eitaa logo
فرزندان مسجد
277 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
8 فایل
مسجد امام هادی (ع)، پایگاه منتظران شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ گروه نجوم 🌘🌗🌖🌕 ماه شو 🌕🌔🌓🌒 🕌 مسجد امام هادی (ع) شهرک ولیعصر(عج) ✅ جلسات: ⬅️ هرجمعه بعدازنمازمغرب وعشاء (طبقه سوم) ✅ برنامه رصد: ⬅️ بیست و نهم هر ماه قمری (طبقه چهارم) 🆔 @mah_sho_nojom
آدرس هیئت وارثان در تمام پیام رسانها @varesanesarallah
سرباز شهید ساسان پژاند تاریخ ومحل شهادت 65/10/30 سومار عملیات کربلای 6 ساکن خ شهید میرزایی کوچه شهید جمشید محمدی ,خ منتهی به سیدالشهداء انتهای حیدری مزین بنام همین شهید عزیز (ساسان پژاند )میباشد
هدایت شده از ناصحی
موسیقی (جدید)_(47).mp3
5.17M
⭕️ همه و همگی... گوش کنند. با شنیدن این صوت متوجه دیکتاتور بودن رهبر ایران می شوید!!!!!!!!!! 👌فوق العاده ، دوستان
بسیجی شهید مرتضی ابراهیمی تاریخ ومحل شهادت 66/11/1 ماووت عراق ,عملیات بیت المقدس 2,ساکن محله زاهدی ,این شهید عزیز تا 74/5/3 جاویدالاثر بودند مزار شهید قطعه 50 ردیف 9 شماره 24
بسیجی شهید مرتضی ابراهیمی تاریخ ومحل شهادت 66/11/1 ماووت عراق ,عملیات بیت المقدس 2,ساکن محله زاهدی ,این شهید عزیز تا 74/5/3 جاویدالاثر بودند مزار شهید قطعه 50 ردیف 9 شماره 24
بسیجی شهید مالک ازوم چلویی تاریخ ومحل شهادت 66/11/1 ماووت عراق ,عملیات بیت المقدس دو,ساکن خ شهید احمد حسینی جنب مسجد حضرت ابوالفضل(ع) مزار شهید قطعه 40 ردیف46 شماره 24
قسمتی از وصیتنامه شهید مالک ازوم چلویی:دردمندی که کند درد نهان پیش طبیب درد او بی سببی قابل درمان نشود هرکه در پیش بتان از سر وتن میلرزد بی تکلف تن او لایق قربان نشود گوهر پاک بباید که شود قابل فیض ورنه هر سنگ وگلی لولو مرجان نشود من خانه خاکی ام با خود فرشی بیاورید من خانه گرسنگی وتشنگی هستم با خود توشه ای بیاورید.
فرازهایی از وصيتنامه پاسدار و بسيجى عارف و مداح اهل بيت عصمت و طهارت شهید مالك ازوم چلويى : ... از آنجايى كه انسان بايد هميشه آماده رفتن باشد زيرا كه بنا نبوده كه در جائى ساكن شود و به اينجا آمده است تا به وظائفش عمل و در عبادت و بندگى او را امتحان كنند و از آنجائى كه «الدنيا مزرعه الاخره» مى‌باشد و انسان بايد در اين دو روزه دنيا خود را براى سفر طولانى مهيا سازد. سفرى كه معلوم نيست چقدر مى‌توان با اين توشه‌اى كه ما داريم طاقت آورد و از آنجائى كه قبر ندا مى‌دهد كه من خانه تنهائى‌ام با خود انيسى بياوريد- من خانه تاريكى‌ام با خود چراغى بياوريد- من خانه گرسنگى و تشنگى‌ام با خود توشه‌اى بياوريد- من خانه‌اى خاكى‌ام با خود فرشى بياوريد- هنوز كه هنوزه نتوانستم تمام اين وسايل را فراهم سازم نمى‌دانم چگونه جواب او را بدهم و با چه روئى روبروى او بايستم ... اما اى خدا ! گناهان من به بزرگى آسمانها و زمين و درياها مى‌باشد ،آيا بخشش و كرم تو شامل من نمى‌شود و آيا گناهانم بزرگتر است يا بخشش و عفو تو اما نمى‌دانم چه كنم؟ اگر بعد از عمليات سالم برگردم اين را مى‌دانم كه بايد بنشينم در گوشه‌اى و فقط گريه كنم و اگر در اين عمليات هم نشد تا آخر عمر مشكى مى‌پوشم هم براى بدبختى و روسياهيم و هم براى رفقا و دوستانى كه از دست داده‌ام اما مولاى كريم بيا اين دفعه مرا هم ببر. آرى همه خواهيم رفت اما چه رفتنى و كى همه خواهيم مرد ... اما چه خوب رفتنى كه در راه او و فى سبيل الله باشد . ما كه خواهيم مرد پس چه بهتر كه الان كه مرگى به نام شهادت وجود دارد و چه بهتر كه با اين مرگ با سعادت بميريم و برويم و كوله‌بارمان را جمع كنيم. هنگامى كه مرا در قبر مى‌گذاريد برايم زيارت عاشورا بخوانيد و دستمالى مشكى كه در جيبم مى‌باشد و روى آن نوشته شده «يا فاطمة الزهرا (س) كه با آن اشكهايم را پاك مى‌كردم ، روى پيشانيم قرار دهيد ... چه كسانى و چه گلهائى اين دفعه پرپر خواهند شد گويا آنها مى‌شنوند نداى «هل من ناصر ينصرنى» امام حسين (ع) را مى‌بينند كه زينب (ع) مى‌گويد :«محلا محلا ياابن الزهرا (س)»و مى‌بينند كه تيرهاى سه شعله‌اى كه سوى مولا پرتاب مى‌كنند و امام دوست دارد كه نقش قبرم چنين باشد. بى عشق حسين جهان چه ارزش دارد بى روح حسين جهان چه ارزش دارد با ذكر حسين است زبان را قيمت بى ذكر حسين زبان چه ارزش دارد « زائر كربلاى حسينى مالك » دستنوشته ای از شهید : امروز نماز شب قضا شد و فهمیدم که خیلی گناه انجام داده ام و به خود مغرور بودم. اول ناراحت بودم بعد که برای نماز صبح بیدارمان کردند رفتم وضو گرفتم. به چادر برگشتم . نماز صبح خواندم با جماعت بعد دعا و تعقیبات و بعد زیارت عاشورا ... بعد از زیارت نماز خواندم و بعد تجدید وضو و دو رکعت نماز قضای شب خواندم. دیدم حال نمیدهد. آمدم سوره الرحمن را خواندم و بعد خواستم کتاب بخوانم که حال نداد و گفتم اعمالم را بررسی کنم ببینم چه قدر وا مانده ام ... ! زمان ایصال به مطلوب است. زمان در خون غلطیدن است و نماز خون بپاداشتن ! زمان مادری حضرت زهرا(س) فرا رسیده ، زمان کنار رفتن پرده های حجاب بین عاشق و معشوق است. گویا زمان آن فرا رسیده که سر به زانوی ابی عبداله (ع) قرار دهی و جلوه روی مهدی فاطمه را ببینی .
شهید والامقام مالک ازوم چلویی در سال 1349 در خانواده ای مذهبی و انقلابی در شهر تبریز دیده به جهان گشود. از همان دوران کودکی همراه با پدر در مسجد حاضر می شد و قرآن ، اخلاق و احکام اسلامی را فرا میگرفت. پس از مهاجرت به تهران فعالیت خود را در مسجد حضرت ابوالفضل ادامه داد. پدر شهید می گوید : زمان انقلاب بچه بود ولی از همان موقع متفاوت بود . همیشه توی راهپیمایی ها شرکت می کرد. خیلی با خدا و هوادار امام بود. بچه ای دوست داشتنی بود. شهید ازوم چلویی تا کلاس دوم راهنمایی ادامه تحصیل داد و همواره مورد تحسین معلمین قرار داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت بسیج درآمد و با وجود کمی سن و مخالفت خانواده درس را رها کرد و در سال 62 در حالی که 13 سال سن بیشتر نداشت از پایگاه اسلامشهر به جبهه اعزام شد. پیش از آن چندین بار از مدرسه فرار کرد و به پادگان رفت اما به علت کمی سن نپذیرفتند تا سرانجام با دستکاری شناسنامه توانست اجازه بگیرد. او پس از طی آموزشهای نظامی عازم کردستان شد و بعنوان بسیجی در جبهه های نبرد حق علیه باطل حضور یافت. وی با وجود چندین بار مجروحیت در عملیاتهای مختلف حاضر به ترک جبهه نشد و به نبرد ادامه داد تا اینکه در سن شانزده سالگی در سال 65 فرمانده دسته شد. او مداح اهل بیت بود و به حضرت زهرا(س) علاقه خاصی داشت. خودش می گفت : اینقدر برای حضرت زهرا(س) گریه کرده ام که چشمهایم ضعیف شده. بهمن ماه سال 66 قبل از عملیات به همرزمانش گفته بود : من توی این عملیات شهید می شوم. شما پرچم فاطمیه ( پرچمی را که خود درست کرده بود ) و کتابهایم را ببرید و به خانواده ام بدهید. شهید مالک سرانجام در عملیات بیت المقدس 2 اول بهمن 66 در ماووت عراق بر اثر اصابت سه تیر به پهلویش به درجه رفیع شهادت نائل شد.
بسیجی شهید مالک ازوم چلویی تاریخ ومحل شهادت 66/11/1 ماووت عراق ,عملیات بیت المقدس دو,ساکن خ شهید احمد حسینی جنب مسجد حضرت ابوالفضل(ع) مزار شهید قطعه 40 ردیف46 شماره 24