‹بہ‌اذن‌اللّٰھ...♡› #قرار_روزانہ تقدیم‌ِپنج‌صلوات هدیہ‌بہ‌#حضرت‌اباعبدالله‌الحسین وروح‌ِمطهرِ#شهید‌عباس‌دانشگر💛🌱

- ‏کربلا ما مۍآییم تا بر خاڪ تو بوسه زنیم و آن گاھ روانه‌ دیار قدس شویم !' ⸤شهید آوینۍ🌱⸣ 〖 @Daneshgar_ir 〗

‹ #عباس‌ازنگاه‌سرداراباذری › عباس اهل امر به معروف و نهی از منکر بود. از کنار هیچ مسئله‌ای به سادگی نمی‌گذشت. اگر احساس می‌کرد که باید به کسی تذکر بدهد، این کار را می‌کرد.☝️🏻✨ 〖 @Daneshgar_ir 〗

روزسیزدهم‌به‌نیابت‌از #شهیدحسین‌علم‌الهدی🌱 [صلی‌اللّٰه‌علیك‌یااباعبداللّٰه]

‹بہ‌اذن‌اللّٰھ...♡› #قرار_روزانہ تقدیم‌ِپنج‌صلوات هدیہ‌بہ‌#امام‌رضا علیہ‌السلام وروح‌ِمطهرِ#شهید‌عباس‌دانشگر🌹🍃

#شهیـد کسےاسـت‌کہ وقتےهمہ‌بہ‌دنبـال‌روشـنایےبودند، او‌خــودش چــراغ‌هدایـت‌شـد..! 〖 @Daneshgar_ir 〗

#سخن_بزرگان✋🏻🌱 ❪ تقوا یعنی اگر یك هفته مخفیانه از همه کارهایِ ما فیلم گرفتند و گفتند اعمالِ هفته‌یِ گذشته‌ات در تلویزیون پخش شده ناراحت نشویم ...!❫ _آیت‌الله‌مجتهدی‌تهرانی 〖 @Daneshgar_ir 〗

🇮🇷°•| #خاطرات_الشهدا |•°🇮🇷 دو روز مانده به اعزام، عباس ساکش را بسته بود. دو هفته‌ای هم می‌شد که به سمنان نرفته بود. ظهر به او گفتم: «عباس برو سمنان یه سری به پدر و مادرت بزن! خانومتو ببین!» اول، خودش را به نشنیدن زد و سرش را گرم کاری کرد. دوباره به اتاقش رفتم و گفتم: «عباس واقعا نمی‌خوای بری سمنان؟ بیا برو یه سری به پدر و مادرت بزن!» گفت: «حاج رضا اگه برم پابند میشم! نمی‌تونم!» گفتم: «پیش خانومت که میتونی بری لااقل» سه چهار ساعت بعد رفت. این آخرین دیدار من با عباس بود و این آخرین دیدار هم برای من درس آموز بود. 🔖سرهنگ پاسدار رضا حاجی‌بیگلو_همکار شهید 〖 @Daneshgar_ir 〗

روزچهاردهم‌به‌نیابت‌از #شهیدمحمدرضاتورجی‌زاده🌱 [صلی‌اللّٰه‌علیك‌یااباعبداللّٰه]

‹بہ‌اذن‌اللّٰھ...♡› #قرار_روزانہ تقدیم‌ِپنج‌صلوات هدیہ‌بہ‌#حضرت‌زینب وروح‌ِمطهرِ#شهید‌عباس‌دانشگر❣

• . ‏جوونی یعنی؛ بهارِ زندگی ... بچہ‌ها تا جوونید، جوونہ بزنید :)! -حاج‌حسین‌یڪتا 〖 @Daneshgar_ir 〗

°جان‌وجهان‌من‌تویی♥️🌱 #شهید‌عباس‌دانشگر 〖 @Daneshgar_ir 〗