eitaa logo
مسافرانِ عشق
4.4هزار دنبال‌کننده
175 عکس
2.1هزار ویدیو
1 فایل
آغاز ، عاشقی.... پایان ، خدا....
مشاهده در ایتا
دانلود
مسافرانِ عشق
همه‌ی همسایه‌ها دور اشرف جمع شده بودیم.... یه ضبط کاست رو روی تاقچه گذاشته بودن و آهنگ‌های شاد مخصو
. مجتبی رنگش مثل گچ شد و برگشت سمت سردار... سردار چشماش از حدقه زده بود بیرون... مشتش رو کوبید به دیوار... دندونای تو هم قفل شدشو به مجتبی نشون داد و گفت: حیف که دلم برای آبروی آقا رحیم می‌سوزه... والا همین‌جا دخلتو میاوردم. مجتبی سرشو انداخت پایین و مثل مارمولک غیب شد... سردار، به تندی به من نگاه کرد و گفت: تو چرا اینجایی؟.... زبونم بند رفته بود... با لکنت گفتم: من.... من اومده بودم دنبال جواد... اشرف... اشرف گفت... سردار عصبی دستشو کشید توی موهاش... دوباره دستش رو مشت کرد و با حرص گفت: این، چرا جلوی راهتو گرفته بود... چرا اون‌جوری بد باهات حرف می‌زد...؟ آب دهنمو قورت دادم و گفتم: سردار بذار عروسی اشرف تموم بشه.. بعد دربارش حرف می‌زنیم... بذار برم ... صدای ساز و دهل از دور به گوش می‌رسید و هر لحظه به ما نزدیک می‌شد... چشمای سردار از زور غیرت قرمز شد و گفت: می‌کشمش.... به ناموس من نظر داره...؟؟؟ صدام لرزید و گفتم: منو نترسون سردار... به خدا اون‌طوری که تو فکر می‌کنی نیست... اون با ریحانه خیلی بده... همش اذیتش می‌کنه... ما برادر بزرگتر نداریم تا ازمون دفاع کنه.. به آقا جونم که نمی‌تونیم بگیم... همون اول می‌زنه می‌کشتش... دیدی که چقد رو ما حساسه... من از ریحانه دفاع می‌کنم و جوابشو میدم.. اونم باهام لج می‌کنه و هر جوری می‌تونه اذیتم می‌کنه... به جون خودت اگه بخوای دست از پا خطا کنی... همین امشب خودمو می‌کشم... سردار یکم آروم شد، دستمو گرفت و گفت؛ نترس... من الان عصبانیم... اونجوری دیدمش سر راهت رو گرفته بود... نزدیک بود گردنش رو بشکنم... محسن پشت فرمون ماشین سردار نشسته بود و بوق می‌زد... فامیلاش با ساز و دهل و سر و صدا رفتن تو خونه‌ی خاله فاطی... سردار گفت: برو.... برو پیش دوستت، الان نگران میشه... با دلهره گفتم: سردار قول میدی کاری نکنی...؟.... سردار گفت: اون باید ادب بشه... یه ماجرای دیگه هم هست که به اون ربط پیدا میکنه باید مطمئن بشم... اگه کار اون باشه خدا به دادش برسه... نگران گفتم: چیکار کرده..؟ سردار جدی شد و گفت: خوشم نمیاد اینجا وایسادی... همه دارن نگات می‌کنن... برو تو...خیالت راحت باشه من تا مطمئن نشم کاری نمی‌کنم... ... رفتم پیش اشرف اما تمام حواسم به سردار بود... مجتبی با بی شرفیش باعث شد عروسی بهترین دوستم برام یه خاطره‌ی بد بشه و تمام خوشحالیم از دماغم دربیاد... از یه طرف دوست داشتم سردار، حساب اون ماری که تو آستینمون پرورش داده بودیم و برسه و از طرف دیگه از عواقبش می‌ترسیدم...
دانلود+دعای+فرج+با+صدای+فرهمند.mp3
2.58M
دعای مولا «الهی عظم البلاء» با صدای بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد🍃 قرار ما هر شب حوالی ساعت ۲۱ التماس دعا🌹 *________ @mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 🌸و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ 🍃و عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ 🌸و عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ و سلامی که به دیدار رسید....🍃 سردارِ دلم.... *________ @mosaferneEshgh
مسافرانِ عشق
. مجتبی رنگش مثل گچ شد و برگشت سمت سردار... سردار چشماش از حدقه زده بود بیرون... مشتش رو کوبید به دی
. اشرف نگران من بود که چرا دیر کردم چشمش به در بود و منو که دید لبخند زد... محسن کنارش نشسته بود و فامیلاشون با صدای ساز دورشون جمع شده بودن و آهنگای محلی شاد می‌خوندن و دست می‌زدن... برادر شوهرش، مسعود با یه شال قرمز تو دستش اومد. همه با ریتم ساز، دست می‌زدن و مسعود شال رو تو دستش گرفته بود و باهاش می‌رقصید...محسن از عمو کریم اجازه گرفت تا کمر اشرف رو با شال قرمز ببندن... رسم این بود که حتما برادر داماد باید شال رو به دور کمر عروس می‌بست... مسعود سه بار شال بلند‌و قرمزی که با ربان‌های قرمز تزیین شده بود رو از روی سر و زیر پای اشرف رد کرد و آخر کمر اشرف رو باهاش بست... خاله فاطی که سعی داشت گریه‌شو پنهون کنه یه تیکه نون و نمک رو گذاشت پر شال قرمز دور کمر اشرف... پیشونیشو بوسید و گفت: ایشالا زندگیت پر از خیر و برکت باشه به برکت این نون و نمکی که از خونه‌ی پدرت می‌بری... اشرف گریش گرفته بود اما خودش رو کنترل می‌کرد تا آرایشش بهم نخوره.. بالاخره اشرف رو راهی خونه‌ی بخت کردن... ماشین ربان زده‌ی سردار جلوی در بود و محسن خودش رانندگی می‌کرد.... اشرف با خوشحالی روی صندلی جلوی ماشین نشست و راه افتادن... همه‌ی آبادی برای شام خونه‌ی پدر محسن دعوت بودن... تا آخر شب ساز و دهل کوبید و همه پایکوبی کردن... و بالاخره عروسی همراه با استرس اشرف تموم شد... اون شب اولین شبی بود که سردار خونه‌ی ما خوابید... اما جدا از من... مادرم لحاف و تشک تمیزی رو برای سردار و پدرم تو اتاق مهمون پهن کرد و خودمون تو اتاق کناری خوابیدیم... صبح زود محسن با یه جعبه شیرینی ماشین سردار رو آورد و کلی تشکر کرد... البته تو فامیلای خودشون کسایی بودن که ماشین داشتن اما خوب ماشین سردار یه ماشین مدل بالای خارجی بود و چون می‌دونستم که اشرف خیلی دوست داره ماشین عروسش شیک و متفاوت باشه، پیشنهاد اینکه ماشین سردار ماشین عروس بشه رو من دادم، این‌طوری می‌خواستم از تمام زحمت‌هایی که تو اون مدت به اشرف دادم تشکر کنم.. محسن سوئیچ ماشین سردار رو داد و رفت.. مادرم صبحانه رو درست کرد و گفت: من باید برم کمک خاله فاطی تا برای عروس صبحانه و ناهار ببریم... پدر و برادرام رفته بودن سر زمین... ما همه عادت به سحرخیزی داشتیم و تنها کسی که هنوز خواب بود سردار بود... موهامو شونه کردم... دلم ضعف می‌رفت.. چند تا لقمه گذاشتم تو دهنم... اما بازم سردار خواب بود....
دانلود+دعای+فرج+با+صدای+فرهمند.mp3
2.58M
دعای مولا «الهی عظم البلاء» با صدای بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد🍃 قرار ما هر شب حوالی ساعت ۲۱ التماس دعا🌹 *________ @mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 🌸و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ 🍃و عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ 🌸و عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ و سلامی که به دیدار رسید....🍃 سردارِ دلم.... *________ @mosaferneEshgh
مسافرانِ عشق
. اشرف نگران من بود که چرا دیر کردم چشمش به در بود و منو که دید لبخند زد... محسن کنارش نشسته بود و ف
. تصمیم گرفتم خودم بیدارش کنم... آروم رفتم بالای سرش... تو صورتش دولا شدم و صداش زدم.... چشماش باز شد و شوک زده بهم نگاه کرد.. یکم گذشت تا یادش اومد تو خونه‌ی ماست... دور و برش رو نگاه کرد و با لبخند گفت: فکر کردم خواب می‌بینم عشقم..... خندیدم و گفتم: پاشو دیگه چقد می‌خوابی... لنگ ظهره... همه رفتن بیرون سر کاراشون فقط منو تو خونه‌ایم.. سردار خوشحال شد ولی با این حال با خنده و شوخی بهش فهموندم که باید از رختخوابش دل بکنه... هنوز تو ایام نوروز بودیم و ممکن بود برامون مهمون بیاد... پس باید زود اتاق مهمون رو سرو سامون می‌دادیم... صبحانه رو با عشق خوردیم.. سردار بخاطر صبحانه تشکر کرد و گفت: شهلا.. من بعد از ظهر باید برم شیراز... ازت می‌خوام برای عیددیدنی بریم خونه‌ی مادرم تا کدورت‌ها از بین بره... به نظرم الان بهترین موقعست هم عیده.. هم می‌خوام مادرم تو عروسیمون باشه... بالاخره اون مادرمه و من نمی‌تونم ازش دل بکنم.... از فکر رویارویی با مادر سردار قلبم ریخت... آب دهنمو قورت دادم و گفتم: باشه اما... آخه... سردار مستقیم تو چشمام نگاه کرد و گفت: نترس... اون خیلی فرق کرده...من باهاش صحبت کردم، اون می‌دونه که اگه با تو بد باشه، منو از دست میده.. مطمئن باش زنی که امروز می‌بینی با اون زنی که اون روز دیدی زمین تا آسمون با هم فرق دارن.... لبخند زدم و گفتم: باشه.... هر چی تو بگی همون میشه.. من بخاطر تو هر کاری بگی می‌کنم... سردار دستمو بوسید و گفت: جبران می‌کنم شهلا... با جونم برات جبران می‌کنم... سردار یه لحظه هم لبخند از روی لباش دور نمی‌شد و از اینکه روزش رو با من شروع کرده بود سر حال و قبراق بود... مادرم برگشت و با هم ناهار درست کردیم... بعد از ظهر شد... لباسم رو به سلیقه‌ی سردار خریده بودم... یه کت و دامن خوش دوخت یاسی رنگ... با یه شال بنفش... خیلی خوشگل و دلبر شده بودم... سردار چشم ازم برنمی‌داشت... باهم راهی شهر شدیم...
دانلود+دعای+فرج+با+صدای+فرهمند.mp3
2.58M
دعای مولا «الهی عظم البلاء» با صدای بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد🍃 قرار ما هر شب حوالی ساعت ۲۱ التماس دعا🌹 *________ @mosaferneEshgh
🔴 چند روز پیش اتفاقی یکی از دوستای دانشگاهمو که آخرین بار عروسیش 👰باهم بودیم دیدم. یه دختر و و رنگی داشت بغلش🥺. تعجب کردم آخه نه خودش نه همسرش سفید و چشم رنگی نیستن. بعد گفتم کاش خدا به منم یدونه از این فرشته ها بده✨ که اینکانال رو بهم معرفی کرد😍👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3964928367C31870e31eb گفت کافیه بری و عضو شی و نتایجشون رو ببینی🔴🏅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این راهکار لاغریِ جهانی به برنامه ی طبیب هم رسید😳 اگه اضافه وزن دارید و میخواید با روشی که سازمان بهداشت جهانی تاییدش کرده لاغر بشید این کلیپ رو تا آخر ببینید👌🏻 برای سفارش با تخفیف ویژه و تکرار نشدنی این پودر جلبک روی لینک زیر کلیک کنید👇🏻👇🏻👇🏻 https://landing.saamim.com/rEkSJ https://landing.saamim.com/rEkSJ
هدایت شده از تبلیغات موقت
قول میدم همین الان پروفایلتو عوض کنی🦥 یه سر بزن عزیزم😉👇 https://eitaa.com/joinchat/3562602876C03a4d7eaa8