eitaa logo
🇵🇸منتظران ظهور مهدی🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
10.7هزار ویدیو
137 فایل
این کانال به نیت خودسازی برای رفع موانع ظهور میباشد و مطالب، مرتبط با آقاجانمون میباشد ... ↩️کپی تمام مطالب به هر شکل که دوست دارید با ذکر یک صلوات به نیت فرج آقا امام زمان آزاد است ارتباط با خادمین کانال‌ @Sadeghi_94 @Sam_sharifi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 ⁉️ بدترین مردم ⁉️ ‼️به نظر شما بدترین مردم کیه؟ ‼️چه صفتی هست که اگه در انسان باشه، باعث میشه که نزد خداوند بدترین بنده باشه؟! ✔️ اون صفت تکـــــــ❌ـــــــبر و خود برتربینی هست.... همون چیزی که باعث سقوط و رانده شدن شیطان از درگاه الهی شد. ✅هر کسی که خودش رو برتر از بقیه بدونه ، همون صفت شیطانی رو داره دنبال میکنه ... که نتیجش سقوط و محروم شدن از نگاه لطف خداوند است. ✨امام علے (علیہ السلام) میفرمایند : بدترین مردم ڪسے است ڪہ خود را بهتر از دیگران بداند. 📚میزان الحڪمہ، ج۵، ص۴۹۹ https://eitaa.com/montazeran_zohouremahdi
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 خواهران عزیز 🌹🌿🌹 مطالب کانال طبق هشتگ های زیر در خدمت شما قرار میگیره و بالای کانال سنجاق میشه تا دسترسی آسان به همه مطالب داشته باشید: 🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾 کانال ♥️ Eitaa.Com/montazeran_zohouremahdi 🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
✍ برای شنیدن ندای قلبت وقت بگذار 🔹روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران‌قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم‌رفت‌وآمدی می‌گذشت. 🔸ناگهان از بین دو اتومبیل پارک‌شده کنار خیابان، یک پسربچه پاره‌آجری به‌سمت او پرتاب کرد. پاره‌آجر به اتومبیل او برخورد کرد. 🔹مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند. 🔸پسرک گریان، با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به‌سمت پیاده‌رو، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود، جلب کند. 🔹پسرک گفت: اینجا خیابان خلوتی است و به‌ندرت کسی از آن عبور می‌کند. هرچه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم، کسی توجه نکرد. 🔸برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم. برای اینکه شما را متوقف کنم، ناچار شدم از این پاره‌آجر استفاده کنم. 🔹مرد متاثر شد و به فکر فرورفت. برادر پسرک را روی صندلی‌اش نشاند، سوار ماشینش شد و به راه افتاد. 🔸 بله عزیزانم !خدا در روح ما زمزمه می‌کند و با قلب ما حرف می‌زند، اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم، او مجبور می‌شود پاره‌آجری به‌سمت ما پرتاب کند. ‌‌‌🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳 https://eitaa.com/montazeran_zohouremahdi
📌 🔹گویند مردی وارد مسجدی شد تا کمی استراحت کند... کفشهایش را گذاشت زیر سرش و خوابید. 🔹طولی نکشید که دو نفر وارد مسجد شدند. یکی از اون دو نفر گفت: طلاها را بزاریم پشت منبر ، اون یکی گفت: نه ! اون مرد بیداره وقتی ما بریم طلاها رو بر میداره. 🔹گفتند: امتحانش میکنیم کفشایش را از زیر سرش برمیداریم اگه بیدار باشه معلوم میشه. مرد که حرفای اونا رو شنیده بود، خودشو بخواب زد. اونها کفشایش را برداشتن و مرد هیچ واکنشی نشون نداد. گفتند پس خوابه طلاها رو بزاریم پشت منبر...! 🔹بعد از رفتن آن دو مرد، مرد خوش باور بلند شد و رفت که جعبه طلای اون دو رو  بردارد اما اثری ازطلا نبود و متوجه شد که همه این حرفا برای این بوده که در عین بیداری کفشهایش را بدزدند...! 🔺و اين گونه است که انسان خیلی وقت‌ها در طول زندگی همه چیز خود را خودخواسته از دست می‌دهد. برای بدست آوردن چیزهای موهوم. نظرتان درباره برنامه های جذاب ماهواره چيه؟ چی رو از دست میدیم برای بدست آوردن اون چیزی که وعده میدن؟ ┉┉┉•••◂ 𖦹🌸🌤️🌸𖦹▸•••┉┉┉ 「⃢🦋 https://eitaa.com/montazeran_zohouremahdi ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ
🔅 ✍ لذت استفاده از داشته‌هایت را با مقایسه‌کردن آن‌ها خراب نکن مادربزرگ برایم از سفر هدیه آورده بود. وقتی جعبه کادو را باز کردم، از خوشحالی بالا و پایین می‌پریدم و فریاد می‌زدم: آخ جون... آتاری. آن روزها هر کسی آتاری نداشت. تحفه‌ای بود برای خودش. کارم شده بود صبح تا شب در دست گرفتن دسته خلبانی آتاری و هواپیما بازی کردن. مدتی گذشت و من هر روزم را با آتاری بازی کردن شب کردم و هرچه می‌گذشت بیشتر از قبل دوستش داشتم. خوشحال‌ترین کودک دنیا بودم تا اینکه یک روز خانه یکی از اقوام دعوت شدیم. وارد خانه که شدم چشمم خورد به یک دستگاه جدید که پسر آن خانواده داشت. بهش می‌گفتند: «میکرو». آن‌قدر سرگرم بازی شدیم که زمان فراموش شد. خیلی بهتر از آتاری بود. بازی‌های بیشتری داشت، دسته بازی دکمه‌های بیشتری داشت. بازی‌هایش برعکس آتاری یکنواخت نبود و داستان داشت. تا آخر شب قارچ‌خور بازی کردم و هواپیمای آتاری را فراموش کرده بودم. به خانه که برگشتیم دیگر نمی‌توانستم آتاری بازی کنم. دلم را زده بود. دیگر برایم جذاب نبود. مدام آتاری را با میکرو مقایسه می‌کردم. همه‌اش به این فکر می‌کردم که چرا من نباید میکرو داشته باشم. ولی یک بار نشد بگویم چرا من آتاری دارم و دیگران ندارند؟ امروز که در انباری لای تمام خرت‌وپرت‌های قدیمی آتاری‌ام را دیدم، فقط به یک چیز فکر کردم؛ ما قدر داشته‌هایمان را نمی‌دانیم. آن‌قدر درگیر مقایسه‌کردنشان با دیگران می‌شویم تا لذتشان از بین برود و دل‌زده‌مان کند. داشته‌های دیگران را چوب می‌کنیم و می‌زنیم بر سر خودمان و عزیزانمان، و به این فکر نمی‌کنیم داشته‌های ما شاید رویای خیلی‌ها باشد. زندگی به من یاد داد مقایسه‌کردن همه چیز را خراب می‌کند. خداوند در قرآن می‌فرماید: اگر شکر کنید نعمتم را بر شما بیشتر می‌کنم.‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎ ❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖ http://Eitaa.Com/montazeran_zohouremahdi
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 خواهران عزیز 🌹🌿🌹 مطالب کانال طبق هشتگ های زیر در خدمت شما قرار میگیره و بالای کانال سنجاق میشه تا دسترسی آسان به همه مطالب داشته باشید: کتاب صوتی 😍 مجموعه‌ صوتی 🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾 کانال ♥️ Eitaa.Com/montazeran_zohouremahdi 🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
💠 شخصی در خواب دید که روز قیامت شده و اموات با سرعت به طرف بهشت می روند. اما یک مُرده که می لنگد و عقب افتاده پرسید :«تو چرا این طوری راه می روی؟» جواب داد: « اینهایی که با سرعت می روند کسانی هستند که فرزندانشان برای آنها کار خیر کرده‌اند به همین خاطر هم با سرعت به سمت بهشت می روند ، ولی بچه من برای من کار خیری نکرده است😔 » پرسید: «فرزندت چه کاره است؟» گفت : «رخت شور است و در کنار فلان رودخانه رخت(لباس) می شوید »
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 خواهران عزیز 🌹🌿🌹 مطالب کانال طبق هشتگ های زیر در خدمت شما قرار میگیره و بالای کانال سنجاق میشه تا دسترسی آسان به همه مطالب داشته باشید: کتاب صوتی 😍 مجموعه‌ صوتی 🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾 کانال ♥️ Eitaa.Com/montazeran_zohouremahdi 🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
✨﷽✨ هوای یکدیگر را داشته باشید دل نشکنید قضاوت نکنید هنجار های زندگی کسی را مسخره نکنید به غم کسی نخندید به راحتی از یکدیگر گذر نکنید آدم ها دنیا دو روز است هوای دلتان را داشته باشید
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 خواهران عزیز 🌹🌿🌹 مطالب کانال طبق هشتگ های زیر در خدمت شما قرار میگیره و بالای کانال سنجاق میشه تا دسترسی آسان به همه مطالب داشته باشید: 😍 درجهان معاصر استاد طائب 🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾 کانال ♥️ Eitaa.Com/montazeran_zohouremahdi 🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
🌹 🔘 داستان کوتاه معلم گفت : دو مرد پیش من می آیند. یکی تمیز ودیگری کثیف من به آن ها پیشنهاد می کنم حمام کنند.شما فکر می کنید ، کدام یک این کار را انجام دهند ؟ هردو شاگرد یک زبان جواب دادند : خوب مسلما کثیفه ! معلم گفت : نه ، تمیزه . چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر آن را نمی داند.پس چه کسی حمام می کند ؟ حالا پسرها می گویند : تمیزه ! معلم جواب داد : نه ، کثیفه ، چون او به حمام احتیاج دارد. وباز پرسید : خوب ، پس کدامیک از مهمانان من حمام می کنند ؟ یک بار دیگر شاگردها گفتند : کثیفه ! معلم دوباره گفت : اما نه ، البته که هر دو ! تمیزه به حمام عادت دارد و کثیفه به حمام احتیاج دارد. خوب بالاخره کی حمام می گیرد ؟ بچه ها با سر درگمی جواب دادند : هر دو ! معلم بار دیگر توضیح می دهد : نه ، هیچ کدام ! چون کثیفه به حمام عادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد! شاگردان با اعتراض گفتند : بله درسته ، ولی ما چطور می توانیم تشخیص دهیم ؟هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست است معلم در پاسخ گفت : خوب پس متوجه شدید ، این یعنی: منطق ! و از دیدگاه هر کس متفاوت است ❌پس لطفاً همدیگرو با منطق خودمون قضاوت نکنیم ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─ http://Eitaa.Com/montazeran_zohouremahdi