23.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ خیلی قشنگ توضیح داد❤️
#اللهمعجللولیکالفرج🤲
#تلاش ۳
مینشستم دونهدونه پاکشون میکردم و میذاشتم خشک بشن. همه بهم میگفتن: «این کار فایده نداره، وقت تلف میکنی.» ولی گوشم بدهکار نبود. روزبهروز بیشتر جمع میکردم، کیسههام پر میشد.
تا اینکه یه روز، همه رو بردم عطاری محل. صاحب عطاری تا دید، چشمهاش برق زد. گفت: «اینها عالیه… همهشو برمیدارم.» همون روز فهمیدم که میشه از هیچ، یه چیزی ساخت.
همه مسخرهم میکردن. هرکی میدیدم تو باغ یا زمین کشاورزی دولا شدم و گل میچینم، لبخند تمسخرآمیزی میزد یا میگفت: «این چه کاریه؟ وقتتو تلف میکنی.» ولی من اصلاً اهمیت نمیدادم. حتی ته دلم به کاری که میکردم افتخار میکردم.
کمکم شروع کردم به شناختن گیاههای دیگه. هرجا میرفتم، چشمم دنبال گل و برگهای خاص بود. بابونه که همیشه محبوبم بود، ولی حالا گیاههای دارویی دیگه رو هم یاد میگرفتم. میرفتم میچیدم، میآوردم خونه و روی پشتبوم پهن میکردم تا خشک بشن.
پدربزرگم وضع مالی بدی نداشت، میتوانست به ما کمک کنه، ولی هیچ وقت دست به جیب نمیشد. شاید چون میخواست ما خودمون تلاش کنیم، یا شاید هم نه… نمیدونم. اما وقتی دید که من واقعاً دارم تلاش میکنم و از این کارم پول درمیارم، یهجوری غیرمستقیم حمایتم کرد.
یواشیواش کارم رو گستردهتر کردم. برای خودم کاغذ نوشتم، اسم گیاهها و خواصشون رو روش چاپ کردم. با همونها میرفتم سراغ فروش.
ادامه دارد
کپی حرام
2.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
🔰 تعداد مسئولیتهای شهید محمود کاوه ،در دوران انقلاب و دفاع مقدس؛
مربی آموزش نظامی
مسئول محافظین بیت امام
مربی آموزش نظامی
مسئول عملیات سقز
مسئول عملیات تیپ ویژه شهدا
فرمانده تیپ ویژه شهدا
فرمانده لشکر ویژه شهدا
🔹به فضل خداوند به ضد انقلاب هشدار میدم ،که دیگه مرگت رسیده ..
منهدم خواهی شد ..
🌷شهید محمود کاوه🌷
شهادت: ۱۳۶۵/۶/۱۱
عملیات کربلای ۲ (منطقه حاج عمران) به منظور تصرف ارتفاع ۲۵۱۹ انجام میشد.
📎مردم مهاباد با پای برهنه در تشیع پیکر پاک و مطهرش بر سر و سینه میزدند، اشک میریختند و ضد انقلاب را نفرین میکردند.
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد
🦋🦋🦋
🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
برخی کانالها و اکانتهای دیگر عربی هم به حجاب چادر دختر رئیس جمهور پرداختن و با عنوان عبای زینبی این حجاب رو فخر شیعه معرفی کردن
ان شاء الله دولت محترم یه
فکری هم برای ترویج حجاب زینبی داخل کشور بکنه.
\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\
#قسمت_۲۵۶
#رمان_آنلاین_نرگس(فصل دوم)
به قلم #زهرا_حبیباله(لواسانی)
من و بابام از شنیدن این حرف خشکمون زد... سر چرخوندم سمت بابام
_شنیدی محسن چی گفت؟
بابام ناراحتیی عمیقی تو چهرش نشست و به تاسف سرشو تکون داد
_آره
من دیدم امروز عمه هی پافشاری میکنه بیا خونه ما با محمد حرف بزن... نگو نقشه کشیدن من برم اونجا محمد منو کتک بزنه
محسن صدای ما رو شنید و برگشت سمت ما... اصلاً انتظار نداشت که ما پشت سرش باشیم... و از اینکه حرفاشو شنیدیم خیلی ناراحت شد و خجالت کشید...در حالی که هنوز صدای ناهید میاد که داره حرف میزنه تماسو قطع کرد
بابام که از شدت ناراحتی رنگش پریده نگاه تندی به محسن انداخت:
_من همه جوره با شما کنار اومدم. هر کجا نرگس اذیت شد گفتم عیب نداره زندگی سردی گرمی داره، درست میشه ولی دیگه از این نقشه پلید نمیتونم بگذرم تکلیف این کار رو حاج نصرالله باید مشخص کنه...
تا الانم به نرگس میگفتم شکایت نکن رضایت بده... اما از الان نرگسم بخواد رضایت بده من نمیذارم... به هر قیمتی هم میخواد تموم بشه
محسن همینطور هاج و واج به بابام زل زد...
دلم برای محسن میسوزه چون واقعا آدم خوبیه...این نقشه کشی ها برای ناهیده...
گوشی بابام زنگ خورد... بابا جواب داد
_بله بفرمایید
صدای پدر شوهرم اومد که بدون سلام گفت
_احمد یه چیزایی شنیدم شما از دست محمد شکایت کردین محمدو انداختین زندان
_سلام حاجی از پشت گوشی نمیشه دارم میام ببینمت کجایی؟
_من خونهام به من میگن سند آماده کن بریم محمدو از بازداشت در بیاریم
_درست گفتن سندتو وردار بیار من کلانتریام اینجا بهت میگم که خونوادت چه نقشهای برای دختر من کشیدن...
جمعه ها و روزهای تعطیل پارت نداریم🙏
⛔️کُپی حَرام اَست⛔️ و پیگرد الهی و قانوی دارد❌
پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/78183
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\
https://eitaa.com/monthzran