eitaa logo
🏠 خانه مشاوره آنلاین
8.6هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
44 فایل
کانال خانه مشاوره آنلاین زیر نظر "بنیاد ملی مصونیت اجتماعی ردم" می باشد 《با بهترین مشاوره #تخصصی خانواده: ازدواج همسرداری تربیت کودک طلاق افسردگی و. 📩 هماهنگی وقت @Moshaver_teh 📞۰۹۳۵۱۵۰۶۳۷۴ رضایتمندی: https://eitaa.com/nnnnvvvv
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 📌 می‌شد راحت کنار سوری و مادرش ماند. - ارغوان جان، از هیچی نترس! اون هم کاری نمی‌تونه کنه مگه شهر بی‌قانونه؟ که البته هست! شهین خانم با هیکل چاق و قد متوسطش تلفن بی‌سیم را برداشت و به سمت تک اتاق خانه رفت. - چی شد که ماشین رو دزدیدن؟! چطور کلید رو روش جا گذاشته بودی؟ کله‌اش را خاراند. - امروز صبح فهمیدم که تو از خونه بدون اطلاع خاله زدی بیرون! تعقیبت کردم و تهش رسیدم به همون پارکی که رفتی توش. بیخیال ماشین شدم و اومدم ببینم که اون پسره کیوون ننه مرده بلایی سرت نیاره! حواسم پی تو بود که دیدم خیابون خالیه و ماشین نیست. حالا من بدو... سگ یه دختره بدو! دیگه قید ماشین رو زدم و از ترس اینکه اون سگ بی‌چشم و رو پاچه‌هام رو ندره تا سر کوچه دویدم! نمی‌دونم سگ رو کی انداخته بود به جون من. بی‌صاحاب رو دختره نمیومد بگیره ک... یهو ساکت شد و هاج و واج من را نگاه کرد. - میگم ارغوان، دختره که سگ داشت چقدر شبیه تو بود... اَ که هی! نکنه همون لیلی باشه؟! لیلی در آن پارک! بی‌شک این هم از توهمات سوری بود. بی‌قید نگاهی خیره به چشم‌های خمار شده‌اش انداختم چرت نگو سوری! از مامانت بپرس می‌تونم بمونم یا نه؟ سوری ادای من را درآورد و با صدایی مسخره گفت: - چرت نگو سوری، از مامانت بپرس... هوی ننه، ننه‌اش اجازه داد بمونه یا نه؟! طوری ننه می‌گفت انگار مادر چهل و پنج ساله‌اش خیلی پیر است! صدای جوان و بشاش خاله شهین، در گوشم نواخته شد: - آره... می‌تونه بمونه. سوری من باید برم هتل تا پنج یا شش صبح هم نمیام چون مراسمه... مراقب ارغوان باش! آرام و طوری که مادرش نشنود، گفت: - یه طوری میگه برم هتل انگار رئیس اونجاست! - میگم سوری، تو که همه جا آشنا داری می‌تونی آدرسی، تلفنی از لیلی برام پیدا کنی؟ چند بار پلک زد. با زبان لبش را تر کرد. - عرضم به حضور منحوست که اگه می‌شد راحت پیداش کرد تا الان مجنون پیداش کرده بود! تو هم نمی‌خواد دنبالش بگردی ولی اگه خیلی اصرار داری به ممد شوفر میگم ببینم کاری می‌تونه برات کنه یا نه پوزخند مسخره‌ای تحویلش دادم و با همان لحن آزار دهنده و آرام خودم گفتم: - جون مادرت یه کاری برام بکن! می‌خوام ببینمش. پوفی کشید و پاهایش را روی میز شیشه ای جلوی مبل گذاشت و با پرستیژ خاصی موبایلش را از روی میز برداشت و شروع به شماره گرفتن کرد. - تا این جواب نداده، بگو ببینم با این خانوم لیلی چی کار داری و اصلا فامیلی، اسم پدری، اسم شوهری(!) چیزی ازش داری؟ پشت نامه، نام فرستنده را زده بود" لیلی گلدره‌ای" - آره فامیلیش رو بلدم. گلدره‌ای؛ می‌خوام که... تا آمدم حرفم را ادامه بدهم شروع به صحبت کرد. - الو... سلام. خوبی ممد؟ قرض از مزاحمتت... نه برای اون قضیه نیست. می‌خوام یکی رو برام پیدا کنی! عکس و فامیل و اسمش رو فقط بلدم هیچی از آدرس محل زندگیش نمی‌دونم. جون مامان شهینم که عمه‌ی مادرته یه کاری برامون کن. دمت گرم پس منتظر می‌مونم! عجله؟ نه بابا عجله نداریم. انشالله کلی مسافر خنگ و ساده به پستت بخورند تا می‌تونی کرایه اضافه بگیری! چشمکی نثار من کرد و انگشت بزرگ پایش را که از جوراب سوراخش بیرون زده بود خاراند حله... البته به این زودیا نمی‌تونه پیداش کنه ها! فعلا باس عکس تو و اسم و فامیل لیلی رو بهش بدم تا ببینیم خدا چی می‌خواد. حالا می‌تونی بگی فازت از پیدا کردن این یارو چیه؟! سرم را میان بازوانم گرفتم. - می‌خوام ببینم اون چی داره که من ندارم! می‌خوام جام رو باهاش عوض کنم! اون بشه ارغوان و من لیلی. فقط برای چند روز... متعجب نگاهش را به تمام اجزای صورت من انداخت و زمانی که از جدی بودنم مطمئن شد با خشم ضربه‌ای نثار ران پایم کرد! - تو خیلی غلط می‌کنی. بعدم لیلی کجا تو کجا! وای فکر کن لیلی صداش با تو فرق کنه اونوقت لو میری... حالا اون هیچی! مگه فیلم خواهران غریبه که با هم عوض بشید و بقیه از نظر آی کیو صفر باشن و نفهمند! آبجی این دفعه رو اشتباه زدی چون واقعیت اون چیزی نیست که تو تصور می‌کنی و پدر مادرت و حتی امیر گوشاشون مخملی نیست که فرق تو و اون رو نفهمند! حالا اینا هیچی! لیلی مگه احمقه بیاد جاش رو با تو عوض کنه؟ اینم هیچی! اومدیم و لیلی تا سال دیگه پیدا نشد تو چه غلطی می‌کنی؟ اینم می‌گیم یه کاری می‌کنیش! عزیزم٬ کیوون رو چطوری دک می‌کنی؟ اصلا من میگم به پدر مادرت بگو امیر اینطوریه و خودت رو خلاص کن! بعد هم به کیوون بگو بیاد خواستگاری و خلاص! مگر اینکه ته قلبت نخوای با کیوون ازدواج کنی که اگه این باشه باید بیشتر فکر کنم! شاید.... @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺