✨🔮✨🔮✨🔮✨
یاد حضرت در دقایق زندگی
🔴 در آخرالزمان همه هلاک می شوند، مگر کسانی که...
🔹حضرت امام حسن عسکری علیه السلام میفرمایند :
🔸 کسی در آخرالزمان از هلاکت و نابودی نجات پیدا نمی کند ، مگر این که خداوند او را به دعا برای تعجیل فرج و ظهور موفق بگرداند.
📚 بحار الانوار، ج۱۰۲، ص۱۱۲
🔹 آیت الله بهجت : بهترین کار برای به هلاکت نیفتادن در آخرالزّمان ، دعای فرج امام زمان(ارواحنا فداه ) است ؛ البته دعایی که در همه اعمال ما اثر بگذارد. قطعاً اگر کسانی در دعا جدّی و راستگو باشند ، مبصراتی (دیدنی هایی) خواهند داشت. باید دعا را با شرایط آن خواند و «توبه از گناهان» از جملة شرایط دعا است.
🌕 با خود قرار بگذاریم که بعد از هر نماز در سجده ی شکر ، و در تعقیبات نماز دعا برای ظهور را با حضور ذهن و توجه به معنی و مفهوم آن ، از عمق وجودمان از خدا درخواست کنیم.
#مهدویت
💯 به خدا اعتماد کن
اگر یک شخص ثروتمند که به او اطمینان و اعتماد داری؛ به تو بگوید نگران نباش وغصّهی بدهیهایت را نخور، خیالت راحت باشد، من هستم...
ببین این حرف او چقدر به تو آرامش میبخشد و راحت میشوی
خدای مهربان که غنی و تواناست به تو گفته است:
ألَیسَ اللهُ بِِکافٍ عَبدَهُ
آیا خداوند برای کفایت امور بنده اش بس نیست؟
یعنی ای بندهی من ، برای همهی کسری و کمبودهای دنیوی و اخرویات من هستم.
این سخن خدا چقدر تو را راحت می کند و به تو آرامش می بخشد؟!
«ألا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلوبُ،»
دلها با یاد خدا آرامش می یابد.
خدا مهربانتر از آن چیزیست که تو فکر میکنی
#حاج_اسماعیل_دولابی
Part01_موقعیت ننه.mp3
13.69M
🇮🇷🇮🇷😂😍🇮🇷🇮🇷
🇮🇷درود بر رزمندگان و ایثارگران از صدر اسلام تا اکنون
💟کتاب صوتی، واقعی و مجموعه حکایتهای طنز "دفاع مقدس"
💟 #موقعیت_ننه
💟قسمت 1⃣
🌱ادامه دارد..
💠نویسنده و گردآورنده؛ رمضانعلی کاووسی
💠راوی؛ امیر زندهدلان
💠تهیهکننده؛ ویدا بابالو
💠صدابردار؛ مجید آینه
💠ناشر؛ مرکز تحقیقات دفاع مقدس
💠تولید شده؛ در پایگاه ایران صدا
10.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنرانی کوتاه
چقدر به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف متصل هستی؟
حجت الاسلام دکتر #عالی
♦️ ️ #سلام_امام_زمانم️
سلام آقای من
سلام پدر مهربانم
🔹 دیدن روی تو بر دیده جلا می بخشد
🔹 قدم یار به هر خانه صفا می بخشد
🔹 بدتر از درد جدایی به خدا دردی نیست
🔹 خاک پاهای تو گفتند دوا می بخشد
🔹 ️أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج ️
🔹 تعجیل درفرج پنج صلوات
منتظران گناه نمیکنند
نگاه خدا قسمت26 رفتم هدیه بابا که یه ربع سکه بود برداشتم و راه افتادم تو مسیر دوتا دسته گل مریم خری
نگاه خدا
قسمت27
عاطی: حالا برو یه ملت پشت سرت هستن
- ای وای ببخشید( صورت خوشگلشو بوسیدم )
خوشبخت بشی
از همه خدا حافظی کردم رفتم خونه
رسیدم خونه بابا هنوز نیومده بود
منم رفتن یه چیزی خوردم و رفتم تو اتاقم
ای کاش منم میتونستم یکی و پیدا کنم هر چه زودتر برم از اینجا
دفترمو برداشتم شروع کردم به فکر کردن
اسم چند تا از پسرای دانشگاه و نوشتم از بینشون سه نفرو انتخاب کردم گفتم فردا رفتم دانشگاه با یکیشون صحبت کنم ببینم چی میشه
صبح با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم اماده شدم برم دانشگاه ،رفتم پایین دیدم بابا مثل همیشه صبحانه رو برام آماده کرده بود
یه لقمه برداشتم تو راه خوردم ،
رسیدم دانشگاه ،وارد محوطه شدم
دیدم شاهینی داره با چند نفر صحبت میکنه
رفتم جلو ،دست و پام میلرزید نمیدونستم چی باید بگم - ببخشید اقای شاهینی ( شاهینی یه نگاهی کرد به من)
شاهینی: بله بفرمایید -میشه یه لحظه بیاین کارتون دارم ( شاهینی اومد سمتم ،میخواستم حرفمو بزنم که دیدم یاسری داره از پشت نرده ورودی دانشگاه داره نگاهمون میکنه ،،از داخل کیفم کاغذ و خوردکار بیرون آوردم شمارمو نوشتم دادم به شاهینی)
- ببخشید اینجا نمیتونم صحبت کنم اگه زحمتی نیست بعد کلاساتون بیاین پارک نزدیک دانشگاه اونجا حرفمو بزنم
شاهینی : باشه چشم - خیلی ممنون ،دیگه مزاحمتون نمیشم ،فعلن ( از شاهینی که دور شدم رفتم سمت کلاسم، کلاسام که تمام شد ،سوار ماشین شدم رفتم سمت پارک نزدیک دانشگاه ، یه ساعتی منتظر شدم که شاهینی نیومد ، خسته شده بودم میخواستم بلند شم که برم ،گوشیم زنگ خورد )
- بله بفرمایید
شاهینی : سلام خانم رضوی من تواومدم تو پارک کدوم قسمت بیام - سلام بیاین سمت غربی پارک من داخل آلاچیق هستم
شاهینی: باشه چشم
بعد پنج دقیقه بلاخره اقا تشریف اوردن ،سلام و احوالپرسی کردیم و اومد نشست - نمیدونم از کجا باید شروع کنم ،من میخوام از ایران برم ،پدرم یه شرطی گذاشته برام،که اینکه باید ازدواج کنم
و من چون اصلا قصد ازدواج ندارم، میخواستم از شما بپرسم با من ازدواج میکنین که از ایران بریم وقتی رسیدیم اونجا از هم جدا شیم ؟(هوووووف نفس کم اوردم )
شاهینی: نمیدونم باید فکرامو بکنم ( هیچی حالا این واسه ما ناز میکنه)
- باشه ، منتظر جوابتون میمونم ،فعلن با اجازه ( پسره خود خواه فکر کرده میشینم نازشو میکشم)