eitaa logo
مربی یار
5.6هزار دنبال‌کننده
291 عکس
5 ویدیو
1.6هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
( ) بسم الله الرحمن الرحیم اللّهمّ زَینّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ خدایا زینت ده مرا در آن با پوشش و پاک‌دامنی واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ والکَفافِ و بپوشانم در آن جامه قناعت و خودداری واحْمِلنی فیهِ علی العَدْلِ والإنْصافِ و وادارم نما در آن بر عدل و انصاف وامِنّی فیهِ من کلِّ ما أخافُ بِعِصْمَتِکَ و آسوده‌ام دار در آن از هر چیز که می‌ترسم یا عِصْمَةَ الخائِفین به نگاه‌داری خودت ای نگه‌دار ترسناکان شرح فرازهای دعا «اللّهمّ زَینّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ» خدایا روزی کن من را در ماه رمضان و به دو چیز زینت بده : ستر و عفاف. ستر یعنی اینکه گناهان مردم را مخفی کنم. به ما چه ارتباطی دارد که فلانی عیب دارد؟ خوش به حال بنده‌ای که به عیب خودش می‌پردازد و به عیب دیگران کاری ندارد. اگر رفیقت هم عیب دارد به کسی نگو. غیبت حرام است و عمل چهل روز را از بین می‌برد و اعمال خوب غیبت کننده را در نامه اعمال شخص غیبت شونده می‌نویسند. چه خوب است که خوبی‌های مردم را بیان کنیم . آن‌ها که به عیب دیگران کاری ندارند، بهترین زینت را دارند. حدیث داریم خوش به حال کسی که به عیب خود پرداخته به عیب دیگران کاری ندارد. در ادامه دعا عفاف آمده است. عفاف یعنی اینکه گناه نکنیم و عفت نفس داشته باشیم که گناه نکردن است. پس بیان نکردن گناه دیگران و داشتن عفاف اولین دعایی است که در این روز از خدا می‌خواهیم. «واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ والکَفافِ» خدایا من را به دو چیز مستور کن؛ یکی لباس قناعت و دیگری کفاف. کفاف یعنی اینکه زندگی را بگذرانیم. اگر مال و ثروت زیاد داشته باشیم گرفتار می‌شویم و اگر دستمان پیش کسی دراز باشد ذلیل می‌شویم پس از خدا بخواهیم که به اندازه کفاف زندگی به ما بدهد. قناعت هم به انسان عزت می‌دهد و کسی که قناعت دارد خدا او را عزیز می‌کند. بزرگ‌ترین گنج، قناعت است و قناعت سرمایه‌ای بی‌پایان. قناعت، یعنی نخواستن، کم خواستن، راضی بودن به داشته و کندن دندان طمع. وقتی به خواهش‌های بی‌مورد دل جواب «نه» ندادی و به دام خواسته‌های حرص افتادی، اسیر گنداب «دنیا» می‌شوی باتلاقی که هرچه بیشتر در آن دست و پا می‌زنی و تلاش می‌کنی، بیشتر در آن گرفتار می‌شوی. نتیجه آن مشخص است! نفس، چاه ویلی است که هیچ‌گاه پر نمی‌شود. درد «تکاثر» و «افزون‌طلبی»، زخم ناسور بشریت بوده و هست و تنها مرهم آن «قناعت» است. «واحْمِلنی فیهِ علی العَدْلِ والإنْصافِ وامِنّی فیهِ من کلِّ ما أخافُ» خدایا من را عادل کن و کاری کن انصاف داشته باشم و خدایا از هرچه که من از آن می‌ترسم من را امان ده. اگر کسی ما را تهدید می‌کند به ما ایمنی بده که کسی نتواند به ما تعرض کند. «بِعِصْمَتِکَ یا عِصْمَةَ الخائِفین» به عصمت و حفظ و نگهبانی خودت ای کسی که خائفین و ترسناکان را نگهداری می‌کنی، ای کسی که هر که به تو متوسل می‌شود از او نگهداری می‌کنی، خدایا درباره ما این دعاها را مستجاب بفرما! •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•  JOIN🔜 💥 @membariha
( ) اللَّهُمَّ زَیِّنِّی فِیهِ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ وَ اسْتُرْنِی فِیهِ بِلِبَاسِ الْقُنُوعِ وَ الْکَفَافِ وَ احْمِلْنِی فِیهِ عَلَى الْعَدْلِ وَ الْإِنْصَافِ وَ آمِنِّی فِیهِ مِنْ کُلِّ مَا أَخَافُ بِعِصْمَتِکَ یَا عِصْمَةَ الْخَائِفِین اى خدا، در این روز مرا به زیور ستر و عفت نفس آراسته کن، به جامه‌ی قناعت و کفاف بپوشان، به کار عدل و انصاف بدار و از هر چه ترسانم مرا ایمن ساز، به نگهبانى خود، اى نگهدار و عصمت بخش خدا ترسان عالم. اللَّهُمَّ زَیِّنِّی فِیهِ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ خدایا، در ماه رمضان مرا با دو چیز زینت ده؛ یکی: ستر و دیگری؛ عفاف؛ "ستر" یعنی؛ عیب‌های من پوشیده باشد و یا این‌که علاوه‌بر این، عیب‌های دیگران را هم، من بپوشانم، اگر عیب‌های دیگران را بپوشانم، خدا نیز که ستار العیوب است، عیوب مرا خواهد پوشاند. "عفاف" پاکی باطنی خود شخص است، اما «ستر»، پوشش بر اشکالات و عیب هاست؛ خدایا مرا با عفاف زینت بخش تا عیوبی نداشته باشم و اگر هم عیب‌هایی دارم پوشیده باشد. وَ اسْتُرْنِی فِیهِ بِلِبَاسِ الْقُنُوعِ وَ الْکَفَافِ خدایا؛ مرا در پوشش خودت قرار ده، با پوشش قناعت و کفاف ؛ چون بسیاری از گناهان از طمع بوجود می‌آید و تعرض به حقوق دیگران، همه از طمع ناشی می‌شود. در حدیثى از پیامبر(ص) مىخوانیم: «القَنَاعَةُ مَالٌ لَایَنْفَدُ؛ قناعت سرمایهاى فناناپذیر است؛ بحار الانوار، ج 74، ص 289». و در کلمات قصار نهج البلاغه مىخوانیم: «لَا کَنْزَ أغْنَى مِنَ القَنَاعَةِ؛ هیچ گنجى پرمایهتر از قناعت نیست؛ نهج البلاغه، حکمت 371». و «کَفَا بِالقَنَاعَةِ مِلْکاً؛ قناعت ملک مهّمى است؛ نهج البلاغه، حکمت 229». تفاوت قناعت و ولع: «قناعت»، نقطه مقابل «حرص و ولع» است که مفهوم آن را به قرینه مقابلش مىتوان شناخت. «حرص»، یک نوع تضادّ میان روح و جسم از نظر اشباع نیازهاى مادّى است، و «حریص»، به کسى مىگویند که به اندازه کافى جسم او در برابر نیازهاى مادّى اشباع شده، اما روح او همچنان فقیر و گرسنه است، پس بدون دلیل، در پى ثروت‌اندوزى بیشتر، انحصارطلبى احمقانهتر، و حتّى در پى غصب سهم و حقّ دیگران است. حریص گاهى چنان به مرحله‌های بحرانى حرص مىرسد که در این راه، تمام خواب، استراحت و حتّى اخلاق و ایمان خود را از دست مىدهد تا درآمد مادّى بیشترى از هر طریق که میسّر شود، به دست آورد و سرانجام به موجودى ناتوان و بىاراده، که همه چیز خود را از دست داده، تبدیل شود، در حالى که وی هنوز از نظر روحى اشباع نشده است، زیرا، آن چه را یافته است، از نظر اشباع روحى، سرابى بیش نبوده است. ولى «قانع»، کسى است که در میان جسم و روح او هماهنگى برقرار شده، و هنگامى که به مقدار کفایت و نیاز بیابد، روح و جسم او اشباع مىگردد، پس بىجهت حرص نمىزند و به حقوق کسى تجاوز نمىکند. در حقیقت «قناعت»، یک نوع بىنیازى روحى و برخوردارى از سرمایه اعتماد به نفس و قدرت‌هاى اخلاقى است. وَ احْمِلْنِی فِیهِ عَلَى الْعَدْلِ وَ الْإِنْصَافِ خدایا؛ مرا اهل عدل و انصاف قرار ده؛ قانون عدل و انصاف یکی از قواعد فقهی می‌باشد که روایات ما هم بر آن تاکید دارند. «عدل»، همان قانونى است که تمام نظام هستى بر محور آن مىگردد. و به معنى واقعى کلمه، آن است که هر چیزى در جاى خود باشد؛ بنابراین، هرگونه انحراف، افراط، تفریط، تجاوز از حد تجاوز به حقوق دیگران، بر خلاف اصل «عدل» است. وَ آمِنِّی فِیهِ مِنْ کُلِّ مَا أَخَافُ خدایا؛ از هرچیزی که از آن می‌ترسم در امانم بدار؛ در دنیا حوادث طبیعی فراوانی هستند مثل؛ زلزله ها؛ و بلایایی زمینی؛ در قیامت نیز که «فزع اکبر» است و خلق اولین و آخرین هستند نیز، بلایایی فراوانی است که از خدا می خواهیم ما را از آن بلایا هم محفوظ دارد. بِعِصْمَتِکَ یَا عِصْمَةَ الْخَائِفِین به عصمت خودت؛ به حفظ خودت ؛ به نگهبانی خودت قسم که مرا از امور مورد ترس نگهداری کن و دعاهای امروز را در حق من مستجاب کن. •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•  JOIN🔜 💥 @membariha
( ) أَللّـهُمَّ زَيِّـنّى فـيهِ بِالسِّـتْرِ وَ الْعَـفـافِ وَ اسْتُرْنى فيهِ بِلِباسِ الْقُنُوعِ وَ الْكَفافِ وَ احْمِلْنى فيهِ عَلَى الْعَدْلِ وَ الاِْنْصافِ وَ آمِنّـى فيـهِ مِنْ كُلِّ ما أَخـافُ بِعِصْمَتِكَ يا عِصْمَةَ الْخآئِفينَ. فرازهای این دعا عبارت است از: آرايشِ بى آلايشى پوشش قناعت و بى نيازى عدل و انصاف ايمنى از هر گزند آرايشِ بى آلايشى انسان بى عيب، كم مى توان يافت، سيماى بى نقص، كم مى توان ديد، از صدق و پاكى، از ستر و عفّت، بايد لباسى، از بهر جان دوخت آرايش جان، با پوشش دين، آلايش آن، فسق و گناه است. بايد شرر زد، بر كيد ابليس، تا از كمندِ شر و هوى رست. چه مى دانيم؟ شايد بسيارى از اينها كه دور و برمان هستند و ظاهر آدمى دارند، در باطن، حيوان باشند. اگر ديده اى بصير باشد، اگر چشمى واقع بين باشد، اگر قلبى زلال و صاف باشد، اگر دلى، آينه حقايق باشد، مى تواند انسان ها را در چهره واقعى شان ببيند... اى بسا ابليس آدم رو، كه هست. مگرنه اينكه انسان نماهايى، گرفتار خصلت هاى حيوانى اند؟ مگر حسد و كبر و غرور و شهوترانى و خودخواهى و مالدوستى و دنيازدگى و شكمبارگى و بى خيالى، از اوصاف حيوانى نيستند؟ مگر در حديث نداريم كه گنهكاران در رستاخيز، در چهره بهائم و حيوانات، محشور شده و به صحراى قيامت خواهند آمد؟! آنانكه ديده بصيرتشان، با نور تقوا و يقين روشن باشد، البتّه كه «انسان صورتانِ حيوانِ سيرت» را در همين دنيا در چهره بهيمّيت و حيوانى شان مى بينند. پس چه بايد كرد؟ بايد از خدا خواست كه با ستر و عفاف، با پوشش و پاكدامنى، با خداترسى و تقوا، ما را بپوشاند و به تعبير قرآن، با جامه پاكى و «لباس التقوى» ما را بيارايد و زينت بخشد، تا سيماى نفرت بار و گناه آلودمان آشكار نشود. پوشش قناعت و بى نيازى آنچه شيران را كند روبَه مزاج احتياج است، احتياج است، احتياج. و بى نياز، كسى است كه قانع باشد. قناعت، سرمايه اى بى پايان است. (القَناعَةُ مالٌ لاتَنْفَدُ). نخواستن، كم خواستن، به داشته، راضى بودن، دندان طمع را كندن، به خواهشهاى دل، جوابِ «نه» گفتن... اين ها، «قنوع» و «كفاف» است. اگر اسير دل شويم، بنده ديگرانيم. چرا كه خواسته هاى دل بى پايان است و حرص، گنداب و باتلاقى است كه هرچه بيشتر انسان در آن پيش رود، گرفتارتر مى شود. واى... كه اين نفس، چه سيرى ناپذير است!... درد بزرگ انسان و دام خطرناك شيطان، «تكاثر» و «افزون طلبى» است، امّا درمان اين درد هم، «قناعت» است. قناعت و كفاف، سرپوشى بر نفس حريص آدمى و مهارى بر افزون طلبى انسان است، تا انسان، با اسارت در چنگ حرص و هوس، رسوا نشود. آنچه انسان را به ذلّت بردگى مى كشد. همين است. آنكه «ندارد»، يا «نمى خواهد»، نه با «تهديد» مى توان رامش كرد، و نه با «تطميع» مى توان خريدش! پس، لباس قناعت، لباس آزادگى و جامه حريّت و عزّت است. به قول نويسنده اى: «اكثريت همكاران من، كه تعهّد اجتماعى احساس مى كردند و جوانى را در مبارزه فكرى و آزاديخواهى بودند، و رسالتشان بيدارى و رهايى خلق، تا ازدواج كردند، ايستادند، تا پدر شدند، به ركوع رفتند بچه هاشان دوتا كه شد، به سجود افتادند و سه تا كه شد، به سقوط. پامال ذلّت و حرص و خودپرستى و پول جمع كردن! و كم كم، هواى مردم خواهى و افكار حق پرستى از دلشان رفت و از سرشان پريد و افتادند توى بانك و سهم و رتبه و شغل و باند و رشوه و كلاه و خانه و ماشين و دم و دستگاه و لذّت و تفريح... و عوض شدند...» راستى كه طمع و تكاثر و افزون طلبى، بردگى و اسارت دائمى به همراه دارد. به فرموده مولا على عليه السلام: «الطَّمَعُ رِقٌّ مُؤَبَّد».[1] عدل و انصاف «عدالت»، كلمه زيبا و شيرينى است، امّا در مقام عمل، تلخ و ناگوار و تحمّل آن دشوار است. «انصاف»، واژه زيبا و جذّابى است، ليكن عمل به انصاف، بسى دشوار است. انصاف يعنى آنچه براى خود مى خواهيم، براى ديگران هم بخواهيم. آنچه برخود نمى پسنديم، براى ديگران هم نپسنديم. حق را ميان خود و ديگران، «نصف» كنيم، «انصاف» داشته باشيم.
( ) بسم الله الرحمن الرحیم اللَّهُمَّ زَیِّنِّى فِیهِ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ وَ اسْتُرْنِى فِیهِ بِلِبَاسِ الْقُنُوعِ وَ الْکَفَافِ وَ احْمِلْنِى فِیهِ عَلَى الْعَدْلِ وَ الْإِنْصَافِ وَ آمِنِّى فِیهِ مِنْ کُلِّ مَا أَخَافُ بِعِصْمَتِکَ یَا عِصْمَةَ الْخَائِفِینَ. ترجه: خدایا! در این روز مرا به زیور پوشش و پاکی نفس بیارای و مرا به جامه ی قناعت و کفاف بپوشان و مرا در این روز به کار عدل و انصاف بدار ، و از هر چه ترسانم مرا ایمن دار به عصمت و پاکیت، ای نگهدار و عصمت بخش خداترسان اللّهم زیّنّی فیه بالسّتر و العفاف ستر و پوشش و عفاف ، از نتایج حیا هستند. عفت و قناعت که در فراز بعدی دعای امروز است، به مربوطند، از جهت این که انسان قانع عفیف می شود و به حلال خدا قانع می شود و حیا پیشه می کند. همانطور که امیر مومنان ع می فرمایند: القَناعةُ أفضل العفَّتین. ترجمه: قناعت، برترین عفت است. در روایتی دیگر می فرماید:الا و أَنَّ القناعةَ و غلبظَ الشَهوةِ مِن أکبرِ العفاف. ترجمه: بدانید که قناعت و چیره گشتن بر شهوت، بزرگترین عفت است. امیر مومنان ع در وصیّت به محمدبن ابی بکر می فرماید: إِعلم أنَّ أَفضلَ العفّةِ الورعُ فی دین الله، و العملُ بطاعتِهِ ، و أَنّی أوصیک بتقوی اللهِ فی أمر سِرِّک و علانیتک. ترجمه: بدان که برترین عفت داشتن ورع در دین خداست و عمل به فرامین او. و من تو را سفارش می کنم که در نهان و آشکار و درون و برونت از خدا بترسی. ریشه عفت؛ علی ع : اصل العفاف القناعة؛ و ثمرتها قِلّة الاحزان. ترجمه: ریشه ی عفت قناعت است و میوه اش کم شدن اندوه ها. امام علی ع : الرّضا بالکفاف یوءَدّی الی العفاف. ترجمه: خرسند بودن به کفاف، منجر به عفاف - عفَّت از حرام - می شود. امام علی ع : عفَّت الرجل علی قدر غَیرته. ترجمه: پاکدامنی مرد به اندازه ی غیرتش است. امام علی ع : مَن عقَل عَفَّ. ترجمه: هرکه عاقل و خردمند باشد، عفیف و خویشتندار گردد. ثمرات عفت؛ امام علی ع: العفّةُ تُضَعِّف الشهوة. ترجمه: عفت شهوت -پرستی- را ضعیف می کند. امام علی ع : بالعفاف تَزکو الاعمال. ترجمه: با عفت است که اعمال پاک و تزکیه می شود. امام علی ع : ثَمَرَةُ العفَّة الصّیانة. ترجمه: میوه عفت و پاکدامنی، مصونیت یافتن است. رسول الله ص : أما العفاف ؛ فیَتَشَعَّبُ منه الرضا و الستکانة و الحظّ و الراحة و التَّفَقُّد و الخشوع و التذکر و التفکّر و الجود و السخاء ؛ فهذا ما یَتَشَعَّبُ للعاقل بعَفافه رِضیً باللهِ و بقسمِه. ترجمه: آنچه از عفاف منشب می شود: خشنودی و خضوع و بهرمندی و آسایش و دلجویی و فروتنی و تذکر و تفکر و بخشندگی و سخاوت است. اینها خصالی است که به سبب پارسایی برای خردمند عاقلی که از خدا و قسمت او راضی و خشنود است، حاصل می شود. در باره عفت؛ رسول الله ص : أکثر ما تَلِجُ به أُمتی النار الأَجوَفان: البطن و الفرج. ترجمه: بیشتر امت من به سبب دو میان تهی به آتش می روند، شکم و شرمگاه. امام باقر ع : ما عُبِدَ اللهُ بشَیءٍ أفضلَ من عِفَّةِ بطنٍ و فرج. ترجمه: خداوند به چیزی برتر از عفّت شکم و شرمگاه، عبادت نشده است. رسول الله ص : انّ الله یُحبُّ الحیِیّ المُتَعَفِّف، و یُبغضُ البَذِیِّ المُلحِف. ترجمه: خداوند شخص با حیای با مناعت طبع را دوست دارد و از سائل وقیح و سمج نفرت دارد. امام کاظم ع : استحیوا من الله فی سرائرکم تَستَحیون مِن الناس فی علانیتکم. ترجمه: در خفا و نهان از خداوند حیا کنید تا در آشکارا از مردم حیا کنید. یعنی کسی که در بین مردم فرد با حیایی نیست ، یقیناً در پیش خداوند هم حیا نمی کند. و شخصی که آدم ماخوذ به حیایی است در بین مردم، در نهان هم خود را در محضر خدا می بیند و حیا می کند از او، و همین امر باعث عفیف شدن و با حیا شدن او می شود. انسان تا از خدا حیا نکند از مردم حیا نمی کند. توجه به همسر باعث عغفت او می شود؛ امام رضا ع : تَهیئَةُ تارّجلِ للمرأَةِ ممّا تَزیدُ فی عفّتِها. ترجمه: توجه مرد به همسر خود بر عفت او می افزاید. رسول الله ص : إنّ الله حرَّمَ الجنّة علی کلِ فحّاشٍ بذی قلیل الحیاء لا یُبالی ما قال و ما قیل له . ترجمه: خداوند بهشت را بر ناسزاگوی کم حیا حرام کرده است؛ که هیچ باکی ندارد که چه چیز بگوید و یا به او چه چیزی بگویند. عفّت در قرآن؛ و انکحوا الایامی منکم .... و لیَستَففِ الّذین لا یجدون نکاحاً حتّی یُغنِیَهمُ الله من فضله. ترجمه: مردان و زنان بی همسر خود را همسر دهید .... و کسانی که امکان برای ازدواج نمی یابند، باید پاکدامنی پیشه کنند، تا خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز کند. نور آیه 33
1. 2. 3. 4. 5. 6. 7. 8. 9. 10. 11. 12. 13. 14. 15. 16. 17. 18. 19. 20. 21. 22. 23. 24. 25. 26. 27. 28. 29. 30.. (شرح دعاهای روز) 1. ، 2. ، 3. ، 4. ، 5. ، 6. ، 7. ، 8. ، 9. ، 10. ، 11. ، 12. ، 13. ، 14. ، 15. ، 16. ، 17. ، 18. ، 19. ، 20. ، 21. ، 22. ، 23. ، 24. ، 25. ، 26. ، 27. ، 28. ، 29. ، 30. ، •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•  JOIN🔜 💥 @membariha