فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سخنرانی عجیب آیت الله شهید رئیسی
درخصوص رسیدن به جایگاه #شهادت
💥(به تاریخ هایی که اشاره میکنند دقت کنید! )
#شهیدان_شاهدان_کوی_عشقند
🌷🌷🌷🌷🌷
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
100گل صلوات هدیه میکنیم به نیابت از شهید والامقام" سید ابراهیم رئیسی" نذر سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عج و هدیه به محضر چهارده معصوم علیهم السلام
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
🚩#قرائت_زیارت_عاشورا
🕯️به نیت "شهید سید ابراهیم رئیسی"
💚همنوا با امام زمان(عج)
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
AUD-20220806-WA0119.mp3
8.5M
🚩 زیارت عاشورا
🔹️با نوای استاد علی فانی
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)
💚💚💚💚💚
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝متوسلین به شهدا💝
#توسل
#کرامات_شهدا
💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود
@hasbiallah2 👈خادم الشهدا
➡️@motevasselin_be_shohada
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#ارسالی اعضای محترم کانال⤵️
سلام و شب بخیر
حاجت روایی من از شهدا مربوط به تیرماه یکسال پیش هست.
ما ساکن یزد هستیم و فعلا مستاجر هستیم.اما خانه کوچکی در شهرستان داشتیم که سرپناه روزهای تعطیلی بود که به شهرستان خودمون میرفتیم.
پارسال قبل از عید همسرم بخاطر بدهی که داشتن تصمیم گرفتند خانه را بفروشن. اما من مخالف بودم و میگفتم بگذارید این خانه کوچک رو داشته باشیم تا وقتی به شهرستان میآییم مزاحم کسی نباشیم.اما ایشان اصرار داشتن که باید بفروشند.
اسم کوچه ما (کوچه شهید خسرو کارگر )بود .
روزی من به بهشت زهرا رفتم و در گلزار شهدا دنبال قبر شهید خسرو کارگر میگشتم ،که ناگهان دیدم پایین قبر شهید ایستادم.همانجا نشستم فاتحه خواندم و به شهید خسرو کارگر گفتم:
ما تو کوچه ای که بنام شما هست زندگی میکنیم درسته که ما همسایه قابلی نیستیم اما نگذارید ما از همسایگی شما بریم. شما نگذارید همسرم خانه رو بفروشه و...
حدود دوماهی گذشت و از مشتری و ..خبری نشد و من خوشحال بودم که منزل ما بفروش نرفته .تا اینکه روزی شنیدم همسرم به کسی میگفتن منزل شهرستان را فروختم.
من خیییلی دلم از شهید گرفت و ناراحت شدم.
دفعه بعد که به شهرستان رفتم دوباره رفتم گلزار شهدا وسر قبر شهید رفتم و گلایه کردم و گفتم من که قبول داشتم همسایه ناقابلی هستم ولی شما بازم مارو از کوچتون بیرون کردین؟؟؟؟ و به شهید گفتم اشکالی نداره ولی من دیگه مستاجری نمیرم. باید یه خونه بهتر قسمتم کنید.
خلاصه همسرم بعد از فروش خانه دنبال اجاره منزل بودن ،که یکی از اقوام بمن گفت خانه ای نوساز در فلان محله دارم(که خیلی من دوست داشتم آنجا زندگی کنم ) ۴۰۰میلیون زیر قیمته میفروشم اگر خواستید شما بخرید.
همسرم وقتی جریان رو بهشون گفتم دیدن خانه نوساز سه خوابه،شیک و همه چی تموم خیلی مناسبه.حیفه از دست بره ،پول جفت و جور کردن و خانه رو خریدن.
من از خوشحالی سر از پا نمیشناختم و در دلم از شهید خسرو کارگر تشکر میکردم و دنبال فرصتی بودم تا سر قبرشون برم و تشکر کنم.
اما قبل از اون هنگامی که برای بردن آینه و قرآن و نمک که رسم داریم قبل اثاث کشی به منزل جدید میبریم ،،رفته بودیم در کمال ناباوری دیدم :
اسم این کوچه جدید هم «شهید خسرو کارگر » هست .
من میدونم که شهید مارو از کوچه خودش بیرون نکرد.
اون با فروش خونه بدهی ما رو تسویه کرد
منو برد تو محله ای که دوست داشتم
خانه منو بزرگ و نوساز کرد
دست آخر دوباره همسایه خودش کرد.
وقتی علت اینکه چرا در یک شهر دوکوچه به اسم یک شهید است را پرسیدم ،گفتن کوچه اولی که ما منزل داشتیم به احترام برادرش بوده که در اون کوچه زندگی میکرده.
اما این کوچه که منزل نو را خریدیم کوچه ای هست که خود شهید در آن زندگی میکرده.
شهید مارو آورد تو کوچه خودش 😭😭😭
حالا با شنیدن این موضوع اطرافیان من به شهید خسرو کارگر که اصلا شناختی نداشتن ،ارادت پیدا کردن و سر خاکش میرن و فاتحه میخونن
🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋
سلام ممنون از شما به خاطر گروه خوبتون خواستم از عنایات وکرامات شهدا براتون بگم که البته هیچ شکی در ان نیست و در واقع آنها زنده اتد وما مرده
من قبل از اینکه با این گروه اشنا بشم هم همیشه به شهدامتوسل میشدم وحاجت هامو ازشون میخواستم باذکر فاتحه کثیره واینکه خودم هرروز رو به یک شهید اختصاص میدادم
در واقع برام خیلی سخت شده بود که شهدا یکی یکی به ذهنم بیارم ولی اینکار رومیکردم و کلا باشهدازندگی میکردم تا اینکه بااین کانال اشناشدم وکارسخت من برام آسان شد وچله ب چله شهدا معرفی میشن و روزانه هم متوسل به هرکدوم از این عزیزان میشیم که خداقبول کنه
تا اینکه برامن مشکلی پیدا شد البته مادرم عمل سختی داشت که انجام شد وایشون رو به بخش آوردن وایشون روز بعد از عمل یهو حالشون بدشد ولحظات خیلی سختی رو داشتم و یک مورد خطرناک رودکتر تشخیص دادن
منی که از همه جا بریده بودم از شهدای عزیزمون خواستم عاجزانه که یک نظری به من کنن شفای مریض مو ازشون خواستم اینجا بود که وقتی برگه ازمایششو به دکتر نشون دادیم خیلی خوشحال شدیم و گفتن مشکل برطرف شده وبه زودی مریض بهبودی پیدامیکنه
اینجاست که بازهم مورد عنایت شهداقرار گرفتم و ازشون میخوام که درروز قیامت شفاعت خواه ماباشن باتشکر از همگی ان شاالله همه حاجت روابشن ....یاعلی
🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋
سلام خدمت مدیر گروه
من به آرزوی دلم که دیدار امام رضا علیه السلام بود رسیدم و برای تمام اعضای گروه دعا کردم واقعا از کانال خوبتون سپاسگزارم 🌹🙏
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
تصاویری از دلدادگی رزمندگان به سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام در ماه محرم
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
May 11
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
بسم رب الشھـدا
#شھـید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت_پنجاه_و_دوم
🌸زمان اعلام نتایج رسید.
مجری به سه زبان مالزی، انگلیسی و عربی، اسامی برندگان را اعلام کرد.
🌷 اول نفرات برتر حفظ اعلام شد. از نفر سوم شروع شد تا رسید به اول.
نوبت به قرائت که رسید محسن خیال کرد باز از سوم شروع می کند.
🔸 نفر سوم از الجزایر بود.
نفر دوم از بروئنی و نفر اول از فیلیپین!
باورش نمی شد
هیچ رتبه ای نیاورده بود!
🔹 اما وقتی مجری به خواندن اسامی ادامه داد کم کم فهمید که نفرات برتر قرائت پنج نفر هستند.
پس آن سه نفر قبلی،
نفرات پنجم تا سوم بودند.
🎀 هنوز نفرات اول و دوم مانده بود.
نفر دوم هم از مالزی بود.
محسن دیگر مطمئن شد که رتبه ای نیاورده.
🌼 آخر دیده بود که مسئولین چطور قاری اندونزیایی را عزت و احترام کرده بودند.
با اینکه می دانست قرائت آن قاری ضعیف بوده اما حتم داشت رتبه اول را به او می دهند.
🌺 با خودش فکر کرد اگر مصطفی اصرار نمی کرد به شیوه مسابقات بخواند و تلاوت خودش را ارائه می داد، الان حتما یک رتبه ای گرفته بود ... 😔
🌹🍃🌹🍃💜🍃🌹🍃🌹
✍ ادامه دارد ...
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
بسم رب الشھـدا
#شھـید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت_پنجاه_و_سوم
😔 💔 محسن سرش را کشید سمت مصطفی که جلوتر نشسته بود.
گفت :
_مصطفی! گفتم بذار کار خودمو بکنم! تو سیستم منو عوض کردی! دیدی رتبه ای نیاوردیم؟!
😭 اشک توی چشم های مصطفی جمع شد.
گفت :
آره! ای کاش می ذاشتم تلاوت خودمون رو می کردی. حداقل جزو دو سه نفر اولی که می شدی!
محسن هم گریه اش گرفت.
🌺 مجری داشت نفر اول را به زبان مالزیایی معرفی می کرد.
برای محسن، زبان گنگ و نامفهومی بود. مصطفی به نظرش آمد که مجری اسم محسن را گفت.
🍁 گوش هایش را تیز کرد. نفر اول به انگلیسی هم خوانده شد. آن هم دست کمی از مالزیایی نداشت.
این بار هم واژه ای که شبیه محسن بود تکرار کرد.
گفت :
_گمونم اسم تو رو خوند!
🌸 محسن اشک هایش را پاک کرد و گفت :
_ نه بابا! من نبودم.
این بار وقتی مجری با زبان عربی شروع به صحبت کرد، اسم محسن حاجی حسنی به وضوح شنیده شد.
😢 دوباره بغض گلوی محسن را گرفت. اما وقتی فهمید دوربین ها زاویه شان را به سمت او تغییر دادند خودش را کنترل کرد.
😭 شانه های مصطفی به شدت تکان می خورد. محسن خودش را به او رساند و محکم بغلش کرد. گفت :
_ داداش چقدر چینشت خوب بود!
مصطفی خندید :
_ آخرش نفهمیدم چینشم خوب بود یا بد؟! 😅
🌸 مسئول همراهی برندگان که می خواست محسن را برای گرفتن جایزه اش ببرد، نمی توانست این دو را از هم جدا کند.
محسن رفت سمت جایگاه و مصطفی شماره بابا را گرفت.
😍 با گریه خبر موفقیت محسن را گفت. بابا و مامان حرم بودند.
اضطراب تلویزیون را ول کرده بودند و آمده بودند حرم برای محسن دعا کنند ....
دعا مستجاب شده بود ...
🌺🕊🌺🕊🎀🕊🌺🕊🌺
✍ ادامه دارد ...
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
بسم رب الشھـدا
#شھـید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت_پنجاه_و_چهارم
🌺 خبر مثل توپ صدا کرد.
وهابیت همه تلاشش را کرده بود تا جو مسابقات را علیه شیعیان کند.
حالا یک جوان شیعه آمده بود رکود جدیدی در تاریخ 57 ساله مسابقات بین المللی قرآن ثبت کرده بود.
🌹رکورد قبلی برای عبدالباسط تومارو قاری فیلیپینی بود با رتبه 88.
رکورد محسن 95 و بالاترین امتیاز ی بود که طی 57 سال مسابقات کسب شده بود.
🌸 این نه تنها برای ایران و شیعه، بلکه برای کل جهان اسلام افتخار بود.
محسن کیفیت تلاوت قرآن را در کل جهان ارتقاء داده بود.
هنوز هم کسی نتوانسته این رکورد را بشکند.
🌼بعد از اعلام رتبه، خبرنگار ها دوره اش کردند.
زنی جلو آمد و گفت که یکی از خبرگزار های آمریکاست. از محسن پرسید :
_ از اینکه مقام اول رو کسب کردی چه حسی داری؟!
گفت : _ از این خوشحالم که تونستم پرچم شیعه رو ببرم بالا ...
🍁 مصطفی پشتش لرزید از لحن محکم محسن. با خودش گفت :
_ امشب زنده نمی رسیم هتل!
محسن در مصاحبه هایش حرف های دیگری هم زد.
❣گفت :
موفقیت قاری های ایرانی مرهون حمایت های رهبرماست.
من تلاوتی کردم که مرضی خدا باشه، پدر و مادرم شاد بشن و هدیه ای از من به محضر علی بن موسی الرضا علیه السلام باشه.
🇮🇷 تلاوتی کردم که در شان یک ایرانی، یک مسلمون و یک بچه شیعه باشه ... .
🎀🍃🎀🍃🕊🍃🎀🍃🎀
✍ ادامه دارد ...
«أَلسَّلامُعَلَىالاَْجْسادِالْعارِیاتِ»
سمت تو از تمامی مردم فراریام!
ای با غريب های جهان آشنا، حسـین..🖤
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
اي مسئولين مملكتي شما بايد نگهبان و پاسدار خون شهيدان باشيد . كوچكترين سهل انگاري و بي توجهي و خداي نكرده خيانت شما براي شهدا و ملت حزب الله قابل بخشش نيست و هر زمان كه غرورِ مقام، شما را گرفت سري به گلزار شهدا بزنيد و فكر كنيد كه چه كساني شما را به اين مسند نشانده اند و چه انتظاري از شما دارند.
#شهید_ابراهیم_پزشکی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝