eitaa logo
🏠 خانه مشاوره آنلاین
8.6هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
44 فایل
کانال خانه مشاوره آنلاین زیر نظر "بنیاد ملی مصونیت اجتماعی ردم" می باشد 《با بهترین مشاوره #تخصصی خانواده: ازدواج همسرداری تربیت کودک طلاق افسردگی و. 📩 هماهنگی وقت @Moshaver_teh 📞۰۹۳۵۱۵۰۶۳۷۴ رضایتمندی: https://eitaa.com/nnnnvvvv
مشاهده در ایتا
دانلود
📌نیایش شبانه با حضـــــرت عشق ❤ خدایا!🙏 شب یلدای هجران را به یُمن ظهور ماهِ کاملش کوتاه کن که شب پرستان، هم چنان چشم بر صبح صادقش بسته‌اند و مؤمنان، طلوع خورشید جمالش را نزدیک می‌دانند. بارالها 🙏 کاش فال شب یلدای همه این بشود یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور الهی 🙏 در این آخرین شب فصل پاییز گناهان مارا مثل برگ های رقصان پاییز بریزان و همه مارا مورد لطف و رحمت خود قرا ده🙏 @onli
🌹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم🌹ِ بہ نام او ڪه... رحماڹ و رحیم است بہ احساڹ عادت وخُلقِ ڪریم است الهی به امید تو ســـ🌺ـــلام خدایا چتر رحمتت را🌺 بر سر دوستانم همیشه باز نگهدار و بهترین تقدیرها رابرایشان رقم بزن🌺 امروزتون سرشار از آرامش الهی🌺 @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🔴 💠 آقایان و خانمهای عزیز بدانید شما موقع صدا کردن همسرتان به او می‌فهماند که یک عاشقانه منتظرش است یا یک دعوا. ‌ 💠 پس سعی کنید بر روی لحن‌تان و نحوه گفتن کلمات بیشتر تمرکز کنید. 💠 شما، قدرت بالا و پایین بردن صمیمیت و محبتِ بین شما را دارد. @onlinmoshavereh 🌺🌸🌺🍀🌺🍀🌺
سلام به خدای یکتا❣ سلام به دی ماه❄️ سلام به شروع و تازگی🌨 سلام به امید و زندگی❄️ سلام به مهر و مهربانی🌨 سلام به دوستان باوفا❄️ فصل جدید و🌨 ماه جدید مبارک❄️ @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
نیازهای زن ها نازش را بڪشید نوازشش ڪنید با او همدردی و همدلی ڪنید حامی او باشید خوش خلق باشید خطاهایش را ببخشید غافلگیرش ڪنید به او تلفن بزنید پر رو نمیشه نیاز داره @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
✍ اگه خواسته هاتونُ با واژه های فروتنانه بخواین موفق ترین ... 👈کیک هات خیلی خوشمزه اند! میشه هفته ای یکی درست کنی؟ 👈فکر میکنی بتونی در کار خونه کمکم کنی؟ @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
سوال709 سلام خسته نباشین من با کسی نامزد کردم که ایشون رو دوست دارم ولی ایشون تازه دوماهه نامزدیش بهم خورده وگاهی ناراحت هست و به نامزد قبلیش فکرمیکنه نمیدونم چیکارکنم که بیشتر به من توجه کنه و نامزد قبلیش رو فراموش کنه ممنون میشم راهنماییم کنید پاسخ ما👇 سرکارخانم مشاورخانواده باسلام ای کاش این اقا یه فرصت به خودش میداد تا بتونه روح وروان وفکرش رو ریکاوری کنه واپدیت جدید بگیره ،توی این مدت کوتاه احتمالا برای رو کم کنی سریع اقدام به نامزدی کرده خب در هرحال خراب بودن حالش وبه یاد اون افتادن یه امر طبیعی هستش ونیازمند گذر زمان تا بتونه خودش رو بدست بیاره وزندگی عادی رو از سر بگیره قرار نیسا شما کار خاصی انجام بدی کافی حال خرابش رو درک کنی وسوهان روحش نباشی خدای ناکرده سرکوفت نزنی ،کنکاش در امور گذشته وی نکنی عاملی برای یاد اوری خاطراتش نشی وبهش فرصت باز یابی رو بدی تنها کار شما داشتن محبت نسلت به ایشون از سر لطف هستش نه از سر دلسوزی واگه یاد اوری کرد از قبلی فورا حسادتت قلمبه نشه ونگی چرا قبول کن که یه دوره از زندگیش بوده که نمیتونه از گذشته خودش پاکش کنه فقط میتونه با گذر زمان کمرنگ ترش کنه والبته با لطف محبت وخانمی شما دلخوش به اینده بشه ودیگه به گذشته فکر نکنه با ارزوی خوشبختی شما @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
اگر از خیانت همسر خود میترسید به دنبال ایجاد رابطه عاطفی محکم تر و عاشقانه تری با همسرتان باشید. نه اینکه فقط خود را لاغرتر کنید و یا سعی در زیباتر کردن چهره خود داشته باشید @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
✍ 📱چت کردن همیشه مقدمه خیانت نیست 👈🏻 برخی اوقات فقط پر کردن خلا عاطفیست به جای دعوا و مشاجره سعی کنید خلا عاطفی همدیگر را پرکنید کم کم وابستگی به چت کردن کاهش میابد @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
📌 📌 با تعجب گفت: - رفته بودم آب برای این زنه بیارم که موبایلم زنگ خورد و دیر شد، ببخشید! نصف آب داخل لیوان روی سینی ریخته شده بود و شیدا بی‌توجه به آن نگاهش را بین من و امیر تاب می‌داد. -حالشون خدا رو شکر خوب شد. نیازی به آب ندارن. بعد رو به من کرد و با لحن سردی گفت: -متاسفانه ساعت از پنج گذشته و من نمی‌تونم باهاتون بیام خرید. چندان هم مهم نیست هر چی خواستی بخر! بی‌توجه به چهره برافروخته من و نگاه برزخی شیدا، آستین پیراهن سفیدش را بالا داد و داخل اتاق شد و در را پشت سرش بست. با دیدن چشم‌های گرد سوری که داخل راهرو ایستاده بود و من را می‌پایید خنده‌ام گرفت. به سمتم دوید و سر تا پایم را برانداز کرد. ناگهان سیلی‌ای به گوشم زد که صدایش در تمام سالن طنین انداز شد. -چرا می‌زنی دیوانه؟ -ببینم تو سالمی؟ شناختت آره؟ ای سگ تو روحت که نقش هم نمی‌تونی بازی کنی! بیینم حالا نزد تو دهنت بعد بگه به ننه بابات میگم تو گفتی دختر نیستی؟ اصلا چرا با خنده از اون سالن بیرون اومدی؟! با لبخند چهره‌ی بهت زده‌اش را برانداز می‌کردم که با دو تا دستش توی صورتش زد و با حالت زاری گفت: -یا خدا...! نکنه بردنت اتاق خالی... جلوی دهانش راگرفتم و لبم را گزیدم. - بریم بیرون با هم صحبت کنیم، خب؟ هیچی نشد. خیلی هم خوش گذشت؛ اما نه از اون خوشی‌ها که توی ذهن منحرفت داری. از در دفتر خارج شدیم که همون حاج آقا جلویمان را گرفت و با لحن مقتدرانه‌ای رو به سوری گفت: -عروسی افتادیم یا نه دخترم؟ این دختر منشیه دل همه رو برده. البته این هم بگم زیاد دختر نجیبی نیست ولی همین که آقای فرهود استخدامش کرده یعنی یه ویژگی عالی داشته. حالا آقا داماد چند سالشه؟ -کاظم خان، می‌خوام راجع به ملیحه حرف بزنم. امروز صبح یکی تماس گرفت و... جفت پا وسط حرفش پریدم و وارد سالن شدم. -سلام آقاجون! سلام خان جونم...! خوبین؟ خوشین؟ ملیحه خوبه؟ یه خبر دارم براتون. بگم یا مامان می‌خوان صحبت کنند؟ البته اگه میشه بذارید من حرفم رو بزنم بعد شما بگید چون درمورد شایانه! هر دو سرا پا گوش شدند. آقاجون به پشتی قرمز تکیه داده بود و مادر رو به رویش دو زانو نشسته بود. کنار سینی‌ای که دو استکان خالی داخلش بود نشستم و لبم را تر کردم. -جونم براتون بگه، شایان زنگ زده به امیر، گفته به حاج‌آقا بگه براش کار پیدا کنه. پسره‌ی پررو فکر کرده حاج فرهود اینا آژانس کاریابی زدن. آقاجون چیزی بهش نگی مثل اون موقعی میشه که می‌گفت می‌خواد با ملیحه بازی کنه اما دنبال مقاصد شوم خودش بود ها! الان هم که بیست و پنج سالش شده دیگه بچه نیست که عمو بگه جوونی کرده، غلط کرده! بابا آبروی من پیش اون خونواده خورد و خاکشیر شد. می‌فهمید که؟ مادر بساط اخم و چشم غره‌هایش به پدر را باز کرد و با لحن پر از کینه‌ای گفت: -بچه تربیت نکردن که... پسره‌ی حیوون صفت فکر کرده آبرو بچه‌های من علف خرسه که به راحتی به بادشون بده؟ کاظم، به خدا اگه فردا پا نشی بری بزنی تو دهنش، نه من نه تو! سابقه نداشت مادر با آقاجون اینطور صحبت کند. پدر جا خورده و پریشان، دستی به پایین ریش‌های سفیدش کشید و زمزمه کنان گفت: -فاطمه خانم، شما خون خودتون رو کثیف نکنید! به اخوی اطلاع میدم تا پسرش رو جمع و جور کنه. ارغوان تو کجا بودی؟ اگه با امیر بیرون بودی چرا با ماشین سوری رفتی و اومدی؟! لبم را گاز گرفتم و با لحن لبریز از آرامشی گفتم با سوری رفتم دفتر امیر که کار داشت و ما هم برگشت خوردیم. میگم آقاجون شما برای سوری ماشین خریدید اما من رو حتی کلاس رانندگی نفرستادید. می‌خواستم اگه میشه فردا برم واسه ثبت نام... چینی میان پیشانی بلند اما چروکش انداخت و با غیظ گفت: -تو دیگه شوهر داری. برو از اون اجازه بگیر! بیچاره زن! تا وقتی خانه‌ی پدر است مطیع اوامر اوست و بعد از ازدواج، می‌شود کنیز شوهر! اصلا نمی‌دانم خدا وقتی ما را می‌آفرید، چرا در گوش جنس مذکر نخواند:«قوی بودن به زور بازو و تهدید جنس ضعیف‌تر نیست. به انسانیت و شعوره!» کاش پدرم همانند سایر پدرها بود و می‌دانست که آدم زنده وکیل وصی نمی‌خواهد. به خدا که نمی‌خواهد! خواستم بی‌خیال این حرف‌های صد من یه غاز شوم و به سمت اتاقم پا تند کنم که تلفن خانه زنگ خورد. مادر با دامن گل‌گلی‌اش که روی زمین کشیده می‌شد به سمت تلفن رفت. -الو! -سوری مادر تویی؟ -الهی قربونت برم! واستا الان میگم بیاد! از جایم بلند شدم و تلفن را از دست مادر گرفتم. @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
سوال710 سلام خسته نباشی .۲۶ سالمه شوهرم ۳۱ .۹ ساله ازدواج کردم.دو تا پسر ۸ ساله و ۱ ساله دارم .مشکلم اینه که شوهرم اعتیاد داره.۱ یا ۲ ماه ترک می کنه دوباره به طرفش کشیده میشه .به خدا خسته شدم .نمی دونم چکار باید بکنم .از زندگی سیر شدم.با خوانوادمم رودر وایسی ندارم .روم نمیشه بهشون بگم.چون اونا از اینکه زن بره قهر خوششون نمیاد.ترو خدا بگید من چکار کنم نه راه پیش دارم نه راه پس .دلم به حال بچه هام می سوزه .اولین بچه مو نا خواسته بود .دوی هم .شوهرم چند سال بود که ترک کرده بود مطمعا بودم یعنی فکر می کردم .دیگه سمت این چیزا نمیره .باردار شدم.از قبل اینکع بیاد خواستگاری اعتیاد داشته ما نمی دونستیم.خوانوادشم چیزی نگفتن.ما هم چون عمشون همسایمون بود تحقیق نکردیم.حالا دیگه گزشته خواستم بهتون بگم.الان ۹ ساله با اعتیاد شوهرم دارم می سوزم ومی سازم.دو ماه ترک دوماه اعتیاد داره.وضع مالی خوبی هم ندارم .کارش ازاده.خیلی خسته شدم.نمی تونم تا اخر این طور زندگی کنم.کمکم کنین چکار کنم. پاسخ ما👇 سرکارخانم مشاورخانواده باسلام ببین خواهر خوبم برای یه ازدواج موفق لازمه که همون اول تحقیقات لازم رو میبایست میداشتی وبه عمه وخاله دل خوش نمیکردی حالا که دیگه گذشته و وارد زندگی شدی ودوتا دسته گل داری که لطف الهی اند. وخواهش میکنم قدرشون رو بدون که هم امانت الهی هستند وهم چند صباحی مهمان تواند لطفا به گونه ای مهمانداری کن که بعد شرمنده نباشی ودچار عذاب وجدان نشی وپیش خدای خودت رو سپید که فرزندانت رو خوب تربیت کردی واز محبت مادرانه سرشار ،پس گناه پدر رو به پای بچه ها نذارید واما همسر،شما باید بدونی که ایشون مریض هستند ونیاز مند درمان ودر کنار آن تقویت اعتماد به نفس ایشون ،با بال و پر دادن وتوجه کردن، و وقتی که تر ک کردن در کنار مراقبت از ایشون باید شک رو کنار بذاری وهی بهش نگی رفتی بیرون چکار کردی ؟رفتی پیش دوستات؟دوباره رفتی سراغش؟و...‌این حرفها نباشه اگه براتون امکانش هست باید محل زندگی رو عوض کرد وسائلی که به یاد عمل میندازش ودوستانی که باهاش همراه بودن ومکانی که انجا مشغول میشده باید ترک شوند تا براش مرور خاطره نشه توی خونه غر، دعوا ،ومنت، وسرکوفت زدن ممنوع وفضای خانه سرشار از عشق ومحبت وسازش وهمدلی باید باشه تا چیزی برای ناراحتی، وبهانه وجود نداشته باشه اگه هنری داری که میتونی ازش کسب درامد کنی لطفا ازش استفاده کن مثل خیاطی قالی بافی وغیره، به این وسیله هم سرگرمی وهم کمک حال همسرت در کسب درامد، وهم اینکه اگه خدای ناکرده نشد به همسر دلخوش باشی خودت یه منبع درامد داشته باشی که خودت وفرزندانت رو حمایت کنی در کل یه پدر بیمار داشتن بهتر از فرزند طلاق بودن وبی کسی است. پس بمون وبساز به خاطر دلبندان خودت اگه ادم نگاهی متفاوت به زندگی وموضوع داشته باشه همه چیز رو میشه درست کرد همه اش بسته به حمایت تو ومحبت تو وطرز فکر تو است موفق باشی @onkinmosgavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
خدایا در اولین روز❄️ دی توشه دوستانم❄️ را پرکن از❄️ 30روز شادی❄️ 30روز آرامش❄️ 30روز موفقیت❄️ 30روز سلامتی❄️ 30روز بدون مشکل و❄️ 30روز پراز خیر و برکت❄️ @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺