#اطلاعیه #مهم
اولین دوره #اعتکاف دانش آموزی دبستان #مصطفی
ویژه فرزندان پایه های #چهارم، #پنجم و #ششم
#معتفکین عزیز به #شرایط مندرج توجه بفرمایند:
۱- پذیرش، از #ساعت ۵ صبح #شنبه
۲-مکان #مسجد امام محمد باقر علیه السلام واقع در ایثار ۳
۳-حضور فرزندان و #روزه داری آنان کاملا #اختیاری و امکان تردد در طول دوره وجود دارد.(البته با حفظ #شئونات روزه داران)
۴-حضور و ملاقات والدین #ساعت ۴ تا ۵ عصر و #بعد از #افطار ساعت ۲۰ تا ۲۲ امکان پذیر است.
۵-کلاسهای #آموزشی در روزهای یکشنبه و دوشنبه در #مسجد و از ساعت ۱۲/۳۰ تا ۱۶ برگزار و عزیزانی که معتکف نمی شوند در این ساعات در مسجد حاضر شوند.
۶-آوردن هرگونه #لوازم الکترونیکی اعم از #موبایل، #تبلت و #لپ_تاب #ممنوع می باشد.
۷-فرزندان عزیزمان می توانند وسایل #بازی متناسب برای بازی گروهی و #کتاب های مورد علاقه را همراه آورند.
۸-#وسایل مورد نیاز #اقلام #شخصی اعم از حوله صورت، دمپایی، لباس اضافه، تشک، پتو، بالشت، مسواک، لیوان، قاشق، چنگال، بشقاب و کاسه و در صورت نیاز روفرشی... می باشد.
۹-به هنگام #ورود حتما #پذیرش انجام شود و #بسته #فرهنگی تدارک دیده شده را دریافت نمایند.
۱۰-جهت اطلاع #همگامان عزیز، در اغلب اوقات #مربیان، #کادر مدرسه و برخی پدرهای عزیز، #حضور دائمی خواهند داشت.
#اعتكاف
@mostafaschool
#اطلاعیه #مهم
دومین دوره #اعتکاف دانش آموزی دبستان #مصطفی و دبیرستان #حکمت
ویژه فرزندان پایه های #چهارم، #پنجم #ششم و #هفتم
#معتکفین عزیز به #شرایط مندرج توجه بفرمایند:
۱- پذیرش، از #ساعت ۵ صبح #پنجشنبه
۲-مکان #مسجد امام محمد باقر علیه السلام واقع در ایثار ۳
۳-حضور فرزندان و #روزه داری آنان کاملا #اختیاری و امکان تردد در طول دوره وجود دارد.(البته با حفظ #شئونات روزه داران)
۴-حضور و ملاقات والدین #بعد از #افطار ساعت ۲۰ تا ۲۲ امکان پذیر است.
۵-خانواده های عزیز جهت حفظ امنیت و سلامت غذایی فرزندان حتما در صورت برنامه نذورات جمعی(بامیه، کیک، شیرینی، بیسکویت و ...) حتما از قبل جهت برنامه ریزی بهتر و عدم اسراف به مدیریت مدرسه اطلاع رسانی نمایند .
۶-آوردن هرگونه #لوازم الکترونیکی اعم از #موبایل، #تبلت و #لپ_تاب #ممنوع می باشد.
۷-فرزندان عزیزمان می توانند وسایل #بازی متناسب برای بازی گروهی و #کتاب های مورد علاقه را همراه آورند.
۸-#وسایل مورد نیاز #اقلام #شخصی اعم از حوله صورت، دمپایی، لباس اضافه، تشک، پتو، بالشت، مسواک، لیوان، قاشق، چنگال، بشقاب و کاسه و در صورت نیاز روفرشی... می باشد.
۹-به هنگام #ورود حتما #پذیرش انجام شود و #بسته #فرهنگی تدارک دیده شده را دریافت نمایند.
۱۰-جهت اطلاع و رفع نگرانی #همگامان عزیز، در اغلب اوقات #مربیان، #کادر مدرسه و برخی پدرهای عزیز، #حضور دائمی خواهند داشت.
#اعتكاف
@mostafaschool
#سفرنامه_قم
شب 🌃اول سفر، شبی بود که خاطرههایش تا همیشه در دل بچهها 👬حک میشود.
#بعد از استراحت کوتاه، وضوها یکییکی گرفته شد و با چهرههایی که خستگی😫 مسیر در آن موج میزد اما برق شوق زیارت در چشمهایشان میدرخشید✨ راهی حرم شدند.
#چه لحظهای بود...
همین که گنبد طلایی🌙 حضرت معصومه (س) از دور پیدا شد، صدای پچپچ بچهها قطع شد. انگار همه با هم قرار گذاشته بودند که دلها را به حرم بسپارند.
#آرامشی عجیب😊 در دل شب🌃...
حرم مثل همیشه پر از نور💡 بود.
رنگ طلایی گنبد، خودش را در دل شب جا داده بود و صدای اذان مغرب، دلها را به نماز دعوت میکرد.
#بچههایی که تا همین چند ساعت پیش، در اتوبوس🚌 مشغول بازی و خنده😄 بودند، حالا با چشمهایی پر از اشک😭 زیارتنامه میخواندند...
#بعضیها بار اولشان بود که قدم به این حرم میگذاشتند.
زائر اولیهایی که اولین سلام پر از محبت را نثار دختر موسیبنجعفر (ع) وخواهر امام رضا(ع)کردند.
#بعد از نماز مغرب و عشا، در دل شب سرد زمستانی🥶، با دلهایی گرم از زیارت، راهی زائرسرا شدند.
ادامه دارد...
#قم_جمکران
#روایت_سفر
#بخش_چهارم
@mostafaschool
@hekmathighschool
#سفرنامه_قم
#راهی جمکران🕌
بعد از ناهار و استراحت کوتاه، وقتی آفتاب کمکم جای خودش را به غروب میداد، 🌄دلها کمکم خودش را برای دیدار امام زمان (عج) آماده میکرد.
اتوبوس 🚌که حرکت کرد، آهنگ "السلام علیک یا بقیه الله" در فضا پیچید.
بعضیها آرام اشک 🥺میریختند...
بعضیها زیر لب دعا میخواندند...
وقتی به جمکران رسیدند، آسمان پر از ستاره⭐️⭐️ بود.
هوا خنک و دلچسب...
هرکسی خودش را به گوشهای رسانده بود...
یکی زیارتنامه میخواند...
یکی به گنبد خیره شده بود...
و بعضیها مثل گنجشکهای کوچک🕊 کنار هم نشسته بودند و فقط نگاه میکردند...
انگار دلهای کوچکشان با هر ستاره، آرزویی را به آسمان میفرستاد...
#بعد از زیارت و عکس یادگاری در صحن، دوباره به زائرسرا برگشتند.
ادامه دارد... 🌙✨
#قم_جمکران
#روایت_سفر
#بخش_هشتم
@mostafaschool
@hekmathighschool
#بعد از آببازی، بچهها وارد عمارت شدن. خونهای با پنجرههای رنگی، دیوارهای خشتی، سقفهای چوبی... یه خونهی واقعی از دل قدیما.
وسایل قدیمی یکییکی جلوی چشم بچهها بود. چراغ نفتی، رادیو، دوربین قدیمی، و مهمتر از همه... اسکناسهای قدیمی!
یه جایی بچهها وایسادن جلوی ویترین اسکناسها.
یکی گفت: خانم! این پوله یا نقاشیه؟
خانم معلم خندید و گفت: قدیما ما با این ده تومنی یه پفک میخریدیم، یه بیسکوییت هم روش!
همه چشم گرد کرده بودن. یکی گفت:
– خانم! جدی؟ یعنی با یه دونه از اینا دوتا خوراکی؟!
و اون لحظه، اون دهتومنی با ارزشترین اسکناس دنیا شد برای بچهها...
#بعد از کلی گشتوگذار، رفتیم سراغ صبحونه. همه رو تختهای چوبی نشستن. یه سفرهی ساده و تمیز پهن شد: #املت داغ، نون تازه، چای معطر، و شیرینیهای که در عمارت برامون آماده کرده بودن.
به قدری فضا دلچسب بود که بچه ها دل کندن براشون سخت بود.
#بعداز صبحونه، نوبت رسید به یه تجربه خاص: سرداب زیرزمینی عمارت.یا همون یخدونی. پلهها باریک، فضا نیمهتاریک، دیوارها سرد و نمدار
بعضی از بچهها سر پلهها وایسادن، یه نگاهی انداختن پایین، بعد برگشتن به معلم گفتن:خانم! یه کم ترس داره...
ولی بعد چند ثانیه، انگار یه جرقهی شجاعت تو دلشون روشن شد. دست همو گرفتن، پلهپله پایین رفتن، با دلِ قرص و چشمهای کنجکاو.
و اونجا، تو دل تاریکی، با لبخند از یه کشف تازه عکس گرفتن؛ نه فقط از یخدون، بلکه از شجاعتی که خودشونم خبر نداشتن تو دلشونه.
#عکس_یادگاری
بچهها خسته ولی راضی، خیس ولی خوشحال،سوار مینیبوس و بعد مدرسه.
#بازدید_اولی_ها
#عمارت_منوچهری
#بخش_دوم
@mostafaschool
🌼
بسم الله الرحمن الرحیم
و هر که شعائر الهی را بزرگ دارد، بیگمان آن، نشانه تقوای دلهاست... (حج، ۳۲)
#سلام_بر_محرم
#فضاسازی_مدرسه
امروز، یکشنبه هشتم تیرماه، مصادف با سومین روز از ماه پرشور محرم، آرامشِ نابِ صبحگاهی در حیاط سرسبز و همیشه زندهی مدرسه مصطفی جاری بود. نسیمی گرم و آفتابی با لطافت شاخههای درختان را نوازش میداد و سکوت، همچون عبای یک پیرمرد عالم، بر شانههای حیاط افتاده بود.
#با قدمهایی آرام وارد این سکوت شدم، گویی زمین هم نفسش را در سینه حبس کرده بود تا حرمت صبح محرم را نگه دارد. طبق رسم یکشنبهها، منتظر بودیم تا بچهها یکییکی از دروازهی نور وارد شوند. من هم، مثل هر روز، دعای شریف امام زمان (عج) را در گوش دیوارهای سالن زمزمه کردم؛ دیوارهایی که ماه هاست رازهای دل بچهها را شنیدهاند و حالا گوش جان به این زمزمههای آسمانی سپردهاند.
پخش صوتی دعا، مثل قطرات باران بر دل خشکیدهی لحظات، آرام و نرم نشست. سکوت شکسته شد، اما نه با هیاهو، بلکه با حضور یک صدا... صدایی که انگار ملائکه را هم از آسمان به زمین میکشاند. سالن، حالا حالوهوایی دیگر داشت؛ دلها نرم شده بودند، نگاهها مهربانتر، و قدمها آماده برای رفتن به سوی کلاس قرآن.
#پس از دورهمی قرآنی، بچهها برای مراسم پرچم به حیاط آمدند. امروز مجری مراسم، پسرهای پایه پنجم بودند با راهبری آقای رنجبر. خورشید، از فراز آسمان آمل، پرتوهای طلاییاش را بر دوش بچهها ریخته بود، ولی گرمای هوا، مانع از شوقشان نمیشد. دلها داغتر از آفتاب بود... و چشمها منتظر لحظهای متفاوت.
#صدای سرود ملی، فضای مدرسه را پر کرد؛ پرچم سهرنگ ایران برافراشته شد، اما امروز قرار بود پرچم دیگری نیز در آسمان مدرسه مصطفی برافراشته شود... پرچم عزای حسین (ع).
#با پخش مداحی، سینهزنی آغاز شد؛ حیاط به کربلایی کوچک بدل شد، و بچهها در کنار پرچم سرخ و سیاه سیدالشهدا، قامت بستند و با دلهای کوچک ولی بزرگتر از زمان، به پرچم حسین، ادای احترام کردند؛ آنگونه که به پادشاهی جان میدهند.
#بعد از مراسم، هر کسی با خاطرهای گرم به کلاس بازگشت. اما شور دیگری در دل سالن جریان داشت. قرار شد با همکاری خود بچهها، فضای سالن سیاهپوش شود. بچههای کلاس آقای قریشی که ارشدهای مدرسه هم بودند، با همراهی دوستانشان، دست به کار شدند.
#پرچم ها، یکی یکی با دستان کودکانه اما قلبهایی بزرگ و عاشق، بر در و دیوار نشستند. هیچکس منتظر فرمان نماند؛ هر کسی دلش میخواست زودتر سهم خودش را از عشق به حسین ادا کند. طنابها گره خوردند، نردبانها جابهجا شد، و چشمها برق میزد... نه از نور خورشید، که از شوق خدمت به عزاداری.
#سالن، در لباسی سیاه و عزادار، اما سراپا نور و عشق، آرام گرفت. پرچمهای یا حسین و یا ابوالفضل، کلاسها را نیز متبرک کردند. حالا کلاسها نه فقط محل درس، بلکه حسینیههایی کوچک شدهاند. گوشه گوشهی مدرسه مصطفی، از دفتر تا راهرو، از کلاس تا سالن، از دلها تا آسمان، بوی محرم گرفته است.
#عشق حسین
عشق ایران...
و چه پیوندی مقدستر از این دو عشق، که پرچم ایران در کنار پرچم حسین برافراشته شود...
ایرانِ حسینی همیشه پیروز است، چون دلهای کوچک این بچهها، کربلا را در همین آمل، همین مدرسه مصطفی، همین حیاط سبز و آفتابی، زنده نگه داشتهاند..
#مسئولیت_پذیری
#همکاری_همدلی
#روایت_روز
@mostafaschool