eitaa logo
المصيبة الراتبة | مقتل شناسی
5.9هزار دنبال‌کننده
469 عکس
310 ویدیو
45 فایل
🚩 اَلسَّلَامُ عَلَيكَ يَا صَاحِبَ المُصِيبَةِ الرَّاتِبَةِ 🚩 📎 پایگاه علمی - پژوهشی #مقتل و #مقتل_شناسی 📎 اِحیاء تراث شیعی و نسخ خطی 📌 ارتباط با ادمین: 🆔 @mosibatoratebah_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 امام محمدباقر علیه‌السلام: 🔻 🥀 لو یعلم الناس ما فى زیاره قبر الحسین علیه‌السلام من الفضل، لماتوا شوقا؛ 🥀 اگر مردم مى‏‌دانستند که چه فضیلتى در زیارت مرقد امام حسین علیه‌السلام است از شوق زیارت مى‏‌مردند. 📕 ثواب‌الاعمال، صفحه ۳۱۹ 📕 کامل‌الزیارات 🆔 @mosibatoratebah
🥀 | حضرت سلام‌الله علیها 🥀 سالها به غیر احتشام ندیدی محترمی غیر احترام ندیدی بیم کجا داشتی ز جنگ و حوادث صلح پدر را به جز قیام ندیدی ای که سلامت رسیده از تو به عالم بعد کربلا دگر سلام ندیدی ای که طبیبی به درد غربت مردم زخم گرفتی و التیام ندیدی نان خور اجداد تو فقیر و اسیرند وقت اسارت ولی طعام ندیدی شب شده روزت اگر چه از غم کوفه شکر خدا کن که روز شام ندیدی حرف شنیدی ز شمر و حرمله اما فحش شنیدن ز روی بام ندیدی نای عمو دیده‌ای اگر چه سر نی چوب به روی لب امام ندیدی شکر خدا کن نرفته‌ای به خرابه شکر خدا مجلس حرام ندیدی ▫️ سید محمدحسین حسینی 🆔 @mosibatoratebah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 | | | علیهم‌السلام 🥀 خرّم دلی! که منبع انهار کوثر است کوثر کجا ز دیده‌‌ی پُر اشک، بهتر است؟ نام حسین و کرببلا، هر دو دلربا است نام علی‌اکبر از آن، دلرباتر است رفتم به کربلا به سر قبر هر شهید دیدم که مرقد شهدا، مُشک و عنبر است هر یک مزار و مرقدشان، چارگوشه داشت شش‌گونه، یک ضریح، در آن هفت کشور است پرسیدم از کسی سبش را، به گریه گفت: پایین پای قبر حسین، قبر اکبر است پایین پای قبر علی اکبر جوان هفتاد و یک شهید، چو خورشید انوار است بر دست راست، قبر یکی پیر جلو کرد زآن گوشه‌ی رواق که نزدیکی در است گفتم به خادمی که بگو این مزارِ کیست؟ گفتا: حبیب؛ نور دو چشم مظاهر است نزدیک نهر علقمه دیدم، یکی شهید گفتم: چرا جدا ز شهیدان دیگر است؟ گفتا: خموش باش که عبّاس نام‌دار منظور او، ادب به جناب برادر است رفتم به خیمه‌گاه، شنیدم به گوش دل آنجا فغان زینب مظلوم اطهر است رفتم به سوی خیمه ی بیمار کربلا دیدم که با دو صد غم و محنت، برابر است شاها! تویی که «ناصر دین» باد چاکرت! هر صبح و شام، چشم امیدش بدین در است ▫️ ناصرالدین شاه قاجار 🆔 @mosibatoratebah
🔻 رسول‌خدا صلى‌الله‌ علیه‌ و‌ آله و سلم: 🔻 🥀 ان الحسین باب من اءبواب الجنه؛ 🥀 بى‌گمان، حسین علیه‌السلام، درى از درهاى بهشت است. 📕 کتاب احقاق الحق، ۹، ح ۲۰۲ 🆔 @mosibatoratebah
🔻 آخرین دیدار 🔻 🥀 هنگامه از علیاءمخدره زينب کبری سلام‌الله علیها، بدن پاره پاره برادر را در آغوش گرفت و دهان بر حلقوم بريده برادر نهاد و بوسيد و فرمود: 🥀 یا اخى؛ لو خُيّرتُ بين الرّحيل و المقام عندك لاخترتُ المقام عندك و لو ان السباع تاكلُ مِن لحمى 🥀 اى برادر؛ همانا اگر مرا بين سكونت در كنار تو و رفتن به سوى مدينه، مخيّر نمایند، سكونت در کنار تو را بر مى‌گزینم، اگر چه درندگان صحرا مرا به قتل برسانند... 📕 معالی السبطین، جلد ٢، صفحه ۵۴ 🆔 @mosibatoratebah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 | بازگشت به خیام 🥀 ذوالجناح آن رفرف معراج عشق بر سر از نور نبوت تاج عشق چون همای از تیر شهپر کرده باز پر فشان آمد سوی شاه حجاز شه پیاده اسب نالان کرد شاه مات بر نور رخش چشم سیاه زد دو زانو در بر شه بر زمین ارغوانی کرده برک یاسمین سوی خیمه شد روان از حربگاه تن پر از پیکان و زین خالی ز شاه شیهۀ آن توسن عنقا شکوه کالظلیمه الظلیمه زین گروه که سلیل بضعۀ پاک رسول بی گنه کشتند این قوم جهول کوفیان بستند ره بروی ز پیش کشت چل تن زان گروه کفر کیش شد روان مویه کنان سوی خیام برگ و زین برگشته بکسسته لجام بانوان از پرده بیرون تاختند شور محشر در عراق انداختند انجمن گشتند گردا گرد او مویه سرز کردند و برکندند مو کای فرس چون شد که بی شاه آمدی با سپاه ناله و آه آمدی ای شکسته کشتی بحر ندا چون شد آن بودی که بودت ناخدا ذوالجناحا فاش بر گو حال چیست ارغوانی کاکلت از خون کیست پرچم گلگون و زین واژگون میدهد باد از شهی غلطان بخون ای همایون توسن برگشته زین راست برگو چونشد آنشاه گزین رفرفا کو احمد معراج عشق که ببالیدی بفرقش تاج عشق دلدلا کو حیدر بدر و احد آنکه نالیدی ز تیغش قوم لد بس ملولی ای بشیر پی سیر گو چه آمد ماه کنعان را بر شهربانو دختر شه یزدجرد پیش خواند او را چنان کش شه سپرد عقد مروارید با مژگان بسفت دست بر گردن نمودش طوق گفت ذوالجناحا چون برافکندی بخاک پیکری که بد نبی را جان پاک عندلیبا گلبن باغ بهشت چون سپردی در کف زاغان زشت هدهدا چون در کف دیوی لعین دادی انگشت سلیمان با نگین آسمانا چون فکندی بر زمین آن درخشان آفتاب از طاق زین ذوالجناح از شرم سر در پیش کرد عرض پوزش از خضای خویش کرد پای واپس بر دو دست آورد پیش شد سوارش بانوی فرخنده کیش اهل بیت شاه را بدرود کرد شد شتابان سوی هامون ره نورد کوفیان بر صید آهوی حرم حمله آوردند چون سیل عرم زد پره بر گرد وی فوج سپاه قرص مه شد در پس ابری سیاه آشیان گم کرده آهوی ختن مات و حیران اندران دام رفتن که پدید آمد سواری با نقاب چون بزیر پاره ابری آفتاب در ربود از چنگ آن گرگان چیر آن بدام افتاده آهو را چو شیر ماند زفت آن بانوی عصمت پژوه در شگفتی زان سوار باشکوه هر چه راندی باره آنفرخنده کیش آنسوار از وی بدی صد کام پیش که امیدش چیره گشتی گاه بیم تن یکی بر رفتن اما دل دو نیم سرّ یزدان دید چون تشویش او تسلیت را راند پاره پیش او گفت کایرخشنده مهر تابدار وحشت از اغیار باید نی زیار این همه نام خدا بر خود مدم روح قدسم مریما از من هرم نک منم مصر ملاحت را عزیز ای زلیخا هین مجوی از من گریز من سلیمانم مرا عصمت سریر مهلاً ای بلقیس روی از من مگیر هین منم یعقوب و تو راحیل من فهم کن سرّ من از تمثیل من اندرین وادیکه روی آورده ام نیست بیخود یوسفی گم کرده ام ذره را نبود گریز از آفتاب شهربانو یار من رو بر متاب هر کجا بوئی عیان بینی رخم که نظیر آفتاب فرخم رو فروخوان ثم وجه الله را تا به نیکوئی شناسی شاه را هر کجا در ماندۀ او یار اوست بحر و بر آئینه دیدار اوست نه ببالا می‌گریز از من نه زیر که بود سوی من از هر سو مصیر آنشنیدستی که پور برخیا عرش بلقیسی بیاورد از سبا نزد او گر بود علمی از کتاب نک منم خود آنکتاب مستطاب زین حدیث آن بانوی سرّ حیا در گمان افتاد و گفتا کی کیا بوی جان آید مرا زین پاسخت آوخ ار بی پرده میدیدم رخت نیست در کاشانۀ دل جای غیر پرده بردار ایشه مکتوم سیر پرده بردار ای فکار پاک حبیب می بشور آئینۀ دل زنک ریب شاه یزدان برقع از رخ دور کرد آن قضا را جلوه گاه طور کرد دید آن بانو چو شه را بی حجیب در تحیر ماند از ان سرّ عجیب کای خدا این شه گر آنشاه وفی است هان بمیدانگه بخون آغشته کیست شاه گفتا مهلاً ای ماه منیر کار پاکان را قیاس از خود مگیر کشتۀ راه محبت مرده نیست مردنش جز رستنی زین پرده نیست نیست وجه الله باقی را هلاک گر شکست آئینه صورت را چه باک نی شگفت از وجه خلاق صور با هزاران صورت آید جلوه گر پس بامر خازن اسرار غیب شد بغیب آن بانوی پاکیزه حبیب ▫️حجةالاسلام نیر تبریزی 🆔 @mosibatoratebah ▫️ ▫️ ▫️ ▫️ ▫️
🔻 امام حسین علیه‌السّلام: 🔻 🥀 أنَا قَتیلُ العَبَرَهِ لایَذکُرُنی مُؤمِنٌ إلّا استَعبَرَ؛ 🥀 من کشته اشکم؛ هر مؤمنى مرا یاد کند، اشکش روان شود. 📕 کامل الزیارات شریف، صفحه ۲۱۵ 🆔 @mosibatoratebah
🔻 ... 🔻 🥀 از حضرت صلوات‌الله علیه نقل است که پدر بزرگوارشان در مسیر کربلا، در هر منزلی از یاد می‌کرد: 🥀 فَما نَزَلَ مَنزِلًا ولَا ارتَحَلَ مِنهُ، إلّاذَكَرَ يَحيَى بنَ زَكَرِيّا عليه السلام وقَتلَهُ. مِن هَوانِ الدُّنيا عَلَى اللَّهِ أنَّ رَأسَ يَحيَى بنِ زَكَرِيّا اهدِيَ إلى‏ بَغِيٍّ مِن بَغايا بَني إسرائيل. 🥀 پدرم در هيچ منزلى فرود نيامد و از آنجا برنخاست، جز آن كه از عليه‌السلام و او ياد كرد. و از پستی این جهان همین بس که سر را برای زن از بنی‌اسرائیل هدیه بردند. 🥀 سَمِعتُ أباعَبدِ اللَّهِ عليه السلام يَقولُ: كانَ الَّذي قَتَلَ الحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ وَلَدَ زِناً، وَالَّذي قَتَلَ يَحيَى بنَ زَكَرِيّا وَلَدَ زِناً. 🥀 همچنین راوی نقل می کند: شنيدم كه عليه‌السلام فرمود: 🥀 آنكه بن على عليه السلام را كشت، بود و نيز آنكه بن زكريّا عليه السلام را كشت، زنازاده بود! 📕 الارشاد، جلد ۲، صفحه ۱۳۲ 📕 کامل الزیارات شریف، صفحه ۷۸ 🆔 @mosibatoratebah