فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔲 موعد اذان به افق تهران👇
🕌 اَللّهُ اَکبَرُ (4)چهاربار🌼👇
🕋 اَشْهَدُ اَنْ لا اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ (2)
🕌 اَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ (2)
🕋 اَشْهَدُ أَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّهِ (2)
🕌 حَی عَلَی الصَّلاةِ (2)
🕋حَی عَلَی الْفَلاحِ (2)
✈️ حَی عَلی خَیرِ الْعَمَلِ(2)
🕌 اَللّهُ اَکبَرُ (2)
🕋 لا اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ (2)🌈
🌷مهدی شناسی ۱🌷
◀️ﻋﺪﻡ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻭ ﺟﻬﻞ ﻋﻤﻮﻡ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﻭ ﻧﺤﻮﻩ ﻱ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺻﺤﻴﺢ ﺑﺎ ﺍﻳﺸﺎﻥ،ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ (ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻼﻡ) ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻇﻮﺍﻫﺮ ﺩﻳﻦ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻣﻮﺭﻱ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺭﻭﻳﺖ ﺑﺼﺮﻱ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﭘﻲ ﺭﻳﺸﻪ ﻛﻦ ﻛﺮﺩﻥ ﺗﺸﻴﻊ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
◀️ﺍﺻﻞ،ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺑﻄﻦ ﺩﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺗﻤﺎﻣﻲ ﻭﺍﺟﺒﺎﺕ ﻭ ﻣﺴﺘﺤﺒﺎﺕ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺑﻄﻦ ﺍﺳﺖ. ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺩﺭ ﻇﺎﻫﺮ ﻣﺎﻧﺪ.
◀️ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻔﻬﻤﻴﻢ ﺧﺪﻣﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ(ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ) ﺭﺳﻴﺪﻥ ،ﻧﻪ ﺍﺳﺘﺸﻤﺎﻡ ﺑﻮﻳﻲ ﺧﻮﺵ ﻭ ﻧﻪ ﺩﻳﺪﻥ ﻧﻮﺭ ﺍﺳﺖ،ﺑﻠﻜﻪ ﺳﻴﺮﻱ ﺍﺳﺖ ﺩﺭﻭﻧﻲ،ﺳﻴﺮﻱ ﻣﺒﻨﻲ ﺑﺮ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺍﺳﻤﺎﺀ ﻭﺟﻮﺩﻱ ﻭ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺷﺪﻥ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ.
◀️ﺳﻴﺮﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﻣﺠﺎﻫﺪﻩ ﻭ ﺗﻼﺵ ﺩﺭ ﻋﻤﻞ ﺑﻪ ﻓﻘﻪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﺑﺮﺩﻥ ﺻﻔﺎﺕ ﺭﺫﻳﻠﻪ ﻭ ﺍﺻﻼﺡ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﻣﻴﺴﺮ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ.
◀️ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ "ﻣﻦ ﻣﺎﺕ ﻭ ﻟﻢ ﻳﻌﺮﻑ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻧﻪ ﻣﺎﺕ ﻣﻴﺖﺓ ﺟﺎﻫﻠﻴﺔ" ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺟﺎﻫﻠﻴﺖ- ﺑﺎ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ(ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ) ﺭﻫﺎﻳﻲ ﻳﺎﺑﺪ،ﺑﺎﻳﺪ ﻣﻠﺰﻡ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻣﻮﺭ ﻓﻘﻬﻲ ﻭ ﺍﺣﻜﺎﻡ ﺻﺎﺩﺭﻩ ﺍﺯ ﺷﺮﻉ ﻣﻘﺪﺱ ﺑﺎﺷﺪ...
#مهدی_شناسی
#قسمت_اول
🌴🌴🌴🌴
🖤🥀🖤🥀
🥀🖤🥀
🖤🥀
🥀
#هفت_شهر_عشق_قسمت_هفدهم
🥀🥀🥀🥀
ماجــرای قیام امام حسین ع💚
كيستيد و از كجا مى آييد؟🥀🥀🥀
ــ ما از بصره آمده ايم و مى خواهيم به مكّه برويم.
ــ سفر به خير.🥀🥀🥀
ــ آيا شما از امام حسين(عليه السلام) خبرى داريد. ما براى يارى او اين راه دور را آمده ايم.🥀🥀🥀🥀
ــ خوش آمديد! اين كاروان امام حسين(عليه السلام) است كه به كوفه مى رود.🐫🐪🥀🥀
تا نام امام حسين(عليه السلام) به گوش آنها مى رسد، غرق شادى و سرور مى شوند.🤩😍 نگاه كن! آنها سر به خاك مى نهند و سجده شكر به جا مى آورند كه سرانجام به محبوب خود رسيده اند.🥀🥀🥀🥀
آنها براى عرض ادب و احترام، نزد امام مى روند. آنها در نزديكى مكّه، فكرِ طواف و ديدن خانه خدا را از سر بيرون مى كنند. زيرا مى دانند كه كعبه حقيقى از مكّه بيرون آمده است. به همين جهت به زيبايى كعبه حقيقى دل مى بندند 💚
و همراه كاروان امام، به سوى كوفه به راه مى افتند.🥀🥀🥀🥀
تاريخ همواره به معرفت اين سه نفر غبطه مى خورد. خوشا به حالشان كه در لحظه انتخاب بين حج و امام حسين(عليه السلام)، دوّمى را انتخاب كردند.👌🥀🥀🥀
آيا آنها را شناختى؟ يزيد بن ثُبَيْط و دو جوان او.👨👦👦 آرى، از هزاران حاجى در آن سال هيچ نام و نشانى نمانده است، امّا نام اين حاجيان واقعى، براى هميشه باقى خواهد ماند.🥀🥀🥀🥀
اين سه نفر اهل بصره هستند. آنها وقتى با خبر شدند كه امام در مكّه اقامت كرده است، بى قرار ديدن امام، دل به دريا زده و به سوى مكّه رهسپار شده اند، امّا آنها هم، مثل من و تو از حج و طواف خانه خدا دل مى كَنند و مى خواهند دور كعبه حقيقى طواف كنند. آنها مى خواهند تا يار و ياور امام زمان خود باشند.
🥀🥀🥀🥀
ــ پسرم، من ديگر خسته شده ام. در جاى مناسبى قدرى بمانيم و استراحت كنيم.
ــ چشم، مادر! قدرى صبر كن. به زودى به منزلگاه صَفاح مى رسيم. آنجا كه برسيم استراحت مى كنيم.🥀🥀🥀🥀
او فَرَزْدَق است كه همراه مادر خود از كوفه به سوى مكّه حركت كرده است. حتماً مى گويى فرزدق كيست؟ 🥀🥀🥀🥀او يكى از شاعران بزرگ عرب است كه به خاندان پيامبر(صلى الله عليه وآله)علاقه زيادى دارد و شعرهاى بسيار زيبايى به زبان عربى در مدح اين خاندان سروده است.
مادر او پير و ناتوان است، 🥀🥀🥀امّا عشق زيارت خانه خدا، اين سختى ها را براى او آسان مى كند. آنها تصميم مى گيرند كه در اين جا توقّف كنند.🥀🥀🥀
مادر با كمك فرزندش از كجاوه پياده مى شود و زير درختى استراحت مى كند. فرزدق مى رود تا مقدارى آب تهيّه كند.
صداى زنگ كاروان مى آيد. فرزدق به جاده نگاهى مى كند، 🥀🥀🥀امّا كاروانى نمى بيند. حتماً آخرين كاروان حاجيان به سوى مكّه مى رود، ولى صداى كاروان، از سوى مكّه مى آيد.🥀🥀🥀
فرزدق تعجّب مى كند. امروز، هشتم ذى الحجّه است و فردا روز عرفات.
چرا اين كاروان از مكّه باز مى گردد؟🤔
فرزدق، لحظه اى ترديد مى كند. نكند امروز، روز هشتم نيست!🥀🥀🥀 ولى او اشتباه نكرده و امروز، هشتم ذى الحجّه است. پس چه شده، اينان چه كسانى هستند كه حج انجام نداده از مكّه برمى گردند؟🥀🥀🥀🥀
فرزدق پيش مى رود، و خوب نگاه مى كند. خداى من! اين مولايم امام حسين(عليه السلام)است!🥀🥀🥀
ــ پدر و مادرم به فداى شما. با اين شتاب چرا و به كجا مى رويد؟ چرا حج خود را نيمه تمام گذاشتيد؟🥀🥀🥀
ــ اگر شتاب نكنم مرا به قتل خواهند رساند.🥀🥀🥀
فرزدق به فكر فرو مى رود و همه چيز را از اين كلام مختصر مى فهمد. آيا او مادر خود را رها كند و همراه امام برود يا اينكه در خدمت مادر بماند؟ او نبايد مادر را تنها بگذارد،🥀🥀🥀 امّا دلش همراه مولايش است. سرانجام در حالى كه اشك در چشم دارد با امام خود خداحافظى مى كند، او اميد دارد كه بعد از تمام شدن اعمال حج، هر چه سريع تر به سوى امام بشتابد.
#ادامه_دارد...🥀🥀🥀
🥀
🖤🥀
🥀🖤🥀
🖤🥀🖤🥀
╭─┅─ ♣️🍃🌹🍃❤️🍃🏴 ─┅─╮
↩️ ادامه مباحث دومین آسیب : دوگانگی بین حرف و عمل
▪️سوال؛ چرا حرف را از مقوله ناپایدار و عمل را پایدار گرفته اند؟
▫️چون مناظر طبیعی مثل دیدن سیل، رفتار کودکان، خورشید و ...، ایجاد انگیزه می کند و انسان را به حرف می آورد. پس همیشه در حرف زدن، مناظر و نگاه های طبیعی مؤثر است.
▫️و چون مناظر طبیعی ناپایدار در حرکت و در گردش هستند، زبان او هم در حرک و گردش و ناپدار است.
▪️اما عمل : در پایهٔ اعتقاد راسخ است، مناظر طبیعی در او اثر ندارد، آنچه که در او اثر دارد، استدلال، تعقّل، عشق، حیات طیبه است که او را به عرصهٔ نمود می رساند،
(225)💠@montazeranzohooremamasr
╰─┅─ 🏴🍃🌹🍃❤️🍃♣️ ─┅─╯
╭─┅─ ♣️🍃🌹🍃❤️🍃🏴 ─┅─╮
▫️پس مناظر طبیعی هیچ گونه تأثیری در عمل ندارد، عمل بر اساس پایه های عشق و استدلال شکل می گیرد.
♠️ ب - انسانهای طبیعی نگر چه انسانهایی هستند؟
▪️عبدالله بن عباس، می گوید : گروهی از بادیه نشینان بودند که اگر؛ حال جسمانی آنها خوب می شد، اسب آنها بچهٔ خوبی می آورد، زن آنها پسر می زائید،
▫️اموال و چهار پایان آنها افزایش پیدا می کرد، خشنود می شدند و به اسلام و پیامبر عقیده مند می شدند.
(226)💠@montazeranzohooremamasr
╰─┅─ 🏴🍃🌹🍃❤️🍃♣️ ─┅─╯
╭─┅─ ♣️🍃🌹🍃❤️🍃🏴 ─┅─╮
▪️اما اگر بیماری بر آنها عارض می شد یا همسرانشان دختر می آورد یا به اموالشان ضربه وارد می شد،
وسوسه های شیطانی قلبشان را فرا می گرفت و به آنها می گفت : شما هم اقرار کنید که تمام این بدبختی ها به خاطر اسلام است،
▫️به خاطر همان هایی است که ما قبول کردیم، انسانهای مناظر طبیعی نگر، این حکم را دارند. (تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص۳۴).
🔺لحن این روایت نشان از این دارد که از آن حضرت امیر است. روایت اینست، گله پیامبر و امیر مؤمنان، روی همین افراد است؛
(227)💠@montazeranzohooremamasr
╰─┅─ 🏴🍃🌹🍃❤️🍃♣️ ─┅─╯
╭─┅─ ♣️🍃🌹🍃❤️🍃🏴 ─┅─╮
▪️"افبهذا تریدون ان تجاورو الله فی دار قدسه" یعنی شما می خواهید با این دوگانگی بین زبان و عملتان مجاور خدا در عالم بهشت بشوید، با همین می خواهید تکامل الهی را کسب کنید.
▫️"و تکونوا اعزاولیائه عنده" و می خواهید عزیز ترین اولیاء الهی در محضر خدا بشوید، "هیهات"، این چنین نیست،
▫️"لایخدع الله عن جنبه" خدا نسبت به بهشت خودش فریب نمی خورد.
▪️"لاتنال مرضاته الاّبطاعته" کسی هم به رضای خدا نمی رسد مگر اینکه از خدا اطاعت کند،(نهج البلاغه، ج ۲، خ ۱۲۹، ص ۱۱ و بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۱۰۸)
(228)💠@montazeranzohooremamasr
╰─┅─ 🏴🍃🌹🍃❤️🍃♣️ ─┅─╯
╭─┅─ ♣️🍃🌹🍃❤️🍃🏴 ─┅─╮
▪️با عمل در محضر خدا بیایید، و گرنه بدون عمل با این دوگانگی کسی به محضر خدا نمی آید. (فوائد المشاهد، شیخ شوشتری، ص ۱۹۰).
▫️بعد از بیان مباحث مقدماتی وارد اصل بحث خواهیم شد.
1⃣ - گنج عالم بشریت (یگانگی حرف و عمل) :
▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
▪️در داستان موسی و خضر در آیات ۷۹ تا ۸۲ سوره مبارکه کهف که بدان اشاره شده است.
(229)💠@montazeranzohooremamasr
╰─┅─ 🏴🍃🌹🍃❤️🍃♣️ ─┅─╯
╭─┅─ ♣️🍃🌹🍃❤️🍃🏴 ─┅─╮
▪️در آنجایی که دیوار در حال خراب شدن بود و آنها آباد کردند، حضرت خضر علیه السلام فرمود : در زیر این دیوار گنجی است. و من به این خاطر تعمیر کردم.
🔺دوستان من این گنج چیست؟ آیا فکر کرده اید این گنج زیر دیوار چه گنجی است، (لااله الاالله!) چقدر اسلام عجیب است!؟ می دانید این گنج چه بود؟
▫️یک لوحی بود، روی آن لوح و تخته چند تا کلمه نوشته شده، روی این لوح گله و شکایت از دوگانگی حرف و عمل است؛
▪️یعنی موسی و خضر علیه السلام گنج بشریت را پیدا می کنند و آن گنج بشریت هم "یگانگی حرف و عمل" است.
(230)💠@montazeranzohooremamasr
╰─┅─ 🏴🍃🌹🍃❤️🍃♣️ ─┅─╯
╭─┅─ ♣️🍃🌹🍃❤️🍃🏴 ─┅─╮
🔺 پس امام حسین علیه السلام، با شهادت خودش، گنج را پیدا کرد،
▫️هر کس یگانگی حرف و عمل را بکار بگیرد در حقیقت دارندهٔ گنج عظیمی است.
▪️آنکه این واقعیّت را ندارد گنج را از دست داده و گر چه میلیون ها دلار و تومان پول داشته باشد،
▫️اگر نفاق و دوروئی در درون انسان باشد، معلوم می شود گنج آفرینش و خلقت را از دست داده است.
(231)💠@montazeranzohooremamasr
╰─┅─ 🏴🍃🌹🍃❤️🍃♣️ ─┅─╯
╭─┅─ ♣️🍃🌹🍃❤️🍃🏴 ─┅─╮
▪️امام صادق علیه السلام فرمود : تخته لوحی بود بر روی آن این مطالب نوشته شده بود :
▫️اول : "لااله الاالله من ایقن بالموت لم یضحک" کسی که یقین به مرگ دارد نمی خندد.
▫️دوم : "و من ایقن بالحساب لم یفرح قلبه" کسی که به محاسبه خدا در روز قیامت اعتقاد دارد دلش شاد نیست.
🔺مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی را هر وقت می دیدند، می دیدند چشمانشان گریان است گفتند :
📝 ان شاء الله ما را در جلسات آینده همراهی فرمایید.
(232)💠@montazeranzohooremamasr
╰─┅─ 🏴🍃🌹🍃❤️🍃♣️ ─┅─╯
Voice 004.m4a
26.93M
🏴 بیست و دومین جلسه سخنرانی، به مناسبت محرم ۱۴۰۰
🚩 با عنوان : عاشورا تجلی بازنگری دینی - فصل دوم : آسیب شناسی دینی، - دومین آسیب دینی : دوگانگی بین حرف و عمل - مقدمه گفتار
👤 استاد : شب نگار
@montazeranzohooremamas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ مهمترین سوال قیامت چیست ؟
🎙 #استاد_شجاعی
@montazeranzohooremamasr
🔴 شيطان در آخرالزمان با تمام توان خود میتازد...
✍آخرالزمان چون نزديك نابوديِ ابليس است، تمام سعي و تلاش خود را براي تأخير در ظهور و گمراهی مردمان به كار خواهد بست. آنقدر در آخرالزمان اين مسائل رونق میگيرد كه وقتی ندای آسمانی به نفع امام زمان_علیهالسلام بلند میشود، نعرهای هم از جانب شيطان شنيده میشود كه بعضیها، حق و باطل را اشتباه میكنند.
امام صادق علیهالسلام در مورد زمان ظهور حضرت و نشان آن فرمودند:
منادی نام قائم«عج» را ندا میدهد. پرسيدم: آيا اين ندا را بعضی میشنوند يا همه؟ فرمودند: «همه! هر قومی به زبان خودش میشنود» پرسيدم: پس با اين حال، ديگر چه كسی با حضرت مخالفت میكند، در حالی كه نام او ندا داده شده و شكی در حقانيت او نيست؟
حضرت فرمودند: ابليس آنها را رها نمیكند، تا اينكه در آخر شب ندای ديگری بدهد. پس مردم دچار شك میشوند.
📚كمالالدين،جلد۲ صفحه ۶۵۰
@montazeranzohooremamasr
#تلنگر
⭕️ ببخشید دو دقیقه!!
❄️ اگه فردا صبح از خواب بیدار بشی و ببینی همه ی زندگی ت یه فیلم سینمایی بوده، اسمِ فیلمِ زندگیتو چی میگذاری!؟
اونوقت به نظرت #امام_زمان نقشِ چندمه این فیلم هستند!؟
نقش اول!!؟
نقش فرعی!!؟
يا خدائی نکرده زبونم لال سیاهی لشگرِ!!!(یعنی بودن و نبودن شون هیچ فرقی نداشته باشه)
به این سؤال در خلوت تنهایی خودت جواب بده،اینجوری حتماً میفهمی با خودت چند چندی؟!!
#زندگی_بی_مهدی_زندگی_با_غم_هاست
@montazeranzohooremamasr
🌺داستان ظهور🌺
🔥لباس ضدّ آتش
💫و عصای شگفت انگیز
◀️اکنون همه سربازان و یاران امام در مکّه جمع شده اند. آنها آمده اند تا جان خود را فدای امام کنند.
◀️امام لباس رزم بر تن کرده و آماده حرکت به سوی مدینه شده است.
◀️آیا میدانی که لباس رزم امام، همان پیراهن یوسف (ع) است؟
به راستی چرا امام این لباس را به تن کرده است؟
آیا میدانی لباس امام، لباسی معمولی نیست، بلکه لباسی ضدّ آتش است.
تعجّب نکن، بگذار تاریخ آن را برایت بگویم.
◀️پیراهن یوسف (ع) در اصل از ابراهیم (ع) بود.
هنگامی که نمرود میخواست ابراهیم (ع) را به جرم خداپرستی در آتش اندازد، جبرئیل به زمین آمد تا بزرگ پرچمدار توحید را یاری کند. او همراه خود لباسی از بهشت آورد. به خاطرِ همین لباس، ابراهیم (ع) در آتش نسوخت.
◀️پس از ابراهیم (ع)، این لباس به فرزندان او به ارث رسید تا اینکه لباس یوسف (ع) شد و باعث روشنی چشمان یعقوب!
◀️این لباس نسل به نسل گشت تا پیامبر اسلام و بعد از او امامان معصوم (ع)، یکی بعد از دیگری به ارث بردند.
و اکنون روشن شد که چرا خداوند این پیراهن را برای امام زمان نگه داشته است؟
◀️همسفرم! مگر آتش نمرود بزرگترین آتش آن روزگار نبود؟
یک بیابان آتش که شعلههای آن به آسمان میرسید!
◀️نمرود با امکاناتی که در اختیار داشت آتشی به آن بزرگی ایجاد کرد و ابراهیم (ع) را در میان آن آتش انداخت؛ امّا خدا، پیامبر خود را با آن پیراهن یاری کرد و امروز همان پیراهن در تن امام زمان است.
◀️امام آماده حرکت شده است، من دقّت میکنم تا ببینم امام با چه اسلحه ای میخواهد به جنگ دشمنان برود.
امام به جای اسلحه، یک چوب دستی دارد!
◀️با خود میگویم که چرا فرمانده این لشکر، این چوب را با خود برداشته است؟
◀️آخر ما میخواهیم به جنگ توپ و تانک و موشک برویم. هر چه فکر میکنم جوابی برای خود نمی یابم؛ برای همین از یکی از یاران امام سؤال میکنم که چرا امام به جای اسلحه این چوب دستی را با خود برداشته است؟
◀️او برایم میگوید: این چوبی که در دست امام قرار دارد، همان عصای موسی (ع) است.
◀️با این که چوب این عصا هزاران سال پیش، از درخت بریده شده است؛ امّا هنوز تر و تازه است، مثل اینکه همین الآن آن را، از درخت قطع کرده ای.
◀️در زمان موسی (ع)، بشر در سحر و جادو پیشرفت زیادی کرده بود و به اصطلاح، فن آوری بشر آن روز، سحر و جادو بود؛ امّا وقتی موسی (ع) عصای خود را به زمین زد، ناگهان آن عصا به اژدهایی تبدیل شد که همه آن سحر و جادوها را در یک چشم به هم زدن بلعید.
امروز هم بشر هر چه پیشرفت کرده و هر فناوری جدیدی داشته باشد باید بداند که امام زمان با همین عصا به مقابله با دشمنان خواهد رفت.
◀️این عصا، یک عصای شگفت انگیز است که هر دستوری را که امام به آن بدهد، انجام میدهد.
◀️تازه حالا فهمیدهام که این چوب، یک عصای سخن گو هم هست و با امام سخن میگوید!
◀️آری، آنچه که بشر به دست خود ساخته است توسط این عصا بلعیده میشود، تانک باشد یا هواپیما یا موشک، چه فرق میکند، کافی است امام به عصا امر کند.
◀️قرآن در مورد عصای موسی (ع) سخن گفته است. آن عصا یک بیابان سحر و جادو را بلعید، این نکته را قبول میکنی چون قرآن این را میگوید. پس دور از ذهن نخواهد بود که این عصا بتواند هواپیما و موشک را هم ببلعد.
هنر بشر آن روز سحر و جادو بود، هنر بشر امروز هر چه میخواهد باشد. این عصا به اذن خدا میتواند مقابل آن بایستد.
◀️آیا میدانی وقتی امام، این عصا را بر زمین بزند، آن عصا تبدیل به چه چیزی میشود؟
◀️من نمی دانم از چه لفظی استفاده کنم؟
آیا میتوانم بگویم تبدیل به اژدهایی بزرگ میشود؟
می ترسم بگویی که این نویسنده چه حرفهای عجیب و غریبی میزند. واقعا نمی دانم چه بگویم؟
◀️هیچ چیز بهتر از این نیست که سخن امام باقر (ع) را برایت بگویم.
تو که دیگر سخن آن حضرت را قبول داری که فرمود: «چون قائم ما، عصای خود را به زمین بزند، آن عصا، شکاف بر میدارد، شکافی به اندازه فاصله زمین تا آسمان! و آن عصا هر چه را که مقابلش باشد، میبلعد».
◀️به راستی که خداوند چه حکمتهای زیبایی دارد و با عصای موسی (ع)، آخرین ولیّ خود را یاری میکند.
📚 #داستان_ظهور
#قسمت_دوازدهم
✍مهدی خدامیان ارانی
#حکومت_مهدوی
#امام_زمان
@montazeranzohooremamasr
🖤🥀🖤🥀
🥀🖤🥀
🖤🥀
🥀
#هفت_شهر_عشق_قسمت_هجدهم
ماجــرای قیام امام حسین ع💚🥀🥀🥀🥀
آيا موافقى قدرى استراحت كنيم؟🥀🥀🥀 نگاه كن! پيرمردى به اين سو مى آيد.🥀🥀🥀
او سراغ خيمه امام را مى گيرد. مى خواهد خدمت امام برسد. بيا ما هم همراه او برويم.🥀🥀🥀
وارد خيمه مى شويم. آيا باورت مى شود؟ اكنون من و تو در خيمه مولايمان هستيم. 🏕نگاه كن! امام مشغول خواندن قرآن است و اشك مى ريزد.😭 گريه امام حسين(عليه السلام) مرا بى اختيار به گريه مى اندازد.🥀🥀🥀
پيرمرد به امام سلام مى كند و مى گويد: "جانم به فدايت! اى فرزند فاطمه! در اين بيابان چه مى كنى؟".🥀🥀🥀
امام مى فرمايد: "يزيد مى خواست خونم را كنار خانه خدا بريزد. من براى اينكه حرمت خانه خدا از بين نرود به اين بيابان آمده ام. 🥀🥀🥀مى خواهم به كوفه بروم. اينها نامه هاى اهل كوفه است كه براى من نوشته اند و مرا دعوت كرده اند تا به شهر آنها بروم. آنها با نماينده من بيعت كرده اند".🥀🥀🥀🥀
آيا آنها در بيعت خود ثابت قدم خواهند ماند؟ به راستى راز گريه امام چيست؟🥀🥀🥀🥀
غروب پانزدهم ذى الحجّه است. ما هفت روز است كه در راه هستيم.🥀🥀🥀
اين جا منزلگاه "حاجِز" است و ما تقريباً يك سوم راه را آمده ايم. كمى آن طرف تر يك دو راهى است. يك راه به سوى بصره مى رود و راه ديگر به سوى كوفه. اين جا جاى خوبى است. آب و درختى هم هست🌴
تا كاروانيان نفسى تازه كنند.🥀🥀🥀
به راستى، در كوفه چه مى گذرد؟ آيا كسى از كوفه خبرى دارد؟ آن طرف را ببين! آنها گروهى از مردم هستند كه در بيابان ها زندگى مى كنند. خوب است برويم و از آنها خبرى بگيريم.🥀🥀🥀
ــ برادر سلام.
ــ سلام.
ــ ما از كاروان امام حسين(عليه السلام) هستيم. آيا شما از كوفه خبرى داريد؟
ــ نه، اين قدر مى دانيم كه تمام مرزهاى عراق بسته شده است.🥀🥀🥀 نيروهاى زيادى نزديك كوفه مستقر شده اند. به هيچ كس اجازه نمى دهند كه وارد كوفه شده و يا از آن شهر خارج شود.🥀🥀🥀
همه، نگران مى شوند. در كوفه چه خبر است؟🤔 اهل كوفه براى ما نامه نوشته اند و ما را دعوت كرده اند. پس آن نيروها براى چه آمده اند و راه ها را بسته اند؟🥀🥀🥀
حتماً مى خواهند از آمدن لشكر يزيد به كوفه جلوگيرى كنند و به استقبال ما بيايند تا ما را با عزّت و احترام به كوفه ببرند.🥀🥀🥀
راستى چرا كوفه در محاصره است؟ چرا همه چيز اين قدر عجيب به نظر مى آيد؟🥀🥀🥀 كاش مى شد خبرى از كوفه گرفت. از آن وقتى كه مسلم براى امام نامه نوشت، ديگر كسى خبرى از كوفه نياورده است.
امام تصميم مى گيرد🥀🥀🥀 كه يكى از ياران خود را به سوى كوفه بفرستد تا براى او خبرى بياورد. آيا شما مى دانيد چه كسى براى اين مأموريّت انتخاب خواهد شد؟🥀🥀🥀
اكنون كه راه ها به وسيله دشمنان بسته شده است، فقط كسى مى تواند به اين مأموريّت برود كه به همه راه هاى اصلى و فرعى آشنا باشد. او بايد اهل كوفه باشد و آن منطقه ها را به خوبى بشناسد.
#ادامه_دارد...🥀🥀🥀
🥀
🖤🥀
🥀🖤🥀
🖤🥀🖤🥀