روز خوب كه در نميزنه بياد داخل..!!!
روز خوب را بايد ساخت
به رويش خنديد😄
روز خوب را بايد خلق كرد
روزت خوب و قشنگ دوست من
هفته تون سرشار از خیروبرکت❤️
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
💠 یکی از تکنیکهای بسیار مهم در ایجاد #ارتباط قوی با همسر و نیز برگرداندن حس #اعتماد به او #مشورت گرفتن در امور جزئی و شخصی است.
💠اینکه مثلا از همسر خود بپرسید بنظرت کدوم لباس بیشتر به من میاد و یا بنظرت با فلانی مشکلمو چجور حل کنم حس اعتماد قوی را به همسرمان منتقل میکنیم که اثرات خوبی در ایجاد ارتباط #صمیمی و گرم دارد.
🍃❤️ @onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
سوال452
سلام خانمی خوب هستید❤
سوال داشتم لطفا زود جواب بدید ممنون میشم😍
من ۱۷سالمه و تازه نامزد کردم همسرم ۲۸سالشه و پسر عمم میشه"
داستان هایی ک گذاشته بودید تو کانالتون رو خوندم
میخاستم راهنماییم کنین ک چطوری رفتار کنم....
بخاطر اختلاف سنــی که داریم میترسم بعد از ازدواج
ب مشکلی بر بخورم
یا اون نتونه منو درک کنه و باهام نتونیم کنار بیایم....
من هنوز با اخلاقای ایشون اشنا نیستم نمیدونم ک چ رفتاری میکنه اینا.....
اما میخام پیشگیری کنم از هر اتفاق احتمالی....
زندگی اروم بی دغدغه ای رو میخام.....
خواهش میکنم فقط بهم راه حل هایی که ثابت شده ودرسته رو پیشنهاد بدیدن🙏
خــــیلــــی ممنونم از کانال خوبتون😍😍😍
پاسخ ما👇
سرکترخانم #شمس مشاورخانواده
باسلام
تبریک میگم به خاطر ازدواجتون وبرات ارزوی خوشبختی دارم
تقریبا چیزی حدود۱۱سال اختلاف سنی دارید واین یعنی اینکه خواسته هایی رو که شما الان دارید ایشون یه دهه قبل پشت سر گذلشته نمیدونم بازم شخصیت افراد باهم فرق داره یکی هست درعین پیری چون کودک درونش بیداره بازم دلش جوونه وراحت میتونه ارتباط گیری کنه وجوانهارو هم درک کنه ویکی هم هست در عین جوونی چون کودک درونش خوابه نمیتونه ارتباط بگیره واحساس پیری میکنه البته سن یکی از موًلفهای ازدواج هست شما اگه واقعا به هم علاقه داشته باشید وازدواجتون ازروی علاقه بوده نه اجبار میتونید این فاصله سنی رو ندیده بگیرید وبه خوبی با هم زندگی کنید اصل اینه که پایه زندگی بر اساس احترام ومحبت بنا بشه ونیازهای روحی وروانی وجسمی هم رو برطرف کنید وبا هم دوست باشید ولی اگه قرار باشه بچه بازی کنید ولجبازی کنید وفقط منم بزنید خب زندگی خیلی حالش خوب نمیتونه باشه پس لطفا احترام ومودت وهم دلی وپاسخگویی با عشق تا زندگی خوبی رو بنا کنید انشاالله.....
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
👩🏻خانم خونه!
✅ مردها چون جزءگرا نیستن ،معمولا از روی نشانه ها نمی فهمند که منظور خانمشون چی بوده.
💟 مثلا از روی حرکت ابرو یا اخمتون یا یه جمله و حرف غیر مستقیم انتظار نداشته باشین که آنها زود بفهمن که منظورتون چی بوده!!!
✅ گاهی سعی کنید رک و صریح ولی با #ملایمت_زنانه خواسته تون و یا مساله رو مطرح کنین.
💟 یه چیزی رو هم فراموش نکنین.
به هیچ وجه ناراحتی تون رو و یا مساله ای رو با نیش و #کنایه انتقال ندین که با این کار نه تنها به نتیجه دلخواه تون نمی رسین بلکه ممکنه #نتیجه_عکس بگیرین و یه دعوا یا مساله بزرگتر پیش بیاد .
#کانال_مشاوره_آنلاین 🌹🍃
@onlinmoshaverh
💠 اگر از مادر شوهرتون ناراحتی دارید؛ اشتباهترین کار اینه که غرغرش رو برای #همسرتون بیارید و کار درست اینه که خودتون مشکلتون رو با مادر شوهر به نحوی حل کنید.
💠چون بدی او را گفتن شاید اون لحظه شما رو #سبک کنه ولی در واقع فشار زیادی به همسرتون وارد میکنه و اون رو بین دو تا عزیزش قرار میده که دوست نداره هیچ کدوم رو خراب کنه!
#کانال_مشاوره_آنلاین
@onlinmoshavereh
نیایش امروز 🌺 🍃 🌺
پروردگارا🙏
در این ظهر زیبای پاییزی🍁
آرامش را همچون قطره های باران🌧
آرام و بیصدا
به سرزمین قلب کسانی❤
که برایم عزیزند بباران🌧
پرﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ🙏
ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﻭ ﻫﺴﺘﯿﻤﺎﻥ ﺭﺍ 💕
آﺭﺯﻭﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ💕
ﻏﺮﻕ ﻣﺤﺒﺖ ﻭﻧﮕﺎﻩ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﮔﺮﺕ بفرما 💕
آمین یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام 🙏
ای صاحب جلال و بزرگواری 🙏
♡ @onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🔴 #شوخی_با_غیر_همسر
💠 پیامبر صلی الله علیه و آله:
✍ هرکس با غیر همسر خویش #شوخی و مزاح کند به اندازه هر کلمهای که در دنیا سخن گفته باشد خداوند #هزار سال او را در زندان دوزخ نگاه خواهد داشت.
📙وسائل الشیعه، ج ۲۰
🍃❤️ @onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🔴 #آقایان_اطلاع_رسانی_کنند
💠 دیر رفتن به منزل را به همسرتان #اطلاع دهید.
💠 زمانی که مشغله کاری زیادی دارید و یا به هر دلیلی مجبورید دیرتر به خانه بروید با #تلفن به او اطلاع دهید که دیرتر به منزل میرسم تا موجب #نگرانی او نشوید.
💠 ظاهر این کار، ساده و کوچک است اما به معنای #توجه شما به همسرتان است که برای زنان خیلی مهم و دلگرم کننده است.
🍃@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
#به_همین_سادگی
#رمان عاشقانه مذهبی
#پارت۱۲
متوجه نگاه زیر چشمی امیرعلی شدم و یادم افتاد به نزدیکیمون، به فاصلهی چهار انگشت و دلم رفت برای این نزدیکی بدون اخمهاش. -به سلامتی شنیدم دانشگاه هم قبول شدی عمو. نگاهم رو باز چرخوندم سمت عمواکبر. اصلا امشب دلم نمیخواست این لبخند واقعی رو از خودم دور کنم. -بله انشاءالله از بهمن کلاسهام شروع میشه. فاطمه خانوم جایی مابین عمو اکبر و عمه همدم نشست و بقیه چاییها رو جلوی خودش گذاشت
انشاءالله بهسلامتی، موفق باشی با خجالت تشکر کردم و عمه هم با محبت بیحد و اندازهش به روم پلکی زد و باز عمو اکبر مخاطبم قرار داد. -حالا چی قبول شدی محیا خانوم؟ اینبار عمو احمد، بابای امیرعلی که از بچگی برام عمو احمد بود جواب داد. -ریاضی... درست میگم بابا؟ چهقدر گرم شدم از این بابا گفتن عمو احمد، حالا من دوتا بابا داشتم، دخترها هم که بابایی. لبخندم عمق گرفت و لحنم به لوسی دختر بچهها: -بله درسته. نگاه عمو احمد پر از تحسین شد و من معذب و خجالتزده نشسته، کمی جابهجا شدم؛ انگار خانوم بودن گاهی فراموشم میشد. دستی رو که از خجالت به حاشیهی چادرم درگیر کرده بودم زمین گذاشتم و با حس کردنِ انگشتر فیروزهای امیرعلی زیر دستم، قلبم ریخت. آخه این دومین دفعهای بود که دستهای مردونهش رو کامل لمس میکردم، دومین دفعه بعد از اون اولین باری که بعد از خطبهی عقد، به اصرار عمه دستم گم شد بین دستهای مردونهش که سرد بود نه با اون گرمای معروف، درست مثل امشب.
نگاه امیرعلی زیرچشمی و متعجب چرخید روی دستهامون و من چه ذوقی کردم؛ چون نگاه عمو احمد و عمو اکبر روی ما بود و نمیتونست دستش رو از زیر دستم بکشه بیرون. باز هم قلبم فرمان داد و من فشار آرومی به انگشتهاش دادم، امیر علی سریع سر چرخوند و نگاهش به نگاهم قفل شد و دستش زیر انگشتهام مشت. حتی چشمهام لبخند محزونم رو دیدن. آروم به امیرعلی که منتظر بود دستم رو بردارم گفتم: -نامحرم که نیستم، هستم؟ چین ابروهاش یادشون افتاد زیادی صاف بودن و وقتشه که چروک بشن. -محیا! حالا حواس هیچکس به ما نبود و همه گرم صحبت شده بودن. نگاهم رو دوختم به دستهامون، این لحظهها رو آرزو داشتم. نوازشگونه انگشتهام رو کشیدم روی دست مشت شدهش و قلبم رو بیتابتر کردم. -دستم رو برمیدارم، اون اخمها رو باز کن؛ یادم افتاد از من متنفری. نمیدونم صدام لرزید یا نه؛ ولی دوباره چرخیدن نگاه امیرعلی رو روی صورتم حس کردم؛ اما دیگه جرأت نکردم سر بلند کنم. قلب بیتاب و فشرده شدهم، هشدار میداد چشمهام آمادهی باریدنه. چهقدر سخت بود همهی تصوراتت بشکنه، همهی رویاهات
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
تلنگر آموزشی
کودکانی که در خردسالی مادرانی داشته اند که به لحاظ عاطفی بی توجه بوده و یا با خشونت با آنها برخورد کرده اند
👈در بزرگسالی به افرادی به عنوان شریک عاطفی وابسته می شوند که نسبت به نیازهای آنها بی تفاوت بوده و حتی انها را مورد خشونت قرار می دهند.
به عبارتی مفهوم محبت برای آنها با خشونت و بی تفاوتی تلفیق می شود،از نظر آنها ؛ کسی مرا دوست دارد که به من بی توجه است.... کسی مرا دوست دارد که کنترلگر است... کسی مرا دوست دارد که ...
رفتار امروز ما با فرزندانمان تعیین کننده ی انتخاب های بعدی انها به عنوان شریک عاطفی است
اگر انتظار داریم در آینده رابطه ایی سالم و انسانی انتخاب کند با او رابطه ایی انسانی و سالم برقرار کنیم.
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺