+ اگه یه روز چشم هام رو باز کنم و ببینم اینجا نیستی باید چیکار کنم؟
– منو توی چیزهایی که دوست داشتم پیدا کن.
+ چی رو بیشتر از همه دوست داشتی؟
– تورو.
دلتنگی درمان قطعی ندارد
فقط باید به قرص ماه نگاه کرد
و درد را کاهش داد
-فریبا شادلو
یه روزی همه نامه هامو کتاب میکنم و اسمشو میذارم "ستاره سهیل" بعدش کتابمو کادو میکنم و میدم بهت و میگم:
«میبینی؟ همه حرفام کتاب شدن و تو نیومدی، این برای تو؛ اگه دوسم نداری اشکالی نداره ولی حداقل اینو بخون تا بدونی یه نفر چقدر دوستت داشت.»
دیروز کلا یه مود بدی داشتم
ولی یه آدم دور و دیدم
درسته نتونستم خیلی باهاش ارتباط برقرار کنم
ولی کاملا متوجه شدم عوض شده
خیلی با شخصیت شده
به شدت شخصیتش اروم شده
و کاراش آدم و وادار میکرد تا همینجوری فقط نگاش کنی
من کلا محو کاراش بودم فقط
یه تیکه از مکالمه مونو جا داره بگم
- چای ميخوری؟
+ نه خوردم یه دونه
- باشه
* دیدم داره لیوان میچینه توی سینی
+ اگه تو میخوای بریزی آره میخورم
* یه تماس چشمی
- عه؟
+ آره
* خندیدن جفتمون
بعد اومدیم عکس بگیریم
کجا عکس گرفتیم به نظرتون
تو راه پله ، دم در درواقع لای در کاملا😂
"زیر نور ماه"
یه تیکه از مکالمه مونو جا داره بگم - چای ميخوری؟ + نه خوردم یه دونه - باشه * دیدم داره لیوان میچی
جدی اگه چای نبود به چی پناه میبردم؟
کارای بیموردی میکنم که تپش قلبم بره روی هزار، احتمالا گاهی با خودم دشمنیای چیزی دارم.