eitaa logo
مروارید های خاکی
456 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
3 فایل
امت حزب الله پیرو ولایت فقیه باشید، تا برای همیشه فاتح و رستگار شوید. ولایت فقیه هست که راه کمال را به ما نشان می‌دهد. 🥀 #شهید_اسکندر_بهزادی ارتباط با ما ← کانال دوم با موضوعی بسیار متفاوت ← @Safir_Roshangari @ye_loghmeh
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ روزی دیگر از روز ها🗓شروع شد 🌹 این روز را میخوام با یاد و نام شما شروع کنم‌💐 چون نام شما زیبا ترین نام است🎉 (عج) 🥀 @morvaridkhaky
💕 🍃همسرش نقل مے کند: 🕊منوچهر به من میگفت:((فـــــرشته!هیـــچ ڪـــس براے مــــن بہـــترازتو نیست دراین دنیا! (میخواهــم ایــــن رابرسانم بہ عشــــق ) 💔وقتــــے هـــم بہ ترڪش هایی کـه نزدیـــک قلبــــش بودغبـــطہ مـــے خوردم.... مــــے گفــت:خـــانم شمــــاڪـــہ توے قلـــب مایید!❤️ 🌹شہـــیدمنوچهر مدق 📙اینک شوکران 🥀 @morvaridkhaky
🗒 بخش هفتم ‌‌‌‌‌ ‌‌آسمانی شهیدحاج‌قاسم‌ سلیمانی 🌷❤️شهدا، محور عزّت و کرامت همه ما هستند؛ نه برای امروز، بلکه همیشه این‌ها به دریای واسعه خداوند سبحان اتصال یافته اند. آن‌ها را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. 🔆فرزندانتان را با نام آن‌ها و تصاویر آن‌ها آشنا کنید. به فرزندان شهدا که یتیمان همه شما هستند، به چشم ادب و احترام بنگرید. 🌹به همسران و پدران و مادران آنان احترام کنید، همانگونه که از فرزندان خود با اغماض می‌گذرید، آن‌ها را در نبود پدران، مادران، همسران و فرزندان خود توجه خاص کنید👌 🏵 نیرو‌های مسلّح خود را که امروز ←ولیّ فقیه→ فرمانده آنان است، برای دفاع از خودتان، مذهبتان، اسلام و کشور احترام کنید ✅و نیرو‌های مسلح می‌بایست همانند دفاع از خانه‌ی خود، از ملت و نوامیس و ارضِ آن حفاظت و حمایت و ادب و احترام کنند 💠 و نسبت به ملت همانگونه که امیرالمؤمنین مولای متقیان فرمود، نیرو‌های مسلح می‌بایست منشأ «عزت ملت» باشد و قلعه و پناهگاه مستضعفین و مردم باشد و زینت کشورش باشد 💟⚜✅🔆🌐 🥀 @morvaridkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اولین تیزر رسمی از سریال «عاشورا» درباره شهید مهدی باکری/ روایت هادی حجازی‌فر از لشکر ۳۱ عاشورا 🔹این مینی‌سریال به رشادت‌های لشکر ٣١ عاشورا می‌پردازد و ضمن نمايش فرازهايی از مجاهدت‌های خاموش برخی از دلاوران اين لشکر در عمليات‌های خيبر و بدر و نمايش رشادت‌های «حميد باكری»، زندگی و شهادت «مهدی باكری» را محور داستان خود قرار داده است. 🥀 @morvaridkhaky
حسن یکتا را ببین زلف دو تا دارد حسین 🌺بر دو عالم سایه بال هما دارد حسین در حقیقت تکیه بر ارض و سما دارد حسین 🌺دست همت بر سر شاه و گدا دارد حسین چون به خاک قربتش آب شفا دارد حسین 🌺در کف پای جنون رنگ حنا دارد حسین (ع)🍃🌺 🍃🌺 🥀 @morvaridkhaky
پاسدار سپهبد قاسم سلیمانی: الا یا اهل عالم، من حسین (علیه‌السلام) را دوست دارم. 🥀 @morvaridkhaky
به وقت رمان🍃
مروارید های خاکی
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 📚#رمان #نسل_سوخته🔥 #قسمت_نود_وهشتم: خفه شو روانی زمان ثبت نام مدارس
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 📚 🔥 : داشتیم؟ مادرم روز به روز کم حوصله تر میشد، اون آدم آرام، با وقار، خوش فکر و شیرین گفتار انگار ظرف وجودش پر شده بود ... زود خسته می شد گاهی کلافه گی و بی حوصلگی تو چهره اش دیده می شد و رفتارهای تند و بی پروای سعید هم بهش دامن می زد هر چند، با همه وجود سعی می کرد چیزی رو نشون نده اما من بهتر از هر شخص دیگه ای مادرم رو می شناختم و خوب می دونستم این آدم، دیگه اون آدم قبل نیست و این مشغله جدید ذهنی من بود چراهای جدید و اینکه بیشتر از قبل مراقبش باشم دایی که سومین کتابخونه رو برام خرید پدرم بلافاصله فرداش برای سعید یه لب تاپ خرید و در خواست اینترنت داد ... امیدوار بودم حداقل کامپیوتر رو بدن به من اما سعید، همچنان مالکیتش رو روی اون حفظ کرد و من حق دست زدن بهش رو نداشتم ... نشسته بود پای لب تاپ به فیلم نگاه کردن با صدای بلند تا خوابم می برد از خواب بیدار می شدم ... - حیف نیست هد ستت، آک بمونه؟ - مشکل داری بیرون بخواب آستانه تحملم بالاتر از این حرف ها شده بود که با این جملات عصبانی بشم هر چند واقعا جای یه تذکر رفتاری بود اما کو گوش شنوا؟ تذکر جایی ارزش داره که گوشی هم برای شنیدنش باشه و الا ارزش خودت از بین میره اونم با سعید، که پدر در هر شرایطی پشتش رو می گرفت پتو و بالشتم رو برداشتم و اومدم توی حال به قول یکی از علما وقتی با آدم های این مدلی برخورد می کنی مصداق قالوا سلاما باش . کلی طول کشید تا دوباره خوابم برد ... مبل، برای قد من کوتاه بود جای تکان خوردن و چرخیدن هم نداشت برای نماز که پا شدم تمام بدنم درد می کرد و خستگی دیشب توی تنم مونده بود ... شاید، من توی 24 ساعت فقط 3 یا 4 ساعت می خوابیدم اما انصافا همون رو باید می خوابیدم... با همون خماری و خستگی، راهی مدرسه شدم ... هوای خنک صبح، خواب آلودگی رو از سرم برد اما خستگی و بی حوصلگیش هنوز توی تنم بود ... پام رو که گذاشتم داخل حیاط یهو فرامرز دوید سمتم و محکم دستش رو دور گردنم حلقه کرد ـ خیلی نامردی مهران داشتیم؟ نه جان ما انصافا داشتیم؟ ... 🥀 @morvaridkhaky
🌸 این جمله را به یاد داشته باشید : اگر در راه خدا را تحمل نکنید! مجبور خواهید شد در راه رنج را تحمل کنید..... 🌷 🥀 @morvaridkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا