eitaa logo
منتظࢪان³¹²
244 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.5هزار ویدیو
137 فایل
‌‌🥀﷽🥀 چی‌شد‌ڪه‌نوڪرشدی¿! +هَمہ‌چیز اَز‌دُعایِ‌مادَرَمـ شروع‌شُد... #الحمدللہ‌‌ڪہ‌نوکرتمـ... ‌ 📝شرایط‌کپے:3صلوات‌
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃شهید سلیمانی: من میدهم پدرم در طول عمر یک گندم حرام وارد زندگی اش نکرد 🍃حاج قاسم سلیمانی با لقمه مرحوم پدرش سردار دلها شد. از این پدر، پسر چنین باید 🎉 •🌱•بَرقآمتِ‌دِلرُباۍِ‌مَھدے‌صلوات•🌱• •.↠🌱💕『@montazran_312 』.•
🎍 است اول صورت وسرتون رو با کمی مسح کنید تمام خانواده حتی بچه کوچک فایده گلاب برای اولین روز ماه رمضان مانع از و و میشود.🌷 ✍🏻 از مفاتیح الجنان اعمال 🍃 فراموش نشه به همه بگید ارام ارام صدای پای رمضان به گوش میرسد دستهاى خالى من دخيل دل پاكتان.. مرا در ساعات آخر نه به بهاى لياقت،بلکه به رسم رفاقت اول و بعد کنید... ."التماس دعا 🎍حضرت محمد( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:هرکس سوره فتح را در شب اول ماه رمضان سه بار بخواند و روزی را تا رمضان سال بعد به روی او می گشاید به دیگران هم بگویید. .............................. 🎍هركسي و سوري را در ماه رمضان بخواند درطول سال و مسرور خواهد بود. نشركنيد که ان‌شاءالله به دست همه برسدوبتوانند استفاده کنند. برای هم دعاکنیم⁦🤲🏼⁩🙏💕🌹💫💐
⭕️ ✳️۱- در آخرالزمان، شدن به وسیله ی و است. حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) ✳️۲- در آخرالزمان، به مؤمنان واقعی و می گویند. امام صادق(علیه السلام) ✳️۳- در آخرالزمان، فراوان می شود. حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) ✳️۴- در آخرالزمان، از اسلام فقط آن باقی می ماند. حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) ✳️۵- در آخرالزمان، کاملا پوشیده می شود. حضرت علی(علیه السلام) ✳️۶- در آخرالزمان، می کنند؛ حتی در آب وضو و غسل. حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) ✳️۷- در آخرالزمان، شب ها می خوابند و نماز قضا می شود. حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) ✳️۸- در آخرالزمان، مؤذّنان به مظلومان پناهنده می شوند. حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) ✳️۹- در آخرالزمان، ی مردان زنانشان خواهند بود. حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) ✳️۱۰-در آخرالزمان، مردم از می گریزند. حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) ✳️۱۱-در آخرالزمان، مؤمن و فاسق می شود. امام حسن عسکری(علیه السلام) ✳️۱۲-در آخرالزمان، زنان و می شوند. حضرت علی(علیه السلام) ✳️۱۳-در آخرالزمان، علما را با لباس می شناسند. حضرت محمّد(صلّی الله علیه و آله و سلم) ✳️۱۴-در آخرالزمان، اسلام چون واژگون شده می ماند. حضرت علی(علیه السلام) ✳️۱۵-در آخرالزمان، برای حفظ دین باید از گریخت. حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) ✳️۱۶-در آخرالزمان، گناه خویش را به گردن می نهند. حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) ✳️۱۷-در آخرالزمان، بعضی از علما کار می شوند. حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) ✳️۱۸-در آخرالزمان، حضرت محمد (ص) هفتاد و سه گروه می شوند. حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) ✳️۱۹-در آخرالزمان، بهترین مونس مردم است. امام صادق(علیه السلام) ✳️۲۰-در آخرالزمان، عبادت را وسیله برتری می دانند. حضرت علی(علیه السلام) ✳️۲۱-در آخرالزمان، را برای تجارت انجام می دهند. حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) ✳️۲۲-در آخرالزمان، سلامت دین در بیشتر است. امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ✳️۲۳-در آخرالزمان، افزایش می یابد. حضرت علی(علیه السلام) ✳️۲۴-در آخرالزمان، به علت گناه در وقتش نازل نمی شود. حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) ✳️۲۵-در آخرالزمان، هر کس بیشتر در خانه بماند حفظ می گردد. امام باقر(علیه السلام) ✳️۲۶-در آخرالزمان، مؤمنان اعمالشان را با ریا انجام می دهند. حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) ✳️۲۷- در آخرالزمان، رشوه را به اسم حلال می ڪنند. حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) ✳️۲۸-در آخرالزمان، گرد و غبار همه را فرا می گیرد. حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) ✳️۲۹-در آخرالزمان، حضرت (ع) پشت سر امام (عج) نماز می خواند. حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) ✳️۳۰-در آخرالزمان، هر ڪه دینش را حفظ ڪند اجر پنجاه پیامبر را دارد. حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) ✳️۳۱-در آخرالزمان، شیعیان واقعی با گریه بر امام حسین(ع) دل را شاد می ڪنند. حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) ✳️۳۲-در آخرالزمان، از فتنه ها به پناه ببرید. امام صادق(علیه السلام) ✳️۳۳-در آخرالزمان، بعضی از مردم می شوند. حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) ✳️۳۴-در آخرالزمان، مردم غصه از بین رفتن را نمی خورند. حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) ✳️۳۵-در آخرالزمان، هیچ چیز سخت تر از مال و دوست با یافت نمی شود. امام هادی(علیه السلام) ✳️۳۶-در آخرالزمان، حفظ بهترین ڪار است. امام باقر(علیه السلام) ✳️۳۷-در آخرالزمان، مؤمن واقعی از غصه می شود. حضرت علی(عليه‌السلام) ✳️۳۸-در آخرالزمان، در اوج فتنه ها به پناه ببرید. حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) ✳️۳۹-در آخرالزمان، ارزش در نظر مردم می آید و دنیا با می شود. حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله وسلم) ✳️۴۰-در آخرالزمان، مرد از زنش ڪرده و از پدر و مادرش می ڪند. حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) 📚منبع ڪتاب چهل حدیث آخر الزمان امـــــامـ زمـــانـــے شـــو
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۱۶ کیش و ماتش کرده بود که به دفاع از خود عربده کشید _این واسه ایرانیها جاسوسی میکنه! با چشمانی که از خشم آتش گرفته بود برایش جهنمی به پا کرد.. و در سکوت برگزاری نماز جماعت عشاء، فریادش در گلو پیچید _کی به تو اجازه داده خودت حکم بدی و اجرا کنی؟ و هنوز جمله‌اش به آخر نرسیده با دست دیگرش پنجه او را از دهانم کَند و من از ترس و نفس تنگی داشتم خفه میشدم و طوری به سرفه افتادم که طعم گرم خون را در گلویم حس میکردم... یک لحظه دیدم به یقه پیراهن عربی اش چنگ زد و دیگر نمیدیدم چطور او را با قدرت میکشد تا از من دورش کند.. که از هجوم وحشت بین من و مرگ فاصله ای نبود.. و میشنیدم همچنان نعره میزند که خون این رافضی است... از پرده بیرون رفتند.. و هنوز سایه هر دو نفرشان از پشت پرده پیدا بود و صدایش را میشنیدم که با کلماتی محکم تحقیرش میکرد _هنوز این شهر انقدر بیصاحب نشده که تو فتوا بدی! سایه دستش را دیدم که به شانه اش کوبید تا از پرده دورش کند.. و من هنوز باورم نمیشد زنده مانده ام که دوباره قامتش میان پرده پیدا شد. چشمان روشنش شبیه لحظات طلوع آفتاب به طلایی میزد.. و صورت مهربانش زیر خطوط کم پشتی از ریش و سبیلی خرمایی رنگ میدرخشید و نمیدانستم اسمم را از کجا میداند که همچنان در آغوش چشمانش از ترس می لرزیدم و او حیرت زده نگاهم میکرد... تردید داشت دوباره داخل شود، مردمک چشمانش برایم میتپید.. و میترسید کسی قصد جانم را کند که و با صدایی که به نرمی میلرزید، سوال کرد _شما هستید؟ ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🌹🕊 بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۲۳ _نمیدونم، ما داشتیم میرفتیم سمت خیابون اصلی که دیدم مردم از ترس تیراندازی ارتش دارن فرار میکنن سمت ما، همونجا تیر خورد. من نمیدانستم.. اما انگار خودش میدانست میگوید که صورتش سرخ شده بود، بین هر کلمه نفس نفس میزد.. و مصطفی میخواست تکلیف این گلوله را همینجا مشخص کند.. که با لبخندی تلخ دروغش را به تمسخر گرفت _اگه به جای مسجد عُمری، زنت رو برده بودی بیمارستان، میدیدی چند تا و هم به گلوله بسته شدن، اونا رو هم ارتش زده؟ سمیه سرش را از ناراحتی به زیر انداخته،.. شوهرش انگار از پناه دادن به این زوج پشیمان شده.. و سعد فاتحه این محکمه را خوانده بود که فقط به مصطفی نگاه میکرد.. و او همچنان از خنجری که روی حنجره ام دیده بود، که رو به سعد اعتراض کرد _فکر نکردی بین این همه وهابی تشنه به خون شیعه، چه بلایی ممکنه سر بیاد؟ دلم برای سعد میتپید.. و این جوان از زبان دل شکسته ام حرف میزد که دوباره به گریه افتادم.. و سعد طاقتش تمام شده بود.. که از جا پرید و با صدایش را بلند کرد _من زنم رو با خودم میبرم! برادر مصطفی دستپاچه از جا بلند شد.. تا مانع سعد شود که در صدای مصطفی پاشید و مردانه فریاد کشید _پاتون رو از خونه بذارین بیرون، سر هر دوتون رو سینه تونه! برادرش دست سعد را گرفت.. و دردمندانه التماسش کرد _این شبا شهر قُرق وهابی هایی شده که خون شیعه رو میدونن! بخصوص که زنت و بهش رحم نمیکنن! تک تیراندازاشون رو پشت بوم خونه ها کمین کردن و مردم و پلیس رو میزنن! دیگر نمیخواستم.. ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد