⭕️ همچون خریم در پوست شیر!
➖ در مذمّت غربزدگی و غربزدگان
🖊 بخشی از کتاب غربزدگیِ #جلال_آل_احمد :
🔸 غربزدگی میگوییم هم چون وبازدگی. و اگر به مذاق خوشآیند نیست، بگوییم هم چون گرمازدگی یا سرمازدگی. اما نه. دست کم چیزی است در حدود سِنزدگی. دیدهاید که گندم را چطور میپوساند؟ از درون. پوستهی سالم برجاست اما فقط پوست است، عین همان پوستی که از پروانهای بر درختی مانده. به هر صورت سخن از یک بیماری است.
🔹 عارضهای از بیرون آمده. و در محیطی آماده برای بیماری رشد کرده. مشخصات این درد را بجوییم و علت یا عللهایش را، و اگر دست داد راه علاجش را. این غرب زدگی دو سر دارد. یکی غرب. و دیگر ما که غرب زدهایم.
🔸 برای من غرب و شرق نه معنای سیاسی دارد و نه معنای جغرافیایی. بلکه دو مفهوم اقتصادی است. غرب یعنی ممالک سیر، و شرق یعنی ممالک گرسنه. برای من دولت افریقای جنوبی هم تکهای از غرب است. گرچه در منتهیالیه جنوبی افریقا است. و اغلب ممالک امریکای لاتین جزو شرقند. گر چه آن طرف کرهی ارضند.
🔹 بحث از نفی ماشین نیست. یا طرد آن. چنان که طرفداران «اوتوپیا» در اوایل قرن نوزدهم میلادی گمان میکردند؛ هرگز. دنیاگیر شدن ماشین، جبر تاریخ است. بحث در طرز برخوردهاست با ماشین و تکنولوژی. بحث در این است که ما ملل در حال رشد -مردم ممالک دسته ی دوم که دیدیم- سازندهی ماشین نیستیم. اما به جبر اقتصاد و سیاست و آن مقابلهی دنیایی فقر و ثروت بایست مصرف کنندگان نجیب و سر به راهی باشیم برای ساختههای صنعت غرب. یا دست بالا تعمیرکنندگانی باشیم قانع و تسلیم و ارزان مزد، برای آن چه از غرب می آید.
🔸 لاسی که آمریکا و شوروی (دو سردمدار بی معارض انگاشته شدهی آن دو بلوک) در قضیهی کانال سوئز و کوبا، با هم زدند، نشان داد که اربابان دو ده مجاور به راحتی با هم سر یک میز مینشینند؛ و در دنبالش قرار داد منع آزمایشهای اتمی و دیگر قضایا.
🔹 به این صورت دیگر زمان ما، علاوه بر آن که زمانهی مقابله ی طبقات فقیر و غنی در داخل مرزها نیست، یا زمانه انقلابهای ملی، زمانهی مقابلهی «ایسم»ها و ایدئولوژیها هم نیست. زیر جُل هر بلوایی یا کودتایی یا شورشی در زنگبار یا سوریه یا اروگوئه، باید دید توطئهی کدام کمپانی استعمار طلب و دولت پشتیبان او نهفته است. دیگر جنگهای محلی زمانهی ما را هم نمیشود جنگ عقاید مختلف جا زد، حتی به ظاهر. این روزها هر بچه مکتبی نه تنها زیر جل جنگ دوم بینالمللی، توسعهطلبی مکانیزهی طرفین دعوا را میبیند؛ بلکه حتی در ماجرای کوبا و کنگو و کانال سوئز یا الجزایر نیز به ترتیب دعوای شکر و الماس و نفت را مینگرد.
🔸 حرف اصلی این دفتر در این است که ما نتوانستهایم شخصیت «فرهنگی - تاریخی» خودمان را در قبال ماشین و هجوم جبریاش حفظ کنیم؛ بلکه مضمحل شده ایم.
🔹 حرف در این است که ما تا وقتی ماهیت و اساس و فلسفهی تمدن غرب را در نیافتهایم، و تنها به صورت و به ظاهر، ادای غرب را در میآوریم - با مصرف کردن ماشینهایش - درست هم چون آن خریم که در پوست شیر رفت و دیدیم که چه به روزگارش آمد.
🔸 اگر آن که ماشین را میسازد، اکنون خود فریادش بلند است و خفقان را حس میکند، ما حتی از این که در زیّ خادم ماشین در آمدهایم، ناله که نمیکنیم هیچ، پز هم میدهیم.
🔹 به هر جهت ما، دویست سال است که هم چون کلاغی، ادای کبک را در میآوریم (اگر مسلّم باشد که کلاغ کیست و کبک کدام است؟) و از این همه که برشمردیم یک بدیهی به دست میآید. این که ما تا وقتی تنها مصرفکنندهایم - تا وقتی ماشین را نساختهایم - غربزدهایم؛ و خوش مزه اینجاست که تازه وقتی هم ماشین را ساختیم، ماشینزده خواهیم شد! درست هم چون غرب که فریادش از خودسری «تکنولوژی» و ماشین به هواست.
🎬 @Mostazafin_TV
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ روشنفکرها حتی تصویر مستضعفین را هم نمیتوانند تحمل کنند!
🔹 #سینمای_روشنفکری، حتی اگر بخواهد به #عدالت هم بپردازد، بیشتر سعی میکند درگیریِ طبقه متوسط و بورژوا، با حاکمیت و قدرت را به تصویر بکشد.
🔹 گویا تصویر قیافههای رنجور و صورتهای سوخته و دستهای پینهبسته، هم آزارشان میدهد! به همین دلیل است که #آوینی و #جلال_آل_احمد و #محمود_گلابدرهای و #نادر_ابراهیمی که با زیست اینها از نزدیک آشنایند، در نقدشان زیاد گفته و نوشتهاند.
🔺 حاج آقا #قنبریان زیبا و دقیق میگوید.
🎬 @Mostazafin_TV