eitaa logo
🏠 خانه مشاوره آنلاین
8.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
44 فایل
کانال خانه مشاوره آنلاین زیر نظر "بنیاد ملی مصونیت اجتماعی ردم" می باشد 《با بهترین مشاوره #تخصصی خانواده: ازدواج همسرداری تربیت کودک طلاق افسردگی و. 📩 هماهنگی وقت @Moshaver_teh 📞۰۹۳۵۱۵۰۶۳۷۴ رضایتمندی: https://eitaa.com/nnnnvvvv
مشاهده در ایتا
دانلود
روزتون سرشار از عشق قشنگترین چشمها بدرقه راهتان زیباترین لبخندها بر لبانتان بالاترین دستها نگهبانتان درود و صبح یکشنبه تون زیبا #خدا @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 🌸مهربــانــا بــرای قلب مجنونــم بخوان یک آیه از عشقت💕 ســـراسر ســوره ی مِهری💖 ڪہ نــازل گشتــه ای بــر دل💕 بـا توکل به اسم اعظمت روزمان☀️ را آغاز میکنیم🌸🍃 الهی به امید تو💕🙏💕 @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🔴 💠 استفاده از براي مردان روی هورمونهایی که از هیپوفیز دربدن پخش می‌شود تأثیر منفی می‌گذارد. 💠 می‌توان به کاهش ترشح و کمبود اسپرماتوزوئید، و در نتیجه شدن آنها اشاره کرد! @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🔴 💠 یک راه ورود به مرد، شکم او است. وقتی برای مردتان کیک یا غذای مورد را می‌پزید باعث می‌شود تا او احساس بودن کند. 💠 چون می‌داند شما به خاطر او این همه کشیده‌اید! 💠 مخصوصا اگر اعلام کنید که غذای مورد علاقه‌ات را پخته‌ام به می‌آید و محبوب می‌شوید. @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
سوال728 سلام گفته بودم که من 36واقام 34 سال دارند واینکه اقام دانشگاه میرند واز اینکه با خانم های دانشجو ازتباط دارند ناراحتم ودایم فکر میکنم که اونه رو میبینه وبا اونها صحبت میکنه گفته بودم وقتی اقام میره دانشگاه فکر و خیال من هم با او میره وشما گفته بودید که این فکر ها رو نکنم ووظایف همسریم رو خوب انجام بدم وسعی کنم که من هم درس بخوانم چکار کنم که دیگه سراغ گوشیشون نرم اخه گاهی واقعا دنبال چیزی میگردم توی گوشیشون س خواهش میکنم جوابم بدید از اینکه اقام توی دانشگاه با خانم ها صحبت کنه ناراحت میشم ولی دقیقا برعکس حال من یه کلاسی هست که سر گروهش خانمه استادشون گفته کلاس مجازی باشه ولی اون خان اصرار داره حضوری بشه و دائم با اقام یاتلفنی ویا پیامکی درارتباطه تا اقای من هم سعی کنه تا کلاس حضور ی بشه این منو خیلی ازار میده نمیدونم چکار کنم دلم میخواد به اون خانم پیام بدم وبگم که دست از سر شوهرم بر داره ولی میترسم بدتر بشه شما بگید چکار کنم به اقام بگم که ناراحتم ویا به روی خودم نیارم دیشب تا صبح خوابم نبرد از ناراحتی ممنونم از راهنماییتون کمکم کنید میشه راهنماییم کنید چکار کنم فکر وخیال دست از سرم بر نمیداره نیدونم با اون خانم کهدائم به اقام پیام میده و زنگ میزنه کهداقام کمکش کنه تا کلاسش تشکیل بشه چه کنم گروهشون هفت هشتا هستند ولی اون به اقای من پیام میده حس میکنم اقام به خاطر اینکه من دقیق همه چیز رو ندونم بهم راستش رو نمیگه به نظر شما با اقام صحبت کنم ؟؟یادمه اخرین باری که صحبت کردم با هم دعوا کردیم .اعصابم دیگه نمیکشه میخوام به اقام بگم که کاشکی تو اون کلاس نمیرفتی ولی میترسم تو رو خدا راهنماییم کنید من با این همه مشکلات که برام پیش میا خیلی خوشحالم که میتونم با شما صحبت کنم ازتون ممنونم اجرتون با خدااین بقیه الله یا بقیه الله الاعظم: بهم بگید چطوری این حساسیتم رو کم کنم گاهی وقت ها به خاطر اون حساسیتی که نسبت به خانم ها دارم که بهتون گفتم میرم سراغ گوشی اقا وتمام پیامهاش رو نگاها میکنم تا ببینم بازم پیامی از اون خانم ها ی هم کلاسشون هست اخه گاهی اونها درباره ی تشکیل شدن یا نشدن کلاس به اقام پیام میدن اگه پیامی ببینم خیلی ناراحت میشم مثلا چند روز پیش چند بار بهشون گفتم منو توی یه کلاس ثبت نام کنند ولی یادشون رفته بود تا اینکه جمعه وقتی دیدم یادشون رفته با ناراحتی گفتم اگه اون خانمهای دانشگاه بهت بگند براشون کلاس تشکیل بدی سریع میری حالا برا من یادت میره تو پرانتز بگم اخه چند تا از خانم ها از اقام درخواست کرده بودند که با استادشون صحبت کنه وبراشون کلاس تشکیل بده که اقام صحبت کرده بود چند بار بهم گفته که چقدر اون خانمها به این کلاس علاقه دارند م من میگم چرا خودشون نمیرند صحبت کنند وبا شما صحبت میکنند واقعا گیجم حالم بده نمییدونم چکار کنم گاهی توی گوشیشون میگردم دنبال پیام واقعا مسخره هست نه خواهش میکنم کمکم کنید پاسخ ما👇 سر‌ارخانم مشاورخانواده باسلام ببین خواهر خوبم قبلا هم بهت گفته بودم که ادم وقتی وظایفش رو خوب انجام بده دیگه جایی برای نگرانی نداره ادمی که سیره واشتهایی به غذانداره اگه بهترین سفره رو براش بندازی وبهترین غذارو با بهترین تزئنات جلوش بچینی دیگه دست و دلش برای این غذا واین سفره نمیلرزه چون سیره واشتها نداره در واقع میلی به غذا نداره امیدوارم درک کنی چی میگم شما وظیفه داری چشم ودل همسرت رو سیر کنی تا دیگه اشتها نداشته باشه با خلق خوش،روی خوش،ظاهری اراسته،بیانی نیکو،محبت لازم وبه جا زندگی مرتب ودستپختی نیکو ودر کنار ان همدل بودن همدل بودن یعنی اینکه هرگاه قرار چیزی بگی یا حرفی بزنی ویا خیالی درباره همسرت بکنی خودت رو جای او بذاری ببینی اگه اون به تو این حرف رو میزد یا این کار رو میکرد ویا این خیال رو میکرد توخوشت میومد یا نه خب اگه تو خوشت نیاد لابد اونم خوشش نمیاد واین همدلی باعث میشه که دیگه رفتار گفتار ویا خیال ناشایست نسبت به او نداشته باشی حالا با این اوصاف ایا تو دوست داری که همسرت نسبت بهت شک داشته باشه ویا محدودت کنه ویا گوشی تورو زیر و رو کنه،!؟مسلما دوست نداری وشاکی میشی پس لطفا این شکاکیت ووسواس فکری رو کنار بذار به خاطر خودت وشیرینی زندگیت، چون عاملی میشه برای تلخ کامی خودت وجلوی پیشرفت همسرت رو میگیره ویا نهایتا خودت از چشم همسرت میافتی پس تمومش کن حتما دنبال درمان این وسواس فکری خودت باش لطفا از سردیجات دوری کن چون طبع ومزاج شما سودایی یعنی سرد وخشک شده وباید خوراکیهایی با طبع گرم وتر مصرف کنی تا حال روحی خوبی پیدا کنی قبلا هم گقتم حتما برای خودت سرگرمی وفعالیت اجتماعی درست کن تا دیگه به این چیزها فکر نکنی لزوما اینطور نیست که اگه کسی با کسی حرف زد حتما به منظوری حرف زده مگه طرف بیکاره اخه لطفا این طرز فکر رو عوض کنی انسان موجودی دارای قوه عاقله ووجدان واعتقاد هست وراحت
دست به گناه نمیزنه پس سعی کن به کسی تهمت نزنی چون گناه محض هستش طبق روایت بدترین خصلت برای زن غیرت داشتن نسبت به مردش هست که بهترین صفت برای مرد هستش پس هشدار وخوشبختی خودت رو بر باد نده @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
📌 📌 مختاری! لب و لوچه‌ام آویزان می‌شود. - با بابات حرف زدی؟ چی گفت؟ حتما گفته بزن بر دهان این دخترک جلف و قیدش را برای همیشه بزن تک پسر من... نکند فکر کردی ما با این بی‌اصالت ها وصلت می‌کنیم؟ خاک بر آن سرت پسر حاجی! قهقهه‌ای سر داد و تسبیح نقره‌ای آویزان شده بر گردنش را به من داد. - یهویی دلم خواست بدمش به تو. می‌دونی که چقدر برام عزیزه، درست مثل تو. چشم‌هایم را باز کردم. کافه همان بود اما رو به روی من کس دیگری نشسته بود. - حواست کجاست لیلی؟ می‌خوای بعدا صحبت کنیم؟ به تکان دادن سر اکتفا کردم و فنجان را لب دهانم گذاشتم. - کس دل نمی‌دهد به حبیبی که بی‌وفاست! اول حبیب من به خدا بی وفا نبود. - فاز شاعری برداشتی دانشجوی انصرافی و حالا کافه چی گل سرخ؟ - در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت ز گرد راه برون آ که پیر دست به دیوار به اشک و آه یتیمان دویده بر سر راهت چشم‌های خاکستریش را در حدقه چرخاند و با پوزخند در دلش گفت " دیوانه است او" - مهران! - جانم؟ - بدم میاد پشت بند اسمم، جان بیاری. دیگه تکرار نشه! کیف قرمزم را برداشتم و از کافه بیرون زدم. پاشنه بلندهای قرمز روی اعصابم می‌دویدند و من خیابان‌ها را متر می‌کردم. کافه گل سرخ با آن متنی که جلوی در ورودیش با خط تحریری نوشته شده بود" تنها عشق است که می‌ماند. نوشیدنی‌های گل سرخ، عشقتان را مستحکم‌تر می‌کند" پاتوق بعد از دانشگاه ما بود. دستی به زیر چشم‌هایم کشیدم. تر بود و سیاه! دوباره اشک، ریمل‌های نازنینم را پخش و پلا کرده بود. "ارغوان" باد ملایمی از پنجره وارد اتاق می‌شد. اشک‌هایم را پس می‌زدم اما دوباره فوران می‌کرد. دختر نازک نارنجی! تازه آنقدر پررو هم هست که می‌خواست مانند لیلی شود. اصلا گور پدر لیلی! دیوانه به پدرش چه که دخترش افسونگر است؟ در افکارم غرق بودم که کسی در اتاقم را کوبید. - می‌تونم بیام داخل؟ بیاید داخل؟ امیر؟ مگر دیوانه هستم که راهش بدهم مردک دروغگو را! از دهانم پرید: - بفرمایید داخل! یعنی خاک بر سرت کنند که حتی نمی‌توانی حرف خودت را به کرسی بنشانی! دختره‌ی ابله، تو باید بروی رمان ابله را از بر کنی. نه چرا ابله برو بی‌شعوری را بخوان بلکه درست شوی و کمی فکر کنی! امیر ریش‌هایش را اصلاح کرده بود. چهره‌اش کاملا متفاوت بود مخصوصا با آن لبخند مصنوعی! روی تختم نشست. حلقه مزاحمی از موهای کم پشت و بلندم را دور گوشم فرستادم. - فکر کنم دیگه حرفی نمونده باشه آقای فرهود چشم‌های روشنش برق زد. نور آفتاب مماس شده بود با آن چشم‌های بهشتی‌اش که زیر ابروان پر پشتش دل می‌بردند. - کی گفته؟ دهانم را اندکی کج کردم. - لیلی خانمتون گفته! پیشانیش پر چین شد انگار چیزی قلبش را به بازی گرفته بود که به خود می‌پیچید و رنگ و رویش به زردی مبدل شد. - نمی‌شناسمش! اگه بازم این حرف رو زد بگیر بکوبون تو دهنش. ابروهایم اتوماتیک بالا رفتند. لیلی را بزنم؟ من دهان عشقش را خونی کنم؟ - آقا امیر، نگید که من رو قبول کردید به خاطر خودم چون باورم نمیشه. من رو پسر عموی زشت و بد خلقم شایان هم رغبت نمی‌کرد ببینه چه برسه به پسری مثل شما. من دختر بچه ضعیف و نازنازی‌ای هستم. تا کسی بهم بگه بالا چشمت مژه است می‌زنم زیر گریه. خندید! از همان خنده‌هایی که تا به حال روی لبش ندیده بودم، نمی‌دانم شاید هم دیده بودم. - معمولا میگن بالا چشمت ابرو، خانوم کوچولو، نه مژه! @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
در این عصر زیبا🍦 برایتان رویاهایی آرزو میکنم🍰 تمام نشدنی🍦 و آرزوهایی پرشور🍰 که ازمیانشان چندتایی برآورده شود🍦 برایتان آرزو میکنم که فراموش کنید🙏 هرچه غم و اندوه است😊 برایتان شوق آرزو میکنم🙏 آرامش آرزو میکنم😍 @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺 عصرتون دلپذیر 🍦
🔴 💠 زمانی که شریک زندگی‌تان مرتکب می‌شود، نباید آن را تبدیل به یا دعوا کنید. 💠 گاه کلماتی که در این شرایط به زبان می‌آورید، تاثیری دارند. 💠 به عنوان مثال بگویید: «تو در هر شرایطی برای من » 💠 با این جملات در واقع به او ثابت کنید که «با وجود تمام که کرده‌ای، من هنوز هم دارم»     @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 زن که کُلفَت و نوکرت نیست .... 🔴 #آیت‌الله_مجتهدی @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
👂گوش دهید،‌ واقعاً گوش دهید درحین گوش دادن به حرف فرزندان جملاتی به زبان بیاورید و نهایت توجه تان را به صحبت های او نشان دهید ... مانند: ⇐ وای چه جالب ⇐ من اصلاً نمی دانستم ⇐ بیشتر در این مورد توضیح بده @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
سوال729 من ۳۰ سالمه شوهرم۳۲ سالشونه.الحمدلله زندگی خوبی داریم به لطف خدا یه پسر۵ساله هم داریم.اما یه‌ مسئله ای منو آزار میده شوهرم خیلی از زیبایی میگه . قیافه ی من معمولیه اما شوهرم میگه من زیبایی خیلی خیلی برام اهمیت داره.گاهی اوقات به چیزایی توی چهره ام ایراد میگیره خیلی میگه یبار دیگه بهش گفتم تو که اینقدر برات زیبایی مهمه چرا همون اول که میخواستی انتخاب کنی دقت کنی؟ گفتن که من برام پیشنهادهای دیگه هم پیش اومد که بد بودن اما نجابت تو رانداشتن و حالا خداروشکر میکنم که ازبابت تو خیالم راحت.خیلی غیریتیه روی حجاب وحیا ومن این کارشو خیلی دوست دارم چون هردو تاحدی مذهبی هستیم .اما این خیلی منو رنج میده که میفهمم ازقیافم راضی نیست و گاهی اوقات بهش فکر میکنم که بالاخره اون یک مرده وتوی خیابون اززنهای زیبای بی حیا پره.مرد هم که نمیتونه اصلا نگاه نکنه بالاخره نگاش می افته و دلش میره و این میشه که شاید منو بازنهای دیگه مقایسه کنه ۷سال.ازدواج کردین و به طور سنتی آشنا شدیم ازطرف دوست مشترک خانم دوست من آقا دوست شوهرم وقتی خانمی را آرایش کرده و زیبا میبینند واکنش خاصی درظاهر ندارن اتفاقا خیلی میگن زنها نباید اینطور بیان بیرون و نگاه خیره بهشون ندارند از لحاظ ظاهری با هنسرم بد نیستیم تفاوت چندانی نداریم .و ایشون میگن من به خودم نمی رسم وگرنه بد نیستم. البته ببخشید به سایز سینه هامم ایراد میگیرن و میگن بزرگه وبه اندامت نمیاد لطفا بگین طرز برخورد درست و راهکار اصلی درین مواقع چی هست؟ پاسخ ما👇 سرکارخانم مشاور خانواده باسلام خواهر خوبم خداوند همه بنده هاش رو زیبا افریده ونمیشه گفت که فلانی زشته چون این نظر منه وشاید کسی دیگه ای باشه که بگه چقدر زیباست چون زیبایی تعریف خاصی نداره وسلیقه ای هستش وهر کس از دیدگاه خودش ویا فرهنگ خودش این زیبایی رو تعریف میکنه معمولا زیبایی از جمله چیز هایی هست که فقط اون اوایل زندگی میتونه جذاب باشه ویا مهم باشه وبعد کم رنگ وقیافه طرف برای ادم عادی میشه واون چیزی که مهمه همون نجابت پاکی وزیبایی درونی افراد هستش البته یه خانم باید همیشه ظاهرش اراسته ودلنشین باشه البته درون منزل وفقط برای همسر خودش نه بیرون که به ضرر خودش ودیگران بشه چون عاملی میشه برای تنوع طلبی وچشم چرانی مردها واز هم پاشیدن زندگی دیگران واسیب به زنان جامعه پس ارایش مخصوص داخل خانه برای همسر خودت ووظیفه زن هستش همانطور که لوازم ارایش جزء نفقه زن هستش شما باید به نظافت خودت اراستگی خودت وخوش بو بودن خودت برسی ژولیده نباشی بوی غذا ندی قبل رسیدن اقا دوش بگیری عطر بزنی یه ارایش بسیار ملایم داشته باشی (چون اقایون صورت طبیعی زن رو بیشتر دوست دارند) زیباترین وجذابترین لباست رو توی خونه بپوشی (البته اگه فرزند داری با رعایت حیای پوشش ورفتار) وبارسیدن ایشون لبخند بر لب به استقبال بری دیده بوسی کنی وبه اغوش بکشی خوش امد بگی وبعد هم پذیرایی داشته باشی وحرف اضافه مثل گلگی و ....نباشه درواقع زن با محبت وسیاست ورفتار درستش دلنشین میشه نه با ارایش غلیظ وزیبایی صورت پس مراقب این قبیل چیزها باش البته در کنارش اعتماد به نفست رو هم بالا ببر ورزش کن مراقب اندامت باش وهمیشه به روز باش یعنی همه جوره رشد وپیشرفت داشته با ش در کل نجابت شما وایمان شما به دنیایی میارزه کمی هم سیاست زنانه چاشنی ان کن وبا توکل بر خدا پیش برو ونگران نباش موفق باشی @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺