معنای زیبای صلوات هم همین است؛ وقتی که ما می گوییم:
اللهم صلی علی محمد و آل محمد
در حقیقت همین خدمت رساندن به جوانان چمن است چون آنها هستند که سزاوار سلام و صلوات و تهیت و درود اند؛ ولی البته در صلوات یک نکته ی بسیار لطیفی وجود دارد و آن هم این است که ما صبا(نسیم صبحگاهی) را واسطه قرار نمی دهیم چون حتی صبا و نسیم صبحگاهی بهاری هم با همه ی لطافت و طراوت و پاکیزگی که دارد لایق آن بارگاه نیست و لذا خداوند را واسطه قرار می دهیم و بجای اینکه «ای صبا» بگوییم، می گوییم: «ای الله» چون اللهم یعنی ای خدا که تو تهیت بفرست بر آن نازنین ها؛ یعنی هیچ چیزی و هیچ کس لایق این نیست که واسطه ی تهیت به آن انوار پاک باشد.
#نور_ماه
https://eitaa.com/joinchat/3926655028Cf49b5b2ea9
خدا کند غیرمنتظرهترین اتفاقِ ممکن بیفتد،
خدا کند حالِ همه خوب شود.
خدا کند اینبار که پاییز تمام شد؛
زمستان نشود،
بهار شود.
خدا کند باران که بند آمد،
آفتاب بتابد و رنگینکمان شود.
خدا کند درختهای خشک،
ناگهانی سبز شوند، آدمهای غمگین، ناگهانی لبخند بزنند
و همه چیز، ناگهانی خوب شود.
خدا کند که
خدا روی سقف صیقلیِ آسمان برایمان پیغام بنویسد که
«کافیست هرچه غصه خوردید و رنج کشیدید و کسی را نداشتید!
آمدهام اندوه زمین را پاک کنم، همهتان خوب میشوید، همه چیز درست میشود.....
❤️🍃
https://eitaa.com/joinchat/3926655028Cf49b5b2ea9
#شرح_دل
جایش خالیست...
ولی جای خالیاش از همه حاضرین زیباتر است...
https://eitaa.com/joinchat/3926655028Cf49b5b2ea9
ای صبا گر به جوانان چمن بازرسی
خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را
┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ صبا ] باد صبحگاهی بهاری، بادی که به وقت صبح و در فصل بهار می وزد
[ چمن ] باغ، بوستان، گلزار
[ بازرسی ] از ریشه ی "باز رسیدن" یعنی دوباره رسیدن، دوباره دیدار کرد، باز هم دیدن
[ خدمت رساندن ] یک ترکیب و تعبیری بود که در گذشته بکار می رفت؛ اما امروز استعمال ندارد. این تعبیر دقیقا مرادف "سلام رساندن" امروز است. ما امروز می گوییم: «سلام ما را به فلانی برسان» و در زمان حافظ می گفتند: «خدمت ما را به فلانی برسان»
[ گل ] وقتی در ادبیات ما لفظ "گل" بکار می رود مقصود گل رز است
[ ریحان ] "ریحان" علاوه بر سبزی خوردنی، به انواع گل ها جزء گل سرخ(رز) گفته می شود؛ یعنی وقتی "ریحان" گفته می شود مقصود هر گیاه معطر و خوشبویی است، البته بجزء گل سرخ و به همین خاطر گل را کنار ریحان قرار می دهد؛ چرا که اگر تنها "ریحان" می گفت شامل گل سرخ نمی شد و در نتیجه اشاره به تمام گل ها نکرده بود؛ ولی وقتی "گل و ریحان" می گوید مقصود گل سرخ به همراه همه ی گل های دیگر است
┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
حافظ از سرو و گل سرخ و انواع گل های دیگر به جوانان باغ تعبیر و توصیف می کند و این هم بخاطر آن طراوت و شادابی و خرمی است که در آنها وجود دارد، همانطور که جوانان چنین ویژگی را دارند و هر کسی چنین ویژگی هایی داشته باشد ولو پیر هم باشد به او جوان گفته می شود.
حافظ به نسیم صبحگاهی می گوید: تو که به باغ می روی، تو که در باغ می وزی. اگر سرو و گل و ریحان را مثل روزی های قبل باز هم دیدی، سلام من را به آنها که جوانان چمن و باغ اند برسان.
سلام نشانه ی دوستی است و در حقیقت حافظ می خواهد بگوید که به آنها بگو من شما را دوست دارم، شما ها دوست داشتنی های من هستید، من شوق دیدار شما را در سَر دارم، دوست دارم شما را ببینم.
ولی عرض کردیم که حافظ شاعری عارف است و قاموس و فرهنگ یک عارف کاملا با قاموس و فرهنگ ما متفاوت است. جوانانی که در فرهنگ ما معنایی دارد، در فرهنگ و معنای یک عارف یک معنای دیگری دارد که سرو و گل و ریحان هم همینطور است.
حافظ وقتی جوانان می گوید؛ یعنی جوان بختان و بالغان؛ کسانی که به بلوغ رسیده اند و از این عالم طفولیت پَر کشیدند. گفت:
خلق اطفال اند جزء مست خدا
در حقیت حافظ جوانی و حیات و سرزندگی را در سن و سال نمی داند، جوان در مسلک او کسی نیست که یک سن و سال خاصی داشته باشد، مربوط به دهه ی خاصی باشد و بلکه از نظر حافظ جوان کسی است که هموار در یاد حق باشد چون یاد حق است که به آدمی نیرو و نشاط و سرزندگی و طراوت می بخشد که همه ی اینها از ویژگی های جوان است. حافظ در جایی می گوید:
هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم
هر گَه که یادِ رویِ تو کردم جوان شدم
پس حافظ جوان شدن و جوانی یافتن را در ذکر و یاد حق می بیند و بر همین اساس چه بسا پیران سالخورده ای که در نگاه او جوان باشند و ای بسا جوانان چابک و چالاکی که در نگاه او پیران سالخورده باشند.
حافظ می گوید:
گر چه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم کَش
تا سحرگه ز کنارِ تو جوان برخیزم
قبول دارم که من پیرم! ولی اگر در آغوش رحمت تو قرار گیرم جوان می شوم؛ یعنی جوانی و نشان و حیاط وقتی است که آدمی در دامان تو باشد، در آغوش رحمت تو باشد و این هم البته بدون معرفت امکان پذیر نیست و لذا در جایی می گوید:
به یک جرعه جوانم کن که پیرم
یعنی یک جرعه از باده ی معرفت به من بنوشانی، مَنِ پیر جوان می شوم، پس جوان کسی است که جرعه ای از معرفت نوشیده باشند.
حالا کسانی که در این باغ و چمن عالم از این جرعه نوشیده باشند و به معرفتی رسیده باشند و در نتیجه فکر و ذهن آنها تنها خدا شده باشد، اینها جوانان چمن می شوند؛ جوانانی که مثال سرو دارند؛ یعنی مثل سرو قد کشیده اند و آسمانی شده اند و راستی پیشه کرده اند و یک وقار و طمأنینه ای پیدا کرده اند که اینها از ویژگی ها سرو است.
سرو وقتی بلند تر می شوند دامانش را جمع می کند و شاخه هایش از پراکندگی خارج می شود و صاف قد می کشد، جوانان چمن یعنی کسانی که به معرفتی رسیده اند و از جمله ویژگی های آنها همین سرو گونه بودن است.
و آنها مثال گل سرخ دارند و مانند گل سرخ لطیف و زیبا هستند.
و مثال ریحان(گل های معطر و خوشبو) را دارند چون وقتی کناز آنها می نشینید، بوی خوش خدا را احساس می کنید. بوی مروت، عطوفت، جوانمردی، انصاف، احساس و عاطفه با تمام وجود لمس و حس می کنید
حافظ سخت دلداده و دلباخته ی این جماعت است و به همین خاطر به نسیم صبحگاهی که در منتهای طراوت و لطافت و پاکیزگی است می گوید: ما که توفیق بار یافتن به بارگاه آن نازنینان عالم و آدم نداریم و اما اگر گذار تو باز هم به آنها افتاد، سلام ما را به آنها برسان چون اگر سلام و تحیتی است باید نثار آنها بشود، آنها هستند که ارزش سلام و لیاقت تحیت را دارند.
https://eitaa.com/joinchat/3926655028Cf49b5b2ea9
مرا تا جان بود؛
از مهر آن مه بر ندارم دل!
که جان دادن بود آسان و
دلC᭄ برداشتن مشکل...!
#اهلی_خراسانی
https://eitaa.com/joinchat/3926655028Cf49b5b2ea9
4_5830262523424674333.mp3
13.88M
🎧 #کلیپ_صوتی | قرائت کامل زیارت آلیاسین به همراه بیانات و ذکر حضرت آیتالله خامنهای از فرازهای آن
https://eitaa.com/joinchat/3926655028Cf49b5b2ea9
✍حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرمودند:
با هيچ چيز مثل نماز، بينى شيطان به خاك ماليده نمى شود پس نماز را به پادار و بينى شيطان را به خاك بمال.
📚بحارالانوار 53: 182
https://eitaa.com/joinchat/3926655028Cf49b5b2ea9
🔰حقیقت مَثَل معروف «خودت میبری و خودت میدوزی»
✍️گویند مردی عصبی در شهر بود که با همه مشکل داشت. روزی پارچهای به خیاطی برد و از او خواست برای او شلواری بدوزد. پارچه را داد و گفت: من یک هفته بعد میآیم شلوار را بگیرم، وقتی آمدم، نگویی پدرم مرده بود، مغازه تعطیل بود؟ نگویی سوزن شکست؟ نگویی، قیچیام گم شده بود؟ گفت و گفت سرانجام گفت: پارچه را بده من، ای مردک اصلا نمیخواهم برای من شلواری بدوزی!! پارچه را برداشت و رفت.
برخی از ما نیز چنین میکنیم، مثال: وقتی پولی نیاز داریم به دوستمان نمیگوییم و بعدا از ما میپرسد چرا نگفتی؟ میگوییم: فکر کردم نداری، و اگر داشته باشی به من نمیدهی، چون ده سال پیش یکبار پول خواستم گفتی ندارم!! اینجاست مثل «خودت میبری و خودت میدوزی» را استفاده میکنند.
https://eitaa.com/joinchat/3926655028Cf49b5b2ea9
پروردگارا🙏
در اولین روز هفتـه
اُمید مان
بہ رحمت توست💕
هر آنکہ چشم گشود
قلبش سرشار از امید🌸🍃
و زندگیش سرشار
از رحمت و برکت تو باد🙏
آمیـــن یا رَبَّ الْعالَمین 🙏
ای پروردگار جهانیان 🙏
https://eitaa.com/joinchat/3926655028Cf49b5b2ea9