eitaa logo
🎆 سمت خدا 🎆
308 دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
6.1هزار ویدیو
635 فایل
-- بِسم ربِّ الشُهداء🌱 ‌ 🖇 مَقاٌْ‌مۘـ مُعَظمۘـ رهبری↓ ‌ آنچہ ڪہ مُهـمـ اسٺ،حفظ راه شہداسٺ؛ یعنے پاسدارے از خون شهدا؛ این،وظیفهٔ اول ماسٺ🕊 📮 راه ارتباطی: @Montazaer
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ✍امیرالمؤمنین علی علیه السلام و سپاهیانش، سوار بر اسبها، آهنگ حركت به سوی نهروان داشتند. ناگهان یكی از سران اصحاب رسید و مردی را همراه خود آورد و گفت: «یا امیرالمؤمنین این مرد «ستاره شناس» است و مطلبی دارد، می خواهد به عرض شما برساند». ستاره شناس: «یا امیرالمؤمنین در این ساعت حركت نكنید، اندكی تأمل كنید، بگذارید اقلا دو سه ساعت از روز بگذرد، آنگاه حركت كنید». «چرا؟» - چون اوضاع كواكب دلالت می كند كه هر كه در این ساعت حركت كند از دشمن شكست خواهد خورد و زیان سختی بر او و یارانش وارد خواهد شد، ولی اگر در آن ساعتی كه من می گویم حركت كنید، ظفر خواهید یافت و به مقصود خواهید رسید». - این اسب من آبستن است، آیا می توانی بگویی كره اش نر است یا ماده؟ - اگر بنشینم حساب كنم می توانم. - دروغ می گویی، نمی توانی، قرآن می گوید: هیچ كس جز خدا از نهان آگاه نیست. آن خداست كه می داند چه در رحم آفریده است. محمد، رسول خدا، چنین ادعایی كه تو می كنی نكرد. آیا تو ادعا داری كه بر همه ی جریانهای عالم آگاهی و می فهمی در چه ساعت خیر و در چه ساعت شر می رسد. پس اگر كسی به تو با این علم كامل و اطلاع جامع اعتماد كند به خدا نیازی ندارد. بعد به مردم خطاب فرمود: «مبادا دنبال این چیزها بروید، اینها منجر به كهانت و ادعای غیبگویی می شود. كاهن همردیف ساحر است و ساحر همردیف كافر و كافر در آتش است». آنگاه رو به آسمان كرد و چند جمله دعا مبنی بر توكل و اعتماد به خدای متعال خواند. سپس رو كرد به ستاره شناس و فرمود: «ما مخصوصا برخلاف دستور تو عمل می كنیم و بدون درنگ همین الآن حركت می كنیم». فورا فرمان حركت داد و به طرف دشمن پیش رفت. در كمتر جهادی به قدر آن جهاد، پیروزی و موفقیت نصیب علی علیه السلام شده بود  📚منبع: داستان راستان،شهید مطهری،جلد اول. @montazeran_Mahdi13
🔹نگاه به زندگي صبح که از خواب بيدار شد، رو سرش فقط سه‌تار مو مونده بود.با خودش گفت: هييم! مثل‌اينکه امروز موها مو ببافم بهتره! و موها شو بافت و روز خوبي داشت.فرداي اون روز که بيدار شد، دو تار مو رو سرش مونده بود.با خودش گفت: هييم! امروز فرق وسط باز مي‌کنم. اين کار رو کرد و روز خيلي خوبي داشت.پس‌فرداي اون روز، تنها يک تار مو رو سرش بود.گفت: اوکي امروز دم‌اسبي مي‌بندم. همين کار رو کرد و خيلي بهش مي اومد.روز بعد که بيدار شد، هيچ مويي رو سرش نبود.فرياد زد: ايول! امروز دردسر مو درست کردن ندارم. ✍همه‌چيز به نگاه ما بر مي گرده! هرکسي داره بازندگي‌اش مي جنگه.
🔻بیشترین قَسَم‌های قرآنی🔻 ✍ دیدی یه نفر وقتی می‌خواد حرفش رو با اهمیت جلوه بده، هِی قسم می‌خوره: ☜ به پیر، به پیغمبر، به خدا، به قرآن... 🔔️ هم وقتی میخواد یه موضوعی رو با اهمیت جلوه بده، پشت سر هم قسم میخوره... ⁉️ حالا میدونی بیشترین قسم‌های قرآنی تو کدوم سوره است؟؟!↶ 👈❗️ ❗️👉 😳 😳 11 تا قسم پشت سر هم❗️ بیشترین رکوردِ قسم در یک سوره: 🔹️ وَ اَلشَّمْسِ وَ ضُحٰاهٰا... 🔹️ وَ اَلْقَمَرِ إِذٰا تَلاٰهٰا... 🔹️ وَ اَلنَّهٰارِ إِذٰا جَلاّٰهٰا... 🔹️ وَ اَللَّیْلِ إِذٰا یَغْشٰاهٰا... 🔹 وَ ... 👤 ای انسان! ☜ قسم به خورشید و ماه.. ☜ قسم به زمین و آسمون.. ☜ قسم به شب و روز.. ☜ قسم به.. 🤔 حالا فکر میکنی قرآن بعد از این همه قسم چه مطلب مهمی رو میخواد بگه⁉️ قبل از اینکه جواب و ببینی یه خورده فکر کن.🤔🤔 🤔 فکر میکنی چه موضوع مهمیه⁉️ قرآن بعد از 11 تا قسم میگه: 🕋️ قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکّٰاهٰا (شمس/9) 💢 "به همه اینها قسم، که هر کس نفس خودش رو تزکیه کرد، رستگار شد." بعد سراغ گروه مخالفش هم میره و میگه: 🕋️ وَ قَدْ خٰابَ مَنْ دَسّٰاهٰا (شمس/10) 💢 "هر کس هم که نفس خودش رو با معصیت و آلوده کرد، نومید و محروم شد." 👇 ️پس دقّت کنیم 👇️ 🔔 قرآن اینهمه قسم خورده که ما باور کنیم، تنها راه فلاح و رستگاری، تزکیه و خودسازی، و دوری از گناه و معصیت است.👌👌 ⚠ اونایی که دنبال راه میانبُر میگردند، اونایی که دنبال ذکر و ... میگردند، بدونند که هیچ راه دیگه‌ای وجود نداره.❗️ ☝️ فقط همین: تزکیه و خودسازی، دوری از گناه و معصیت ✋ بیائیم از همین امروز خودسازی رو شروع کنیم. شاید فردا دیر باشه.😔 ناگهان بانگی بر آمد، خواجه مُرد...🚑 ⚰ ┈─────╌⊰ @montazeran_Mahdi13
داستان منبر.apk
14.4M
📕داستان منبر📕 💠نرم افزار تلفن همراه حاوی بیش از ۵۰۰۰ داستان های منبر 1⃣داستان منبری ها : داستان های مکتوب از : ○آیت الله محمدی اشتهاردی ●آیت الله فاطمی نیا ○آیت الله ضیاء آبادی ●آیت الله مظاهری ○استاد هاشمی نژاد ●استاد فلسفی ○استاد انصاریان ●استاد کافی ○استاد عالی ●استاد رفیعی ○استاد دانشمند ●استاد مومنی ○استاد پناهیان ●استاد فرحزاد ○استاد نقویان 2⃣داستان موضوعی : 《فردی 《اجتماعی《اخلاقی 《اعتقادی《عبادی 《خانوادگی 《احکامی《علمی 《تاریخی 《پیامبران 3⃣داستان معصومین داستان های ۱۴ معصوم علیهم السلام 4⃣داستان مناسبتی 🔻داستان های محرم 🔻داستان های ماه رمضان 🔻داستان های فاطمیه 5⃣داستان شهدا 6⃣داستان علما 7⃣داستان اهل بیت 8⃣داستان شان نزولی 9⃣داستان قبل روضه 🔟روشهای بیان داستان 💠بانک جامع منبر 💠 ✍۵۰۰۰ داستان هزاران موضوع 📌 @montazeran_Mahdi13
مرد متأهلی در مجلسی گفت: زن مانند کفش میماند کهنه که شد میتوان آن راعوض کرد و کفش نو بپا کرد.... حکیمی درمیان جمع گفت: بله این مرد درست میگوید برای مردی که خودش را در حد پا بداند، زن برایش همچون کفش میماند... اما مردی که خودش را در حد سر بداند زن برایش همچون تاج میماند... تقدیم به تمام مادران و زنهای سرزمینم @montazeran_Mahdi13
سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید: +این روزها شهدای زیادی رو پیدا میکنن و میارن ایران. +به نظرتون کار خوبیه؟! +کیا موافقن؟ ۱نفر +کیامخالف؟ همه به جز ۱نفر _دانشجویان مخالف بودن! _بعضی ها میگفتن: کارناپسندیه ونباید بیارن. _بعضی ها میگفتن: ولمون نمیکنن و گیر دادن به چهار تا استخوووون،ملت دیوونن! _بعضی ها میگفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته! +تا اینکه استاد درس رو شروع کرد ولی خبری از برگه های امتحان جلسه ی قبل نبود..! _همه سراغ برگه ها رو می گرفتند. +ولی استاد جواب نمیداد..! _یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت:استاد برگه هامون رو چیکار کردی؟ _ شما مسئول برگه های ما بودی؟ +استاد روی تخته ی کلاس نوشت:من مسئول برگه های شما هستم.! +استاد گفت: من برگه هاتون رو گم کردم و نمیدونم کجا گذاشتم؟! _همه ی دانشجویان شاکی شدن. استاد گفت:چرا برگه هاتون رو میخواین؟! _گفتند: چون واسشون زحمت کشیدیم. _درس خوندیم. _هزینه دادیم. _زمان صرف کردیم. +هر چی که دانشجویان میگفتند استاد روی تخته مینوشت. +استاد گفت:برگه های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم هرکی میتونه بره پیداشون کنه! _یکی از دانشجویان رفت و بعداز چند دقیقه با برگه ها برگشت.. +استاد برگه ها رو گرفت و تیکه تیکه کرد. _صدای دانشجویان بلند شد. +استاد گفت:الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین!چون تیکه تیکه شدن! _دانشجویان گفتن:استاد برگه ها رو میچسبونیم. +برگه ها رو به دانشجویان داد و گفت:شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید،پس چطور توقع دارید مادری که بچه اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ؛ الان منتظره همین چهارتا استخونش نباشه؟! +بچه اش رو میخواد، حتی اگه خاکستر شده باشه..): •چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد! و همه ازحرفی که زده بودن پشیمون شدن!): •|تنها کسی که موافق بود ... فرزند شهیدی بود که سالها منتظر باباش بود.. @montazeran_Mahdi13
پیچک از درخت کاج بالا رفت، به نوک درخت که رسید به کاج گفت: چند سالته؟ -30 سال پیچک بلند خندید و گفت: من 30 روزمم نیست ولی از تو جلو زدم -بذار اولین باد زمستونی بیاد، خبرت می‌کنم! پیشرفت‌های مادّی و مالی‌ت رو به رخ دیگران نکش! انسانِ واقعی، کسیِ که در برابر سرمایِ نداری و سختی، قدش خم نشه! ┈─────╌https://eitaa.com/montazeran_Mahdi13╌─────┈
📕جوانی به حکیمی گفت: «وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است ... وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند ... وقتی ازدواج کردیم، خیلی‌ها را از او زیباتر یافتم ... چند سالی را که با هم زندگی کردیم، دریافتم که همه زن‌ها از همسرم بهتراند.» حکیم گفت: «آیا دوست داری بدانی از همه این‌ها تلخ‌تر و ناگوارتر چیست؟» جوان گفت: «آری.» حکیم گفت: «اگر با تمام زن‌های دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کرد که سگ‌های ولگرد محله شما از آن‌ها زیباترند.!!» جوان با تعجب پرسید: «چرا چنین سخنی می‌گویی؟!!» حکیم گفت: «چون مشکل در همسر تو نیست ... مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمع‌کار و چشمانی هیز داشته باشد و از شرم خداوند خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز خاک گور چیزی دیگر پر کند، آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟» جوان گفت: «آری.» حکیم گفت: «مراقب چشمانت باش.» https://eitaa.com/montazeran_Mahdi13
67.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای عابد و زن بدکاره ره در این به ماجرای عابد و شیطان اشاره می‌شود که در آن با وعده گناه و بعد از آن را مجاب می‌کند که زنا کرده و سپس توبه کند از این رو او را نزد زن بدکاره‌ای می‌فرستد تا با او زنا کند. https://eitaa.com/montazeran_Mahdi13