فاصله محب تا #شیعه بودن✨
از نظر آموزههای #اسلامی اموری چون #تقوا و #ایمان و محبت دارای درجاتی است که باید آن را شناخت. شیعه بودن با محب بودن تفاوتهایی دارد که در کلام امامان(ع) بر آن تاکید شده است چنانکه خداوند میان #اسلام و #ایمان تفاوت گذاشته است. مردى به #امام حسین(ع) گفت: یَا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ اِنّا مِنْ شیعَتِکُمْ، قالَ(ع): اِتَّقِ اللّه ! وَ لا تَدَّعِینَ شَیْئا یَقُولُ اللّهُ لَکَ «کَذِبْتَ وَ فَجَرْتَ فى دَعْواکَ». إنَّ شیعَتَنا مَنْ سَلُمَتْ قُلُوبُهُمْ مِنْ کُلِّ غِشٍّ وَغِلٍّ وَ دَغَلٍ. وَلکِنْ قُلْ أنَا مِنْ مَوالیکُمْ وَ مُحِبُّکُمْ؛ من، شیعه شما هستم. امام فرمود: تقوا داشته باش! چیزى نگو که خدا بگوید «#دروغ گفتى و در ادعایت، گمراهى به خرج دادى». شیعه ما، کسى است که قلبش از هر گونه شائبه و دغلکارى، پاک باشد. بنابراین، بگو: من، از دوستان و علاقهمندان شما هستم. (بحارالانوار، ج ۶۸: ص ۱۵۶)
منبع:ابنا24💠
•🌱•بَرقآمتِدِلرُباۍِمَھدےصلوات•🌱•
•.↠🌱💕『@montazran_312 』.•
🌹🕊 بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۲۳
_نمیدونم، ما داشتیم میرفتیم سمت
خیابون اصلی که دیدم مردم از ترس تیراندازی ارتش دارن فرار میکنن سمت ما، همونجا تیر خورد.
من نمیدانستم..
اما انگار خودش میدانست #دروغ میگوید که صورتش سرخ شده بود، بین هر کلمه نفس نفس میزد..
و مصطفی میخواست تکلیف این گلوله را همینجا مشخص کند..
که با لبخندی تلخ دروغش را به تمسخر گرفت
_اگه به جای مسجد عُمری، زنت رو برده بودی بیمارستان، میدیدی چند تا #پلیس و #نیروی_امنیتی هم #کنارمردم به گلوله بسته شدن، اونا رو هم ارتش زده؟
سمیه سرش را از ناراحتی به زیر انداخته،..
شوهرش انگار از پناه دادن به این زوج #آشوبگر پشیمان شده..
و سعد فاتحه این محکمه را خوانده بود که فقط به مصطفی نگاه میکرد..
و او همچنان از خنجری که روی حنجره ام دیده بود، #غیرتش_زخمی_بود که رو به سعد اعتراض کرد
_فکر نکردی بین این همه وهابی تشنه به خون شیعه، چه بلایی ممکنه سر #ناموست بیاد؟
دلم برای سعد میتپید..
و این جوان از زبان
دل شکسته ام حرف میزد که دوباره به گریه افتادم..
و سعد طاقتش تمام شده بود..
که از جا پرید و با #بی_حیایی صدایش را بلند کرد
_من زنم رو با خودم میبرم!
برادر مصطفی
دستپاچه از جا بلند شد.. تا مانع سعد شود که #خون_غیرت در صدای مصطفی پاشید و مردانه فریاد کشید
_پاتون رو از خونه بذارین بیرون، سر هر دوتون رو سینه تونه!
برادرش دست سعد را گرفت.. و دردمندانه التماسش کرد
_این شبا شهر قُرق وهابی هایی شده که خون شیعه رو #حلال میدونن! بخصوص که زنت #ایرانیه و بهش رحم نمیکنن! تک تیراندازاشون رو پشت بوم خونه ها کمین کردن و مردم و پلیس رو #بی_هدف میزنن!
دیگر نمیخواستم..
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد