#روز_دوم_بازدید
منزل حاج علی و حاج امین
#روایت
بسمه تعالی
امروز ظهر رفته بودم مدرسه (دانشگاه پیام نور) تا از فضای کلاس ها یه بازدیدی داشته باشم و با همکارا هم یه خوش بشی بکنم که مادر حاج علی برام پیام داد
که علی آقا تا ساعت چهار و ربع کلاس زبانه و تا بیاد خونه مقداری طول میکشه
منم گفتم مشکلی نیست و یه خورده دیرتر میام تا علی آقا هم یه خورده استراحت کنه
#القصه
ساعت پنج رسیدم دمه در خونشون
یهو دیدم حاج علی همزمان از دروازه اومد بیرون
جالبه که اصلا هم هماهنگی نکرده بودیم این خیلی جالب بود برام
از قدیم میگفتن
#دل_به_دل_راه_داره
بگذریم
رفتیم بالا
کار های این دو تا داداش با مزه و پر انرژی واقعا جذاب و جالبه (البته حاج علی امروز یه خورده خسته بود میگفت از صبح که بیدار شده تا اون ساعت حوالی پنج خورده ای استراحت نکرده)
مادرشون پذیرایی رو گذاشتن بر عهده ی حاج علی و خودشون ما رو تنها گذاشتن
حاج علیِ خسته ، به خوبی از عهده ی پذیرایی بر اومد ، که خودش نکته مثبتی بود
امین یخ مجلس رو آب کرد
رفت سراغ آوردن وسایل بازی
اول یه بازی فکری بازی کردیم
و بعد رفتیم سراغ دومینو
حاج علی هم که عشق ماشین و طراحی خودرو
برام دفترش رو آورد ؛ میگفت توو تابستون هم به طراحی ادامه داده
یه پازل ساخت ماشین هم آورد
که میگفت چند بار تا حالا ماشینش رو سرهم کرده و باز خراب کرده
با چینه های چوبی دومینو
مفهوم الگویابی مثلثی که یکی از مباحث ریاضی بود رو کار کردیم
در آخر هم خداحافظی و
یا علی مدد
. سه شنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۳
. آمل . حوالی بلوار آیت
. ساعت ۵ عصر
#بازدید_منزل
@mostafaschool
امروز به خاطر حمایت از جبهه مقاومت
با #چفیه وارد کلاس شدم
کلاس قرآن رو شروع کردیم ، یک آیه خوندیم و سوالات بچه ها شروع شد
سمت و سوی سوالات ما رو از وادار کرد از قرآن گریزی به مسائل منطقه بزنیم
سوالای بچه ها خیلی جالب بود
+ آقا سید اجازه؟
- جان؟
+ چرا ما پاسخ قاطع به اسرائیل نمیدیم ؟
+ چرا ما به اسراییل موشک نمیزنیم ؟
+ چرا لبنان تک و تنها رها کردیم ؟
``جالب بود که انقدر خیانت دولت مردای ما واضحه که بچه ها میگفتن اگه آقای رییسی بود و ما جواب شهادت اسماعیل هنیه رو میدادیم الان سید حسن شهید نمی شد
#القصه
که کلی صحبت کردیم
از صفین گفتم و ابوموسی اشعری و حکمیت و عمرو عاص
از مجبور کردن خواص بی خواص و شمشیر گذاشتن روی گلوی علی علیهالسلام
از مذاکره خفت بار صفین
گفتم اگه جلوی دشمن عقب بکشی
دشمن جلو میاد
اگه جلوی #سگ_هار فرار کنی
سگ دنبالت میکنه
باید وایستی و دست به سنگ بشی و
فاز تهاجمی بگیری
بگذریم ...آخرالزمانه
خدا ما رو زمینه و ساز ظهور مولامون قرار بده
در آخر هم زمان دعا کردن
بچه ها دعاهایی کردن که اشکمو در آورد
البته پنهان کردم ازشون
#دعاکردن که
که ان شاءالله خون سید حسن
باعث و سبب نابودی اسرائیل بشه
خدایا به دل پاک این بچه ها
ثمره ی خون شهدا رو نابودی اسرائیل و ظهور و فرج مولامون قرار بده
و عاقبت ما هم ختم به خیر وشهادت باشه
آمین
یا علی مدد
سه شنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۳
حوالی ساعت ۹:۳۰ صبح
بعد صبحگاه
آمل
#گزارش_روزانه
#پنجمی_ها
@mostafaschool
#چهارشنبه ها #نظافت_عمومی داریم
بچه هابرای تمیز کردن محل زندگیشون با دغدغه ای وصف نشدنی
تمام میز و صندلی ها رو بردن بیرون
حتی اون دو تیکه قالیچه ای هم که کف اتاق پهن بود رو گرفتن ،
به جارو دستی های مخصوص کلاس بسنده نکردن و با پیگیری شهردار حتی از خانم کریمی
جاروبرقی مدرسه رو قرض گرفتن
- گفتم حالا نمیخواد انقدر سخت بگیرین
+ گفتن نه آقا سید
کلاس خودمونه
داریم توش درس میخونیم
ما باید کلاسمون رو دسته ی گل کنیم
خلاصه همگی با کمک هم و مشارکت جمعی و کار گروهی در کمتر از بیست دقیقه
کلاس رو به قول خودشون دسته ی گل کردن
و لذتش رو بردن
به راستی که
این نظافتی که بچه ها در کنار هم برای کلاسشون انجام میدن و این حس تعلقی که به کلاس دارند از بی نظیر ترین لحظات این سن و سال است
این ها تجاربی هست که واقعا جای دیگه نمیشه پیدا کرد
فرهنگ کار ، مسولیت پذیری ، کار گروهی
تجربه و حس و حال شیرین دانش آموزی و کار کردن برای یک هدف مشترک
انگیزه و شور و هیجان
خلاصه که بچه ها چقدر رشد میکنند
#القصه
کاری که مادر خونه با عشق برای
خونه و اهل خونه انجام میده
بیگاری نیست ، بلکه عشق است
و این عشق باعث رشد و نمو خود و اهل خانه میشه
ان شاءالله دعا کنید
عاقبت به خیر باشیم
#گزارش_روز
#پنجمی_ها
@mostafaschool