【#دو دعای ارزشمند در عصر جمعه】
منتظران عزیز از دو گنج عظیم دوران غیبت در این روز جمعه بهرمند شوید..
❌هر دو دعا بهترین پناه و #هدیهیامامزمان ارواحنافداه برای نجات شیعیان از هلاکت عصر غیبت است.
❶صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی
این صلوات از امام زمان ارواحنا فداه صادر شده است و سيد بن طاووس مي فرمايد: اگر از هر عملي در عصر جمعه غافل شدي از صلوات ابوالحسن ضراب اصفهاني غافل نشو چرا كه در اين دعا سري است كه خدا ما را بر آن آگاه كرده است.
❷دعای عصرغیبت یا #دعایمعرفت
❌با خواندن این دعا و فکر کردن روی عبارات آن، معرفت انسان به امام زمان (عج) بیشتر می شود. این دعا را می توان در هر زمانی خواند و فقط اختصاص به روز جمعه
🔺 هر دو دعا در مفاتیح الجنان آمده است
با حالت اضطرار و کمال بیچارگی و احساس یتیمی بخوانیم که یک جمعه دیگر گذشت و باز حسرت به دل در تاریکی عصر غیبت ماندیم آری از ماست که بر ماست....
با ما همراه باشید⬇️⬇️
https://eitaa.com/montazeran_zohouremahdi
🔹برای نجات از هر مشکلی...!
آیت الله محمدتقی آقانجفی اصفهانی ره:
❌ برای نجات از هر بلیّه در یک مجلس ۱۱۰۰۰ (یازده) هزار مرتبه صلوات بفرستد و هر هزار مرتبه را به روح یکی از ائمه اثنی عشر به ترتیب، قُربت (و هدیه) کند و هزار مرتبه دیگر را نگه دارد تا وصول مطلب، پس او را قربت (هدیه) کند به روح حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف که مجرّب است!
📚 مفتاح السعادات، محمدتقی نجفی اصفهانی (آقانجفی)، بی تا بی نا، چاپ سنگی، ص ۱۶۴
❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖
https://eitaa.com/montazeran_zohouremahdi
📝 #یادمون_باشه
اگر میبینیم معمولاً ؛
✖️ خبرهای موفقیت دیگران
✖️ یا شادی های نزدیکان
✖️ یا نعمتهای دوستانمون
رو از بقیه میشنویم، یا تمایلی به بازگو کردنش، فقط برای ما ندارند، و برای افراد دیگری راحت بازگو میکنند ؛
یعنی؛ چیزایی در درون ما هست، که نذاشته محلّ امنِ نزدیکانمون، باشیم !
هرقدر، میزانِ خوشحالیِ #واقعی ما، از نعمتها و موفقیتهای دیگران بیشتر باشه؛
محلّ اَمنی خواهیم بود تا آدمای بیشتری، ما رو در شادیهاشون، سهیم کنند.
🦋 خوشحالی واقعی یعنی؛ همون خوشحالی که وقت ابرازش، ته دلمون با (حسادت ـ رقابت ـ مقایسه ـ افسوس ـ حسرت ـ و حتی گاهی غبطه) گَزیده نشده باشه ...
#اسـتاد_شجاعی
#ایران #حجاب #زن_عفت_افتخار
https://eitaa.com/montazeran_zohouremahdi
#منتظران_ظهوراینجـــاست 👆👆🌿
📚 داستان کوتاه
مراقبت
پسر جوان آن قدر عاشق دختر بود که گفت: تو نگران چی هستی؟
دختر جوان هم حرفش را زد: همون طور که خودت میدونی مادرت پیره و جز تو فرزندی نداره... باید شرط ضمن عقد بگذاریم که اگر زمین گیر شد، اونو به خونه ما نیاری و ببریش خانه سالمندان.
پسر جوان آهی کشید و شرط دختر را پذیرفت...
هنوز شش ماه از ازدواجشان نگذشته بود که زن جوان در یک تصادف اتومبیل قطع نخاع و ویلچر نشین شد.
پسر جوان رو به مادرش گفت: بهتر نیست ببریمش آسایشگاه؟
مادر پیرش با عصبانیت گفت: مگه من مُردم که ببریش آسایشگاه؟ خودم تا موقعی که زمینگیر نشدم ازش مراقبت میکنم.
پسر جوان اشک ریخت و به زنش نگاه کرد.
زن جوان انگار با نگاهش به او میگفت: شرط ضمن عقد رو باطل کن!
https://eitaa.com/montazeran_zohouremahdi
خب اینم از قسمت پنجم👆👆👆
راسش نکاتی که تو این جلسه گفتم از بس برا خودم جذاب بود چندبار مرور کردم و یادم باشه هر وقت حالم بد شد بیام این جلسه رو گوش کنم...💔
با زدن روی هشتک زیر بقیه جلسات رو پیدا کنید
#_عاشق_نماز_شو
🆔 لینک کانال 👇
https://eitaa.com/montazeran_zohouremahdi