eitaa logo
کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت
5.2هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
663 ویدیو
0 فایل
سلام خوش آمدید فعالیت کانال ۲۴ساعته‌ اهداف کانال: زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدای گرانقدر رصد اخبار لحظه ای منطقه و محور مقاومت رهگیری و شناسایی تحرکات دریایی و هوایی شناور ها و هواگرد های نظامی در منطقه فعال سیاسی تبلیغات @hosyn405
مشاهده در ایتا
دانلود
و من یک بار هم نشد در را با صدای زنگی که او می زند باز کنم. همیشه پیش از او، قبل از این که دستش طرف زنگ برود، در را به روی خنده اش باز می کردم. خنده ای که هیچ وقت از من دریغش نمی کرد و با وجود آن نمی گذاشت بفهمم پشتش چه چیزی را پنهان کرده. نمی گذاشت بفهمم در جنگ و عملیات هایشان شکست خورده اند یا موفق بوده اند. آن قدر بهم محبت می کرد که فرصت نمی کردم این چیزها را ازش بپرسم. کمک حالم می شد. خیلی هم با سلیقه بود. تا از راه می رسید دیگر حق نداشتم بچه ها را عوض کنم، حق نداشتم شیرشان را آماده کنم، حق نداشتم شیرشان را دهانشان بگذارم، حق نداشتم لباس هایشان را عوض کنم، حق نداشتم هیچ کاری بکنم. یک بار گفتم: تو آن جا آن همه سختی می کشی، چرا من باید بگذارم این جا هم کار کنی، سختی بکشی؟ بچه بغل، خیس عرق، برگشت گفت: تو بیشتر از آن ها به گردن من حق داری، باید حق تو و این طفل های معصوم را هم ادا کنم. گاهی حتی برخورد تند می کرد اگر بلند می شدم کار کنم می گفت: تو بنشین، تو فقط بنشین. بگذار من کار کنم. لباس ها را می آمد با من می شست. بعد می برد روی در و دیوار اتاق پهن‌شان می کرد، خشکشان می کرد، جمع‌شان می کرد می برد می گذاشت‌شان سر جای اول‌شان. سفره را همیشه خودش پهن می کرد و جمع می کرد. تا او بود، نود و نه درصد کارهای خانه فقط با او بود. به نقل از همسر شهید کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 نماهنگ "ی پلاک" شادی ارواح طیبه شهدا و امام شهدا صلوات ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
🌸 فرازی از وصیت نامه🌸 به نام خداوندی که اول می بخشد و بعد مهربان است ضمن این که می بخشد مهربان هم هست ◾️ زیر بار ظلم نروید چون اول خود شما ضرر میکنید. چون اگر شما مظلوم واقع نمیشدید ظالم ظلم نمی کرد ◾️مسجد،نماز جمعه وجماعت،مخصوصا نماز اول وقت،قرائت قرآن کریم با معنی هرروز را ترک نکنید، با جماعت باشید که دست خدا با جماعت است. ◾️شفاعت شهدا شامل حال کسانی که پیرو ولایت نیستند نمیشود هرچند اقوام نزدیک باشند... آزادخشنود کوهجانی 🕊 🌹🍃🌹 کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💠یادی از اسماعیل محمدابراهیمی 🌷نیمه شعبان بود. قرار بود در خانه جشن بگیریم. اسماعیل ۷ ساله بود. گفت چرا امروز که میلاد امام زمان هست، خانه را تزئین نکردید. مقداری پول گرفت تا کاغذ رنگی بخرد. رفت. کمی بعد خبر دادند در عبور از خیابان به شدت تصادف کرده است. نگران به بیمارستان رفتیم. در کما بود.🥺 پزشک گفت شدت تصادف و ضربه به سرش زیاد بوده و امیدی به برگشت هوشیاری و زنده ماندن ایشان نداشته باشید!😭 همه شیون و گریه می کردند، اما مادر سر به سمت آسمان گرفت و دستش را بالا برد و گفت: خدایا من اسماعیل پاره تنم را به شما و آقا امام زمانم می سپارم و شفای او را از شما می خواهم! پدر پانسمان روی سر او را برداشته بود، دیده بود محل زخم به شکل "یا علی" است، یقین کردیم خوب می شود. مدتی بعد در کمال ناباوری از کما خارج شد.اسماعیل در ۱۷ سالگی وقتی هنوز رد یا علی زیر موهایش مشخص بود، در ایام ولادت امام علی، در عملیاتی با رمز یا علی به شهادت رسید. 🌱🌷🌱🌷 کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔰در خانه نشسته بودم که محمدجعفر آمد. دست انداخت دور گردنم، صورتم را بوسید و گفت: مادر دوست داری برات یه دفترچه حساب باز کنم! گفتم مادر، از سن من گذشته، پس انداز به چه درد من می خوره. اگر پولی دارید برای خودت پس انداز کن که به درد آینده ات بخوره! صدای خنده اش خانه را پر کرد. گفت: مادر، حساب پس انداز برای آخرت می گویم! آن روز از حرف هایش سر در نیاوردم تا روزی که شهید شد. راوی مادر شهید 🍃🌷 محمد جعفر صادقی فارس کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞شهیدی اهل بخشش .... 🎙روایتی از غلامرضا بی نوا .... کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
رشید اسلامی اندارگلی_ ۲۳ ۱۳۶۷ : 🔖 : ای مردم ایران و ای هموطنان و ای کسی که ندای مرا که از قلبم به سوی شما خطاب می شود، می شنوید! خیال نکنید که با جان دادن من دیگر کار تمام شد. ما می گوئیم که همه ما مسئول حفظ وطن اسلامی هستیم و اگر قرار است که در مقابل هم جبهه گیری کنیم، هیچ پیروز نمی شویم، بنابراین به شما توصیه می کنم به عنوان یک بنده حقیر که از میان شما برخاستم تا به جدم امام حسین(ع) کمک کنم فردای قیامت از تک تک شما امت مسلمان و حزب الله که راه سرخ و خطم که خط محمد و آل محمد و علی است ادامه دهید وگرنه شما مدیون همه شهیدان این آب و خاک هستید. کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
💠هوشنگ فرد شجاعی بود که رشادت زیادی در شناسایی ها از خود نشان می داد. در عین حال فردی ساکت و آرام بود و کمتر از خودش حرفی می زد . با این که مدت ها همرزم بودیم اما نمی دانستیم که یکی از برادرانش شهید شده است و برادران دیگرش نیز در جبهه هستند. 💠او حتی به ما نگفت که دانشگاه قبول شده و آن را رها کرده و به جبهه آمده است، یا اینکه قبلا مجروح شده و هنوز تیری در پایش است. 💠بعدها جریان مجروح شدنش را شنیدم؛ در تنگ چزابه در حالی که تیرباری را به گردن آویخته بود به دل دشمن می زند و پس از آن که آن ها را تار و مار می کند ، خود از ناحیه ی ران مجروح می شود. جالب این که با وجود این ناراحتی در مسابقه ی دو استقامت که در لشکر برگزار شده بود ، شرکت کرد و نفر اول شد. هوشنگ کوهی 🍃🌷🍃🌷 کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
❣مجروح شده بود در بیمارستان بستری بود اما تا شنید قراره عملیات بشه ، از بیمارستان فرار کرد با همان حالش راهی جبهه شد نمیخواست حرف امامش روی زمین بماند موقع رفتن با گریه با خانواده خداحافظی کرد شاید می‌دانست آخرین وداع هست... خودش را به همرزمان رساند... در عملیات آزادسازی خرمشهر شجاعانه جنگید بالاخره روز دوم خرداد به دیدار معبودش رسید علیرضا قربانی کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
💠روز اول مدرسه با چادری که برادرم رسول برایم خریده بود به مدرسه رفتم. وقتی به کلاس اول رفتم دیدم هیچ کس جز من چادر ندارد. وقتی به خانه برگشتم چادر را در آوردم و گوشه ای انداختم، گفتم هیچ کس چادر نداشت من هم چادر نمی خواهم خجالت می کشم. رسول از کار من ناراحت شد. بعد از مکث کوتاهی به من گفت: می دانی ارزش این چادر چقدر است که آن را به زمین زدی؟ می دانی چند نفر کشته شدند تا تو بتوانی با چادر به مدرسه بروی! کلی آن روز در مورد چادر و نقش آن با من صحبت کرد. بعد هم گفت تو باید چادر بپوشی و دوستانت را هم برای پوشیدن چادر تشویق کنی، همیشه چادرت را دوست داشته باش! من از آن روز چادرم را دوست درام و قدر آن را می دانم. 🌱🍃🌷🌱🍃 عبدالرسول محمدپور کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
یادت باشد اسم نیست، رسم است!!! عکس نیست که اگر از دیوار اتاقت برداشتی فراموش بشود!!! مسیر است، زندگیست،راه است،مرام است! امتحانِ پس داده است! راهیست بسوی ! شهدانگاهی کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت🌷 https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
توےسنگــر با او و چند تای دیگه از بچه ها نشسته بودیم .😊 یکی از بچـه های وارد شد. پانزده – شانزده ساله به نظر میرسید. مثل بقیه جوانترها شیــفته فرهاد شده بود و نشــانی منزل او را میخواست.☺️ فرهاد مکــثی کـرد و سرش را بالا آورد و گفت : - شما لطــف دارین ! ما در خدمتــتون هستیــم . خیابــونای بلدی؟ - بلـــــــــه... - سوار ماشـــین که شدی میگی ، قبرستون جدید . . . صدای خنده بچه ها جوان را گــیج کرده بود.😂 فرهــاد جوان را بوسید و گفــت: بنــویس ڪاکو ... برای مزاح بود ... بنویــس :✍ دارالرحمة ، قطعـــه ، ردیف ... ، پلاک ... بسیجی جوان رفت. روزها گذشت . بچه ها یکی یکی شهید شدند . اکبر رفت ، حسین رفت ، فرهاد هم رفت ... جنازه او را از سردشت آوردند و شوق و شورش را به آرامگاه ابدی اش در دارالرحمة سپــردند. وقتــے به شـــوق ‌ مزار او به راه افــتادم ، یڪ نفر زودتر از من به آنجا رسیده بود ، هــمان بسیجی جوان را درست آمده بود.😭 فرهاد شــاهچراغی 🍃🌷🍃🌷 کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
❣عباس چندین بار مجروح شد. در خیبر مچ دستش به شدت مجروح شد، در عملیات دیگر ترکشی به سینه اش کنار قلبش نشست. اما هر بار بدون از دست دادن زمان به منطقه بر می گشت. در فاو شیمیایی شد و در بیمارستان بستری. تا به خودش آمده و به هوش آمده بود، با لباس بیمارستان فرار کرد و به عملیات برگشت. آنجا چند خبر نگار گیرش انداختند، اما زیر بار مصاحبه نرفت و از دست آنها هم فرار کرد تا در عملیات باشد... 🔰هر وقت از عباس می پرسیدم در جبهه چه کار می کنی، می خندید و می گفت:«هیچی یک تفنگ خالی می دهند دستم، تا عراقی ها به سمتم آمدند از ترس آن را به آنها تحویل می دهم!» بعد از مفقود شدن عباس فهمیدم، عباس فرمانده گردان بوده و یلی از یلان جنگ! آخرین باری که تماس گرفته بود، گفتم: «عباس، پسر عمویم مفقود شده، اگر می توانی خبری از او برای ما بیاور!» عباس با خوشحالی گفت: « به! چه خوب است که مفقود شده!» همان شب خودش برای عملیات رفت و مفقود شد! 🌱🌷🌱🌷 عباسعلی میرزایی دولت آبادی سمت: معاون گردان زرهی، لشکر 19 فجر کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
🔰آن بار که به مرخصی آمده بود با همیشه فرق داشت. قبل از رفتن، یک عکس از وسایلش در آورد و گفت: این را برای بعد از خودم، برای شما گرفتم... عکس که شد مرهم روزهای نبودش. 🔰دشمن با تمام توان به جزیره مجنون حمله کرده بود تا آن را پس بگیرد.بچه های لشکر ۱۹ فجر، مردانه مقابل دشمن ایستاده بودند. عبدالرضا فرمانده گردان امام موسی کاظم لشکر بود. جلوتر از همه نیروهایش تمام قامت وسط جاده ایستاده بود و با آر پی جی مانع پیشروی عراقی ها می شد. ناگهان در حین شلیک، گلوله آر پی جی به تنش نشست و مانند اربابش حسین، سر از بدنش جدا شد... عبدالرضا رنجبر شهادت: 1367/4/4- جزیره مجنون 🍃🌷🍃🌷 کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💠اوج عملیات کربلای 5 بود از زمین و آسمان آهن گداخته بود که به سر ما می بارید. در این گیرو دار که همه به سنگر ها چسبیده بودند، دیدم کسی گونی خاک روی دوش می کشد و فریاد می زند: «هر کس سنگرش خوب نیست برایش گونی بیارم.» خودش بود, حاج باصری. 💠نوروز ۶۶خبر دادن حاجی زخمی و تهران بستریه. رفتیم ملاقاتش. ترکش خمپاره ۶۰ بدنش را چاک چاک کرده بود. به خصوص ترکشی که زیر زبانش بود و تکلم را از او گرفته بود. روی کاغذ نوشت؛ اصلاً نگران نباشید این هم از طرف خداوند است و من به این حال و درد افتخار می کنم که حال که شهید نشده ام حداقل این طور مجروح شده ام. برای من یک قران و چند کتاب دیگر بیاورید! بیست روز طول کشید تا ترکش را خارج کردند و تکلمش برگشت. با همان زبان بی زبانش، با قلم و کاغذ کل پرستار های بخش را تخت تاثیر قرار داده و به انها درس زندگی می اموخت 💠جزیره مجنون سقوط کرده و دشمن با قایق در حال پیشروی بود. ما ارپی جی را مسلح می کردیم و به دست حاج باصری می دادیم. همه را با دقت میزد به قایق ها. تا اینکه مهمات تمام شد. اشک از چشمانش جاری شد. گفت کاش مهمات بود. برید عقب که همه شهید می شید. خودش اخرین نفر امد. ناگهان خمپاره ای به زمین نشست. من خوردم. دیدم حاج باصری هم افتاد. هرچه صدایش کردم تکان نخورد. قدرت عقب کشیدن او را نداشتم و او ماند... 🌱🌷🍃 حاج محمد باصری : جزیره مجنون کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
ﺑﻪ اﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﻋﺞ 🌷قرار بود پلی را بعد از عملیات منهدم کنیم تا راه عبور دشمن را ببندیم. چند نفر از غواصان برای این کار رفتند، اما یا شهید شدند یا نتوانستند کار را تمام کنند. محمود گفت: من می رم! گفتم: نه، تو مربی غواصی هستی، ما به تو نیاز داریم. گفت: مگه نمی بینی بچه های مردم دارن از بین می رن، خودم باید برم. سریع داخل آب پرید و رفت. چند دقیقه بعد پل منفجر شد، بعد هم محمود برگشت و تا به خشکی رسید سجده شکر کرد. گفتم: چی شد، چی کار کردی؟ گفت: بین خودمان باشد، امام زمان جانم را نجات داد. تایمر مواد منفجره را روی یک دقیقه تنظیم کردم و سریع دور شدم، اما مسیر را اشتباه رفتم و به سیم خاردار رسیدم که راه را بسته بود. زمان زیادی تا انفجار نمانده بود. چشمم را بستم و به امام زمان توسل پیدا کردم و گفتم: اگر زنده ماندن من به صلاح اسلام و مسلمین است به من کمک کنید! چشم باز کردم دیدم به اندازه عبور من، سیم های خاردار باز شده است! سریع خودم را از آن مسیر باز شده بیرون کشیدم و از شعاع انفجار دور شدم. 🌷🌱🌷 محمود یزدان جو 🌷🍃🌷 کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت🌷 https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
💢گر روزی به مرگ عادی جان دادم بدان که نتوانستم برای امام زمانم مفید باشم... 🔰همیشه آرزوی شهادت در سر داشت ،اما از روزی که حاج قاسم سلیمانی سردار دل‌ها به شهادت رسیدند دیگر آرام قرار نداشت... 🔰 همیشه عادت به چله گرفتن داشت ... این بار قبل از ماه محرم به قصد شهادت چله زیارت عاشورا گرفته بود و من از نیتش بی‌اطلاع بودم تا اینکه یک روز که با هم به گلزار شهدا رفتیم کنار قبر عموی شهیدم لب به سخن باز کرد با اشاره به قبر عمویم گفت: من هم روزی اینجا می‌خوابم چقدر خوب است که در بین شهدا جایی داشته باشیم ... مثل اینکه می‌خواست وصیت کنه بار سفر را بسته بود این بار خیلی جدی حرف‌هایش را برایم گفت: «اگر روزی به مرگ عادی جان دادم بدان که نتوانستم برای امام زمانم مفید باشم این تن بی‌ارزش لیاقت خاک را هم ندارد پس چه بهتر که انسان با شهادت این دنیا را ترک کند» دلم لرزید... پاهایم سست شده بود اشک از گوشه چشمانم جاری شد کنار قبور شهدا نشستم و گریه کردم... وقتی حال مرا دید دیگر حرف‌هایش را ادامه نداد با خنده گفت «خانم بادمجان بم آفت ندارد حالا این دل هست که آرزو دارد» 🔰 در روزهای سخت کرونا دائم نجوا می‌کرد کربلا کربلا ما داریم می‌آییم و می‌گفت: اربعین انشاالله کربلا.... با همین نجواها رزق شهادتش را در روز اول محرم از اربابش امام حسین گرفت... محمد جواد حسین دوست کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
💢سال ۱۴۰۱، طبق معمول هر سال‌ رفت اربعین تا توی موکب کفیل الزینب با یکی از دوستان عراقی‌مان نوکری کند... باخانمش رفته بود بدون بچه‌هایش... زنگ زدم گفتم: «کاکا، تو هر سال می‌رفتی اربعین یه هفته ده روزه برمی‌گشتی الان چی شده 20 روزه برنمی‌گردی؟» خندید و گفت:« کاکا یه چیزی بهت بگم؟» گفتم: «جان کاکا» گفت: «من ۱۱ ساله هر سال اربعین میام اینجا. یه چیزی از آقا امام حسین(ع) خواستم هنوز بهم نداده این سری تصمیم گرفتم تا زمانیکه نگیرمش برنگردم! اگرم دیدی طول کشید بچه‌های من رو بفرست بیان کربلا من انقدر اینجا می‌مونم تا آقا بهم بده‌! آن روز نفهمیدم چه می‌خواهد تا 24 م آبان ماه همان سال ، خواسته اش اجابت شد.شهادت خونین در دفاع از امنیت حرم جمهوری اسلامی..‌‌ محمد مویدی شادی روحش صلوات 🌹🍃🌹🍃 کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
🍃🌷 آقا محمد خوب فهمیده بود که مقام شهادت را فقط به مخلصـین می دهند. در منطقه شلمچه، قبل از اذان صبح که همه خواب بودند از خواب بلند می شد و شروع به تمیز کردن محوطه می کرد تا زائرین شهدا، ظاهر منطقه را مثل باطنش پاک ببینند.... 💔 محمد مسرور شهادت: ۹۴/۱۱/۱۶ • شهادت: نبل والزهراء کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
✍قسمتی از وصیت نامه زیبای شهید: خدايا چگونه است كه اين بدن ضعيف و ناتوان را در آتش دوزخ بسوزانى در حالى كه از گذشته‌ام از غفلتهايم و گناهانم پشيمانم. خدايا تو غفورى، تو رحيمى، من تحمل آتش دوزخت را ندارم. ببخش مرا، مى‌دانم كه غافل بودم. بر خودم ستم كردم اما پشيمانم. خدايا تو گفتى اگر توبه كردى، شكستى توبه‌ات را بازهم بيا در توبه باز است. خدايا اگر گناه زشت است، عفو و رحمتت زيبا است. پس بيا از لطف و كرمت اين زيبايى را عطا فرما.... محمد صادق استعجاب کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
🌷کنار سفره نشسته بودیم. توی ظرف جلو مرتضی یک تکه گوشت بزرگ بود. چشمم به مرتضی بود، تا این گوشت را دید بلند شد و بیرون رفت. بعد از غذا رفتم توی خطش و گفتم چرا گوشت را نخوردی؟ گفت خیلی دلم کشید. توی دلم گفتم شاید یکی دیگر هم توی دلش این گوشت را خواست و چشمش روی آن باشد. رفتم بیرون تا هم نفس خودم را تنبیه کنم، هم اگر کسی آن را می خواهد بخورد. 🌱🌹🌱 مرتضی اقلیدی نژاد 🌱🌹🌱🌹 کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
🔹عبدالکریم خادم‌الشهدایی بود که هیچ‌گاه در بند عکس و دوربین نبود. به واسطه شغل خود، بسیار به ماموریت می‌رفت و طی همین ماموریت‌ها برخی از دوستان و همکاران او به شهادت می‌رسیدند؛ شهدایی همچون شهید «خلیل عسکری»، شهید «مهدی مولانیا» و شهید «علی نظری». عبدالکریم تمام تلاش خود را می‌کرد تا برای زنده نگه‌داشتن یاد آن‌ها یادواره برگزار کند. طی مراسم نیز با لباس شخصی حاضر می‌شد و لباس نظامی خود را نمی‌پوشید. او می‌گفت، «من فقط برای خدا کار می‌کنم. دوست ندارم کسی اعمالم را ببیند.» 🔹به حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س) خیلی ارادت داشت. نام حضرت زهرا (س) که می‌آمد بند بند جوارح عبدالکریم گسسته و چشمانش بارانی می‌شد. عبدالکریم پرهیزگار 🍃🌷🍃🌷 کانال مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
1_6550317574.mp3
13.23M
📢 💠می‌گذرد کاروان 💠کاروان شهید نام یک تصنیف از ساخته‌های محمدرضا لطفی است که اولین بار با آواز شهرام ناظری اجرا و در آلبوم چاووش ۸ گنجانده شد. این تصنیف که در اوایل جنگ ایران و عراق ساخته شد، فضایی حماسی دارد و به عنوان «بهترین تصنیف جنگ» توصیف شده‌است. کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
💢برای دفاع از انقلاب سر از پا نمی شناخت, از مال و جان خود برای انقلاب می گذاشت. یک روز معترض شدم. گفتم:یکم هم برای خانواده ات وقت بذار. گفت با این همه منافق و ضد انقلاب مگه چند نفر داریم که بتواند انها را شناسایی و پیدا کند. می گفت من بابت سه هزارتومن حقوقی که از سپاه می گیرم باید از مردمی که مثل صدر اسلام از دارایی خودشان برای انقلاب خرج می کنند خجالت بکشم. همین کارها و بینشش بود که باعث شد منافقین این جوان ۲۵ ساله, را با هجده گلوله به شهادت برسانند. راوی سردار جعفر اسدی 🌷🌱🌷 مهدی فیروزی کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
🌷تشنگی و محاصره طاقت ما را بریده بود. همه چیز داشتیم جز آب و یک راه ارتباطی اَمن به عقب. یک قطره آب هم نداشتیم، نه برای نوشیدن نه برای وضو. دشمن هم که وضع ما را می دانست در انتظار تسلیم شدن ما بود. هشتاد، نود نفر بودیم. جعفر با صدای سوزناکش زیارت عاشورا میخواند. همه از گرما در سینه خاکریز سر به زمین دوخته بودیم که از گرمای آفتاب خلاص شویم و به صدای حزن انگیز جعفر گوش میدادیم. زیارت عاشورا که تمام شد، بلند شد. همه را دور خودش جمع کرد و گفت: برادران از شما می خواهم در این ساعات سخت، یاد خدا را فراموش نکنید. همه به یاد لب تشنه امام حسین(ع) و یارانش باشید. دیگر سخنی نگفت. نشست روی زمین و پوتینش را در آورد. دو کف دستش را روی زمین که از آن‌گرما بلند می شد کوبید و بعد روی پیشانی و پشت دست ها کشید. بعد به نماز قامت بست. بجز چند نفری که نگهبانی از خط را به عهده داشتند، همه تیمم کرده و پشت سر جعفر به نماز ایستادیم. نماز که تمام شد خنکی سایه ای را روی سر خود حس کردیم. سر به آسمان کشیدیم. در آن فصل گرما، ابری سیاه روی سر ما آمده بود و چند دقیقه بعد در کمال ناباوری، دانه های کوچک و سرد تگرگ روی سر ما باریدن گرفت! 🍃🌷🍃🌷 محمدجعفر صادقی 🌹🌱🌹 کانال مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd