eitaa logo
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
30.8هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
224 فایل
بسم رب الشهداء💫 🌷"هرگزکسانی را که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندار بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند"🌷 (آل عمران۱۶۹) 💥چله صلوات، زیارت عاشورا و دعای عهد💥 ✨شروع چله:4 آبان ✨پایان:13 آذر @hasbiallah2
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ <<━━⊰♡❀💐❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀💐❀♡⊱━━>> 🇮🇷 🇮🇷 📖 قسمت سی‌ و چهارم نگاهم افتاد به این مردهای دشداشه پوش! داشتم به حرفهای مهدی فکر می‌کردم که این فرقه چقدر راحت اسم شیعه رو با رسمش متلاشی کردن! در همین حین سر و صدای بچه‌ی کوچکی که همراه باباش برای تماشا کردن دسته‌ی عزاداری اومده بودن، و چنان خودش رو به باباش چسبونده بود و التماس می‌کرد و می‌گفت؛ :بیا بریم بابا من می‌ترسم" توجهم رو جلب کرد والبته بچه‌ی بیچاره حق داشت، من که یه مرد بزرگ بودم، با دیدن چنین صحنه‌هایی داشتم سکته می‌کردم چه برسه به اون طفل معصوم! با اشاره به بچه، رو به مهدی گفتم: "اصلا فکر نکنم تا اخر عمرش چنین صحنه‌هایی یادش بره و چقدر تلخه که عزاداری برای امام حسین(ع) رو با چنین تصاویری بخاطر بسپاره که ذره‌ای عشق درونش نیست که هیچ! فقط ترس و وحشت و خون، یادگاری چنین هیئت رفتنی می‌شه! و ناگفته پیداست چه حسی نسبت به هئیت و روضه و امام حسین(ع) پیدا می‌کنه!" با عصبانیت ادامه دادم: "خیلی راحت تنها با کارهای یک سری افراد جاهل مثل اینها که بیشتر به اراذل شبیه‌ن تا عاشق امام حسین‌(ع)! هم فرقه‌ی ضاله می‌خوننمون! هم مثل اتفاقی که برای این بچه می‌افته به سادگی این پیوند عاشقانه حسینی شکسته می‌شه!" مهدی دستش رو خیلی آروم گذاشت روی شونم و گفت: "می‌دونی مرتضی! اینها فقط یک سری جاهل نیستن! داشتم فکر می‌کردم اگه غریبه‌ای از علت بریدن سـر امام حسین‌(ع) پرسید به قول استادم باید بگیم : ترڪیبی از و عاشورا را رقم زدند!" بعد هم چشم‌هاش رو به آسمون دوخت و ادامه داد: "و چه معجون عجیبی ست این ترڪیب...!" اسم منافق باهوش که اومد یاد تفکر انگلیسی افتادم که چقدر خطرناکتر از بمب و اسلحه است! گفتم: "شیخ مهدی! چه قدر دشمن حساب شده کار می‌کنه! از این طرف با درست کردن فرقه‌های شیعه‌ی افراطی مثل شیرازی‌ها و از اون طرف با درست کردن گروه‌های سنی افراطی مثل وهابی‌ها چقدر دقیق به خواسته‌اش می‌رسه!" بعد با حالت عصبانی گفتم: "بعضی از ما هم خیر سرمون توی حوزه ی علمیه داریم درس می‌خونیم که مثلا به درد اسلام بخوریم! به جای اینکه به درد اسلام بخوریم، کم‌کاری‌هامون، خودشون شدن یه درد برای اسلام! لبخند نشست روی لبش و گفت: "دمت گرم! که جمع نبستی!" بعد هم ادامه داد: "می‌دونی تفاوت به درد خوردن یا خودِ درد بودن در چیه؟!" گفتم: "آره اخوی! چرا ندونم !؟ دارم امثالش رو جلوی چشم‌هام می‌بينم. به اسم امام حسین(ع) توی لشکر امام‌ حسین(ع) با لباس عزادار امام حسین(ع) نفوذی لشکر یزید باشی و براش کار کنی والله خودِ درد! یه درد کشنده!" اخم هام رو بیشتر کشیدم توی هم و ادامه دادم: "اصلا چرا باید لباس عزادار امام حسین(ع) رو بپوشند! چرا هر جا نفوذی هست یا زیر یقه‌ی دیپلماتِ بسته شده تا حلقه یا زیر لباس روحانیت؟!" سری تکون داد و با تاسف گفت: "چون در پوشش عزادار حسین(ع)، راه حسین (ع) رو ببندی و صدای کسی در نیاد خیلی راحت‌تر از اینه که در پوشش یزید راه را بر حسین(ع) ببندی و صدای کسی در نیاد! یکی دیگه از اصلی‌ترین علت‌هاش هم که معلومه برای داشتن امنیت! این روش مختص الان هم نیست! بعد از واقعه‌ی کربلا عبیدالله بن زیاد هم برای رسیدن به دارالحکومه، از درِ دروازه‌ی شهر کوفه تا رسیدن به کاخش لباس امام حسین(ع) رو پوشید برای اینکه از مردم در امان باشه! خوب اینها هم شاگردهای همون خبیث هستن دیگه! تاریخ خوب نشون داده تزویر از ابزار همیشگی خواص فاسد و سیاست باز و قدرت‌طلب هست. اینم یه مدلشه دیگه! گفتم: "حاجی اینا که دیگه ادعاشون اینه اهل سیاست و قدرت نیستن و دم از جدایی دین از سیاست می‌زنن! مهدی جوری نگاهم کرد که قشنگ متوجه شدم منظورش اینه چقدر ساده‌ای تو پسر! بعد هم گفت: "اشتباه نکن!" 🔸ادامه دارد ...