eitaa logo
مدرسه مصطفی آمل
659 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
36 فایل
مدرسه مصطفی، از جمله مدارس تحول گرا با رویکرد تربیتی،مهارتی و آموزشی است. #مدرسه_تقوا #مدرسه_شخصیت #مدرسه_مهارت #مدرسه_زندگی نشانی: آمل، بلوار ولایت، ولایت ۱۶، گل نرگس ۵، دبستان مصطفی تلفن: 01144286760 ۰۹۱۱۲۲۱۴۸۴۰ ارتباط با ادمین: @Ebad_amoli
مشاهده در ایتا
دانلود
یک مصاحبه جنجالی و جذاب از مربی پایه چهارمی ها و خلق یک روز و خاطره ماندگار. دانش فرزندان از بازدید یافته های فرزندان از بازدید @mostafaschool
بسم الله الرحمن الرحیم شب شهادت حضرت خدیجه (س) در جوار مزار شهید حجت‌الله توکلی 🌸دوشنبه ۱۴۰۳/۱۲/۲۰ در شبی آکنده از عطر معنویت و ایثار،با جمعی از همکاران مدرسه، در شب🌃 شهادت حضرت خدیجه (س) به میهمانی شهدا رفتیم. ، روستای سهری🏡 آمل، منزل⭐️ شهید حجت‌الله توکلی⭐️؛اول قدم‌به مزار شهید بردیم، جایی که نور شمع‌ و گل‌های معطر💐🌷،با فضای ملکوتی آن درآمیخته و وصیت‌نامه 📜شهید همچون مشعلی، روشنی‌بخش دل‌ها شد. پیش از اذان🌄در کنار مزار شهید والامقام گرد هم آمده. فضای معنوی مزار، چراغانی شده بود و در سکوتی پر از احترام، زیارت عاشورا را زمزمه کردیم. جماعت را اقامه و دل به عطر بندگی سپردیم. سپس رهسپار منزل شهید شده، جایی که پدربزرگوار شهید، با رویی گشاده😊و دلی لبریز صبر و افتخار، از ما استقبال کرد. نشستن در کنار او، یادآور عظمت مقام والدین شهدا بود. افطار🥘🍱🍝☕️، به حرارت حضور شهید، رنگ و بویی دیگر داشت. آنچه در این محفل تناول شد، مزین به یاد و نام شهید بود. گویی از معرفت این شهید والامقام وغریب سیراب می‌شدیم. از افطار،با نوای دلنشین برادر ارجمند، آقای قریشی، به استقبال این شب نورانی رفتیم. مرثیه‌ها و روضه‌های🥺😔 حضرت خدیجه (س)، دل‌ها را روانه کوچه‌های مکه🕋کرد، همان کوچه‌هایی که اولین یاور رسول خدا (ص) در آن، رنج غربت و ایثار را بر دوش کشید. ، نه تنها بر مصائب حضرت خدیجه(س) گریستیم😭، بلکه با شهید عزیزمان تجدید عهد کردیم که رهرو راستین راهش باشیم. نوری که در این شب بر دل‌هامان نشست،راهگشای مسیر بندگی و معرفت خواهد بود. اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک @mostafaschool
🌼 بسم الله الرحمن الرحیم و هر که شعائر الهی را بزرگ دارد، بی‌گمان آن، نشانه تقوای دل‌هاست... (حج، ۳۲) امروز، یکشنبه هشتم تیرماه، مصادف با سومین روز از ماه پرشور محرم، آرامشِ نابِ صبحگاهی در حیاط سرسبز و همیشه زنده‌ی مدرسه مصطفی جاری بود. نسیمی گرم و آفتابی با لطافت شاخه‌های درختان را نوازش می‌داد و سکوت، همچون عبای یک پیرمرد عالم، بر شانه‌های حیاط افتاده بود. قدم‌هایی آرام وارد این سکوت شدم، گویی زمین هم نفسش را در سینه حبس کرده بود تا حرمت صبح محرم را نگه دارد. طبق رسم یکشنبه‌ها، منتظر بودیم تا بچه‌ها یکی‌یکی از دروازه‌ی نور وارد شوند. من هم، مثل هر روز، دعای شریف امام زمان (عج) را در گوش دیوارهای سالن زمزمه کردم؛ دیوارهایی که ماه هاست رازهای دل بچه‌ها را شنیده‌اند و حالا گوش جان به این زمزمه‌های آسمانی سپرده‌اند. پخش صوتی دعا، مثل قطرات باران بر دل خشکیده‌ی لحظات، آرام و نرم نشست. سکوت شکسته شد، اما نه با هیاهو، بلکه با حضور یک صدا... صدایی که انگار ملائکه را هم از آسمان به زمین می‌کشاند. سالن، حالا حال‌وهوایی دیگر داشت؛ دل‌ها نرم شده بودند، نگاه‌ها مهربان‌تر، و قدم‌ها آماده برای رفتن به سوی کلاس قرآن. از دورهمی قرآنی، بچه‌ها برای مراسم پرچم به حیاط آمدند. امروز مجری مراسم، پسرهای پایه پنجم بودند با راهبری آقای رنجبر. خورشید، از فراز آسمان آمل، پرتوهای طلایی‌اش را بر دوش بچه‌ها ریخته بود، ولی گرمای هوا، مانع از شوقشان نمی‌شد. دل‌ها داغ‌تر از آفتاب بود... و چشم‌ها منتظر لحظه‌ای متفاوت. سرود ملی، فضای مدرسه را پر کرد؛ پرچم سه‌رنگ ایران برافراشته شد، اما امروز قرار بود پرچم دیگری نیز در آسمان مدرسه مصطفی برافراشته شود... پرچم عزای حسین (ع). پخش مداحی، سینه‌زنی آغاز شد؛ حیاط به کربلایی کوچک بدل شد، و بچه‌ها در کنار پرچم سرخ و سیاه سیدالشهدا، قامت بستند و با دل‌های کوچک ولی بزرگ‌تر از زمان، به پرچم حسین، ادای احترام کردند؛ آن‌گونه که به پادشاهی جان می‌دهند. از مراسم، هر کسی با خاطره‌ای گرم به کلاس بازگشت. اما شور دیگری در دل سالن جریان داشت. قرار شد با همکاری خود بچه‌ها، فضای سالن سیاه‌پوش شود. بچه‌های کلاس آقای قریشی که ارشدهای مدرسه هم بودند، با همراهی دوستان‌شان، دست به کار شدند. ها، یکی یکی با دستان کودکانه اما قلب‌هایی بزرگ و عاشق، بر در و دیوار نشستند. هیچ‌کس منتظر فرمان نماند؛ هر کسی دلش می‌خواست زودتر سهم خودش را از عشق به حسین ادا کند. طناب‌ها گره خوردند، نردبان‌ها جابه‌جا شد، و چشم‌ها برق می‌زد... نه از نور خورشید، که از شوق خدمت به عزاداری. ، در لباسی سیاه و عزادار، اما سراپا نور و عشق، آرام گرفت. پرچم‌های یا حسین و یا ابوالفضل، کلاس‌ها را نیز متبرک کردند. حالا کلاس‌ها نه فقط محل درس، بلکه حسینیه‌هایی کوچک شده‌اند. گوشه گوشه‌ی مدرسه مصطفی، از دفتر تا راهرو، از کلاس تا سالن، از دل‌ها تا آسمان، بوی محرم گرفته است. حسین عشق ایران... و چه پیوندی مقدس‌تر از این دو عشق، که پرچم ایران در کنار پرچم حسین برافراشته شود... ایرانِ حسینی همیشه پیروز است، چون دل‌های کوچک این بچه‌ها، کربلا را در همین آمل، همین مدرسه مصطفی، همین حیاط سبز و آفتابی، زنده نگه داشته‌اند.. @mostafaschool