eitaa logo
💠🦋 مربی خلاق 🦋💠
8.3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
1.5هزار فایل
#مرجعی_نو با #ایده_های_جدید_و_خلاق برای مربیان معلمان والدین برگزاری دوره های تربیت مربی کودک و نوجوان اجرای برنامه برای کودک و نوجوان جلسات بینشی برای مربیان_والدین ارتباط با ما : @yas1386 مربی به توان خلاقیت 👌 با ما خلاق و ایده پرداز شوید 👌
مشاهده در ایتا
دانلود
خوابِ فاطمه علیهاالسلام یک شب حضرت فاطمه علیهاالسلام در خواب دید که مشغول خواندن قرآن است ناگهان قرآن از دستش افتاد و گم شد. فاطمه علیهاالسلام با وحشت از خواب پرید و خوابش را برای پدرش تعریف کرد. حضرت محمّد صلی الله علیه و آله فرمود: دخترم، ای نورِ دیده ام! من آن قرآنی هستم که در خواب دیده ای. به زودی من از میان شما ناپدید خواهم شد. زمانی طولانی نگذشته بود که کم کم نشانه بیماری بر بدن رسول خدا پیدا شد و پیامبر در بستر بیماری قرار گرفت. بیماری ای که پیامبر را از مسلمان ها جدا کرد و آن ها را عزادار و غمگین ساخت. صلی‌الله‌علیه‌وآله با ما مربی و مادری خلاق باشید👌 •┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2774270017Cde576a6e80 •┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• حتماً برای دوستان خود بفرستید
دو امانت بزرگ دیگه کم کم پیامبر، آماده دیدار خدا می شد. اون حضرت، عصر یک روز به مسجد سری زد و با همه خداحافظی کرد و به مردم گفت: من از پیش شما می روم، اما شما رو به خدا، مراقب دینتون باشید و از دین خودتون خوب محافظت کنید و نگذارید از بین بره. من از میان شما می روم، اما دو چیز به شما امانت می دهم: یکی قرآن و دیگری خانواده ام. از این دو امانت خوب مراقبت کنید و هر چه می خواهید، فقط از این دو چیز، یعنی از خانواده من و قرآن بخواهید تا هیچ وقت سر درگم نشوید و راه اشتباهی نروید. بچه های خوب و گلم! من و شما خدا رو شکر می کنیم که به حرف پیامبر گوش دادیم و به وصیت ایشون عمل کردیم و دوستدار پیامبر و خونواده پیامبر و قرآن خوبمون هستیم. صلی‌الله‌علیه‌وآله با ما مربی و مادری خلاق باشید👌 •┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2774270017Cde576a6e80 •┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• حتماً برای دوستان خود بفرستید
فروتنی پیامبر صلی الله علیه و آله بچه ها! می دونید پیامبر مهربون و خوش اخلاق ما، چقدر بزرگ و بزرگوار بودند. خوب، الآن یک قصه براتون تعریف می کنم تا این مطلب برای همتون ثابت بشه. آخرین روزهای عمر شریف پیامبر بود. یک روز اون حضرت به مسجد اومد و با مردم خداحافظی کرد و به اون ها گفت: «ای مردم! هر کس به گردن من حقی دارد، بیاید و حق خودش رو از من بگیرد. اگر من حق کسی را گرفته ام به من بگوید تا به او برگردانم». همه ساکت بودند که یک نفر از جا بلند شد و گفت: ای پیامبر! روزی شما از کوچه ما می رفتید و چوبی در دستتان بود که با آن اسب خود را به جلو حرکت می دادید، اما این چوب بر شانه من خورد. پیامبر بزرگ ما، با این که پیامبر خدا بود و مقام بلندی داشت، از حرف مرد ناراحت نشد و گفت: «ای مرد! نزدیک بیا و این چوب را بگیر و هر کاری با تو کردم، تو در مورد من انجام بده». مرد نزدیک آمد، اما از این حرف خودش شرمنده شد و خجالت کشید، اشکش جاری شد و بغضش ترکید و بدن پاک پیامبر صلی الله علیه و آله را مثل یک گل بهشتی خوشبو بویید. صلی‌الله‌علیه‌وآله با ما مربی و مادری خلاق باشید👌 •┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2774270017Cde576a6e80 •┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• حتماً برای دوستان خود بفرستید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مسابقه-پیامبر-اکرم-صلی-الله-علیه-وآله.ppsx
2.39M
صلی الله علیه وآله با ما مربی و مادری خلاق باشید👌 •┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2774270017Cde576a6e80 •┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• حتماً برای دوستان خود بفرستید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(ص) (ص) با ما مربی و مادری خلاق باشید👌 •┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2774270017Cde576a6e80 •┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• حتماً برای دوستان خود بفرستید
🌹 پیغمبر خوب ما پیغمبر خوب ما بسیار خوش سخن بود زیبایی کلامش الگوی مرد و زن بود عطر گلاب می‌داد لبخند مهربانش وقتی شکوفه می‌شد گل‌واژه بر لبانش با مهر و با محبّت با واژه‌های شیرین می‌داد درس ایمان می‌گفت قصّه‌ی دین دریای نور می‌دید پییغمبر امین را هرکس که گوش می‌داد آن صوت دلنشین را ما هم همیشه هر جا با هر که رو به روییم باید شبیه ایشان زیبا سخن بگوییم ✍شاعر: سمانه رحیمی با ما مربی و مادری خلاق باشید👌 •┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2774270017Cde576a6e80 •┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• حتماً برای دوستان خود بفرستید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از نگرانی برای کودکان آخرالزمان بشنوید ... نگرانی از پدر و مادر این بچه‌ها ‎ ‌با ما مربی و مادری خلاق باشید👌 •┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2774270017Cde576a6e80 •┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• حتماً برای دوستان خود بفرستید
📚 داستان امام حسن مجتبی علیه السلام 📚 قسمت اول ☀️ امام حسن علیه السلام ، ☀️ پسر نازنین امام على و حضرت زهراست . ☀️ که در سال سوم هجرت ، ☀️ در نیمه ماه رمضان ، در مدینه متولد شد . ☀️ امام حسن ، اولین پسرى بود ☀️ كه خداوند ، به این خانواده ، عنایت فرمود . ☀️ پدربزرگش ، رسول اكرم ، ☀️ پس از ولادتش ، او را در آغوش گرفت ☀️ و در گوش راستش ‍، اذان گفت ☀️ و در گوش چپش ، اقامه خواند . ☀️ سپس براى او گوسفندى قربانى كرد ، ☀️ سرش را تراشید و هموزن موى سرش ، ☀️ به فقرا و مستمندان ، صدقه داد . ☀️ سپس دستور داد تا سر او را عطرآگین كنند ☀️ و از آن هنگام به بعد ، در بین مسلمانان ، ☀️ عقیقه و صدقه هم وزن موى سر نوزاد دادن ، ☀️ تبدیل به رسم و سنت شد . ☀️ و خود پیامبر نیز ، نام او را ، حسن گذاشت . ☀️ معروفترین لقب امام حسن ، مجتبی است . ☀️ امام حسن مجتبی علیه السلام ، ☀️ در سال ۴۰ هجری ، ☀️ پس از شهادت امام علی علیه السلام ، ☀️ به امر خدا و طبق وصیت پیامبر ، ☀️ به امامت رسید ☀️ و مقام خلافت را نیز ، بر عهده گرفت ، ☀️ و حدود ۶ ماه ، ☀️ به اداره امور مسلمین پرداخت . ☀️ معاویه ، دشمن سرسخت اسلام و اهل بیت ، ☀️ سالها به طمع خلافت ، ☀️ با امام علی علیه السلام جنگید ؛ ☀️ با شروع خلافت امام حسن نیز ، ☀️ به عراق كه مقر خلافت امام حسن بود ، ☀️ لشكر كشی کرد و جنگ سختی را آغاز نمود . علیه السلام با ما مربی و مادری خلاق باشید👌 •┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2774270017Cde576a6e80 •┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• حتماً برای دوستان خود بفرستید