#سوال447
من دوسال هست ازدواج کردم و یک فرزند 9ماهه دارم ...همسرم از نظر عاطفی به من محبت نمی کنه هرچی من محبت میکنم تا یاد بگیره ولی اون سرد برخورد میکنه توروخدا خیلی دلم میشکنه کمکم کنید🙏
همسرم 23 سالشونه،مستقل زندگی میکنیم بله ...از اول اینطور بودن چون طرز زندگی خانوادشون اینطور هست و میگه من سرد مزاجم و نمی تونم
ایشون خیلی کم میان طرف بیش تر من میرم و اصرار میکنم
هزار دفعه بهشون گفتم ک نیاز ب توجه و محبت ایشان دارم ...میگه درست میشم یک روز خوبیم فردا دوباره سرد و بدون عاطفه
،تا بحال ب پزشک یا مشاوره مراجعه نکردیم چون ایشون قبول نمیکنند
من همسرم رابطه کلامی خیلی ضعیف و از نظر جنسی سرد مزاج شدید و زود انزال هستن و خیلی کم من ارضا میشم
مثلا الان از هم دور هستیم ایشون تبلیغ هستن و من خونه پدرم در طی روز من زنگ میزنم و پیام میدم و ایشون هر موقع دوست داشته باشن و حوصله داشته باشن جوابم رو میدن
لطفا راهنمایی ام کنید
پاسخ ما👇
سرکارخانم #شمس مشاورخانواده
سلام بانو
باتوجه به گفته های خودتون ایشون چون در یک خانواده سرد پرورش یافته به صورت اکتسابی این سردی رفتار رو اموخته وبه گونه دیگر رو نمیتونه رفتار کنه مگه اینکه تحت اموزش وآگاهی بخشی قرار بگیره شما به عنوان خانم خونه باید اینقدر جذابیت در خودت به وجود بیاری که باعث جذب وتحریک این اقا شده وخودش پیش قدم شود با پوشیدن لباسهای محرک ارایش جذاب رنگهای محرک رفتارهای محرک وحتی بیان کلمات محرک داشته باشی خلاصه اینکه بایدشیوه صحیح لوندی ودلبری رو بلد باشی در کل خانم باید برای همسر ش جذاب ودلبر باشه واونو تشنه خودش بکند
احتمالا ایشون دچار اختلالات جنسی هستند وشاید هم از لحاظ روحی وروانی مشکل دارند لازمه حتما به سکس تراپ ومشاور جنسی مراجعه کنید به صورت دونفری وتحت درمان زوج درمانی قرار بگیرید برای درمان زود انزالی میتونه از روش استارت استاپ استفاده کنید
ویاروش تنش زدایی ویا تکنیک تامل زدایی حتما باید قبل رابطه دخولی از معاشقه وملاعبه وماساژ ودست ورزی استفاده کنید تا کاملا تحریک شده وبه اوج برسید بعد دخول انجام شود تا نگران انزال زودرس نباشه وبا هم ارگاسم رو تجربه کنید گاهی خوبه با معاشقه ودست ورزی هم رو به ارگاسم برسونید ودخولی در کار نباشه تا استرس وترس همسرت از زود انزالی ریخته شود وبه ارامش برسه لطفا در رابطه همسری سرکوفت نزنی وتحقیرش نکتی وغرنزنی بلکه همراهش باشی تا مشکلش حل بشه وبه جای شونه خالی کردن وخسته شدن خودت به محیط زندگیت گرما ببخش معمولا اقایون درون گرا وکم حرف هستند وبرعکس خانمها برون گرا وپرحرف تا به زندگی شور بدن ورابطه هارو گرم کنند پس به جای عجز به زندگیت شور بده
مراجعه به مشاور متعهد فراموش نشه توصیه دیگه اینکه هیچ گاه وتحت هیچ شرایطی رختخوابت رو ازاقا جدا نکنی وحتما کنارش بخواب تا بتونی جذبش کنی واگه دخواست رابطه داد هرگز بهش نه نکی تا مشکلش برطرف بشه ونشاط به زندگیت برگرده این دور بودن ها خوب نیست واینکه کار خوبی میکنی که سراغش رو میگیری به شرطی که سرشار از محبت وعشق باشی نه سرد وبا منت
موفق باشی
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
عواطف انسان كه ارگانهاي بدن را ضعيف ميكند :👇
۱ _ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ : ﮐﺒﺪ ﺭﺍ ﺿﻌﯿﻒ ﻣﯿﮑﻨﺪ .
۲ _ ﻏﻢ ﻭ ﻏﺼﻪ : ﺷﺸﻬﺎ ﺭﺍ ﺿﻌﯿﻒ ﻣﯿﮑﻨﺪ .
۳ _ ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ : ﻣﻌﺪﻩ ﺭﺍ ﺿﻌﯿﻒ ﻣﯿﮑﻨﺪ .
۴ _ ﺍﺳﺘﺮﺱ : ﻗﻠﺐ ﻭﻣﻐﺰ ﺭﺍ ﺿﻌﯿﻒ ﻣﯿﮑﻨﺪ .
۵ _ ﺗﺮﺱ : ﺑﺎﻋﺚ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﮐﻠﯿﻪ ﻫﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻋﻮﺍﻃﻒ ﻣﻨﻔﯽ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪﺑﺎﻋﺚ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺷﻤﺎ ﮔﺮﺩﺩ،ﭘﺲ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩ ﺑﺎﺷﯿﺪ،ﺧﻮﺏ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﯿﺪ،ﺧﻮﺏ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﻨﯿﺪ ...ﺧﻮﺏ ﻋﻤﻞ ﮐﻨﯿﺪ
ﺷﺎﺩ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﻭ ﺩﺭﻫﻤﻪ ﺣﺎﻝ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﯿﺪ
ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ کنید
#کانال_مشاوره_آنلاین
@onlinmoshavereh
#بوسیدن
💞مواقعی که باید همسرتان را ببوسید
همسرتون رو ببوسید
حتما ً قبـل ِ خواب ببـوسیـدش
حتی اگه با هم دعـوای ِ بـدی کرده باشیـد.
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
📌
#به_همین_سادگی
#رمان عاشقانه مذهبی
#پارت۸
هفتهی بعد شدم خانوم امیرعلی، درست تو شبی که فرق داشت با همهی رویاهای من. همون شبی که دلم زمزمه عاشقانه میخواست؛ اما فقط حرف از پشیمونی و اشتباه نصیبم شده بود و به جای تجربهی یه آغوش گرم، یه اخم همیشگی روی پیشونی سهمم بود؛ ولی باز هم ارزید، به داشتن مرد رویاهام ارزید. من اونشب بین گریههای نیمه شبم هر چی فکر کردم، نرسیدم به اینکه چرا امیرعلی حرف از پشیمونی من میزنه وقتی چیزی برای پشیمون شدن نبود! من با خودم فکر کردم شاید نفرت باشه؛ اما نه، اون هم نبود، امیرعلی فقط فراری بود از همهی پیوندها و خودش گفته بود؛ ولی نگفت چرا! با صدای بلند باز شدن در اتاق، از خاطرهها به بیرون پرتاب شدم و گیج به عطیه نگاه کردم که طلبکار و دست به سینه نگاهم میکرد. نم اشک توی چشمهام رو گرفتم. یه امشب رو دلم جواب پس دادن نمیخواد. -چیزی شده؟ یه تای ابروش رفت بالا رفت. -تمام خونه رو دنبالت گشتم، تازه میگه چیزی شده؟ لبخند محوی زدم که سوال بارون نشم و خداروشکر عطیه پاپی من نشد
پاشو بریم که شوهر جونت امر کرده هر خانومی که میخواد نذری رو هم بزنه همین الان بیاد که بیشتر آقاها رفتن استراحت و خلوته. قلبم تیر کشید، امسال وسط هم زدن دیگ نذری باید چه آرزویی میکردم؟! حالا که امسال آرزوی هر سالهم کنارم بود ولی باز هم انگار نبود. باشهای گفتم و همراه عطیه بیرون اومدم و به این فکر کردم که امسال باید قلب امیرعلی رو آرزو کنم که با قلبم راه بیاد. برای یک ثانیه نفسم رفت، نکنه امشب امیرعلی آرزویی بکنه درست برعکس آرزو و حاجت من! سرم رو بلند کردم رو به آسمونی که سقف همیشگی حیاط بود.«خدایا نکنه دعای امیرعلی بگیره، میدونم بهتر از منه و تو بیشتر دوستش داری؛ ولی میشه این یه بار من؟ یعنی این بار هم من و حاجتهای امیرعلی خواستنم.» -بیا دیگه محیا! داری استخاره میگیری؟ نگاه از آسمون ابری گرفتم، امشب آسمون هم حال دلش خوب نبود و حق هم داشت.
سمت عطیه رفتم و اون کفگیر بزرگ چوبی رو به دستم داد و من به زحمت تکونش دادم. باز هم دعا کردم و دعا. با همه تغییری که تو نسبتمون پیش اومده بود؛ ولی هنوز هم انگار باید میخواستمش. یه قطرهی یخ زده، با یه سقوط آزاد روی صورتم نشست. نگاهم رفت سمت آسمونی که بغضش ترکیده بود و اولین چکهی احساساتش هدیهی من شده بود. انگار امشب شب ا بود و من توی آسمون سیاه، اون روز رو شفاف میدیدم. همون روزی که توی حیاط خونهی عمه یه قطره بارون نشست روی صورتم و امیرعلی حرفم رو باور نکرد که میگفتم داره بارون میاد و میگفت وسط حرف زدن حواسم نبوده و آب دهن خودم پریده روی صورتم؛ ولی این جور نبود و واقعا بارون بود. این خاطره خاص نبود، حتی اگه واسه کسی تعریف میکردم شاید ساعتها بهم میخندید؛ ولی من با فکر همین خاطرهها بزرگ شده بودم و هر وقت از آسمون یه ریزه از قطرههاش رو هدیه میگرفتم؛ بیشک یاد امیرعلی میافتادم و با خودم میگفتم امروز هم واقعا قراره بارون بباره.
چهارمین قطرهی سرد بارون با اشک داغم یکی شد و افتاد روی دستم که بیحواس کفگیر چوبی رو میچرخوند و دلم باز دیدن امیرعلی رو میخواست که دیگه مال خودم بود. فقط کمی گردنم رو چرخوندم برای دیدنش، نگاهش گره محکمی به نگاهم خورد؛ اما اون نگاه خاص زود دزدیده شد، پس امیرعلی هم بلد بود بدون فهمیدنم، نگاهم کنه. حالا وقت حاجت خواستن بود، پای دیگ نذری شب عاشورا، زیر بارون و با قلبی که پر از عشق امیر علی بود. خدایا میشه دلش با دلم بشه؟
ادامه دارد....
@onlonmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🔴سوال448
سلام خانم پارسا خوب هستین مرسی از کمک هاتون راستش من میخواستم تو یه زمینه دیگه باهاتون مشورت کنم
میخوام یکم زهنمو اروم کنمو درس بخونم به نظرتون میتونم تو زندگی مشترک درس هم بخونم.
🔵پاسخ ما👇
سرکارخانم #پارسا مشاور خانواده
سلام
بله ،با یه برنامه ریزی صحیح که همه جوانب زندگیتونو در بر بگیره هم میشه به زندگی و کارتون برسید و هم اینکه درستونو ادامه بدید
اتفاقا مدتی که آدم درس وفضای آموزشی رو کنار میذاره احساس دلمردگی میکنه، خیلی خوبه که انسان همیشه تو این فضاها باشه چون هر علمی و حتی میشه گفت بخشی از اخلاقیات هم به مرور که تقویت و تکمیل نشن به فراموشی سپرده میشن.
ولی شما که متاهلید اولویت اولتون زندگیتون باشه بعدش درس اینطور نباشه که درس خوندنتون باعث کم گذاشتن تو زندگی باشه چون درس خوندن یه فضیلتِ اضافه ی بر زندگیه، اصل زندگیتونه که چیزی براش کم نذارید.
@onlinmoshavereh
🌺☘🌺☘🌺☘🌺
جمعہ يعنے زانوے غم دربغل🙏😔
برسر سجاده هاے العجل🙏
جمعہ يعنے اشڪ هاے انتظار🙏
جمعہ يعنے شڪوه ازهجران يار🙏
جمعہ يعنےآه الغوث الامان 🙏
درفراق مهدی صاحب زمان💚
أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🙏
@onlinmoshavereh
#آدینه_تون_مهدوی مهدوی💚
سوال449
مشکل من مربوط به کارم هستش هفت سال سرکار میرم به خاطر شغل شوهرم مجبورشدم انتقالی بگیرم برم استان سیستان وبلوچستان چند سال که اونجا بودیم شوهرم انتقالی گرفت واومد شهر دیگه ای من انتقال نمیدن الانم شوهرم میگه باید استعفا بدی دوسال هست که رفت امد میکرد میرفتم اونجا سرکار امسال دیگه نمیدونم چیکار کنم کارم دولتی هستش
پاسخ ما👇
سرکارخانم #شمس مشاورخانواده
باسلام
تاجایی که من میدونم انتقال خانم بسته به انتقال اقا هست وباید انتقال بدن چون وابسته به همسر هستش اما این اقای محترم میبایست اول به فکر انتقال همسرش میبود بعد خودش مگه اینکه مخالف با سر کار رفتن شما بوده باشه واینجوری بخواد جلوگیری کنه در کل شما بازم تلاشت رو بکن میتونی از نماینده مجلس در اونجا کمک بگیری اما در کل خب زندگی مهمتره اگه نیاز مالی ندارید اقا وظیفه داره که نفقه شمارو بپردازه میتونی نری در کل دولت برای اینکونه موارد راهکار داره حتما ولی خب تصمیم گیرنده نهایی خودتی که تصمیم میگیری که بمونی وکاررو ازدست ندی با تحمل سختی ویا بیخیال کاربشی وبه زندگیت برسی
باارزوی توفیق
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺