eitaa logo
🌼 منتظران ³¹³ 🌼
180 دنبال‌کننده
16.4هزار عکس
18.1هزار ویدیو
304 فایل
⸤ بسم‌رب‌الشھداء🌿'! ⸣ • . "هل‌من‌ناصرینصرنـے❔" 🌱|مۍشنوے‌رفیـق؟! امام‌زمـ؏ـانمون‌یـٰارمۍطلبـد♥️!(: ــــــ ـ🌼. ا شروط: @Shartha60 !
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیانت آشکار آرایشگاهها به زن ایرانی و نسلهای بعد تا جایی که در توان دارید منتشر کنید که شاید باعث آگاهی حداقل یک نفر باشیم و دختران ما مادران برگزیده امت بشوند نه خار شونده نسل گذشته ...
🖼خواهرانم سلام من اکنون فریاد بر می آورم که خواهرم حجابت را حجابت را حفظ کن نگذار به اسم آزادی..... 🌺شهید علیرضا ملازاده @montazeran60
💥 *شعرچادر* 👇👇👇👇👇👇👇 👇👇👇👇👇👇👇 خدایا چادرم را دوست دارم چقدر این باورم را دوست دارم همین چادر که شد میراث زهرا🌹 من ارث مادرم را دوست دارم میان این همه دستور قرآن حجاب برترم را دوست دارم حجاب ، پرواز زن بر آسمان است  من این بال و پرم را دوست دارم نشسته همچو تاجی بر سر من من این تاج سرم را دوست دارم بدم می آید از چشمان هرزه نگاه شوهرم را دوست دارم که این چادر برایم جان پناه است چقدر این سنگرم را دوست دارم حریم حرمت زن چادر اوست من این صحن حرم را دوست دارم شنیدم که خدا گفت بر ملائک زنان طاهرم   را دوست دارم چو با چادر مرا دیده  برادر بلند گفت:  خواهرم را دوست دارم به مشهد خادمی زن این چنین گفت زنان محترم را دوست دارم عجب چادر به اندامت می آید رضا این دخترم را دوست دارم امام هشتم ما هم بگوید  حجاب زائرم را دوست دارم چنین با نفس اماره  بجنگم جهاد اکبرم را دوست دارم بدم می آید از مانتوی کوتاه من  عفت در برم را دوست دارم قیامت می رسد روز حساب است امید محشرم را دوست دارم نگاه مرد نا محرم چو زهر است از این رو  ظاهرم را دوست دارم چنین گفت شوهرم  بین قنوتش خدایا دلبرم را دوست دارم خدایا انتخاب من به حق بود حیای  همسرم را دوست دارم بگویم بیت اول را در آخر خدایا چادرم را دوست دارم @montazeran60
⤵️"هانا" دختر محمد_علی_کلی، در مورد یکی از نصایح پدرش این گونه می گوید: زمانی که به محل اقامت پدرم رسیدیم، من و خواهر کوچک‌ترم، با اسکورت یک محافظ به سویش رفتیم. من و خواهرم لیلا، لباس نامناسبی پوشیده بودیم که قسمت عمده‌ی بدنمان لخت بود. پدرم مثل همیشه خود را قایم کرده بود تا ما را بترساند و با ما شوخی کند. وقتی همدیگر را دیدیم، به شدت یکدیگر را در آغوش گرفتیم و پدرم ما را، و ما پدر را بوسیدیم. پدر کمی ما را برانداز کرد و سپس مرا در آغوش خود گرفت و چیزی گفت که هرگز از یادم نمی‌رود! چشمانش را به چشمانم دوخت و گفت: هانای عزیزم! تمام چیزهای با ارزش در این دنیا، توسط خداوند با چیزهای مختلفی پوشیده شده و پنهان‌اند. گفت: کجا می‌توانی الماس به دست بیاری؟ بدون شک در اعماق زمین که زیر خروارها خاک پنهان شده است. کجا می‌توانی مروارید به دست بیاوری؟ در اعماق دریاها و درون پوسته‌ی سخت صدف‌ها. کجا می‌توانی طلا به دست بیاوری؟ در اعماق معادن، که زیر لایه‌هایی از سنگ و خاک قرار گرفته و برای به دست آوردنش باید زحمت زیادی متحمل شوی. سپس با نگاهی تیز و گیرا به چشمانم زل زد و گفت: دختر عزیزم! بدن تو ارزشمند است؛ بسیار با ارزش‌تر از چیزهایی که برایت مثال زدم… اگر آن چیزهایی که ارزششان از تو کم‌تر است، آن‌گونه پوشیده اند، پس تو هم باید خودت را بپوشانی (تا به آسانی در دسترس دیگران قرار نگیری و ارزشت کم شود). 📣📣⛔متاسفم برای پدرهای امروزی جامعه که بچه هاشون، همسرانشون.، ناموسشون رو مثل یک کالای بی ارزش در اختیار چشم های هوس آلود جامعه میکنن و عین خیالشون نیست داداش غیرت چیز قشنگیه یکی مثل محمد علی کلی تو اون جامعه ولنگار هواسش به ناموسش هست یه عده غرب زده هم اینجوری....📣 @montazeran60