🌹 چند خاطره از سلوک زیبای #شهید_دکتر_مصطفی_چمران در نشان دادن زیبایی های دین :
1⃣خاطره آشنایی دکتر چمران با غاده برمیگردد به نقاشی شمعی که کشیده بود و جمله زیبایی که زیرش نوشته بود:
🌹 "من ممکن است نتوانم این تاریکی را ازبین ببرم؛ ولی با همین روشنایی کوچک فرق ظلمت ونور و حق وباطل را نشان میدهم وکسی که به #دنبال_نور است این نور هرچه قدر کوچک باشد درقلب او بزرگ خواهد بود"
📝یکی از نقاشی هایی که شهید چمران کشیده بود؛ نقاشی بود که زمینه ای کاملا سیاه داشت؛ وسط این سیاهی #شمع کوچکی میسوخت که نورش درمقابل این ظلمت خیلی کوچک بود زیر این نقاشی جمله بالا 👆حک شده بود.
❤️جمله ای که غاده همسر شهید چمران را که تا آن موقع از شهیدچمران ؛ فقط تصویر یک مرد جنگ وخون تصور میکرد؛ را تحت تأثیر قرار داد وهمین زمینه ای شد برای ازدواجشان..
🌸البته بعدها غاده زیبایی های دیگر رفتاری را از چمران دید .و به نظر غاده؛ #مصطفی یک #شاه_کار_خلقت آمد ؛ غافلگیرکننده وجذاب
2⃣غاده تعریف میکند در یکی از سفرهایی که همراه مصطفی به روستاها میرفت؛ داخل ماشین مصطفی چمران به او #هدیه ای داد. اولین هدیه اش بود وهنوز ازدواج نکرده بودند. غاده میگفت خیلی خوشحال شدم وهمانجا بازکردم دیدم #روسری است؛ یک روسری قرمز با گلهای درشت .
غاده میگفت: من جاخوردم اما مصطفی لبخند زد وبه شیرینی گفت:
💐 "بچه ها دوست دارند شما را با روسری ببینند."
غاده میگفت از آن موقع روسری گذاشتم و هنوز مانده..
3⃣یکبار یکی از دوستانش به غاده گفت:
غاده در ازدواج تو یک چیز بالاخره برای من روشن نشد تو از خواستگارهایت خیلی ایراد میگرفتی ؛ این بلند است این کوتاه است...مثل اینکه میخواستی یک نفر باشد که سروشکلش نقص نداشته باشد. حالا من تعجبم چه طور دکتر را که سرش مو ندارد قبول کردی؟
🔺غاده کلی بادوستش بحث کرده بود که "مصطفی کچل نیست تو اشتباه میکنی"
👈وبعد که رسید به خانه و چشمش به مصطفی افتاد شروع کرد به خندیدن.
مصطفی پرسید "چرا میخندی؟"
وغاده که چشمانش از خنده به اشک نشسته بود گفت: "مصطفی تو کچلی؟من نمیدانستم!"
آن وقت مصطفی شروع کرد به خندیدن حتی به امام موسی صدر هم قضیه را تعریف کرده بود. از آن به بعد آقای صدر همیشه به مصطفی میگفت:
❤"شما چه کار کردید که غاده شما را ندید؟"
📚کتاب نیمه پنهان ماه(۱) چمران به روایت همسرشهید.
🌸آری شهدایمان زیبایی های دین را اینگونه👆 به نمایش گذاردند..یاد بگیریم از آنها
4⃣مسئول دفترشهیدچمران نقل می کندکه زمانی که آقای چمران وزیردفاع بود،آن اوایل قراربودیک افسرارشدارتشی وابسته به نظام طاغوت را اخراج کنند؛حکم اخراج این فردقطعی بودودکترچمران نیزتاییدکرده بود
☘اماموقع دادن حکم ،شهیدچمران آن قدربه اوبااحترام برخوردکردکه وقتی اطرافیان دلیلش راپرسیدندگفت: "بایداخراج شود،خب حکم اخراجش رابه اوداده ایم وبایدبرود،ولی آدم که هست.من احترام آدم بودنش راگذاشتم"
👈جالب این که آن ارتشی هم گفته بود:
"من خودم ازجریان اخراجم آگاهم وافتخارمی کنم که حکم اخراج من توسط چنین فرد مودب وبامحبت وانسانی امضاشده است"
👌آری این است منتظر واقعی که عشق به هدایت خلق داردوعاشق لقاء الله وشهادت است
🌺🌺🌺🌺🌺
🌹مولای ما امام صادق(علیهالسلام) از شیعیان درخواست میكند:
«كونوا لنا زینا ولا تكونوا علینا شیناً،
قولوا للناس حسنا واحفظوا السنتكم و كفوا عن الفضول و قبح القول؛
👈(شیعیان) #زینت_ما_باشید؛ نه باعث ملامت و سرزنش ما،
با مردم نیكو سخن بگویید، و زبانتان را حفظ كنید و از زیاده گویی و زشتگویی بازدارید.
📚بحارالانوار؛ج ۶۵؛ ص۱۵۱
#منتظران_ظهور
#مثل_چمران_زندگی_کنید
#مثل_چمران_بمیرید
@maarefeslami313
هدایت شده از 🇵🇸رِسـانـه طَـریـقُ الْـحَـقْ🇮🇷
هدایت شده از طرح و ایده های فرهنگی
1006658781_3234667.pdf
حجم:
301.7K
هدایت شده از طرح و ایده های فرهنگی
1003409490_2140012.pdf
حجم:
287.9K
هدایت شده از طرح و ایده های فرهنگی
1009120123_1757569.pdf
حجم:
1.3M
روزى يكى از فرزندان حضرت سيدالشهدا، عليه السلام، از مدرسه به خانه برگشت. امام او را صدا زدند و فرمودند: عزيزم! امروز چه ياد گرفتى و معلمت چه به تو آموخته است؟ گفت: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ* الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ...».
حضرت به خدمتكار خانه فرمودند: به در خانه معلّم او، عبدالرحمن سلمى، برو و او را به اين جا دعوت كن! خدمتكار رفت و گفت كه آقا با شما كار دارند. معلم با خود گفت: خدايا، يعنى حسين با من چه كار دارد؟ من امروز در مدرسه كارى نكرده ام. فقط به فرزندش سوره حمد را ياد داده ام!
وقتى او خدمت حضرت رسيد، ايشان هزار دينار طلا از دسترنج خودشان، كه مربوط به امور كشاورزى مى شد، به معلم دادند و فرمودند: دهانت را باز كن! و چند قطعه عقيق و فيروزه و الماس هم در دهان او ريختند و حواله اى هم به بزّاز نوشتند كه هزار متر پارچه حلّه بافت يمن از حساب من به اين معلم بده. بعد هم فرمودند: مرا ببخش كه در برابر عظمت كار تو كارى نمى توانم بكنم. آنچه من به تو دادم تقديمى بيش نبود، اما آنچه تو به فرزند من دادى، عطا و كرامت بود.
خوب است در شأن معلم اين سخنان را در كلاس گفت يا اين آيه شريفه سوره اسراء را كه مى فرمايد:
«وَ قَضى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا كَرِيماً* وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِي صَغِيراً».
و پروردگارت فرمان قاطع داده است كه جز او را نپرستيد، و به پدر و مادر نيكى كنيد؛ هرگاه يكى از آنان يا دو نفرشان در كنارت به پيرى رسند [چنانچه تو را به ستوه آورند] به آنان اف مگوى و بر آنان [بانگ مزن و] پرخاش مكن، و به آنان سخنى نرم و شايسته [و بزرگوارانه ] بگو. و براى هر دو از روى مهر و محبت، بال فروتنى فرود آر و بگو: پروردگارا! آنان را به پاس آن كه مرا در كودكى تربيت كردند، مورد رحمت قرار ده.
بچه را بايد از مدرسه با يك دنيا محبت به سوى پدر و مادر روانه كرد. با آنان درباره شهدا بايد سخن گفت و اين كه چه بزرگوارانى جان دادند تا آنان آسوده تحصيل كنند.
توصيه مى كنم از بحث هاى علمى و طرح مسائل اختلافى در كلاس ها بپرهيزيد و مواظب باشيد كه در كلاس كلمه اى نگوييد كه بچه ها گمراه شوند. چون بچه ها هر چه معلم بگويد مى گيرند. بر اعصاب خود مسلّط باشيد. همه مى دانند زندگى معلم ها سخت است و حقوق آنان به اندازه ارزش كارشان نيست، ولى اين هم هست كه همه ما داوطلبانه معلم شده ايم. اگر مى توانيد براى رضاى خدا صبر كنيد و مشكلاتى را كه حضور چند قرن استعمار در اين كشور براى ما به وجود آورده و به اين زودى ها هم مرتفع نمى شود، به پاى اسلام نگذاريد. يادتان باشد هر روز در طى پنج ساعت ميهمانان كوچكى داريد كه امانت هاى پروردگار بزرگ هستند. گيرندگى آنها زياد است و از شما تغذيه فكرى مى كنند. پس، فكر و خيال آنان را مشوش و ناراحت نكنيد.
❤️داستان هدیه باارزش
هدیه امام حسین علیه السلام برای تشکر از معلم قرآن فرزندش
#هدیه
#قران
#معلم
#امام_حسین
#داستان
@ghesehmazhbi
کانال قرارگاه فرهنگی شهرضا #شهرشهیدهمت
@amin_moballegh1401