eitaa logo
⌛مُـنـتَـظِـࢪ تــُو = 1+312⌛
226 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
3.7هزار ویدیو
57 فایل
امام زمان منتظࢪ 313 یاࢪشون هستند ڪه ظهوࢪ و قیام کنند... فقط 1 نفࢪ مانده تا 313 نفࢪ ... شاید حضࢪت منتظࢪ تو باشه ࢪفیق💚 شاید اون یک نفࢪ یڪی از ما باشه... . ارتباط با ادمین🧕🏻↩️ @R_Allahdad_133 . ✔ڪپی مطالب حلال اسٺツ❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
⌛مُـنـتَـظِـࢪ تــُو = 1+312⌛
📌#روایت_انسان #زهر_تلخ_دشمنی 🔴قسمت دوازدهم↻ قابیل همه چیز را منطقی می دید.🤔 فکر می کرد واقعا این ک
📌 🔴قسمت سیزدهم↻ سالهای سال قابیلیان و هابیلیان از هم جدا بودند. مدت های زیادی به وصیت آدم عمل شد. ✅ اما شهرها کم کم گسترش یافتند. قابیلیان خانه های خود را نزدیک و نزدیک تر می کردند. 😈 طوری به هم نزدیک شدند که هر دو شهر می توانستند صدای همدیگر را بشنوند. 🗣 در این هنگام اتفاق غیر منتظره ای افتاد. 😨 یک ملاقات بین قابیل و هبة الله صورت گرفت. قابیل گفت: یه نفری ادعای پیامبری کرد، ادعای حکومت کرد، کشتمش.😏 شنیدم پدر بهت وصیت کرده و همون راه رو برا تو هم در نظر گرفته.😒 حواست باشه، اگه همون راهی که برادرم هابیل شروع کرد تو هم شروع کنی، تو رو هم می کشم.😡 هبة الله می دانست قابیل توان انجام همچین کاری را دارد. بدون آنکه جوابی بدهد برگشت.🚶🏻 او که خلیفه الهی در روی زمین بود مجبور بود سکوت 🤭 کند تا زنده بماند. او مجبور شد تقیه کند و فرامین الهی را تنها در شهر خود اجرا کند. بعد از این ماجرا هبة الله پروژه‌ای را آغاز کرد. او شروع کرد به افزایش عقل 🧠 مردم. هبة الله به عنوان خلیفه الهی باید اختیار انسان ها را به رسمیت ✅ می شناخت تا مردم خودشان راه حق را به اختیار خودشان انتخاب کنند. (برای همین بود که پیامبران بارها و بارها شکست 😢 خوردند چون مردم راه حق را یا انتخاب نمی کردند یا بعد از انتخاب رها می کردند) تنها وسیله‌ای که قابیل نمی توانست در برابر آن مقاومت کند عقل و فطرت جمعی مردم 😃 بود؛ چرا که اگر عقل و فطرت مردم رشد می کرد هیچ زور، فریب و دروغی را نمی پذیرفتند.😎 در مقابل قابیل که خود را خلیفه الهی می دانست با زور 👊🏻 و فریب 😈، عقل و فطرت مردم را می گرفت، توجهشان را به خواهش های نفسانی 🤤 جلب می کرد، هوای نفس را تحریک می کرد تا مردم مطیع او باشند. شهر قابیلیان طوری غرق فساد و گناه 🔥 شده بود که پیران و سالخوردگان از جوانان سبقت 🏃🏻‍♀🏃🏻 می گرفتند. با این دو روش متفاوت سیر رشد قابیلیان به شدت در حال افزایش 📛 بود و سیر رشد هابیلیان بسیار کند ♻️ و آهسته پیش می رفت. هبة الله یک روز از سال را به عنوان روز عید 🎉 مشخص کرد تا صندوقچه میراث آدم در آن روز باز 🔑 شود و وصیت های آن خوانده شود. دوباره ذکر «❌وارد شهر قابیلیان نشوید❌» تکرار شود. مردم عهد 🤝 ببندند و استوار باقی بمانند. بعد از سالیان سال هبة الله به سن پیری رسید. به دستور الهی فرزندش ریسان (که نام دیگر او انوش نیز بود) جانشین بعدی و خلیفه الهی ✨ تعیین شد. از مردم بابت جانشینی او بیعت گرفت و همگی قبول ✋🏻 کردند. صندوقچه میراث آدم به ریسان رسید و او حاکم و خلیفه بعدی خداوند در روی زمین شد. هبة الله به فرزندش ریسان وصیت کرد: فرزندم، اگر زمانی سختی زیاد شد 😣 و توان تحمل را از شما گرفت😫، بدانید که روزی منجی 🔆 خواهد آمد و سختی ها پایان خواهد یافت. اسم او نوح است. منتظر آمدنش باشید که این انتظار توان شما را افزایش می دهد.
⌛مُـنـتَـظِـࢪ تــُو = 1+312⌛
📌#روایت_انسان #پروژه_خدا 🔴قسمت سیزدهم↻ سالهای سال قابیلیان و هابیلیان از هم جدا بودند. مدت های زیا
📌 🔴قسمت چهاردهم↻ هبة الله به فرزندش ریسان وصیت کرد: فرزندم، اگر زمانی سختی زیاد شد 😣 و توان تحمل را از شما گرفت😫، بدانید که روزی منجی 🔆 خواهد آمد و سختی ها پایان خواهد یافت. اسم او نوح است. منتظر آمدنش باشید که این انتظار توان شما را افزایش می دهد. ریسان به نبوت رسید. در زمان او قابیل مرد.🔥 (قابیل از جمله افراد معدودی است که تا ابدیت در آتش جهنم خواهد سوخت) بعد از قابیل فرزند او طهمورث😈 به حکومت شهر قابیلیان رسید. سال های سال زندگی به طور یکنواخت ادامه داشت. ریسان نیز از دنیا رفت و مهلائیل✨ خلیفه الهی بعدی شد. مهلائیل بعد از ۵۰۰ سال از دوران شیث نبی (هبة الله) به خلیفة اللهی رسید. در زمان مهلائیل ابلیس😈 دست به کار شد. دو مرد👺👹 را طلب کرد و به آنها انواع آهنگ ها🎼 و سازها🥁 را یاد داد. آن دو نفر انواع وسایل متعدد موسیقی🎻🎸🎺🎹 ساختند. در یک همایش بزرگ رقص💃🕺 و آواز راه انداختند طوری که صدای آن به گوش شهر هابیلیان رسید. مردم شهر هابیلیان کنجکاو👀 شدند. مهلائیل آنها را قسم داد که وارد شهر نشوند⛔️ و به صدای موسیقی توجهی🛑 نکنند. عده ای حرف گوش نکردند و وارد شهر قابیلیان شدند. اوضاع را که دیدند مبهوت😍🤤 لذت آنان شدند. به خود گفتند: اینا داشتند زندگی می کردند. عشق و حال مال اینا بود. ما تو غفلت بودیم. سرمون کلاه گذاشتن. به شهر برگشتند. اوج لذت خود را برای دیگران تعریف🗣🗣 می کردند و آنها را تشویق می کردند به شهر قابیلیان بروند تا خود شاهد ماجرا باشند. ببینند در این مدت طولانی بهره ای از لذت نبرده بودند. مهلائیل بارها و بارها آنها را یاد عهدشان ✋🏻 انداخت. به آنها یادآور شد که باید از او پیروی ✅ کنند. گوشزد کرد که او پیامبر و حاکم شهر است و مردم باید تابع او باشند. مردم بین دو راهی فطرت💚 و هوای نفس💜، هوای نفس را انتخاب کردند و مرزهای دو شهر برداشته شد. تمام رابطه هایی که ممنوع شده بود را یک به یک نقض کردند و با قابیلیان هم خانه 🏠 و هم کاسه🍻 شدند. قدرت دست ابلیس و قابیلیان افتاده بود. 😈🔥 آنها هیچ حد و مرزی برای اعمال قدرت نداشتتد. مومنین در موضع ضعف شدید قرار گرفتند. تعداد مومنین به سرعت رو به کاهش بود. امکان عبادت🤲🏻 علنی نبود. امکان تبلیغ علنی هم نبود. زندگی مومنانه خود را مخفیانه😶‍🌫 ادامه می دادند. تنها ذکر منجی موعود✨ بود که آنها را نگه می داشت.