📘#داستانهایبحارالانوار
💠ندای ملکوتی در شبهای جمعه
🔹ابراهیم پسر ابی محمود میگوید:
به امام رضا علیه السلام عرض کردم مردم میگویند:
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند هرشب به آسمان دنیا میآید.
نظر شما در این رابطه چیست؟
🔹فرمود: خدا لعنت کند کسانی را که سخنان را تحریف میکنند. به خدا سوگند! پیامبر خدا این گونه که میگویند نگفت، بلکه فرمود:
خداوند در یک سوم آخر هرشب و در شب جمعه از ابتدای آن، فرشته ای را به آسمان دنیا میفرستد و این چنین ندا میدهد:
🔹آیا در خواست کننده ای هست تا خواسته اش را بر آورم؟ آیا توبه کننده ای هست تا توبه اش را بپذیرم؟ آیا استغفار کننده ای هست تا او را ببخشم؟ ای جوینده ی خیر بیا و ای جوینده ی شر دست بردار...
همین طور ندا میدهد تا صبح شود. در این وقت آن فرشته به جایگاه اولش در ملکوت باز میگردد.
🔹این سخن را پدرم از پدرش از پدرانش، از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل فرمودند.
📚بحارالانوار جلد ۳، ص ۳۱۴ و همان ج ۷۸، ص ۱۶۳ و همان ج ۸۹، ص ۲۶۵.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 قضاوت دربارهی برادران مسلمان
🔹مردی خدمت امام موسی کاظم علیه السلام آمد و عرضه داشت:
فدایت شوم از یکی از برادران دینی کاری نقل کردند که من آن را ناخوش داشتم، از خودش پرسیدم انکار کرد در حالی که جمعی از افراد موثق و قابل اعتماد این مطلب را از او نقل کردند.
🔹حضرت امام موسی کاظم علیه السلام فرمودند:
گوش و چشم خود را در مقابل برادر مسلمانت تکذیب کن حتی اگر پنجاه نفر قسم خوردند که او کاری کرده و او بگوید نکرده ام از او قبول کن و از آنها نپذیر ، هرگز چیزی که مایه عیب و ننگِ اوست و شخصیتش را از بین می برد در جامعه منتشر نکن که از آنها خواهی بود که خدا در موردشان فرموده:
"إِنَّ الَّذِینَ یحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ
کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مۆمنان پخش شود عذاب دردناکی در دنیا و آخرت دارند."(نور آیه ۱۹)
📚بحارالأنوار، ج 72، ص 365، ح 77.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 آنچه را جانان پسندد...
🔹مردی صاحب دختری شده بود، خدمت امام صادق علیهالسلام رسید.
حضرت او را ناراحت و افسرده دیدند، فرمودند: «چرا غم و اندوه قیافه ات را فراگرفته؟»
🔹عرض کرد: چون نوزاد دختری برایم به دنیا آمده.
فرمودند: «اگر خدا از تو میخواست من فرزند تو را انتخاب کنم یا تو خود انتخاب میکنی، چه جواب میدادی؟»
🔹مرد گفت: میگفتم خدایا تو انتخاب کن.
حضرت فرمودند: «اکنون خدا انتخاب کرده.»
🔹سپس افزودند:« خداوند در عوض پسری که آن دانشمند (حضر) رفیق موسی، او را کشت، به پدر و مادرش دختری عنایت فرمود که هفتاد پیغمبر از نسلش به وجود آمد، چنانچه در سوره ی کهف به همین مطلب اشاره شده:
«فَأَرَدْنَا أَن یُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَیْرًا مِّنْهُ زَکَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا: ما خواستیم پروردگار آن پدر و مادر به جای این پسر فرزندی پاک و مهربان تر به آنها عطا فرماید».
📚بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۳۱۱ و ج ۱۰۴، ص ۱۰۱.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠شرایط قبولی دعا و انفاق
🔹شخصی از امام صادق پرسید:
دو آیهی قرآن را هر چه دقت میکنم محتوایشان را نمی فهمم.
امام پرسید: کدام آیه؟
مرد گفت:
آیه اول این است که خداوند میفرماید:
(ادعونی استجب لکم؛ مرا بخوانید تا دعای شما را مستجاب کنم.)
من خدا را میخوانم، اما دعایم مستجاب نمی شود!
حضرت فرمود:
آیا گمان میکنی خداوند خلاف وعده کرده؟
گفت: نه.
فرمود: پس علت چیست؟
گفت: نمی دانم.
فرمود:
من آگاهت میکنم؛ هر کس خدا را بندگی کند، به دستورات او عمل نماید، آنگاه دعا کند و شرایط دعا را رعایت کند، خداوند دعای او را اجابت خواهد کرد.
پرسید: شرایط دعا چیست؟
امام فرمود:
نخست حمد خدا را به جای میآوری و نعمتهای او را یادآور میشوی و بعد شکر میکنی، سپس درود بر پیامبر صلی الله علیه و آله میفرستی، آنگاه گناهانت را به خاطر میآوری و اقرار میکنی، از آنها به خدا پناه میبری و توبه مینمایی، این است شرایط قبولی دعا.
🔹پس از آن فرمود:
آیه دیگر کدام است؟
عرض کرد:
این آیه:
(ما انفقتم من شی ء فهو یخلفه و هو خیر الرازقین؛ هر چه را انفاق کنید خداوند عوضش را میدهد او بهترین روزی رسان است.)
من در راه خدا انفاق میکنم ولی چیزی جای آن را پر نمی کند!
🔹حضرت پرسید:
آیا فکر میکنی خدا از وعده خود تخلف کرده؟
در جواب گفت: نه.
امام فرمود:
پس علت چیست؟
گفت: نمی دانم.
امام فرمود:
اگر کسی از شما مال حلالی به دست آورد و در راه حلال انفاق کند هیچ درهمی را انفاق نمی کند مگر این که خداوند عوضش را به او میدهد.
📚بحار: ج ۹۶، ص ۱۴۷
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 مردی نیکوکار در خدمت امام جواد علیه السلام
🔹مرد نیکوکاری در حال نشاط و خوشحالی خدمت امام جواد علیه السلام رسید.
حضرت فرمودند:
«چه خبر است که این چنین مسرور و خوشحالی؟»
آن مرد عرض کرد:
فرزند رسول خدا! از پدر شما شنیدم که میفرمودند:
«بهترین روز شادی انسان روزی است که خداوند توفیق انجام کارهای نیک و خیرات و احسانات به او دهد و او را در حل مشکلات برادران دینی موفق بدارد.»
امروز نیازمندانی از جاهای مختلف به من مراجعه کردند و به خواست خداوند گرفتاری هایشان حل شد و نیاز ده نفر از نیازمندان را برطرف کردم، بدین جهت چنین سرور و شادی به من دست داده است.
🔹امام جواد علیه السلام فرمودند:
«به جانم سوگند! که شایسته است چنین شاد و خوشحال باشی! به شرط این که اعمالت را ضایع نکرده و نیز در آینده باطل نکنی.»
🔹سپس امام علیه السلام فرمودند:
«یا ایها الذین آمنوا لاتبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذی»*۱
ای آنانکه ایمان آورده اید، اعمال نیک خود را با منت نهادن و اذیت کردن باطل نکنید...
📚۱. سوره بقره: آیه ۲۶۴.
بحارالانوار ج ۶۸، ص ۱۵۹.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠کمک به مستمندان
🔹محمد پسر عجلان میگوید:
خدمت امام صادق علیه السلام بودم، که یکی از شیعیان وارد شد و سلام کرد، حضرت از او پرسیدند:
«برادرانت در چه حالی بودند؟»
او در پاسخ، آنان را ستود و گفت:
➖مردمان خوب و شایسته ای هستند.
🔹امام علیه السلام فرمودند:
«رفت و آمد ثروتمندانشان با فقرا و احوال پرسی ایشان از همدیگر چگونه بود؟»
مرد گفت:
➖ارتباطشان اندک است (روابط گرمی ندارند) و زیاد احوال یکدیگر را جویا نمی شوند.
🔹امام علیه السلام پرسیدند:
«انفاق و دستگیری ثروتمندان با تهیدستان چگونه بود؟»
مرد جواب داد:
➖شما از اخلاق و صفاتی میپرسید که در میان مردم کمیاب است.
🔹امام علیه السلام فرمودند:
«بنابراین آنان چگونه خود را شیعه مینامند!!
شیعه حقیقی کسی است که در راه کمک و یاری مستمندان گام بردارد و آنان را در مهر و محبت کردن فراموش نکند.»
📚بحار: ج ۷۴، ص ۳۵۳.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠خوبی در مقابل بدی
🔹شیخ عاملی میگوید:
روزی در مجلسی از من سخن به میان آمده بود، شنیدم یکی از معاصرین که ادعای دوستی با من میکرد ولی در این ادعا دروغ میگفت؛ غیبت مرا نموده نسبتهای ناروایی به من داده و این آیه را در نظر نداشت که خداوند میفرماید: «آیا دوست دارید گوشت برادر مرده خود را بخورید، چنانچه دوست نمی دارید، از غیبت نیز پرهیز کنید.»
🔹هنگامی که فهمید من از این جریان مطلع گشتم، نامه ای بلند بالا برایم نوشت، و اظهار پشیمانی نموده و از من درخواست رضایت کرده بود.
🔹در جواب نامه اش نوشتم خداوند تو را پاداش دهد در مقابل آن هدیه ای که برایم فرستاده ای، زیرا هدیه تو باعث سنگینی کفه حسناتم در روز قیامت میشود.
از رسول خدا روایتی به ما رسیده که فرمود:
در روز قیامت بنده ای را در مقام حساب میآورند، کارهای نیک در یک کفه و کارهای بدش را در کفه دیگر میگذارند، کفه گناه سنگین تر میشود در این هنگام ورقه ای بر روی حسناتش قرار میگیرد کارهای نیکش به واسطهی آن کفه از گناهانش افزونتر میگردد، عرض میکند خدایا! این ورقه چه بود، من که هر عملی را در شب و روز انجام داده بودم، در مقابلم یافتم، اما چنین عملی نداشتم؟ خطاب میرسد این، به خاطر آن سخنی است که درباره تو گفته اند و حال آن که از آن نسبت پاک بودی.
این حدیث مرا وا میدارد که سپاسگزار تو باشم، به واسطه خیری که به من رسانیده ای، با اینکه اگر در رو به رویم چنین کار یا بدتر از آن را انجام میدادی، نه تنها با تو مقابله به مثل نمی کردم، بلکه جز عفو، گذشت دوستی و وفا از من نمی دیدی.
📚بحار ج ۱۰۹ ص ۱۱۱
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 حدود همسایه
🔹مردی از انصار خدمت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد:
من خانه ای در فلان محل خریدهام و نزدیکترین همسایهام آدمی است که امید خیری از او ندارم و از شرش نیز خاطر جمع نیستم.
🔹رسول خدا صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام، سلمان، اباذر و (راوی میگوید: چهارمی شاید مقداد باشد) دستور فرمود که با صدای بلند در مسجد فریاد زنند که هرکس همسایه اش از آزار او آسوده نباشد، #ایمان ندارد، آنان نیز در مسجد سه بار فرمایش حضرت را با صدای بلند به مردم اعلان کردند.
🔹سپس حضرت با دست اشاره کرد و فرمود:
«چهل خانه از چپ و راست و جلو و عقب همسایه محسوب میشود.»
📚بحارالانوار، ج ۷۴، ص۱۵۲
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 سه مصیبت انسان در هر روز
🔹شخصی محضر امام زین العابدین علیه السلام رسید و از وضع زندگیش شکایت نمود.
امام علیه السلام فرمودند:
بیچاره فرزند آدم هر روز گرفتار سه مصیبت است که از هیچکدام از آنها پند و عبرت نمی گیرد.اگر عبرت بگیرد دنیا و مشکلات آن برایش آسان میشود.
🔹مصیبت اول اینکه، هر روز از عمرش کاسته میشود. اگر زیان در اموال وی پیش بیاید غمگین میگردد، با اینکه سرمایه ممکن است بار دیگر باز گردد ولی عمر قابل برگشت نیست.
دوم اینکه هر روز، روزی خود را میخورد، اگر حلال باشد باید حساب آن را پس بدهد و اگر حرام باشد باید بر آن کیفر ببیند.
🔹سپس فرمودند:
سومی مهمتر از این است.
گفته شد، آن چیست؟
امام فرمودند:
هر روز را که به پایان میرساند یک قدم به آخرت نزدیک شده اما نمی داند به سوی بهشت میرود یا به طرف جهنم.
📚 بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۶۰.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠قدردانی خداوند
🔹رسول گرامی صلی الله علیه و آله از کنار مردی که در باغش مشغول کاشتن درختی بود گذر میکردند ایستادند و به او فرمودند:
آیا مایلی درختی به تو نشان دهم که ریشه اش محکم تر ونمواش بیش تر و میوه هایش پاکیزه و بادوام تر باشد؟
🔹عرض کرد: یا رسول الله! نشانم بدهید.
حضرت فرمودند: هر وقت وارد صبح و شام شدی، بگو:
سبحان الله، و الحمد لله و لاإله إلاالله و الله أکبر؛ که اگر این ذکر را بگویی در برابر هر یکبار، از هر میوه ای ده درخت به تو میدهند، و این ذکر نمونه ای از باقیات و الصالحات است.
🔹مرد گفت: یا رسول الله! من شما را شاهد میگیرم که این باغ در اختیار شما برای مسلمانان نیازمند صدقه باشد.
🔹خداوند برای قدردانی از عمل آن مرد، این آیهها را نازل نمود:
هرکس احسان کرد و تقواداشت، نیکی را تصدیق نمود، ما کار او را آسان میکنیم.
📚سوره لیل: ۵-۷.
📚بحار،جلد ۲۲، باب ۳۷، ص ۱۲۲.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 سه راه نفوذ شیطان
🔹حضرت موسی (علیه السلام) در محلی نشسته بود، ناگاه ابلیس (پدر شیطانها) در حالی که کلاه رنگارنگی به سر داشت خدمت موسی علیه السلام وارد شد و کلاه خود را به عنوان احترام از سر برداشت و سلام کرد و با کمال ادب محضر حضرت موسی (علیه السلام) ایستاد.
🔹حضرت موسی پرسید: تو کیستی؟
گفت: من ابلیس هستم.
حضرت موسی فرمود : خداوند شر تو را از ما و دیگران دور بدارد.
ابلیس گفت: من آمدهام به خاطر عظمتی که نزد خداوند داری بر تو سلام کنم.
موسی علیه السلام پرسید: این کلاه چیست که بر سر گذاشته ای؟
گفت: به وسیله این کلاه و زرق و برق و رنگهای او دلهای آدمیزاد را میربایم.
🔹حضرت موسی فرمود به من خبر ده از گناهی که هرگاه انسان آن را انجام دهد، تو بر او چیره میشوی و هرکجا خواستی افسار او را به آن طرف میکشی.
🔹ابلیس گفت :
سه گناه است که هرگاه انسان آنها را انجام داد من بر او مسلط میشوم:
🔘۱. وقتی که انسان خودبین شود و از خویشتن خوشش بیاید.
🔘۲. وقتی که اعمال خود را بیش از حد بزرگ ببیند.
🔘٣. وقتی که گناهان خود را کوچک بشمارد.
📚 بحارالانوار ج ۱۳، ص ۳۵۰ و ج ۶۳، ص ۲۵۱
📘#داستانهایبحارالانوار
💠پنج سفارش از رسول خدا صلی الله علیه و آله
🔹مردی به نام (ابوایوب انصاری) محضر پیغمبر صلی الله علیه و آله رسید و عرض کرد:
یا رسول الله! به من وصیتی فرما که مختصر و کوتاه باشد تا آن را به خاطر سپرده، عمل کنم.
🔹پیغمبر فرمودند:
پنج چیز را به تو سفارش میکنم:
🔘۱- از آنچه در دست مردم است ناامید باش! براستی که آن عین بی نیازی است.
🔘۲- از طمع پرهیز کن! زیرا طمع فقر حاضر است.
🔘۳- نمازت را چنان بخوان که گویا آخرین نماز تو است و زنده نخواهی ماند تا نماز بعدی را بخوانی.
🔘۴- بپرهیز از انجام کاری که بعدا به ناچار از آن پوزش طلبی.
🔘۵- برای برادرت همان چیزی را دوست بدار که برای خودت دوست داری.
📚 بحارالانوار ج ۷۴، ص ۱۶۸.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 هفت خصلت نیکو
🔹سلمان فارسی میگوید:
رسول خدا صلی الله علیه و آله مرا وصیت کرد به هفت خصلت که در هیچ حالی آن هارا ترک نکردم.
🔘١-مرا سفارش کرد که همواره به زیردستم نگاه کنم.
🔘۲-هرگز به بالادستم نگاه نکنم.
🔘۳-فقیران را دوست بدارم و نزدیکشان روم.
🔘۴-حق را بگویم گرچه تلخ باشد.
🔘۵-صله ارحام کنم اگرچه آنان از من ببرند.
🔘۶- از مردم چیزی نخواهم.
🔘۷- فراوان بگویم: "لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم" ؛ زیرا که این ذکر گنجی است از گنجهای بهشت.
📚 بحار: ج ۶۶، ص ۳۹۹ و ج ۷۴، ص۱۳۱
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 از ما حرکت از خدا برکت
🔹یکی از یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله فقیر شد. محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و شرح حال خود را بیان کرد. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود:
«برو هر چه در منزل داری اگر چه کم ارزش هم باشد بیاور!»
🔹آن مرد انصار رفت و طاقه ای گلیم و کاسه ای را خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله آورد.
حضرت آنها را در معرض فروش گذاشت و فرمود:
« چه کسی اینها را از من میخرد؟»
مردی گفت: من آنها را به یک درهم خریدارم.
حضرت فرمود: «کسی نیست که بیشتر بخرد!»
مرد دیگری گفت: من به دو درهم میخرم.
پیغمبر صلی الله علیه و آله به ایشان فروخت و فرمود: «اینها مال تو است.»
آن گاه دو درهم را به آن مرد انصار داد و فرمود:
« با یک درهم غذایی برای خانواده ات تهیه کن و با درهم دیگر تبری خریداری کن.»
🔹 و او نیز به دستور پیغمبر صلی الله علیه و آله عمل کرد.
تبری خرید و خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله آورد.
حضرت فرمود: «این تبر را بردار و به بیابان برو و با آن هیزم بشکن و هر چه بود ریز و درشت و تر و خشک همه را جمع کن، در بازار بفروش.»
مرد به فرمایشات رسول خدا صلی الله علیه و آله عمل کرد. مدت پانزده روز تلاش نمود و در نتیجه وضع زندگی او بهتر شد.
پیغمبر گرامی صلی الله علیه و آله به او فرمود: «این بهتر از آن است که روز قیامت بیایی در حالی که در سیمایت علامت زخم صدقه باشد.»
📚بحار ج۷۴ ص۵۲
📘#داستانهایبحارالانوار
💠برخورد منطقی با سخن چین!
🔹شخصی سخن چین، به حضور امام حسن علیه السلام رسید.
عرض کرد:
فلانی از شما بدگویی میکند.
🔹امام علیه السلام به جای تشویق چهره درهم کشید و به او فرمود:
«تو مرا به زحمت انداختی.
از این که غیبت یک مسلمان را شنیدم باید درباره خود استغفار کنم واز این که گفتی آن شخص با بدگویی از من، مرتکب گناه شده بایستی برای او نیز دعا کنم.»
📚بحارالانوار، ج ۴۳، ص۳۵۰
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 اهمیت پذیرش ولایت ائمه
🔹 میسر میگوید:
به محضر امام صادق عرض کردم:
فدایت شوم! من همسایه ای دارم که شبها برای نماز بیدار نمی شوم مگر از صدای او، گاهی مشغول تلاوت قرآن است و آیات قرآن را تکرار می کند و زار زار گریه میکند و گاهی در حال مناجات و دعا است. از اخلاق وی سؤال کردم، گفتند او از همه ی گناهان پرهیز میکند. من چنین همسایه ی دیندار و پاکی دارم.
امام صادق فرمود:
آیا او مانند شما ولایت و امامت ما را قبول دارد؟
گفتم: دقیقا نمی دانم، خداوند بهتر میداند.
🔹به وطن بازگشتم.سال بعد هنگام حج پیش از حرکت به سوی مکه از حال او جویا شدم و متوجه شدم، معتقد به امامت ائمهی اطهار نیست!
در مکه به خدمت امام صادق رسیدم و باز از او تعریف کردم و گفتم همواره مشغول قرائت قرآن و دعا و مناجات میباشد.
امام فرمود: آیا امامت ما را قبول دارد؟
عرض کردم: نه.
🔹حضرت فرمود: ای میسر! شرافت کدام سرزمین از سرزمینهای دیگر بیشتر است؟
گفتم: خدا و پیامبر و فرزندان او بهتر میدانند.
فرمود: بهترین زمینها بین رکن و مقام در کنارکعبه است که گلستانی از گلستانهای بهشت میباشد و همچنین میان قبر رسول خدا و منبر آن حضرت گلشنی از گلشنهای بهشت است.
به خدا سوگند! اگر کسی عمر طولانی کند و هزار سال بین رکن و مقام و بین قبر و منبر پیامبرخدا مشغول به عبادت گردد و آنگاه او را مظلوم و بی گناه در رختخوابش مانند گوسفند سر ببرند و خدا را با آن حال ملاقات کند چنانچه اعتقاد به ولایت ما نداشته باشد، بر خداوند سزاوار است او را به آتش جهنم بیفکند.
📚 بحار، ج ۲۷، ص ۱۷۹
📘#داستانهایبحارالانوار
💠عبادت زهرای مرضیه سلام الله علیها در بستر شهادت
🔹حضرت زهرا در لحظات آخر عمر که بستری بود، به اسماء بنت عمیس فرمودند:
«عطر من و لباس مخصوص نمازم را بیاور، میخواهم نماز بخوانم.»
🔹اسماء میگوید: من عطر و لباس نمازشان را حاضر کردم، آن حضرت وضو گرفتند پس از وضو حالشان منقلب شد، سرشان را به بالش نهادند و فرمودند:
«اسماء! وقت نماز که رسید، مرا بیدار کن تا نمازم را بخوانم، اگر بیدار شدم که هیچ و اگر بیدار نشدم کسی را نزد علی (عیله السلام) بفرست تا خبر وفات مرا به او بدهد.»
🔹اسماء میگوید:
هنگامی که وقت نماز رسید، صدا زدم:
الصلاة یا بنت رسول الله! دختر پیامبر خدا، وقت نماز است. جوابی نشنیدم، فهمیدم که حضرت زهرا از دنیا رفته است.
📚بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۸۳
📌آری #حضرت_زهرا (علیها السلام) به عبادت و دعا آنچنان جدی و کوشا بودند که همه دستورات واجب، وحتی مستحبات را رعایت میکردند، استعمال عطر و پوشیدن لباس پاکیزه در نماز مستحب است که آن بانوی بزرگ اسلام در لحظههای سخت آخر عمر مبارک فراموش نکرده است».
#فاطمیه
📘#داستانهایبحارالانوار
💠راه عذر بسته میشود...
🔹امام صادق علیه السلام میفرمایند:
زن زیبایی را روز قیامت در دادگاه عدل الهی حاضر میکنند که به خاطر جمال و زیبایی خود به گناه افتاده است؛ میپرسند:
چرا گناه کردی؟
در پاسخ میگوید:
«خدایا! چون مرا زیبا آفریدی به این جهت به گناه آلوده شدم.»
خداوند دستور میدهد حضرت مریم را میآورند، و به آن زن گفته میشود که تو زیباتر بودی یا مریم؟ در حالی که او را زیبا آفریدیم، اما، او به خاطر جمال خود فریب نخورد.
🔹آنگاه مرد صاحب جمالی را در دادگاه حاضر میکنند که بخاطر زیبایی خود به گناه آلوده شده است میگوید:
«پروردگارا! مرا زیبا آفریدی و زنان به سوی من میل و رغبت پیدا کردند و مرا فریفتند و گرفتار گناه گشتم.»
در این وقت یوسف علیه السلام را میآورند و به او میگویند:
تو زیباتر بودی یا یوسف؟ ما به او جمال و زیبای دادیم ولی فریب زنان نخورد!!
🔹سپس صاحب بلا را میآورند که به خاطر بلاها و گرفتاری هایش معصیت کرده است. او هم میگوید:
«خداوندا! بلاها و مصیبتها را بر من سخت کردی لذا به گناه افتادم.»
در این موقع ایوب علیه السلام را میآورند و به آن شخص میگویند:
بلای تو سخت تر بود یا بلای ایوب؟ در صورتی که ما او را به بلای سخت مبتلا کردیم اما مرتکب گناه نشد.!
بدین گونه راه عذر و بهانه بر گناهکاران بسته میشود.
📚 بحار: ج ۷، ص ۲۸۵ و ج ۱۲ ص ۳۴۱.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠نسخهای برای گناه نکردن!
🔹مردی خدمت امام حسین علیه السلام رسید، و عرض کرد که شخص گنهکاری هستم و نمی توانم خود را از معصیت نگه دارم ، لذا نیازمند نصایح شما میباشم.
🔹امام علیه السلام فرمودند:
پنج کار را انجام بده، بعد هر گناهی میخواهی بکن!
🔘اول: روزی خدا را نخور، هر گناهی مایلی بکن!
🔘دوم: از ولایت خدا خارج شو، هر گناهی میخواهی بکن!
🔘سوم: جایی را پیدا کن که خدا تو را نبیند، سپس هر گناهی میخواهی بکن!
🔘چهارم: وقتی ملک الموت برای قبض روح تو آمد اگر توانستی او را از خودت دور کن و بعد هر گناهی میخواهی بکن!
🔘پنجم: وقتی مالک دوزخ تو را داخل جهنم کرد، اگر امکان داشت داخل نشو و آن گاه هر گناهی مایلی انجام بده!
📚بحارالانوار، ج 75، ص ۱۲۶
📘#داستانهایبحارالانوار
💠پنج سفارش از رسول خدا صلی الله علیه و آله
🔹مردی به نام (ابوایوب انصاری) محضر پیغمبر صلی الله علیه و آله رسید و عرض کرد:
یا رسول الله! به من وصیتی فرما که مختصر و کوتاه باشد تا آن را به خاطر سپرده، عمل کنم.
🔹پیغمبر فرمودند:
پنج چیز را به تو سفارش میکنم:
🔘۱- از آنچه در دست مردم است ناامید باش! براستی که آن عین بی نیازی است.
🔘۲- از طمع پرهیز کن! زیرا طمع فقر حاضر است.
🔘۳- نمازت را چنان بخوان که گویا آخرین نماز تو است و زنده نخواهی ماند تا نماز بعدی را بخوانی.
🔘۴- بپرهیز از انجام کاری که بعدا به ناچار از آن پوزش طلبی.
🔘۵- برای برادرت همان چیزی را دوست بدار که برای خودت دوست داری.
📚 بحارالانوار ج ۷۴، ص ۱۶۸.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠کمک به مستمندان
🔹محمد پسر عجلان میگوید:
خدمت امام صادق علیه السلام بودم، که یکی از شیعیان وارد شد و سلام کرد، حضرت از او پرسیدند:
«برادرانت در چه حالی بودند؟»
او در پاسخ، آنان را ستود و گفت:
➖مردمان خوب و شایسته ای هستند.
🔹امام علیه السلام فرمودند:
«رفت و آمد ثروتمندانشان با فقرا و احوال پرسی ایشان از همدیگر چگونه بود؟»
مرد گفت:
➖ارتباطشان اندک است (روابط گرمی ندارند) و زیاد احوال یکدیگر را جویا نمی شوند.
🔹امام علیه السلام پرسیدند:
«انفاق و دستگیری ثروتمندان با تهیدستان چگونه بود؟»
مرد جواب داد:
➖شما از اخلاق و صفاتی میپرسید که در میان مردم کمیاب است.
🔹امام علیه السلام فرمودند:
«بنابراین آنان چگونه خود را شیعه مینامند!!
شیعه حقیقی کسی است که در راه کمک و یاری مستمندان گام بردارد و آنان را در مهر و محبت کردن فراموش نکند.»
📚بحار: ج ۷۴، ص ۳۵۳.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠خوبی در مقابل بدی
🔹شیخ عاملی میگوید:
روزی در مجلسی از من سخن به میان آمده بود، شنیدم یکی از معاصرین که ادعای دوستی با من میکرد ولی در این ادعا دروغ میگفت؛ غیبت مرا نموده نسبتهای ناروایی به من داده و این آیه را در نظر نداشت که خداوند میفرماید: «آیا دوست دارید گوشت برادر مرده خود را بخورید، چنانچه دوست نمی دارید، از غیبت نیز پرهیز کنید.»
🔹هنگامی که فهمید من از این جریان مطلع گشتم، نامه ای بلند بالا برایم نوشت، و اظهار پشیمانی نموده و از من درخواست رضایت کرده بود.
🔹در جواب نامه اش نوشتم خداوند تو را پاداش دهد در مقابل آن هدیه ای که برایم فرستاده ای، زیرا هدیه تو باعث سنگینی کفه حسناتم در روز قیامت میشود.
از رسول خدا روایتی به ما رسیده که فرمود:
در روز قیامت بنده ای را در مقام حساب میآورند، کارهای نیک در یک کفه و کارهای بدش را در کفه دیگر میگذارند، کفه گناه سنگین تر میشود در این هنگام ورقه ای بر روی حسناتش قرار میگیرد کارهای نیکش به واسطهی آن کفه از گناهانش افزونتر میگردد، عرض میکند خدایا! این ورقه چه بود، من که هر عملی را در شب و روز انجام داده بودم، در مقابلم یافتم، اما چنین عملی نداشتم؟ خطاب میرسد این، به خاطر آن سخنی است که درباره تو گفته اند و حال آن که از آن نسبت پاک بودی.
این حدیث مرا وا میدارد که سپاسگزار تو باشم، به واسطه خیری که به من رسانیده ای، با اینکه اگر در رو به رویم چنین کار یا بدتر از آن را انجام میدادی، نه تنها با تو مقابله به مثل نمی کردم، بلکه جز عفو، گذشت دوستی و وفا از من نمی دیدی.
📚بحار ج ۱۰۹ ص ۱۱۱
📘#داستانهایبحارالانوار
💠شرایط قبولی دعا و انفاق
🔹شخصی از امام صادق پرسید:
دو آیهی قرآن را هر چه دقت میکنم محتوایشان را نمی فهمم.
امام پرسید: کدام آیه؟
مرد گفت:
آیه اول این است که خداوند میفرماید:
(ادعونی استجب لکم؛ مرا بخوانید تا دعای شما را مستجاب کنم.)
من خدا را میخوانم، اما دعایم مستجاب نمی شود!
حضرت فرمود:
آیا گمان میکنی خداوند خلاف وعده کرده؟
گفت: نه.
فرمود: پس علت چیست؟
گفت: نمی دانم.
فرمود:
من آگاهت میکنم؛ هر کس خدا را بندگی کند، به دستورات او عمل نماید، آنگاه دعا کند و شرایط دعا را رعایت کند، خداوند دعای او را اجابت خواهد کرد.
پرسید: شرایط دعا چیست؟
امام فرمود:
نخست حمد خدا را به جای میآوری و نعمتهای او را یادآور میشوی و بعد شکر میکنی، سپس درود بر پیامبر صلی الله علیه و آله میفرستی، آنگاه گناهانت را به خاطر میآوری و اقرار میکنی، از آنها به خدا پناه میبری و توبه مینمایی، این است شرایط قبولی دعا.
🔹پس از آن فرمود:
آیه دیگر کدام است؟
عرض کرد:
این آیه:
(ما انفقتم من شی ء فهو یخلفه و هو خیر الرازقین؛ هر چه را انفاق کنید خداوند عوضش را میدهد او بهترین روزی رسان است.)
من در راه خدا انفاق میکنم ولی چیزی جای آن را پر نمی کند!
🔹حضرت پرسید:
آیا فکر میکنی خدا از وعده خود تخلف کرده؟
در جواب گفت: نه.
امام فرمود:
پس علت چیست؟
گفت: نمی دانم.
امام فرمود:
اگر کسی از شما مال حلالی به دست آورد و در راه حلال انفاق کند هیچ درهمی را انفاق نمی کند مگر این که خداوند عوضش را به او میدهد.
📚بحار: ج ۹۶، ص ۱۴۷
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 مردی نیکوکار در خدمت امام جواد علیه السلام
🔹مرد نیکوکاری در حال نشاط و خوشحالی خدمت امام جواد علیه السلام رسید.
حضرت فرمودند:
«چه خبر است که این چنین مسرور و خوشحالی؟»
آن مرد عرض کرد:
فرزند رسول خدا! از پدر شما شنیدم که میفرمودند:
«بهترین روز شادی انسان روزی است که خداوند توفیق انجام کارهای نیک و خیرات و احسانات به او دهد و او را در حل مشکلات برادران دینی موفق بدارد.»
امروز نیازمندانی از جاهای مختلف به من مراجعه کردند و به خواست خداوند گرفتاری هایشان حل شد و نیاز ده نفر از نیازمندان را برطرف کردم، بدین جهت چنین سرور و شادی به من دست داده است.
🔹امام جواد علیه السلام فرمودند:
«به جانم سوگند! که شایسته است چنین شاد و خوشحال باشی! به شرط این که اعمالت را ضایع نکرده و نیز در آینده باطل نکنی.»
🔹سپس امام علیه السلام فرمودند:
«یا ایها الذین آمنوا لاتبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذی»*۱
ای آنانکه ایمان آورده اید، اعمال نیک خود را با منت نهادن و اذیت کردن باطل نکنید...
📚۱. سوره بقره: آیه ۲۶۴.
بحارالانوار ج ۶۸، ص ۱۵۹.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠عبادت زهرای مرضیه سلام الله علیها در بستر شهادت
🔹حضرت زهرا در لحظات آخر عمر که بستری بود، به اسماء بنت عمیس فرمودند:
«عطر من و لباس مخصوص نمازم را بیاور، میخواهم نماز بخوانم.»
🔹اسماء میگوید: من عطر و لباس نمازشان را حاضر کردم، آن حضرت وضو گرفتند پس از وضو حالشان منقلب شد، سرشان را به بالش نهادند و فرمودند:
«اسماء! وقت نماز که رسید، مرا بیدار کن تا نمازم را بخوانم، اگر بیدار شدم که هیچ و اگر بیدار نشدم کسی را نزد علی (عیله السلام) بفرست تا خبر وفات مرا به او بدهد.»
🔹اسماء میگوید:
هنگامی که وقت نماز رسید، صدا زدم:
الصلاة یا بنت رسول الله! دختر پیامبر خدا، وقت نماز است. جوابی نشنیدم، فهمیدم که حضرت زهرا از دنیا رفته است.
📚بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۸۳
📌آری #حضرت_زهرا (علیها السلام) به عبادت و دعا آنچنان جدی و کوشا بودند که همه دستورات واجب، وحتی مستحبات را رعایت میکردند، استعمال عطر و پوشیدن لباس پاکیزه در نماز مستحب است که آن بانوی بزرگ اسلام در لحظههای سخت آخر عمر مبارک فراموش نکرده است».
#فاطمیه
📘#داستانهایبحارالانوار
💠شرایط قبولی دعا و انفاق
🔹شخصی از امام صادق پرسید:
دو آیهی قرآن را هر چه دقت میکنم محتوایشان را نمی فهمم.
امام پرسید: کدام آیه؟
مرد گفت:
آیه اول این است که خداوند میفرماید:
(ادعونی استجب لکم؛ مرا بخوانید تا دعای شما را مستجاب کنم.)
من خدا را میخوانم، اما دعایم مستجاب نمی شود!
حضرت فرمود:
آیا گمان میکنی خداوند خلاف وعده کرده؟
گفت: نه.
فرمود: پس علت چیست؟
گفت: نمی دانم.
فرمود:
من آگاهت میکنم؛ هر کس خدا را بندگی کند، به دستورات او عمل نماید، آنگاه دعا کند و شرایط دعا را رعایت کند، خداوند دعای او را اجابت خواهد کرد.
پرسید: شرایط دعا چیست؟
امام فرمود:
نخست حمد خدا را به جای میآوری و نعمتهای او را یادآور میشوی و بعد شکر میکنی، سپس درود بر پیامبر صلی الله علیه و آله میفرستی، آنگاه گناهانت را به خاطر میآوری و اقرار میکنی، از آنها به خدا پناه میبری و توبه مینمایی، این است شرایط قبولی دعا.
🔹پس از آن فرمود:
آیه دیگر کدام است؟
عرض کرد:
این آیه:
(ما انفقتم من شی ء فهو یخلفه و هو خیر الرازقین؛ هر چه را انفاق کنید خداوند عوضش را میدهد او بهترین روزی رسان است.)
من در راه خدا انفاق میکنم ولی چیزی جای آن را پر نمی کند!
🔹حضرت پرسید:
آیا فکر میکنی خدا از وعده خود تخلف کرده؟
در جواب گفت: نه.
امام فرمود:
پس علت چیست؟
گفت: نمی دانم.
امام فرمود:
اگر کسی از شما مال حلالی به دست آورد و در راه حلال انفاق کند هیچ درهمی را انفاق نمی کند مگر این که خداوند عوضش را به او میدهد.
📚بحار: ج ۹۶، ص ۱۴۷
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 فریاد رس مظلومان
🔹روزی امیرمؤمنان علی علیه السلام از بازار خرما فروشان میگذشت، دید کنیزی گریه میکند. فرمود: چرا گریه میکنی؟
گفت: صاحب من یک درهم به من داد، خرما خریدم.
هنگامی که آن را پیش او بردم نپذیرفت و گفت: خرمای خوبی نیست و اکنون آوردهام پس بدهم ولی خرما فروش قبول نمی کند.
🔹حضرت به خرما فروش فرمود:
«ای بنده خدا! این یک کنیز است از خود اختیاری ندارد، تو خرما را بگیر و پولش را بده.»
خرما فروش با ناراحتی از جا برخاست و بر سینه امیرالمومنین (علیه السلام) کوبید و او را عقب زد.
حاضران گفتند: ای مرد! این امیر مؤمنان است. خرما فروش از شنیدن آن، نفسش بند آمد و رنگ رخسارش پرید و فورا پول را پس داد و خرما را گرفت و گفت:
یا امیر مؤمنان! از من راضی باش، اشتباه کردم.
حضرت فرمود: «اگر کارت را اصلاح کنی و حق مردم را ادا کنی از تو راضی خواهم شد.»
📚بحارالانوار ج ۴۱، ص۴۸
📘#داستانهایبحارالانوار
💠راه عذر بسته میشود...
🔹امام صادق علیه السلام میفرمایند:
زن زیبایی را روز قیامت در دادگاه عدل الهی حاضر میکنند که به خاطر جمال و زیبایی خود به گناه افتاده است؛ میپرسند:
چرا گناه کردی؟
در پاسخ میگوید:
«خدایا! چون مرا زیبا آفریدی به این جهت به گناه آلوده شدم.»
خداوند دستور میدهد حضرت مریم را میآورند، و به آن زن گفته میشود که تو زیباتر بودی یا مریم؟ در حالی که او را زیبا آفریدیم، اما، او به خاطر جمال خود فریب نخورد.
🔹آنگاه مرد صاحب جمالی را در دادگاه حاضر میکنند که بخاطر زیبایی خود به گناه آلوده شده است میگوید:
«پروردگارا! مرا زیبا آفریدی و زنان به سوی من میل و رغبت پیدا کردند و مرا فریفتند و گرفتار گناه گشتم.»
در این وقت یوسف علیه السلام را میآورند و به او میگویند:
تو زیباتر بودی یا یوسف؟ ما به او جمال و زیبای دادیم ولی فریب زنان نخورد!!
🔹سپس صاحب بلا را میآورند که به خاطر بلاها و گرفتاری هایش معصیت کرده است. او هم میگوید:
«خداوندا! بلاها و مصیبتها را بر من سخت کردی لذا به گناه افتادم.»
در این موقع ایوب علیه السلام را میآورند و به آن شخص میگویند:
بلای تو سخت تر بود یا بلای ایوب؟ در صورتی که ما او را به بلای سخت مبتلا کردیم اما مرتکب گناه نشد.!
بدین گونه راه عذر و بهانه بر گناهکاران بسته میشود.
📚 بحار: ج ۷، ص ۲۸۵ و ج ۱۲ ص ۳۴۱.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠نسخهای برای گناه نکردن!
🔹مردی خدمت امام حسین علیه السلام رسید، و عرض کرد که شخص گنهکاری هستم و نمی توانم خود را از معصیت نگه دارم ، لذا نیازمند نصایح شما میباشم.
🔹امام علیه السلام فرمودند:
پنج کار را انجام بده، بعد هر گناهی میخواهی بکن!
🔘اول: روزی خدا را نخور، هر گناهی مایلی بکن!
🔘دوم: از ولایت خدا خارج شو، هر گناهی میخواهی بکن!
🔘سوم: جایی را پیدا کن که خدا تو را نبیند، سپس هر گناهی میخواهی بکن!
🔘چهارم: وقتی ملک الموت برای قبض روح تو آمد اگر توانستی او را از خودت دور کن و بعد هر گناهی میخواهی بکن!
🔘پنجم: وقتی مالک دوزخ تو را داخل جهنم کرد، اگر امکان داشت داخل نشو و آن گاه هر گناهی مایلی انجام بده!
📚بحارالانوار، ج 75، ص ۱۲۶
📘#داستانهایبحارالانوار
💠من او را دوست دارم چون حسینم را دوست دارد...
🔹روزی پیامبر صلی الله علیه و آله در راهی با گروهی از اصحاب میگذشتند، کودکانی را دیدند که با هم بازی میکردند.
حضرت در کنار کودکان نشستند و یکی از آنها را بسیار نوازش کردند و پیشانی اش را بوسیدند، سپس او را بر دامن خود نشاندند.
🔹از رسول خدا پرسیدند:
علت محبت بسیار شما به این کودک چیست؟
حضرت فرمودند: «روزی این کودک را سرگرم بازی با حسینم دیدم که در آن حال خاک زیر پای او را بر میداشت و بر سر و چشمان خود میمالید.
من این کودک را دوست دارم چون حسین خردسال مرا دوست دارد.
اکنون جبرئیل برای من خبر آورد که همین کودک یار و یاور حسین در واقعه ناگوار کربلا خواهد بود.»
📚 بحارالانوار ج ۴۴، ص: ۲۴۲