جدّم رسیده، بخوانی؟»
▫️ عرضه داشتم:
🔹 بله آقا جان!
▫️ فرمود:
🔶 «برخیز و غسلی بهجا آور و وضو بگیر!»
▫️ عرض کردم:
🔹 هوا طوری است که نمیتوانم با آب سرد غسل کنم.
▫️ فرمود:
🔶 «من بیرون میروم، تو آب را گرم کن و غسل نما!»
▫️ من هم بدون اینکه متوجّه قضایا باشم و اینکه این آقا کیست، مقداری آب را گرم کردم و غسل و وضویی ساختم.
چون از غسل فارغ شدم، آقا به خیمه برگشتند و فرمودند:
🔶 «حالا دو رکعت نماز با این کیفیّت که میگویم بخوان: بعد از حمد [در هر رکعت] یازده مرتبه سوره توحید را بخوان که این نماز جدّم امام حسین (ع) در این مکان است.»
▫️ و بعد از نماز فرمودند:
🔶 «جدّم، امام حسین (ع) در این بیابان، دعایی خوانده است که من آن را میخوانم. تو هم با من بخوان!»
▫️ اطاعت کردم. دعای آقا نزدیک به بیست دقیقه به درازا کشید و در حال دعا، اشک از چشمان مبارکش مانند ناودان فرو میریخت. هر جملهای را که میخواند، در ذهن من میماند و من فورا آن را حفظ میکردم. دیدم عجب دعای خوبی بود و چه مضامین عالی و بالایی دارد.
من با اینکه با کتابهای دعا آشنا بودم، امّا تاکنون به چنین دعایی برنخورده بودم. در همین وقت به ذهنم رسید که فردا برای روحانی کاروان مضامین این دعا را بخوانم تا او آنها را یادداشت کند. به محض خطور این فکر در خاطر من، آقا فرمودند:
🔶 «این دعا مخصوص امام (ع) است و در هیچ کتابی نوشته نشده و کسی غیر از امام نمیتواند آن را بخواند و از یاد تو نیز میرود!»
▫️ با گفتن این سخن، ناگهان تمامی عبارات دعا از ذهن، زبان، خیال و خاطر من محو شد و حتّی کلمهای از آن در ذهن من باقی نماند.
(ادامه دارد)
🏷 #امام_زمان علیه السلام
#عرفه #روز_عرفه
✨ امام زمان (عج) در صحرای عرفات
(تشرفی از حاج محمد علی فشندی)
🔖 قسمت سوم
▫️ پس از پایان دعا به آقا عرضه داشتم:
🔹 آقا این توحید من، به نظر شما خوب است؟ من میگویم که همه هستی را از درخت و گیاه و زمین و ... خداوند آفریده است.
▫️ فرمودند:
🔶 «خوب است! و بیش از این از شما انتظار نمیرود!»
▫️ عرض کردم:
🔹 آیا من حقیقتا دوستدار اهل بیت هستم؟
▫️ فرمودند:
🔶 «آری! و تا آخر هم خواهید بود. اگر آخر کار شیاطین بخواهند فریب دهند، آل محمّد (ص) به فریاد میرسند.»
▫️ پرسیدم:
🔹 آیا امام زمان (ع) در این بیابان تشریف میآورند؟
▫️ فرمودند:
🔶 «امام الآن در چادر نشسته است!»
▫️ من با همه این نشانهها و قرینهها باز متوجّه نشدم. به نظرم رسید منظور این است که امام (ع)، اکنون در چادر مخصوص خود نشستهاند.
دوباره پرسیدم:
🔹 آیا فردا امام (ع) با حاجیان به عرفات میآیند؟
▫️ فرمودند:
🔶 «آری!»
▫️ عرض کردم:
🔹 کجا میروند؟
▫️ فرمودند:
🔶 «جبل الرّحمه»
▫️ دوباره عرضه داشتم:
🔹 اگر رفقای کاروان بروند، امام (ع) را میبینند؟
▫️ فرمود:
🔶 «میبینند امّا نمیشناسند!»
▫️ عرض کردم:
🔹 فردا شب امام زمان (ع) به چادر حاجیان هم سر میزنند و عنایتی میکنند؟
▫️ فرمود:
🔶 «در چادر شما، آنگاه که روضه عمویم عبّاس (ع) خوانده میشود، میآید.»
▫️ بعد از این سخنان و پاسخ به این سؤالها، آقا برخاستند تا از خیمه خارج شوند. در این حال رو به من نموده، فرمودند:
🔶 «حاج محمّد علی! شما امسال به نیابت از کسی حج میگزارید؟»
▫️ عرض کردم:
🔹 خیر آقا جان!
▫️ فرمودند:
🔶 «میشود از طرف پدر من امسال نیابت کنید.»
▫️ عرضه داشتم:
🔹 بله آقا جان!
▫️ در این حال دو اسکناس صد ریالی سعودی به من مرحمت کردند و فرمودند:
🔶 «این پول را بگیر و حجّ امسالت را به نیابت پدر من انجام بده!»
▫️ پرسیدم:
🔹 آقا نام پدر شما چیست؟
▫️ فرمودند:
🔶 «حسن!»
▫️ عرض کردم:
🔹 نام خودتان چیست؟
▫️ فرمود:
🔶 «سیّد مهدی!»
▫️ آقا را تا دم چادر بدرقه کردم.
✨ در اینوقت، آقا برای معانقه و روبوسی جهت خداحافظی برگشتند و با هم معانقهای کردیم. خوب به یاد دارم که خال طرف راست صورتش را بوسیدم.
(ادامه دارد)
🏷 #امام_زمان علیه السلام
#عرفه #روز_عرفه
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
4.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️من و مادرم
🌹خاطره جالب رهبر معظم انقلاب از انجام اعمال #عرفه
در دوران قبل از انقلاب
به همراه تصاویر منزل پدری ایشان در مشهد
19.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 بالاترین عمل شب و روز عرفه
🎤استاد حاج مهدی توکلی
#عرفه
#روز_عرفه
#شب_عرفه
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
8.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨فرازی از دعای عرفه
✨إلٰهِى إِلىٰ مَنْ تَکِلُنِى، إِلىٰ قَرِیبٍ فَیَقْطَعُنِى، أَمْ إِلىٰ بَعِیدٍ فَیَتَجَهَّمُنِى، أَمْ إِلَى الْمُسْتَضْعِفِینَ
✨خدایا، مرا به که واگذار میکنی؟ به نزدیک تا با من به دشمنی برخیزد یا به بیگانه تا با من با ترشرویی برخورد کند یا به آنانکه خوارم میشمرند.
#عرفه
#دعای_عرفه
9.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مناجات
#شب_عرفه
#روز_عرفه
#عرفه
خدایا من هیچی غیر از خیر از تو ندیدم، تو خدایی هستی که در مقابل بدی های من فقط فقط بهم بیکران بیکران خوبی کردی
خدای من تو همون خدایی هستی که حتی یکبار من رو سرزنش هم نکردی چه برسه به......
الهی امشب شب امیدِ .....
وقتی تو قرآن درخواست آمرزش فرزندان حضرت یعقوب نبی رو از پدرشون و برادرشون حضرت یوسف میخونم و جوابی که یعقوب نبی و حضرت یوسف بهشون میدن که چطور ازشون گذشت میکنن و درخواست آمرزش از خدا براشون میکنن،اونوقت خدایا چطور میتونم نسبت به تو ناامید باشم؟؟!!!!
درحالی که تو خدای این پیامبران هستی
پس بخشنده تر و مهربان تری
خدای من امشب دستم تو دست امام زمانم با یه امیدی باهات خلوت کردم، میدونم کم ترینم اما تو خدایی....
تو مگو ما را بدان شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست....