eitaa logo
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
30.8هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
224 فایل
بسم رب الشهداء💫 🌷"هرگزکسانی را که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندار بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند"🌷 (آل عمران۱۶۹) 💥چله صلوات، زیارت عاشورا و دعای عهد💥 ✨شروع چله:4 آبان ✨پایان:13 آذر @hasbiallah2
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
‍ ‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀
‍ ‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> 🟣خاک های نرم کوشک🟣 خاک های نرم کوشک و یادگار برونسی شده بود. آهسته گفتم بچه ها رو بفرست دنبال کارها خودت بیا تا ماجرا رو برات تعریف کنم. رفت و زود برگشت. هر طور بود قضیه ی عملیات دیشب را براش .گفتم حال او هم غیر طبیعی شده بود. گاه گاهی بلند و با تعجب می گفت: «الله اکبر!» وقتی سیر تا پیاز ماجرا را گفتم، ازش پرسیدم حالا نظرت چیه؟ عبدالحسین چطوری این چیزها را فهمیده؟ یکدفعه گریه اش گرفت گفت:«با اون عشق و اخلاصی که این مرد داره باید بیشتر از اینها ازش انتظار داشته باشیم؛ اون قطعاً از عالم بالا دستور گرفته»..... اگر سر آن دستورها برام فاش نشده بود این قدر حساس نمی شدم. حالا لحظه شماری می کردم که عبدالحسین را هرچه زودتر ببینم بین راه به ظریف گفتم :«من تا ته و توی این جریان رو در نیارم آروم نمی شم.» گفت: «با هم می ریم ازش می پرسیم» گفتم: «نه، شما نباید بیای من به خلق و خوی فرمانده ام ،آشناترم اگر بفهمه شما هم خبر دار شدی بعید نیست که دیگه اصلا رازش رو فاش نکنه» راست میگی سید این طوری بهتره. مکثی کرد و ادامه داد:« شما جریان رو می پرسی و ان شاء الله بعداً به من هم میگی»..... همین که رسیدیم پشت دژ خودمان، یکراست رفتم سراغش، تو سنگر فرماندهی گردان تک و تنها نشسته بود و انگار انتظار مرا می.کشید از نتیجه ی کار پرسید. زود جوابی سر هم کردم و به اش گفتم جلوش نشستم.و مهلت حرف دیگری ندادم بی مقدمه پرسیدم:«جریان دیشب چی بود؟» ادامه دارد.... 🌷🌷🌷🌷🌷
‍ ‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> 🟣خاک های نرم کوشک🟣 خاک های نرم کوشک و یادگار برونسی طفره رفت قرص و محکم گفتم:«تا نگی،از جام تکون نمی خورم، یعنی اصلا آروم و قرار نمی گیرم.» می دانستم رو حساب سید بودنم هم که شده روم را زمین نمی زند کم کم اصرار من کار خودش را کرد. یکدفعه چشم هاش خیس اشک شد به ناله گفت:« باشه برات میگم.» انگار دنیایی را به ام دادند فکر می کردم یکسری اسرار ازلی و ابدی می خواهد برام فاش شود. حس عجیبی داشتم. وقتی شروع به تعریف ماجرا ،کرد خیره ی صورت نورانی اش شده بودم حال و هوایش آدم را یاد آسمان و یاد بهشت می انداخت می شد معنی از خود بیخود شدن را فهمید. با لحن غمناکی گفت: «موقعی که عملیات لو رفت و تو اون شرایط گیر افتادیم حسابی قطع امیدکردم شما هم که گفتی برگردیم ناامیدی ام بیشتر شد و واقعا عقلم به جایی نرسید. تنها راه امیدی که مانده بود «توسل به واسطه های فیض الهی» بود تو همان حال و هوا صورتم را گذاشتم رو خاکها و متوسل شدم به خانم حضرت فاطمه ی زهرا (سلام الله عليها). چشمهام را بستم و چند دقیقه ای با حضرت راز و نیاز کردم حقیقتاً حال خودم را نمی فهمیدم. حس می کردم که اشکهام تند و تند دارند می ریزند با تمام وجود می خواستم که راهی پیش پای ما بگذارند و از این مخمصه و مخمصه های بعدی که در نتیجه ی شکست در عملیات دامنمان را می گرفت نجاتمان دهند. تو همان اوضاع صدای خانمی به گوش رسید؛صدایی ملکوتی که هزار جان تازه به آدم می بخشید.به من فرمود: «فرمانده!» یعنی آن خانم به همین لفظ فرمانده صدام زدند و فرمودند:« این طور وقت ها که به ما متوسل می شوید، ما هم از شما دستگیری می کنیم ناراحت نباش» لرز عجیبی تو صدای عبدالحسین افتاده بود. چشم هاش باز پر اشک شد. «چیزهایی را که دیشب به تو گفتم که برو سمت راست و برو کجا، همه اش از طرف همان خانم بود.بعد من با التماس گفتم :«یا فاطمه ی زهرا(س) اگر شما هستید پس چرا خودتان رانشان نمی دهید؟!» فرمود: «الان وقت این حرف ها نیست واجبتراین است که بروی وظیفه ات را انجام بدهی» ادامه دارد.... 🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫🌷🕊💫🌷🕊💫                ﷽ ‍ 💚مکاشفه‌ ی شهید با حضرت‌ زهرا سلام الله علیها 💥حتما بخونید 🔰شهید برونسی فرمانده است توی عملیات رمضان، تیربار دشمن می گیره تو گردان عده ای شهید میشن گردان زمین گیر میشه. 😞 سید کاظم حسینی میگه : من معاون شهید برونسی بودم، اصلا بچه ها نمی تونستن سرشونو بلند کنن، یه دفه دیدم شهید برونسی بیسیم چی و پیک و همه رو ول کرد و رفت یه جاافتاد به سجده رفتم دیدم آروم آروم داره گریه می کنه، میگه یا زهرا مدد، مادر جان مدد...😭 بهش گفتم: حالا وقت این حرفا نیس ، پاشو فرماندهی کن !بچه های مردم دارن شهید میشن، ولی شهید برونسی انگار مرده بود و اصلا  توجهی به این خمپاره ها و حرفهای من نداشت. گفت : بعد از لحظاتی بلند شد و گفت: سید کاظم ؟  گفتم:  بله ؟ گفت: سیدکاظم اینجا که من ایستادم قدم کن، 25 قدم بشمار بچه های گردان رو ببر سمت چپ، بعد 40 قدم ببر جلو. گفتم : بچه ها اصلا  نمیتونن سرشونو بلند کنن عراقی ها تیربارو گرفتن تو بچه ها. چی میگی؟ گفت : خون همه بچه ها گردن من، من میگم همین. گفت : وقتی این دستورو داد آتیش دشمنم خاموش شد، 25 قدم رفتم به چپ، 40 قدم رفتم جلو، بعد یه پیرمردی بود توی گردان ما خوب آرپیچی می زد، یه دفه شهید برونسی گفت فلانی آرپیچی بزن، گفت : آقای برونسی من که تو این تاریکی چیزی نمی بینم 😳 گفت : بگو یا زهرا و شلیک کن. می گفت : یا زهرا گفت و شلیک کرد و خورد به یه تانک و منفجر شد. تمام فضا اتیش گرفت و روشن شدفضا، گفت اون شب 80 تانک دشمن رو زدیم و بعد عقب نشینی کردیم 💪 چند روز بعد که پیش روی شد و رفتیم شهدا رو بیاریم، رفتم اونجا که شهید برونسی به سجده افتاده بود و می گفت یا زهرا مدد 😭 نگاه کردم دیدم جلومون میدون مین هست.😳 قدم شماری کردم 25 قدم به چپ دیدم معبریه که دشمن توش تردد می کرده اگر من 30 قدم می رفتم اونورتر توی مین ها بودم 40 قدم رفتم جلو دیدم میدان مین دشمن تموم میشه رفتم دیدم اولین تانک دشمن رو که زدن فرمانده های دشمن با درجه های بالا افتادن بیرون و کشته شدن. شهدا رو که جمع کردیم برگشتیم تو سنگر نشستم، گفتم آقای برونسی من بچه ی فاطمه ام ، من سیدم، به جده ام قسم از پیشت تکون نمی خورم تا سِر اون شب رو بهم بگی، تو اون شب تو سجده افتادی فقط گفتی یا زهرا مدد، چی شد یه دفه بلند شدی گفتی 25 قدم به چپ؟ 40 قدم جلو، بعد به آرپیچی زن گفتی شلیک کن؟ شلیک کرد به یه تانک خورد که فرماندهان دشمن تو اون تانک بودن ؟ قصه چیه؟ گفت سید کاظم دست از سرم بردار! گفتم نه تا این سِر رو نگی رهات نمیکنم، گفت میگم ولی قول بده تا زنده ام به کسی نگی☝️ گفتم باشه! گفت : تو سجده بودم همینطور که گفتم یا زهرا مدد،  (توعالم مکاشفه) یه خانومی رو دیدم به من گفت چی شده؟ گفتم بی بی جان موندم؛😔 اینا زائرین کربلای حسین تو هستند، اینجا موندن چه کنم؟😭 گفت :  آقای برونسی جلوت میدون مینه، حرکت نکن، 25 قدم برو به سمت چپ، اونجا معبر دشمنه، از اونجا بچه ها رو 40 قدم ببر جلو میدون مین تموم میشه فرمانده های دشمن یه جا جمع شدن تو تانک جلسه دارن آرپیچی رو شلیک کن ایشالا تانک منفجر میشه و شما ان شاء الله پیروز میشی💚 🌷 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Dua-Al-Ahd.mp3
8.25M
🔰دعای عهد 🎙با نوای استاد علی فانی من دعای عهد میخوانم بیا بر سر این عهد میمانم بیا 🌤🌿 الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلفــَرَج🤲 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝متوسلین به شهدا💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊 💚سلام به چهارده معصوم(ع): 🌷⃟ *صلي اللهُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ 🌷⃟ *صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يا اميرالمُومنِينَ 🌷⃟ *صَلی اَللّهُ عَلَیکِ یا فاطِمهُ الزَّهرَاءُُ 🌷⃟ *صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِی 🌷⃟ *صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ يا اباعبداللَّه 🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊 🌷⃟ *صلي اللهُ عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ 🌷⃟ *صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا محمدبن عَلِيٍ 🌷⃟ *صَلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياجعفربنَ مُحَمَّدٍ 🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊 🌷⃟ *صَلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياموسيَّ بْنُ جَعْفَرٍ 🌷⃟ *صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياعلي بن موسي 🌷⃟ *صَلِي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا محمدبن عَلِيٍ اَلْجَوَاد 🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊 🌷⃟ *صَلي اَللَّهُ عَلَيْك ياعلي بْنَ مُحَمَّدٍ 🌷⃟ *صَلَّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍ العسکري 🌷⃟ *صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياحجه بْنَ اَلْحَسَنِ. اَلْمَهْدِيُّ عَجَّلَ اَللَّهُ تعالی فَرَجَهُ الشريف 🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊 ➡️@motevasselin_be_shohada ‌ 💝متوسلین به شهدا💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 ❣بسم رب الشهدا و الصدیقین❣ 1⃣2⃣بیست‌و‌یکمین چله ی؛ 🚩زیارت عاشورا، صلوات، دعای عهد 🌤کانال متوسلین به شهدا🌤 🖇 امروز " 29 شهریور ماه" 📌 چله 《هدیه به‌ چهارده‌ معصوم(ع) و شهید امروز》 🌻شهید والامقام 🌷🌷🌷 معرف: آقای سعید ثابتی برادر شهید🌺 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ➡️@motevasselin_be_shohada
شهید بزرگوار حمید ثابتی 🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 تاریخ ولادت: ۱۳۴۰/۷/۱ محل ولادت: تهران تاریخ شهادت: ۱۳۶۰/۱۰/۱۲ محل شهادت: ارتفاعات الله اکبر کردستان نحوه شهادت: اصابت گلوله مزار: بهشت زهرا(س)_تهران_قطعه ۲۴_ردیف ۱۲۴_شماره ۲۳ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝 🌷🌿🕊🥀🕊🌿🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐🌿✨💐🌿✨💐 🔰شرح مختصری از زندگینامه شهید حمید ثابتی 💢🔅در یکم مهر ۱۳۴۰،در تهران چشم به جهان گشود. پدرش یحیی،پاسدار بود و مادرش،قمرتاج نام داشت. تا پایان سوم راهنمایی درس خواند. از سوی سپاه پاسداران در سپاه حفاظت انصار المهدی (عج) حفاظت امام (ره) در جماران را به عهده گرفت و با شروع جنگ در جبهه جنگ حضور یافت. 🕊🌷دوازدهم دی ۱۳۶۰،با سمت فرمانده گردان اطلاعات سپاه پاوه در ارتفاعات الله اکبر کردستان بر اثر اصابت گلوله شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران قطعه 24 واقع است. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝 🌹🌿💫🌹🌿💫🌹🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐🍃💫💐🍃💫💐🍃💫 📝✨فرازی از وصیت نامه شهید حمید ثابتی : 🍀🌷ابتدا شروع می کنم به نام خداوندی که خلق کرد بشر را و راه های گوناگونی پیش او قرار داد و به انسان عقل داد و بینش داد و سپس دین برای بشر فرستاد و پیامبران را برای راهنمایی بشر فرستاد. 🌾🌸و این ما هستیم که باید فرق بین راه راست و راه کج را با افکار خود تشخیص بدهیم و راه راست را دنبال کنیم و اکنون که هنگام رفتن میدان جهاد است و تو ای کفر برای سرکوبی ایران اسلامی وارد خاک عزیز ایران شده ای و با کمک جنایتکاری همچون ابر قدرت ها مانند امریکا خونخوار و شب و روز برای نابودی مستضعفین تلاش می کنی. 🌻🍁و ما اول با خود سازی خود شروع کنیم و حالا با امر امام امت خمینی بت شکن برای جهاد و سرکوبی دشمن خیانتکار که به این جنگ تحمیلی می خواهد بین دو ملت مسلمان ایران و عراق به وسیله حزب بعث خائن تفرقه وارد کند. 🌴💐تا این که با متحد شدن مسلمانان بر علیه دشمنان اسلام و امریکای جنایتکار نتوانند اتحاد خود را به هم رسانند... 🌼💥و من حمید ثابتی که روز چهارشنبه عازم جبهه هستم این وصیت نامه را می نویسم و آن هایی که در راه خدا کشته شدن مرده مپندارید بلکه آنها زنده هستند و پیش خدای خود روزی می گیرند. ♨️🍃من امیدوارم طی این مأموریت بتوانم با کمک خداوند بزرگ بزرگترین ضربه را به دشمن وارد کنم و دشمن خائن را سرکوب کنیم. 🕊🌿و اگر در این مأموریت به فیض شهادت نائل آمدم،از خانواده ام می خواهم که هیچگونه ناراحتی به خود راه ندهند و بدانند که اسلام با اینگونه خونها باید آبیاری بشود. 🌱💫و من اکنون احساس غرور می کنم که عازم جبهه هستم و می خواهم برای اسلام به جنگ و دشمن بروم و این را بدانید ما برای اسلام کسانی عزیزی را هدیه کرده ایم،مانند دکتر بهشتی،برادر عزیز رجایی،باهنر،مفتح و هزاران عزیز دیگر و شما نیز امانتی که خداوند به شما سپرده بود و پس گرفت و سپس چیزی را که خداوند می دهد خودش هم پس می گیرد." ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝 🌷🕊✨🌷🕊✨🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌💫💌💫💌💫💌💫💌 ✍📚شرح خاطره ای از شهید بزرگوار به روایت مادر بزرگوارشان: 📌خانم قمر تاج ثابتی مادر شهید «حمید ثابتی» می‌گوید : «برایم از زمانی که در جبهه حضور داشت،تعریف می‌کرد که سه روز در شلمچه تشنه و گرسنه بودند و با توانی که داشتند نبرد می‌کردند.» ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا کنه شهید نشید!!! اما مثل شهید ها زندگی کنید... ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃 100گل صلوات هدیه میکنیم به نیابت از شهید والامقام " حمید ثابتی" نذر سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عج و هدیه به محضر چهارده معصوم علیهم السلام 🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا