eitaa logo
المصيبة الراتبة | مقتل شناسی
5.9هزار دنبال‌کننده
469 عکس
310 ویدیو
45 فایل
🚩 اَلسَّلَامُ عَلَيكَ يَا صَاحِبَ المُصِيبَةِ الرَّاتِبَةِ 🚩 📎 پایگاه علمی - پژوهشی #مقتل و #مقتل_شناسی 📎 اِحیاء تراث شیعی و نسخ خطی 📌 ارتباط با ادمین: 🆔 @mosibatoratebah_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت عباس ۱۴۰۲.mp3
زمان: حجم: 3.52M
🎧 حضرت صلوات‌الله علیه 🔻 حجةالاسلام محسن حنیفی 🔻 محرم‌الحرام ۱۴۴۵ 🆔 @mosibatoratebah
🥀 | امام حسین علیه‌السلام 🥀 قامتت را چو قضا بهر شهادت آراست با قضا گفت مشيت که قيامت برخاست راستي شور قيامت، ز قيامت خبري است بنگرد زاهد کج بين، اگر از ديده ي راست خلق در ظل خودي محو و تو در نور خدا ماسوا در چه مقيمند و مقام تو کجاست؟ زنده در قبر دل ما، بدن کشته ي توست جان مايي و تو را قبر حقيقت، دل ماست دشمنت کشت ولي نور تو خاموش نشد آري آن جلوه که فاني نشود نور خداست بيرق سلطنت افتاد کيان را ز کيان سلطنت، سلطنت توست که پاينده لواست نه بقا کرد ستمگر، نه به جا ماند ستم ظالم از دست شد و پايه ي مظلوم به جاست زنده را زنده نخوانند که مرگ از پي اوست بل که زنده ست شهيدي که حياتش ز قفاست دولت آن يافت که در پاي تو سر داد ولي اين قبا، راست نه بر قامت هر بي سر و پاست تو در اول سر و جان باختي اندر ره عشق تا بدانند خلايق که فنا شرط بقاست تا ندا کرد ولاي تو در اقليم الست بهر لبيک ندايت دو جهان پر ز صداست رفت بر عرشه ي ني تا سرت، اي عرش خدا کرسي و لوح و قلم، بهر عزاي تو به پاست پايمالي ز عبوديت و من در عجبم که بدين حال، هنوزت سر تسليم و رضاست ▫️فواد کرمانی 🆔 @mosibatoratebah ▫️ ▫️ ▫️ ▫️ ▫️
🔻 قسمتی کوتاه از مقتل صلوات‌الله علیه 🔻 🥀 زمانی که حضرت عباس علیه‌السلام از اسب واژگون گردید، آهی کشید و فرمود: وا اخاه... 🥀 از طرف دیگر صدای حضرت بلند شد که: وا عباساه... 🥀 پس حضرت تا خود را به بدن عباس علیه‌السلام رسانید، آن قامت رشید را به خاک و خون کشیده دید، پس از دل ناله برآورد که: آه... الان ان کسر ظهری و قلت حیلتی... 🥀 پس حضرت خم شد تا بدن مجروح عباس علیه‌السلام را به سوی خیام ببرد. عباس علیه‌السلام چشم گشود، برادر را بالای سر دید، عرض کرد: چه اراده‌ای داری؟! 🥀 حضرت فرمود: می‌خواهم به خیمه‌ات ببرم... 🥀 عرض کرد: برادرجان! به حق جدت رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله و سلم مرا به خیمه مبر و بگذار که در جای خود بمانم! 🥀 فرمود: چرا ای برادر جان؟! 🥀 عرض کرد: من از روی دختر تو سکینه خاتون خجالت دارم ( و قد وعدتها بالماء ) زیرا به آن مخدره وعدهٔ آب دادم... مرا به خیمه مبر تا که حالتی دارم که من ز روی سکینه خجالتی دارم 📕 ریاض‌القدس، واعظ قزوینی 🆔 @mosibatoratebah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5830320084576373525.aac
حجم: 24.49M
🎧 🔻 حجةالاسلام محسن حنیفی 🔻 محرم‌الحرام ۱۴۴۵ 🆔 @mosibatoratebah
🥀 | امام حسین علیه‌السلام 🥀 ای که به عشقت اسیر، خیلِ بنی‌آدم‌اند! سوختگان غمت، با غم دل خُرّم‌اند هر که غمت را خرید، عشرت عالَم فروخت باخبرانِ غمت، بی‌خبر از عالَم‌اند در شکن طُرّه‌ات، بسته دل عالمی‌ست وآن همه دل‌بستگان، عقده‌گشای هم‌اند یوسف مصرِ بقا، در همه عالم تویی در طلبت مرد و زن، آمده با دِرهم‌اند تاج سر بوالبشر، خاک شهیدان توست کاین شهدا تا ابد، فخر بنی‌آدم‌اند... چون به جهان خُرّمی، جز غم روی تو نیست باده‌کشان غمت، مست شراب غم‌اند عقد عزای تو بست، سنّت اسلام و بس سلسلۀ کائنات، حلقۀ این ماتم‌اند گشت چو در کربلا، رایت عشقت بلند خیل ملک در رکوع، پیش لوایت خم‌اند خاک سر کوی تو، زنده کند مرده را زان که شهیدان او، جمله مسیحا دم‌اند هردم از این کشتگان، گر طلبی بذل جان در قدمت جان‌فشان، با قدمی محکم‌اند سرّ خدای ازل، غیب در اسرار توست سرّ تو با سرّ حق، خود ز ازل تواَم‌اند محرم سرّ حبیب، نیست به غیر از حبیب پیک و رُسُل در میان، محرم و نامحرم‌اند در غمِ جسمت «فؤاد» اشک نبارد چرا؟ کاین قطراتِ عُیون، زخم تو را مرهم‌اند ▫️فؤاد کرمانی 🆔 @mosibatoratebah ▫️ ▫️ ▫️ ▫️ ▫️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 | امام حسین صلوات‌الله علیه 🥀 ای در غم تو ارض و سما خون گریسته ماهی در آب و وحش به هامون گریسته‏ وی روز و شب به یاد لبت چشم روزگار نیل و فرات و دجله و جیحون گریسته‏ از تابشِ سرت به سنان, چشم آفتاب اشک شفق به دامن گردون گریسته‏ در آسمان ز دود خِیامِ عفاف تو چشم مسیح, اشکِ جگرگون گریسته‏ با درد اشتیاق تو در وادی جنون لیلی بهانه کرده و مجنون گریسته‏ تنها نه چشم دوست به حال تو اشکبار خنجر به دست قاتل تو, خون گریسته‏ آدم پیِ عزای تو در روضه‎ی بهشت خرگاه درد و غم زده بیرون گریسته گر از ازل تورا سرِ این داستان نبود اندر جهان ز آدم و حوا نشان نبود ▫️نیّر تبریزی 🆔 @mosibatoratebah ▫️ ▫️ ▫️ ▫️ ▫️
🔻 مقتل امام حسین صلوات‌الله علیه 🔻 🥀 آنگاه حسين عليه ‌السّلام، دشمن را به مبارزه فرا خواند، و هماره هر كس كه به مبارزت با حضرتش قدم پيش مى‌نهاد به دست او راهى جهنّم مى‌گرديد، تا آنجا كه كشتار عظيمى بنمود و در همان حال مى فرمود: شهادت از پذيرش ننگ اولى، و ننگ از ورود در آتش اولى است. 🥀 يكى از راويان گويد: به خدا سوگند نديدم مردى را كه فرزندان و اهل‌بيت و يارانش كشته شده، بار اين همه دردها و رنجها را به دوش كشيده، مع‌الوصف اينگونه دليرانه در صحنه نبرد ابراز شجاعت و رشادت كند، تا آنجا كه دشمن هم پشت هم به صورت گروهى به جنابش يورش برده، حضرت با شمشيرش به آنان حمله‌ور شده، دشمنان چون گلّه بز در برخورد با شیر مى‌گريختند، حضرت گاه به صفوف فشرده سى هزار نفرى دشمن حمله مى‌كرد و آنان را به هزيمت مى‌برد و دشمن چون ملخ پراكنده مى‌شدند و امام به مكانش بازگشته مى فرمود: و لا حول و لا قوّة الّا باللَّه العلىّ العظيم 🥀 راوى گويد: امام عليه‌السّلام پيوسته می‌جنگيد تا آنكه دشمن بين او و حرم او حائل شد. 🥀 امام بانگ بر آنان زد و فرمود: واى بر شما، اى پیروان آل‌ابى‌سفيان، اگر برايتان دين نبوده و از معاد و قيامت پروايى نداريد، پس در اين دنيا آزاده باشيد، و اگر آنچنان گمان داريد كه عربيد به احساب و نژادتان باز گرديد. 🥀 شمر ندا در داد كه: اى فرزند فاطمه چه مى گويى؟! 🥀 فرمود: سخنم اين است كه، من با شما می‌جنگم و شما با من، و بر زنان گناهى نيست، پس اين سركشان و طاغيان و نادانان خود را از تعرّض به حرم من تا من زنده هستم باز داريد. 🥀 شمر گفت: اين حقّ تو است. و دشمنان شروع به حمله به امام عليه‌السّلام نموده، حضرتش حملات خود را از سرگرفت و او با اين وصف شرب آبى را مى‌جست و نمى‌يافت، تا آنكه هفتاد و دو جراحت يافت. امام عليه‌السّلام، لحظه‌اى براى استراحت توقّف فرمود و در حالى كه ضعف از جنگ بر وى عارض گرديده بود، در همان حال سنگى از دشمن آمد و به پيشانى حضرت اصابت نمود، امام عليه‌السّلام پيراهن را بالا زد تا خون پيشانى را باز دارد كه تيرى سه شعبه و زهرآلود بيامد و بر قلب مقدس امام نشست، امام عليه السّلام فرمود: بسم اللَّه و باللَّه و على ملّة رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله 🥀 آنگاه سر به آسمان برداشت و گفت: «خداوندا تو مى دانى كه اينان مردى را مى كشند كه بر گستره زمين جز او فرزند دختر پيامبر نيست. 🥀 سپس تير را از پشت سر برآورده و خون چون ناودان فوران كرد، و توان جنگ از امام مى‌رفت. حضرت بايستاد، هر مردى از دشمن كه نزد امام مى‌آمد باز مى‌گشت كه مبادا خداى را با شركت در خون امام ملاقات كند. تا آن كه مردى از كنده به نام مالك بن نسر، لعنة‌الله عليه آمد و به حسين عليه‌السّلام ناسزا گفت و با شمشير بر سر مباركش زد و سر آكنده از خون شد. 🥀 راوى گويد: حسين عليه‌السّلام خرقه‌اى بخواست و سر را با آن بست و کلاهی بر سر نهاد و بر آن عمّامه بست. مدّتى اندك دشمنان درنگ كرده به سوى امام عليه‌السّلام بازگشته و احاطه اش نمودند. در اين وقت عبدالله بن الحسن عليهماالسّلام كه نوجوانى نوخاسته بود و هنوز موى بر صورتش ندميده بود از نزد زنان بيرون آمد و با شتاب خود را به كنار حسين عليه‌السّلام رسانيد، زینب کبری سلام‌الله علیه خود را به وى رسانيده تا او را باز دارد، عبد اللَّه بشدّت امتناع ورزيد و گفت: به خدا سوگند از عمويم جدا نگردم. 🥀 بحر بن كعب يا حرملة بن كاهل با شمشير قصد حسين عليه‌السّلام نمود، نوجوان گفت: واى بر تو اى زنازاده آيا عمويم را مى‌كشى؟! شمشير كه بر امام فرود مى‌آمد، عبد الله دست بالا برد تا سپر جان عمو كند، شمشير دست عبد اللَّه را تا پوست بريد و دست آويزان شد، نوجوان فرياد واعمّاه كشيد. حسين عليه السّلام برادرزاده را گرفته و به آغوشش كشيده فرمود: برادرزاده ام، بر آنچه بر تو گذشت صابر باش و خيرش بدان، زيرا خدا تو را به آباى صالحت ملحق فرمايد. حرملة بن كاهل تيرى به سوى عبد اللَّه گشود و وى را در دامن عمويش به شهادت رسانيد. 🥀 پس از آن شمر بن ذى الجوشن به خيمه هاى حسين عليه السّلام حمله كرد و گفت: آتش به من دهيد تا خيمه ها را با هر كس كه در آن است به آتش كشم. حسين عليه‌السّلام فرمود: فرزند ذى‌الجوشن! تو آتش را خواستى تا اهلم را آتش زنى، خدا تو را در آتش بسوزاند. شبث آمد و امام او را نكوهيد و او شرمنده بازگشت. 🥀 راوى گويد: حسين عليه‌السّلام به اهلش فرمود: پيراهن كهنه اى به من دهيد تا زير لباسم پوشيده مرا از آن برهنه نكنند. پيراهن تنگى آورده شد، فرمود: اين نه، زيرا اين لباس اهل ذلّت است. بعد پيراهن كهنه‌اى را بگرفت و پاره‌اش كرد و زير لباسش پوشيد، اما بعد از شهادت، وى را از آن هم برهنه كردند و بردند.