✨﷽✨
⛔ #ورود_ممنوعهای_الهی ⛔
📖 قرآن کریم میفرماید:
نه تنها به حرام نزدیک نشوید، بلکه به حریم هم نزدیک نشوید.
🌴سوره بقره، آیه ۱۸۷🌴
تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا
💢 این حدود خداست، به حدود خدا نزدیک نشوید.
⁉️ حرام چیه؟
⁉️ حریم چیه؟
☝️ ما یک "حرام" داریم، و یک "غیرِ حرام".
خط وسطِ این دو تا، و در واقع مرزِ بین این دو تا میشه👈 "حریم".
↙ مثلاً:
👀 نگاه به صورتِ خانمِ نامحرمی که آرایش نکرده💄، اگر بدون قصدِ لذّت باشه، اشکال نداره.
حالا،
⁉️ آیا معناش اینه که ما هم شروع کنیم خیلی راحت، به صورتِ زنهای بدون آرایش تو خیابون نگاه کنیم؟!👀
و بعد هم خیلی شیک و مجلسی بگیم: به قصد لذّت نبود.😁😊
↙ یا مثلاً:
📱 چت کردن و سوال پرسیدن از نامحرم، در حدّ ضرورت، در فضای مجازی و تلگرام، اگر بدون قصدِ لذّت باشه، اشکال نداره.
حالا،
⁉️ آیا معناش اینه که ما هم شروع کنیم خیلی راحت، صبح تا شب با نامحرم تو تلگرام چت کنیم؟📱
و بعد هم خیلی شیک و مجلسی بگیم: به قصد لذّت نبود.😁😊
👈 خیر. اینطوری داریم سر خودمون رو کلاه میذاریم.
🔔 "حدود الله" همون احکام شرعی هستند که در رسالههای مراجع تقلید📚، به عنوان احکام شرعی بیان شدهاند.
↙ به عبارت دیگه:
⚠⚠... در بین کارهایی که انسان میتونه انجام بده، یک سری مناطق ممنوعهای وجود داره، که ورود در اونها فوقالعاده خطرناکه.
🚫 خداوند متعال، با قوانین و احکامِ شرعی، این مناطق رو مشخص کرده، و با نصبِ علائمِ هشدار دهنده انسان رو از ورود به این مناطق منع کرده⚠. این مناطق میشن مناطقِ حرام.⛔️
📛 بنابراین، کسی که معصیت کرد، و به این قوانین بیاعتنایی کرد، در واقع با تجاوز از حد و مرز الهی، خودش رو به هلاکت انداخته و بدبخت کرده.
❌ در این آیه، حتّی از نزدیک شدن به این مرزهای حرام هم نهی شده، یعنی کارهای مکروه. کارهایی که ممکنه زمینه رو برای انجام حرام فراهم کنه.
"تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَقْرَبُوها"
📣📣... به حدود خدا نزدیک نشوید.
❌ چون نزدیکی به این مرزها، انسان رو به لبهی پرتگاه میبره.
🔕 گاهی یک نگاهِ مکروه،
🔕 یا حرفِ مکروه،
🔕 یا جملهی مکروه،
🔕 یا چت کردن مکروه،
یا...
🔕 و خلاصه انجامِ یک کار مکروهی که اشکال شرعی ندارد و حرام هم نیست...
👈 زمینه را برای انجام کارهای حرام بعدی فراهم میکند.
⚠️از مواردِ مکروه و شبههناک، جداً پرهیز کنیم.⚠️
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
🔸 #جوان_خداترس_و_آیات_عذاب_الهی
امام صادق(ع)، فرمود:
روزي سلمان در بازار آهنگران عبور ميكرد، ديد جواني فرياد ميكشد و جمعيت بسياري دور او را گرفتهاند و آن جوان به روي زمين افتاده و بيهوش شده است.
مردم تا سلمان را ديدند نزد او آمدند و گفتند: گويا به اين جوان، بيهوشي يا ديوانگي روي آورده است.
به بالين او بياييد و از خدا بخواهيد، تا وي نجات يابد.
وقتي جوان، احساس كرد كه سلمان در كنارش است، آرامش يافت و چشم خود را گشود و عرض كرد:
من نه ديوانهام و نه حالت بيهوشي به من رخ داده است، بلكه در اين بازار عبور ميكردم، وقتي ديدم آهنها را روي سندانها گذاشته و ميكوبند، به ياد اين آية قرآن افتادم.
💚... فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيابٌ مِنْ نارٍ يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَمِيمُ * يُصْهَرُ بِهِ ما فِي بُطُونِهِمْ وَ الْجُلُودُ * وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَدِيدٍ؛[1] 💚
براي كافران، لباسهايي از آتش بريده شود و آب سوزان بر سرهاي آنها ريخته گردد، كه شدت گرمي آن، اندرون و پوستشان را بسوزاند و براي آنها گرزهايي از آتش قرار داده شود.
🔸ياد اين آيه مرا به اين وضع درآورده است. محبت آن جوان با ايمان، در قلب سلمان راه يافت. او را به دوستي خود انتخاب كرد و همواره سلمان با او رفاقت داشت، تا وقتي كه به وي خبر دادند دوستت در بستر مرگ قرار گرفته است.
🔸 سلمان به بالين او آمد و گفت:
اي فرشته مرگ (عزراييل) با برادر من مهرباني كن. صدايي شنيده شد كه گفت: اي سلمان، من نسبت به هر شخص با ايمان، رفيق و مهربانم[2]
💠منابع: [1] . سورة حج، آية 20ـ 23.
[2] . امالي شيخ مفيد، ترجمة حسين استاد ولي، ص 149ـ 150.
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
🔴 این متن رو اونقدر نشر بدید تا بعضی ها دیگه حرف نزنن
☝️ #یادتون_باشه_هاااا....
حداقل 25 هزار ایرانی برای تماشا و تشویق تیم ملی ایران در روسیه حضور داشتند
هزینه هر ایرانی برای 12 روز اقامت در روسیه حداقل 25 میلیون تومان میشه.
25 هزار ضربدر 25 میلیون میشه رقم
625,000,000,000
ششصدوبیست و پنج میلیارد تومان !!!
چند مدت دیگه که وقت محرم و اربعین میرسه ، حس فوضولیتون گل نکنه که چرا این پول رو به فقرای ایران نمیدین.
شما جام جهانی رو دوست دارید
ما محرم و اربعین رو دوست داریم
و هر کی به خاطر علایقش پول خرج میکنه
شما به عشق یه توپ این همه خرج میکنید
ما به عشق اونکه خدا عاشقش هست 💓
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
روزى جمعى از دوستان #در_محضر_شهید_محراب_آیت_الله_دستغیب بودند، سخن از امام زمان (عجل الله تعالى له الفرج ) به میان آمد، یکى پرسید: آقا ما شنیده ایم وقتى که اصحاب آنحضرت به تعداد سیصد و سیزده نفر آماده شدند، امام زمان (عجل الله تعالى له الفرج ) ظهور مى کند، آیا اکنون در شرایط فعلى چنین افرادى هنوز آماده نیستند؟! شهید محراب ، خنده اى کرد و فرمود: حدود چهل و پنچ سال قبل ، در نجف اشرف بین علماء همین مساله مطرح شد، عده اى گفتند: چگونه در میان سه هزار نفر یار امام زمان (عجل الله تعالى له الفرج ) پیدا نمى شود؟!
براى دریافت پاسخ این سؤ ال ، قرار گذاشتند، فردى را که داراى مراحل عالى در ایمان و عمل است انتخاب کنند، بهترین آنان را برگزیدند تا به آقا امام زمان علیه السلام ملاقات کرده و در این مورد صحبت کند و پاسخ سؤ ال فوق را دریافت نماید.
فرد انتخاب شده به مسجد رفت و در آنجا اعتکاف کرد و مشغول عبادت و راز و نیاز و نماز و توسل و دعاى ندبه شد، پس از چند روز، سحر که در گوشه مسجد خوابیده بود، در خواب دید، وارد شهرى شده که در آن جمعیت بسیار بیرون آمده اند و همه به استقبال او آمده بودند، او را به سرو دست گرفتند و با استقبال بى نظیر و سلام و صلوات ، او را وارد شهر کردند، و مردم در حالى که اظهار شادى مى کردند، به آن فرد انتخاب شده گفتند: شاه ما مرده ، تو از امروز به بعد شاه هستى ، او را به قصر بردند و لباس شاهانه بر تنش پوشاندند، سفره پهن کردند، و غذاى رنگارنگ در آن چیدند، جناب شیخ هم ، درست و حسابى از آن غذاها خورد.ملکه را آوردند، او و شاه وارد حجله شدند.
مدتى نگذشت که صداى در، شنیده شد، شیخ دم در آمد و پرسید کیست در مى زند؟ گفتند آقا امام زمان علیه السلام ظهور کرده و فرمود به شما پیام دهیم که بیایید.
او قدرى سرش را خاراند و گفت : آقا امام زمان هم وقت پیدا کرده ؟، بگوئید بگذارید صبح شود.
با فاصله کم ، بار دیگر را زدند، و پیام امام زمان علیه السلام را رساندند، او گفت : نمى آیم ، در همین هنگام از خواب بیدار شد، دید در گوشه مسجد، آلوده شده و از طرفى آفتاب زده و نمازش قضا گشته است ، دو دستش را بر سرش کوبید و گفت خاک بر سرم ، هم در امتحان رفوزه شدم و هم نمازم قضا شد.
✍️داستانها و حکایتهای مسجد//غلامرضا نیشابوری
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
#سه_عامل_اصلی_ندیدن_امام_عصر(عج)!
علی بن ابراهیم بن مهزیار می گوید:
19 سال متوالی به مکه رفتم تا خدمت امام زمان (عج ) تشرف پیدا کنم.
سال آخری که آمدم نا امید ودلگیر بودم
با خود گفتم دیگر فایده ندارد چقدر منتظر باشم گویا لیاقت ندارم برای زیارت.
در همین حال بودم که به من الهام شد برای دیدار سال آینده بیا تا حضرت را ببینی...
سال بیستم فرا رسید" با دلی پر از امید و عشق کنار کعبه نشستم و نماز میخواندم
ناگهان دستی روی شانه ام گذاشته شد ، به من گفتند اگر میخواهی حضرت را ببینی دنبال ما بیا...
سوار بر مرکب شدیم و در کوه های اطراف گردشی کردیم شب شد دیدم روی کوهی چادری برپاست و روشنایی از آن پیداست نزدیک شدم بعد از اجازه داخل شدم
دیدم صورتی دلربا و قامتی بلند ، ابروان بهم پیوسته ، خوشخو و بخشنده
سلام کردم
حضرت فرمود: منتظرت بودیم چرا دیر آمدی؟
گفتم سیدی و مولای" من شب و روز منتظر شما بودم
حضرت فرمود:
سه چیز باعث شده امامتان را نبینید:
بی رحمی به ضعفاء
قطع رحم
دنیا طلبی
شما اگر رفتارتان را درست کنید ما خودمان می آییم.
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
#میری_پروفایل_دختره_رو_دید_میزنی 👀
و میگی نوچ نوچ!😒
پناه بر خدا..😯
آلبوم پروفایلشو که تا آخر بازرسی کردی،
درست همونجا که روی آخرین عکسا نوشته: تموم شد!
میگم تموم شد!
وتو مگه باور میکنی!
تا اینکه میبینی؛نه انگار راست راستکی آخرین عکسه !
نمیدونم رنگ رُژش رو دنبال می کردی یا چشمکهای ریزشو!😳
هرچی که بود با یه استغفرالله قشنگ سرشو هم میاری!😏که آره من هدفم بد نبوده..
فکر بد نکنیا!
حالا خوب دیگه کلاه سرت رفته!
چه بهتم میاد!
همون وقتاست که ریشای مردونت دست میکشی و میری تایپ میکنی براش:
سلام خواهرم،حجابت..!☝️
ببین کاری به نیتت ندارم!
اصلا!
قبول باشه.
فقط یه مطلب؛☝️
قسمت "برادرم نگاهت" تویِ متن دینت نیومده؟😳
اونوقت مرجعت راجب دیدن تصویر نامحرم نگفته که"اگر" نگاه از روی لذت نبوده و خوف افتادن به گناه نباشد و ناشناس باشد ایرادی ندارد؟
تو داری این "اگر"ها رو دستِ کم میگیری!😐
حواست هست؟چی؟؟
این چیزا مردونست،به من ربط نداره؟😳
دین،مردونه نیس!
مردونش کردے داداش من!آره..
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
✅ حضرت امام موسی کاظم علیه السلام فرمودند:
اَفضَلُ ما یَتَقَرَّبُ بِهِ العَبدُ اِلَی اللهِ بَعدَ المَعرِفَهِ بِهِ، اَلصَّلاهُ وَ بِرَّ الوالِدَینِ وَ تَرکَ الحَسَدِ وَ العُجبِ وَ الفَخرِ؛
#پس_از_خداشناسی، برترین کاری که بنده، به وسیله آن به خداوند نزدیک میشود عبارت است از: نماز، نیکی به پدر و مادر، ترکِ حسد و خودپسندی و فخرفروشی.
تحف العقول، ص391
💠 شرح حدیث:
«قرب به خدا»، هدفی بزرگ و مقدّس است.
چگونه میتوان به خدا نزدیک شد؟
بی شک، کارهایی که پسندیده خداست و به آنها فرمان داده و از بندگانش خواسته است، اگر انجام گیرد، بنده را به خدا نزدیک میکند. نماز یکی از مهمترین دستورهای الهی است و بارها در قرآن، فرمانِ «اقیموا الصّلاه» آمده است.
نیکی به والدین، کار خداپسند دیگری است. در اهمیت آن همین بس که خداوند، در کنار فرمان به خداپرستی، احسان به پدر و مادر را آورده است. «الاّ تَعبُدوا اِلّا اِیّاهُ وَ بِالوالِدَینِ اِحساناَ».(1)
حسد، خودپسندی و فخر، هر سه از صفات ناپسندند.
پرهیز از اینها نیز مایه نزدیک شدن به خداست.
سرآمد همه فضایل و اعمال قرب آور، معرفت خداست. کارهای شایسته دیگر هم از کسی سر میزند که خداشناس باشد و مطیع فرمان او.
از این رو، امام کاظم (علیه السلام) جایگاه والای خوبیهای یاد شده را در مرتبه بعد از معرفت یاد میکند.
در کسب این گوهرها کوشا باشیم.
🔗 پی نوشت:
1. اسراء(17)، آیه 23.
منبع: حکمت های کاظمی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام کاظم علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول (1390)
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
#قاری_ظاهری
🔅قاري ظاهري قرآن از خوارج شد
شبي امام علي، (ع)، از مسجد كوفه خارج شد و به سوي خانه ميرفت و كميل نيز با آن حضرت بود. در راه به درِ خانهاي رسيدند كه صداي تلاوت قرآن از آنجا به گوش ميرسيد و صاحبِ آن خانه، اين آيه را با سوز و گداز مخصوصي،
ميخواند:
أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ؛[1]
آيا كسي كه شب را به اطاعت خدا به سجود و قيام پرداخته و از عذاب آخرت، ترسان و به رحمت الهي اميدوار باشد.
(با كسي كه شب و روز به كفر و عصيان مشغول است يكسان خواهد بود؟)
نواي دلنواز و آهنگ حزين آن شخصِ ناشناس، چنان بود كه كميل را سخت تحت تأثير قرار داد و مجذوب خود ساخت و دلداده و فريفتة آن شخص، گرديد.
و ليكن چيزي نگفت و از اين نشاط و جذبة باطني خود، سخني به ميان نياورد.
امام اميرالمؤمنين، (ع)، با علم خدادادي و بينش آسماني، درك كرد كه قلب كميل دلباختة آن شخص گرديده است.
🔸 فرمود: اي كميل، نغمه و نواي مناجات اين مرد، تو را فريب ندهد، چه او از دوزخيان است و من به همين زوديها، از حقيقت اين موضوع، براي تو پرده برميدارم.
كميل از اين مكاشفه و آگاهي و اين كه آن قاري پرسوز و گداز را اهل دوزخ خواند، سخت در شگفت شد.
اين ماجرا گذشت تا قائلة خوارج پيش آمد. آنان كه قرآن را به دقت ـمطابق ضبط الفاظ و عبارات، بدون كم و زيادـ حفظ كرده بودند، روبروي امام خود ايستادند و مبارزه كردند و امام هم به اجبار با آنان جنگيد.
در همين وقايع بود كه امام، در ميدان ايستاده و شمشير خونين در دست داشت و قطره قطره خون از آن ميچكيد و سرهاي آن تبهكاران، حلقهوار روي زمين قرار داده شده و كميل روبروي امام ايستاده بود. حضرت با سر شمشير خود، به سري از آن سرها اشاره كرد و
فرمود: أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ.
🔸اشاره به اين كه كميل، يادت هست شبي كه با من بودي و صداي تلاوت قرآن از خانهاي بلند بود و صاحبخانه، اين آيه را ميخواند؟
اينك اين همان شخص است كه در آن وقتِ شب، با آن حال و شور، اين آيه را قرائت ميكرد و تو را مجذوب خود ساخته بود[2]
💠منابع:
.[1] . سورة زمر، آية 9.
[2] . سفينهالبحار، ج 2، ص 496. l
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
✅ راسته که میگن #دروغگو_کم_حافظه است؟؟؟؟
امام صادق علیه السلام فرمودند:
"ان مما اعان الله [به] علی الکذابین النسیان"
فراموشی از نعمت هایی است که خدا بواسطه آن، دروغ گویان را یاری کرده است.
📚 کافی باب الکذب ح 15.
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
✅ #تکبر_برای_چه؟!
📃آورده اند که یکی از بزرگان یونان، بر غلامی تکبر نمود و به او فخر فروشی کرد.
غلام جلوی او را گرفت و گفت:
♦️ اگر تکبر تو به خاطر حسب و نسب و پدرانت است پس برتری برای آنهاست نه برای تو،
♦️ اگر تکبر تو به خاطر لباسی است که پوشیده ای پس شرافتت به لباست است نه برای خودت
♦️ اگر به خاطر مرکب خوبی است که سوار شده ای پس این فضیلت از آن مرکب تو است نه برای خودت.
حالا تو چه داری که بخواهی به آن تکبر و فخرفروشی نمائی؟».
📚پندهای اخلاقی، ابوالفضل هادی منش، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، ص ۱۹۲.
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
با اهداء سلام خدمت همه اساتید و سخنوران عزیز
بزرگواران میتوانند #متن_منبر_خود یا #صوت_سخنرانی_خود و یا #مطالب_پیشنهادی را برایمان بفرستند تا با نام خودتان در کانال درج شود
ارتباط با ادمین
@Abbaspour1368
با تشکر
✨﷽✨
#راه_نجات
پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله وسلم فرمود:
سه نفر از بني اسرائيل با هم به مسافرت رفتند در ضمن سير و سفر در غاري به عبادت خدا پرداختند، ناگهان! سنگ بزرگي از قله كوه فرود آمد و بر در غار افتاد و دهانه غار به كلّي بسته شد. و مرگ خود را حتمي دانستند. پس از گفتگو و چاره انديشي زياد به يكديگر گفتند:
به خدا سوگند! از اين مرحله خطر راه رهايي نيست مگر اينكه از روي راستي و درستي با خدا سخن بگوييم. اكنون هر كدام از ما عملي را كه فقط براي رضاي خدا انجام داده ايم به خدا عرضه كنيم، تا خداوند ما را از گرفتاري نجات بخشد.
يكي از آنها گفت:
خدايا! تو خود مي داني كه من عاشق زني شدم كه داراي جمال و زيبايي بود و در راه جلب رضاي او مال زيادي خرج كردم، تا اينكه به وصال او رسيدم و چون با او خلوت كردم و خود را براي عمل خلاف آماده نمودم، ناگاه در آن حال به ياد آتش جهنم افتادم. از برابر آن زن برخواسته بيرون رفتم. خدايا! اگر اين كار من به خاطر ترس از تو بوده و مورد رضايت واقع شده، اين سنگ را از جلوي غار بردار! در اين وقت سنگ كمي كنار رفت به طوري كه روشنايي را ديدند.
دومي گفت:
خدايا! تو خود آگاهي كه من عده اي را اجير كردم كه برايم كار كنند و قرار بود هنگامي كه كار تمام شد. به هر يك از آنان مبلغ نيم درهم بدهم، چون كار خود را انجام دادند من مزد هر يك از آنها را دادم ولي يكي از ايشان از گرفتن نيم درهم خودداري كرده و اظهار داشت: اجرت من بيشتر از اين مقدار است، زيرا من به اندازه دو نفر كار كرده ام، به خدا قسم كمتر از يك درهم قبول نمي كنم در نتيجه مزدش را نگرفته رفت و من با آن نيم درهم بذر خريده كاشتم خداوند هم بركت داد و حاصل زياد بر داشتم پس از مدتي همان اجير پيش من آمده و مزد خود را مطالبه نمود. من به جاي نيم درهم، هيجده هزار درهم (اصل سرمايه و سود آن) به او دادم خداوندا! اگر اين كار را من تنها به خاطر ترس از تو انجام داده ام اين سنگ را از سر راه ما دور كن! در آن لحظه سنگ تكان خورد، كمي كنار رفت به طوري كه در اثر روشنايي همديگر را مي ديدند، ولي نمي توانستند بيرون بيايند.
سومي گفت:
خدايا! تو خود مي داني كه من پدر و مادري داشتم كه هر شب شير برايشان مي آوردم تا بنوشند، يك شب دير به خانه آمدم و ديدم به خواب رفته اند خواستم ظرف شير را كنارشان گذاشته و بروم، ترسيدم جانوري در آن شير بيفتد، خواستم بيدارشان كنم، ترسيدم ناراحت شوند، بدين جهت بالاي سر آنها نشستم تا بيدار شدند و من شير را به آنها دادم! بار خدايا! اگر من اين كار را به خاطر جلب رضاي تو انجام داده ام اين سنگ را از ما دور كن!
ناگهان! سنگ حركت كرد و شكاف بزرگي به وجود آمد و توانستند از آن غار بيرون آمده و نجات پيدا كنند.(105)
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
#اعجاز_بسم_الله_الرحمن_الرحيم
🔸روزي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از مدينه طيّبه بيرون رفت كه ديد مرد عربي سر چاهي براي شتر خود آب ميكشد. فرمود: آيا كسي را اجير ميخواهي كه براي شترت آب بكشد؟
عرض كرد: بلي، به هر دلوي سه خرما اجرت ميدهم. حضرت راضي شد و يك دلو آب كشيد و سه خرما اجرت گرفت. سپس هشت دلو ديگر كشيد كه ريسمان قطع شد و دلو به چاه افتاد. مرد عرب غضبناك شد و با جسارت به صورت مبارك رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ سيلي زد!
آن بزرگوار دست خود را ميان چاه كرد و دلو را بيرون آورد و خود راهي مدينه شد. چون اعرابي اين حلم و حسن خلق را از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ ديد دانست كه آن حضرت بر حق بوده است.
بنابراين با كاردي، دستي را كه به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ جسارت كرده بود قطع نمود و غش كرد و بر زمين افتاد.
در همان حال قافلهاي از آن راه ميگذشتند. مرد عرب را بدين حال ديدند. چون آب به صورتش پاشيدند به هوش آمد. گفتند: تو را چه شده؟
گفت: به صورت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ سيلي زدهام. ميترسم كه دچار عقوبت شوم! پس برخاست و دست قطع شده خود را به دست ديگر گرفت و در پي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ راهي مدينه شد. در مدينه به سلمان برخورد و ايشان وي را به خانه ی فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ برد. در آنجا پيامبر خدا نشسته و حسين را روي زانو جاي داده بود. اعرابي جلو رفت و عذر خواهي نمود. پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: چرا دستت را قطع كردهاي؟ گفت: من دستي را كه به صورت نازنين شما سيلي زده باشد نميخواهم.
پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: اسلام بياور و به يگانگي خدا اقرار كن! عرض كرد: اگر شما بر حقّيد دست قطع شده ی مرا به حال اوّل برگردانيد و شفا دهيد.
پيامبر دست قطع شدهاش را به موضع خود گذاشت و فرمود: «بسم الله الرحمن الرحيم» و نفسي كشيد و دست مبارك خود را به موضع قطع شده ماليد.
دست مرد عرب به حال اوّل بازگشت و او شهادتين به زبان جاري كرد و اسلام آورد.
💠 منابع:ستارگان درخشان، ج 1، ص 23.
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍