+ واقعیت مجازی و فضای هلوگرامی:
(تکنولوژی هایی که وضع بشر جدید را دگرگون میکنند)
🔹 عامل دوم: واقعیت مجازی
واقعیت مجازی، صحنه ای است برای ممکن ساختن آنچه در محیط فیزیکی ناممکن است.
واقعیت مجازی، توسعه ی نیروی خیال و وهم انسان است چه در جهت رشد و صلاح باشد چه در جهت تضییع و فساد.
مفهوم "متاورس" و "انسان آواتاری" در این فضا طرح میشود.
در فضای واقعیت مجازی، امکان خلق دوست مجازی، شریک جنسی مجازی، بادیگارد مجازی، رقیب مجازی و غیره و غیره وجود دارد.
مخفی کردن و متفاوت نشان دادن چهره، سنّ، جنیست، علایق و سلایق و ... کاملا امکان پذیر است.
میزان احساس حضوری که در واقعیت مجازی به دست می آید در قیاس با تماس صوتی و تصویری، بسیار بسیار بیشتر است. حتی اگر پردازش قوی باشد، گاهی از بودن فیزیکی نیز قوی تر و پر تاثیر تر میشود.
این تکنولوژی، اختیار گسترده ای در انتخاب، میان انواع و اقسام شکل ها، رنگ ها، صوت ها، و فضاها، به دست میدهد و امکانات بسیاری را در درسترس میگذارد.
وقتی واقعیت مجازی فراگیر شود، برای انجام بسیاری از کارها، مقرون به صرفه تر است. دوست یابی، دید و بازدید، گپ و گفت، آموزش، بازی و مسابقه، و حتی تفریح. چرا که حضوری اینچنین، نیاز به طی مسافت و خرج و مخارج فراوان ندارد.
🔹 عامل سوم: فضای هلوگرام
فضای هلوگرام در بسیاری از خصائص خود، شبیه واقعیت مجازی است.
مگر آنکه هشیاری و خودآگاهی انسان و غرق نشدگی او در فضای سایبر در نسبت با واقعیت مجازی بیشتر است.
یعنی در حضور هولوگرامی، رابطه ی انسان با محیط فیزیکی بیرون،.در قیاس با واقعیت مجازی، زنده تر است.
#آینده_پژوهی
+ اینترنت ماهواره ای
(تکنولوژی هایی که وضع بشر جدید را دگرگون میکنند)
🔹 عامل چهارم: اینترنت ماهواره ای
نکته اصلی در خارج شدن کنترل چنین اینترنتی از دست دولت هاست.
با فراگیری چنین اینترنتی، دولت ها به شدّت و از همه لحاظ تضعیف خواهند شد.
مادام که این فراگیری وجود نداشته باشد، حاکمیت ها اگر بخواهند میتوانند برای جامعه خود نت ملّی و داخلی فراهم کرده، فضای سایبری سرزمینی خود را به نحو ملموسی کنترل کنند.
اینترنت ماهواره ای در سطح محدود همین امروز هم هست. ولی گویا بر خلاف باور رایج، برای فراگیر شدن با محدودیّت های سخت افزاری بسیاری روبروست!
علاوه بر چالش سخت افزاری، تقابل کشور هایی که دعوی استقلال دارند؛ و ساکت ننشستن آنها در قبال چنین پدیده ای نیز به طور جدّ متصور است. اینکه از ابزارهای حقوقی و حتی تکنولوژیکی و شاید نظامی، برای از کار انداختن آنها استفاده کنند.
البته بدون اینترنت ماهواره ای نیز میتوان جهانی باز و یا شاید ولنگار را متصور بود:
اگر دولت ها نخواهند یا بر اثر فشار مردمی، نتوانند کنترل چندانی بر فضای سایبری کاربران خود داشته باشند، باز هم با وضعیّتی خاص روبروییم. همین که امروز در مسیر آنیم!
در صورت همگرایی نسبی دولتها با هم، و پیشروی در فضای پسامدرن، و و رهایی های بی حدّ و حساب، وضعیت وجودی انسان و معنای جدید حیات او، چندان ربطی به بودن یا نبودن اینترنت ماهواره ای نخواهد داشت!
#آینده_پژوهی
+ ترجمه زبان به زبان و رسانه های همه جایی
(تکنولوژی هایی که وضع بشر جدید را دگرگون میکنند)
🔹 عامل پنجم: ترجمه زبان به زبان
نکته عمده در امکان برقراری ارتباط و گفتگو و تعامل و احیانا تنازع است میان تفکرها، سلیقه ها و فرهنگ های مختلف است در سطح جهانی.
اگر چنین چیزی در سطحی وسیع قابل استفاده باشد، عامل دیگری است که بتواند قدرت دولت ها را تضعیف کند خصوصا درحوزه ی فرهنگ.
شواهد نشان میدهند این تکنولوژی، در مراحل پیشرفته از انتقال احساسات، وجوه زیبایی شناختی، دقت های مفهومی فلسفی و ... ناتوان باشد. و برای حلّ این ناتوانی، هنوز هم چشم انداز مناسبی وجود ندارد. گویا مشکل در خود ماهیت زبان باشد.
البته برای برقراری آن ارتباط همگانی، کافی است عمده ی انسان ها تشویق شوند تا به یک زبان، مثلا انگلیسی، مسلط باشند. این واقعه به خودی خود تا حدود زیادی، همان کار را میکند که ترجمه زبان به زبان، و شاید در تضعیف فرهنگ های بومی، بسیار زودتر و موثرتر عمل نماید!
🔹 عامل ششم: رسانه های همه جایی
نکته عمده، در سرعت خبر رسانی است آن هم با استنادی قابل توجه.
در چنین فضایی، مخفی نگه داشتن اصل وقایع از دید عموم، بسیار مشکل خواهد بود.
در فضای امروز، هر کس یک گوشی دارای دوربین دارد، بالقوه یک خبرنگار؛ و هر کس تحلیلی در ذهن خود میپروراند، بالقوه یک رسانه است.
امروز ار رسانه ها، تمرکز زدایی شده است.
کاررسانه چه بود؟ گزارش اصل خبر، و نیز تحلیل خبر. در قدیم رسانه در انحصار یک سری بنگاه های خبری بود. حالا هر کسی میتواند خودش یک بخش از این جریان باشد.
شگردهای عملیات روانی، و تکنیک های هنری رسانه و ... نیز امروزه، کشف شده اند و در انحصار نیروی خاصی نیستند. پس اغلب بازیگران نیز میتوانند یاد گرفته، به کار بندند.
#آینده_پژوهی
+ تکنولوژی بلاک چین
(تکنولوژیی هایی که وضع بشر جدید را دگرگون میکنند)
🔹عامل ششم: بلاک چین به مثابه
زنجیره ای ازبلوک های امن رمزنگاری شده
و پایگاه داده های توزیع شده ( غیرمتمرکز ) عمومی
* مزایای بلاک چین:
بالا رفتن شفافیّت و کم شدن امکان تقلّب.
کم شدن امکان هک و حفظ حریم خصوصی، و نیز درز اطلاعات.
سخت شدن مداخله کانون های قدرت (اشخاص، سازمان ها، دولت ها و ...).
انتقال پیام و مبادله به نحو همتا به همتا.
آسان شدن تحقق سیستم هایی که همه بتوانند به اندازه ی سهم خود در پیشبرد آن موثّر باشند.
توجه:
استفاده ی بسیار گسترده از بلاک چین، وابسته به توسعه ی هوش مصنوعی و اینترنت اشیاء است.
نکته:
تاثیر اصلی بلاک چین، "تمرکز زدایی" و تکیه بر سیستم مبتنی بر مشارکت همه ی افرادِ دخیل است.
به نحوی، ظهور آرمان های دموکراتیک در قالب تکنولوژی و برنامه نویسی است.
#آینده_پژوهی
+ ارزهای دیجیتال و اقتصاد دیجیتال
(تکنولوژی هایی که وضع بشر جدید را دگرگون میکنند)
🔹 عامل هفتم: ارزهای دیجیتال و اقتصاد دیجیتال
پشتوانه ی اصلی این ارزها، میزان رواج آنهاست. و نه طلا و نفت و خدمات و ...
اینکه امروزه اینها چگونه رواج یافته اند و احیانا چه قدرتی پشت اینها قرار دارد؟ هنوز امری مبهم است و شاید مبهم نیز بماند.
این احتمال بسیار است که بخشی از نظام ثروت و قدرت جهانی، پشت این نوع ارزها و این جنس اقتصادها باشد. ولی قدرتی که این بار مستقر و وابسته به کشور خاصی نیست.
ارزهای دیجیتال، دولت ها را تضعیف میکند. چون دولت ها وابسته اند به ارزشِ ارزهای ملّی خود و کنترلی که روی آنها دارند.
ارزهای دیجیتال، خصوصا با پشتوانه ی خاصی که دارند (میزان رواجشان) عاملی هستند در ابهام ماهیّت پول. و در این ابهام، عواملی دیگر نیز مثل کثرت عرضه و کم شدن احتیاج به عامل انسانی، سهیم اند.
#آینده_پژوهی
+ تراشه های بدنی و مغزی
(تکنولوژی هایی که وضع بشر جدید را دگرگون میکنند)
🔹عامل هشتم: تراشه های بدنی و مغزی
تراشه ها تا به امروز با پردازنده های هوش مصنوعی، کوانتومی، و نرونی بیولوژیکی و ... کار میکنند.
به کمک برخی از تراشه های بدنی، کم توان ها برای انجام برخی کارها یاری میشوند.
کار تراشه های ذهنی، در اصل تقویت و توسعه کارکردهای ذهن است.
با توسعه ی تراشه های مغزی، امکان توسعه ی فعالیت های ذهن به شدّت مانند انواع ادراکات حسّی، خیالی، وهمی، تحلیلی، عملکردهای خلّاقانه، و ... وجود دارد.
امکان تجربه ی بسیاری از هیجانات و احساسات به وجود می آید آن هم بدون آنکه عامل بیرونی، یا حتی عامل معقول و طبیعی درونی اش موجود باشد.
این تکنولوژی به شدّت معنای بودن انسان را تحت تاثیر قرار میدهد. امکان تجربه ی بسیاری از احساسات و انجام بسیاری از کارها، آن هم بدون نیاز به عامل خارجی، معنای دیگری از بودن ارائه میدهد. تلاش، ریاضت، رشد، مسئولیّت، عاملیّت، دیگری، و معناهای دیگری از زندگی همگی تحت تاثیر این تکنیک قرار میگیرند.
آیا این تکنولوژی، همیشه سیر صعودی را در پیش خواهد گرفت یا برای در مرحله ای از متوقف خواهد شد، هنوز چندان معلوم نیست!
این تکنیک و علوم شناختی، بر روی هم تاثیر و تاثّری دو سویه دارند. هم این به آن کمک میکند و هم آن به این.
#آینده_پژوهی
+ اینترنت همه چیز
(تکنولوژی هایی که وضع بشر جدید را دگرگون میکنند)
🔹عامل نهم: اینترنت همه چیز
اینترنت همه چیز، فراگیر تر از اینترنت اشیاء است. یعنی اینترنت اشیاء تنها بخشی از اینترنت همه چیز است.
اینرنت اشیاء چهار چیز را در ترکیب خود دارد: افراد، اشیاء، داده ها، و فرايندها.
امّا با اینترنت همه چیز، امکان اتصال همه چیز زندگی به هم، فراهم میشود.
و بدین شکل، همه چیز قابلیت تحلیل پیدا میکند.
* چند نمونه که بخشی از شکل گیری اینترنت همه چیز است:
ترموستات هایی که به دستگاه های برقی وصل میشود و اطلاعات را به منابع میفرستند.
تراشه هایی بر بدن انسان که اطاعات انسان را تحلیل میکنند.
شبکه های اجتماعی که اطلاعات فعالیت کاربران را میفرستند.
کد گذاری ای که تقریبا بر همه ی اشیاء موثر در زندگی انسان انجام خواهد شد.
اطلاعاتی که از همه ی اینها با هم می آید و ابَرداده ها (بیگ دیتاها) را میسازد؛
و در نهایت هوش مصنوعی هایی که این اطلاعات را تحلیل میکنند.
* یکی چند مساله که با اینترنت همه چیز ایجاد پدید می آید:
. مساله رصد شدن و احساس امنیت
. مساله کنترل شدن و احساس اختیار
#آینده_پژوهی
+ انواع دیگر تکنولوژی ها در غیر فضای سایبر
(تکنولوژی هایی که وضع بشر جدید را دگرگون میکنند)
🔹عامل دهم: انواع دیگر تکنولوژی ها در غیر فضای سایبر
در حوزه های کشاورزی، مواد غذایی، پوشاک، حمل و نقل، ساخت و ساز، تامین منابع انرژی، أب و هوا، آموزش، تعامل اجتماعی، و ...
مانند کشت های گلخانه ای، محصولات اصلاح ژنیتیکی، فراوری مواد غذایی، انواع پارچه و چرم مصنوعی، خانه های از پیش ساخته، انرژی هسته ای و خورشیدی، هدایت ابرها و بارور کردن آنها، ماشین با سوخت های غیر بنزینی، انواع شیوه های آموزش، انواع شیوه های تعامل با دیگر انسان ها،
هر چه اینگونه تکنولوژی ها رشد کنند، هزینه ها کمتر میشوند؛ احتیاج یک سرزمین به واردات از سرزمینی دیگر کاهش می یابد؛ منابع کمتری از آب و خاک و مواد معدنی مصرف میگردد؛ سرعت کار نیز بالاتر میرود و ...
این جنس تکنولوژی ها هر چه پیشرفت بیشتری داشته باشند، حوزه مسائل مادی و سخت افزاری را ارتقاء میدهند و باعث تغییرات عجیبی میشوند.
مثلا حمل و نقل بین جاده ای را کم میشود. ترانزیت بین کشورها نیز رونق خود را از دست میدهد. شهرها و کشورهای مختلف، امکانات برابرتری پیدا میکنند.
و مثلا همه جور میوه و مواد غذایی در همه جا، همه جنس پوشاک در همه جا، منابع انرژی در همه جا، و حتی آب و هوای نسبتا مناسب در همه جا یافت میشود. و ...
#آینده_پژوهی
+ برابری های اجتماعی
(پدیده های جدید اجتماعی و معنایی بشر)
این برابری، با هر دو تصویر از قدرت پیش می آید و با تصویر دوم بیشتر خواهد بود.
با تحقق برابری، آنچه آرمان مارکسیسم بود گویا به تحقق کامل نزدیک میشود. و این خود موجب نوعی بی انگیزگی جهت فعالیت های سیاسی برای جوانان خواهد بود.
عوامل اصلی این برابری از این قرار است:
اولا بسیاری از نیازها، همچون دوست یابی، تفریح، آموزش، گپ و گفت، خرید و فروش و ... از طریق فضای مجازی قابل تحقق است و هزینه ها را بسیار پایین می آورد.
ثانیا هزینه تولید به طور کلّی پایین می آید چرا که تکنولوژی، رشد هر چه بیشتری داشته است.
ثالثا عرضه کالا و محصولات بسیار بالا میرود. چرا که خود تکنولوژی نیز متکثر شده و در انحصار کسی نمی ماند.
درست است نیازهای جدیدی خلق میشوند و انسان ها به برآورده ساختن این نیازها و مصرف محصولات جدیدتر فراخوانده میشوند؛ ولی این نیازها در عصر سایبر، هزینه ای کمتر را مصروف خود میدارند و گاهی هم آنقدر فانتزی و غیر ضروری هستند که عملا نابرابری خاصی را رقم نمیزنند.
همانطور که گفته شد، آموزش، دوستیابی، کارهای اداری، و ... میتواند به راحتی از طریق فضای سایبر مرتفع شود. حتی بسیاری از بازی ها و تفریح ها نیز همین حکم را دارند.. پس نه به مواد خام آنچنانی برای تولید نیاز است نه به سوخت جهل حمل و نقل، نه به نیروی کار جهت رفع و رجوع کارها و.....
ریشه ی بسیاری از نابرابری ها در امروز و گذشته، تصمیمات نیروهای انسانی بود که مثلا باعث رانت و رشوه میشد. در حالی که با تشکیل دولت و حاکمیت الکترونیک، دیگر مداخله ی نیروهای انسانی در تصمیم گیرهای خرد کم میشود و عدالت بیشتری حد اقل میان طبقات پایین تر مردمی حاصل میگردد.
بسیار مهم:
باید به این نکته نیز توجه کرد که وقتی هزینه ها پایین می آید و بسیاری از إعمال نفوذ ها بدون خرج هزینه های آنچنانی انجام میگیرد دیگر چه نیازی به آن است که افراد به دنبال ثروت بیشتر باشند؟! یعنی ممکن است شرایط به نحوی شود که اساسا برای انجام کارهایی که داریم و رسیدن به مقاصدی که میخواهیم، آنچنان احتیاجی به صرف هزینه و پول و منابع مالی نباشد. و این خود به نوعی از ابهام در ماهیت پول می انجامد.
#آینده_پژوهی
+ اوقات فراغت بالا
(پدیده های جدید اجتماعی و معنایی بشر)
این پدیده نیز با هر دو تصویر از قدرت، پیش خواهد آمد.
عوامل چنین پدیده ای از این قرار است:
اولا بسیاری از کارها را روبات ها و هوش های مصنوعی و سیستم های دیجیتال انجام میدهند، پس نیازی به صرف وقت از ناحیه ی نیروهای انسانی نیست.
ثانیا تولید بسیاری از محصولات آسان تر میشود، و برای آن از روش های ساده تری استفاده میشود. پس به یادگیری علم و مهارت صنعتی کمتری احتیاج است.
در این شرایط، حتی نیاز آنچنانی به خواندن بسیاری از دروس و علوم توسط عموم انسان ها هم نیست. تنها کافی است که عده ای از دانشمندان ویژه به عنوان مراقبین بالادستیِ هوش مصنوعی ها و روبات ها حضور داشته باشند. آن هم محض احتیاط.
پس طبیعی است اگر بشر در این اوقات، به تفریح ها و سرگرمی های جورواجور بپردازد. این تفریحات، هم میتواند در فضای سایبر باشد مثل آنواع بازی ها یا پرسه زدن ها و گشت و گذارها، و هم میتواند در فضای خارجی باشد مثل ورزش و گشت و گذار در طبیعت محلی و ... .
* عمده ی وقت فراعت، صرف چه مواردی میشود:
+ بازی های رایانه ای خصوصا آنلاین در فضای سه بعدی
+ سرگرمی های تصویری-صوتی به صورت سه بعدی
+ دنبال کردن مسائل سکس
+ خوردن و نوشیدن
+ ورزش
+ طبیعت گردی
+ فیلم و سریال
+ جشن و فستیوال
نکته جالب اینکه همین اوقات فراغت ها میتواند پایه گذار برخی طبقات اجتماعی جدید باشد.
#آینده_پژوهی
+ فزونی فردیّت و تنهایی
(پدیده های جدید اجتماعی و معنایی بشر)
تحقق این فردیت و تنهایی، در تصویر یکم (تکثر سرزمینی قدرت) چندان روشن نیست ولی در تصویر دوم (تکثر فراسرزمینی قدرت) به وقوع خواه پیوست.
چرا این تنهایی شکل میگیرد؟
چون اجتماع انسان ها در گرو نیازشان به همدیگر است. مثل داد و ستد یا مهمانی و روابط فامیلی و روابط دوستانه و همکاری اداری و ...
و یا اگر نیاز به یکدیگر نباشد، ضرورت هایی مکانی زمانی انسان ها را گرد هم می آورد: مثل مدرسه و بیمارستان و پایانه ها و وسایل حمل و نقل عمومی و ... .
حال چرا همینها ضرورت دارند؟ چون نمیشود برای هر فرد، یک کلاس درس یا یک اتاق بیمارستانی و ... تهیه کرد و این کار صرفی ندارد.
پس وقتی این دو سبب، وجود داشته باشند، انسان ها نیز دور هم مجتمع میشوند.
امّا در عصر سایبر این گونه نیازها و این گونه محدودیت های مکانی زمانی برداشته میشود. در آن فضا، داد و ستد و همکاری های شغلی و حتی روابط دوستانه و فامیلی به این شکل نیست که امروز و دیروز بوده است. پس دلیلی ندارد که به این میزان ارتباط میان انسان ها وجود داشته باشد.
البته مواردی هم هست که در عصر آینده، ارتباط بین انسانی موجود است و شاید بیشتر هم باشد:
. برخی تفریح های طبیعی دسته جمعی
. برخی ورزش ها فیزیکی در قالب مسابقه
. بازی های آنلاین
و ...
#آینده_پژوهی
+ شکل گیری طیف ها و طبقات جدید اجتماعی
(پدیده های جدید اجتماعی و معنایی بشر)
جوامع بشری، همیشه واجد طیف های مختلف اجتماعی و طبقات متفاوتی از نیروهای انسانی بوده است. امّا به اختلاف ساختاری و فرهنگی این جوامع، این طیف ها و طبقات نیز مختلف بوده اند.
امّا در عصر آینده احتمالا شاهد چه طیف ها و طبقاتی خواهیم بود؟
بیان چند طیف اجتماعی احتمالی جدید:
+ گیمر ها
همین امروز هم هستند و فردا احتمالا بیشتر خواهند بود. آنچه اینها را به مثابه ی یک طیف اجتماعی میکند، زیست جهان نسبتا واحد و مناسبات مشترکی است که با هم دارند.
در عصر آینده ممکن است بسیاری از افراد به گیم بپردازند و حتی گیمر به حساب بیایند ولی الزاما خود را به مثابه ی جزئی از یک طیف اجتماعی قلمداد نکنند.
+ برنامه نویس ها
برنامه نویسی اگرچه هنوز صرفا یک مهارت یا پیشه است، ولی در تعیّن هایی جدید میتواند از برنامه نویس ها یک طبقه اجتماعی بسازد. البته کار برنامه نویسی، ممکن است به سرعت با هوش مصنوعی ها جایگزین شود یا به خاطر امکانات وسیعی که پلت فرم های بزرگ در اختیار مینهند، مشتریان را از برنامه ها و برنامه نویسی های کوچک بی نیاز سازند.
+ هکرها
هم پر رونقی و هم کم رونقی برنامه نویسی، بسیاری از علاقه مندان این فن را به فضای "هک" سوق میدهد. و شاید اگر قوانینی موثر و بازدارنده هایی جدی برای ایشان وجود نداشته باشد، به راحتی بتوانند مشکلاتی جدی ایجاد کنند و نظم های تکنیکی را به هم بریزند. البته تکنولوژی هایی همچون بلاک چین، مانعی بر سر راه هک خواهند بود و البته این احتمال هم هست که از سوی هکرها نیز تکنیک هایی برای دور زدن این تکنیک ها، ابداع گردد. در هر حال، این احتمال هست که هکر ها در عصر آینده به سمت یک طیف اجتماعی جدید پیش روند.
+ طرفداران بازگشت به طبیعت
این دسته، امروزه به عنوان یک طیف اجتماعی، خود را در ضمن طرفداران محیط زیست نشان میدهند که در خود نوعی اعتراض خفیف و سطحی به صنعت نیز دارد. ولی در جهان آینده از جنبه های حفاظتی اینها کاسته، و به جنبه های معناگرایی اینها اضافه خواهد شد.
+ پیروان عرفان های نوظهور
اینها حدودا از نیمه های قرن بیستم میلادی اوج گرفتند و راهی بودند برای فرار از زندگی پر تشویش و کسالت بار زندگی مدرن. رونق اینها گاهی زیاد بوده و گاهی کم. و روش اینها گاه بسیار ساختارشکنانه بوده و گاهی کم.
به هر حال، اینها نیز میتوانند همچنان طیفی اجتماعی در جهان آینده باشند.
+ پیروان سنّت و دین
این طیف مخالفان کلّیّت فضای مدرن یا اکثریّت مولفه های آن محسوب میشده اند و بازگشت به سنّت یا دین را فریاد میزنده اند. البته از میان دینداران ممکن است تقریرهای زیادی وجود داشته باشد که پیشرفت تکنیکی و توسعه گرایی بشر را منافی با دین قلمداد نکند.
در هر حال، در جهان آینده نیز این طیف ها نیز حضور دارند و به دعوت و فعالیت خود ادامه میدهند.
نکته:
اینها که گفتیم همه بیان احتمالات بود و نه قطعیات؛ و تغییراتی غیر قابل پیش بینی، کاملا میتوانند تعداد و نظامات و مناسبات طیف های اجتماعی را دگرگون سازنند.
#آینده_پژوهی
@movajehaat
+ اشتراک نظرهای جهانی به نحو حدّ اقلی
(پدیده های جدید اجتماعی و معنایی بشر)
اشتراک نظر های جهانی در عصر آینده، معمولا بر سر مسائلی است که حسن و قبحشان بسیار روشن است و کمتر کسی هست که در آنها تردید نماید.
در دوران فعلی ما، دست کاری ژنیتیکی در انسان امکان پذیر است ولی انجام نمیشود؛ تولید انسان بدون وجود پدر و مادر امکان پذیر است ولی انجام نمیشود؛ جنگ اتمی میان دارندگان این سلاح ها امکان پذیر است ولی انجام نمیشود. و ...
در آینده نیز ممکن است بعضی همکاری های بین المللی، رعایت بعضی قراردادها، آن هم به جهت مثلا حفظ امنیّت، و بهره مندی های سهل تر و غیره و غیره، مورد وفاق همگانی واقع شود.
علت اقبال به اینگونه توافقات بدین خاطر است که شکستن برخی حدّ و حدودها، اصلا نتیجه قابل پیش بینی ای ندارد و ممکن است زیر پانهادن اینها، اساسا به ضرر همه طرف ها باشد؛ حتی همانکه به نیّت منفعت خود، ابتدا از این خطوط عبور کرده است.
لذا اگر چه جهان آینده، جهان تکثّرهاست ولی در چنین مواردی که البته اندک اند، وفاق و اشتراکی پدید خواهد آمد.
#آینده_پژوهی
+ نسبی گرایی در مسائل بنیادین
(پدیده های جدید اجتماعی و معنایی بشر)
نسبی گرایی در سطح وسیع اجتماعی، مبتنی بر رخداد تصویر دوم از قدرت است. چرا که در سناریوی اول یعنی تکثر سرزمینی قدرت، فضا به سمت نسبی گرایی نمیرود بلکه ممکن است بسیار ایدئولوژیک و مطلق گرا هم باشد.
به هر حال، ما این پدیده را طبق تصویر تکثر فراسرزمینی قدرت بررسی میکنیم:
گسترش رسانه ها، باعث شده اخبار و اطلاعات عمدتا، با سندشان که مثلا عکس و فیلم و صوت است به سراسر جهان مخابره گردد. این وضعیّت، باعث قطعیّت یافتن اصل رخدادِ بسیاری از حوادث، و برخی جنبه ی مادی و ملموس آنهاست. یعنی اصل اینکه فلان واقعه اتفاق افتاده یا نه، با قطعیت بالایی مواجه میشود و کمتر کسی در آن تردید میکند.
اما مشکل در نحوه تفسیر این وقایع، مثلا علّت رخ دادنشان، به صلاح بودن یا نبودنشان، نتایج و تبعات بعدی شان، و غیره و غیره است.
ریشه ی این اختلاف در تفسیر وقایع، به تفاوت در گرایش های ارزشی و دستگاه های فکری باز میگردد که هر یک با اتکاء به پایگاه تحلیلی خودشان، آن واقعه را تفسیر میکنند.
پایگاه های تحلیلی، محصول جهانبینی ها و انسان شناسی ها و نظام واره های ذهنی مختلف است که به خاطر نبودِ یک دستگاه کاملا برتر، سر از نسبی گرایی در می آورد.
اولا اثبات برتری یکی بر دیگری مشکل است. ثانیا بسیاری از افراد در مسائل کلان جهان شناسی و انسان شناسی، نگاه های تکثرگرایانه که تسامح و تساهل و لاادری گری جزء آنهاست را برمیگزینند.
پس مجموعه ی این عوامل خود به خود، فضای بی تفاوتی نسبت به کلان ایده های بشری و معانی بلند زندگی را پدید می آورد.
برای آنکه بشر، ذیل یک عقیده واحد درآید، باید در جامعه او، یک ابَرفلسفه و ابرتحلیل و ابرمنش و ابردانش موجود باشد. ابرفلسفه ای که مقبول اکثریت غالب باشد و ابر تحلیلی که معقول اکثریت غالب افتد و ... و به نظر میرسد چنین هرگز چیزی امکان پذیر نخواهد بود.
از مدّت ها قبل تر از این، نظریه های عظیم و کلان روایت های بشر از حیث مقبولیّت عمومی فروریخته است: جدای از تقریر های سنّتی از جهان، حتی نگاه های کاملا متجدد نیز بخصوص از بعد دو جنگ جهانی در قرن بیست میلادی، با تردیدهایی جدّی مواجه شده اند.
این تردید ها و نزاع ها، نه تنها در کلان ایده های فلسفی و روشنفکری، و نه تنها در علوم اجتماعی و انسانی به وجود آمده، بلکه در علوم تجربی نیز رسوخ جدی کرده است.
روش علمی در علوم، مورد تردید قرار گرفته است و تقریر های فلسفی علم فیزیک، بسیار دچار تحوّل شده است.
در جهان امروز و آینده، چون نظر و نظریه ی غالب و مسلّطی در کار نیست، اینکه چه درست است و چه درست نیست، درهاله ای از ابهام فرو میرود و اشتراک نظری فراگیری باقی نمیماند.
جالب آنکه برنده ی میدان نزاع میان دیدگاه های علمی و معرفتی مختلف، شیوه ی تفکر، بلکه شیوه ی زندگیِ عملگرایانه ی سودانگارانه است.
در فضای نسبیّت زده، آنچه پیروز بیرون می آید، پراگماتیسم یا همان عملگرایی مبتنی بر بیشترین منفعت است.
#آینده_پژوهی
+ رونق دوباره بنیادگرایی
(پدیده های جدید اجتماعی و معنایی بشر)
بنیادگرایی پدیده ای است که بر اساس هر دو تصویر از قدرت رخ خواهد داد. لکن سطح و عوامل و کمّ و کیفش متفاوت خواهند بود.
این پدیده بر اساس تصویر اول، در میان دولت های سرزمینی رخ خواهد داد و بر اساس تصویر دوم، در میان گروه ها و اجتماعات، چه در فضای سایبری و چه در محیط فیزیکی.
بعد از آنکه سالها فضای عمومی جهانی، در مسیر تکثر و نسبی گرایی حرکت کرده، امّا باز می بینیم که بنیادگرایی حتی گاهی به نحو تند و رادیکال آن، جانی دوباره گرفته و رونقی مضاعف یافته است.
یکی از علل این امر که نوعا مغفول میماند، در سطح روانشناختی است و آن: نیاز انسان به یک معنای شکوهمند برای زندگی است.
نبود معنای شکوهمند در فضای نسبیّت زده و سرد و متفرّق، بیشتر احساس میشود. فرد میبیند زندگی مدرن و پسامدرنش خالی از معانی شکوهمند، بلکه گاهی خالی از معناست. لذا میل دارد به سرعت، مطلق انگار شود و در این مسیر، حتّی روی به نمونه هایی می آورد که حتی از معقولیت چندانی هم برخوردار نیست.
البته طبق تصویر تکثر فراسرزمینی قدرت، بسیاری از انسان ها، چنان مشغول به سرگرمی های پر هیجان و غفلت آور هستند که دیگر نه وقت چندانی برای هر گونه تفکر و تأمّلی دارند و نه حوصله ی چنین کاری را. اساسا مشغولیّت اینها، به چیزهایی است که کمتر اجازه ی پرداختن به امور جدّی تر را میدهد.
در عین حال، باید توجه داشت که نیاز به یک معنای شکوهمند، بالاخره در بسیاری افراد زنده خواهد شد و تقریر های مهمی بنیادگرایی، سر بر خواهند آورد.
#آینده_پژوهی
+ ادامه رواقی گری، مدیتیشن، عرفان های نوظهور
(پدیده های جدید اجتماعی و معنایی بشر)
رواج عرفان های نوظهور، در صورت رخداد تصویر دوم از قدرت، رونق بیشتری خواهد یافت.
برای خلاصی از رنج زیستن در فضای پر همهمه و ذهنی پرمشغله، راه هایی وجود دارد که یکی از بهترین آنها در نظر بشر جدید، روی آوردن به بینش هایی نظری و تمرین هایی عملی برای یک زیست پرآرامش تر است.
در این فضا، سالهاست که هم عرفان های مدرن ( که نوعا تقریری به روز شده از همان عرفان های سنتی هستند) و هم عرفان های سنّتی با تکیه بر تمرینات عملی آنها (مدیتیشن و مراقبه) و هم "رواقی گری" در سالهای اخیر، مورد استقبال بشر مدرن واقع شده اند.
درباره عرفان های نوظهور، بحث های مفصلی
صورت گرفته که در فصول بعدی کتاب، خصوصا در فصل ششم و هفتم، بیشتر به آنها خواهیم پرداخت.
امّا خوب است از یکی دو نکته غافل نباشیم.
نکته اول اینکه: عرفان های نوظهور، در قیاس با عرفان های سنّتی و علی الخصوص با عرفان اسلامی، بسیار سهل تر و البته بسیار سطحی تر اند. و رواقی گری نیز در قیاس با انواع عرفان های قدیمی، تنها آرامشی ابتدایی به همراه می آورد و در آن، از آن شور وجدهای خاص، یا از آن متانت ها که حاصل احاطه بر حقایق هستی است، خبری نیست.
نکته دیگر اینکه: نه عرفان های نوظهور، و نه رواقی گری، برای تحقق خود، مقدمه و پیش نیازی به نام دین ندارد. و هر کس با هر اعتقادات درباره دین، میتواند این مرام ها را برگزیند. شاید یکی از علل جاذبه ی اینها نیز همین باشد.
#آینده_پژوهی
+ کاهش تاثیر جغرافیا و اقلیم
(پدیده های جدید اجتماعی و معنایی بشر)
در آینده ای نه چندان دور، به مرحله ای میرسیم که بسیاری از اموری که در نسبت با اقلیم و جغرافیا، طرح میشوند تاثیر چندانی در مناسبات انسانی ندارند.
این تاثیر اساسی، خود را، هم در مسائل جغرافیای سیاسی (ژئوپلوتیک) نشان میدهد و هم در اقتصاد سیاسی.
نکته اصلی این است که تکنیک به مرحله ای از توانمندی میرسد که تاثیر عوامل جغرافیایی را کاهش چشمگیری میدهد.
مثلا احتیاج به منابع انرژی کم و مواد معدنی میشود. چرا که نیازهای انسان عمدتا از طریق فضای سایبر برآورده میگردد. پس حمل و نقل و وسایل سرمایشی و گرمایشی رونق خود را از دست میدهند.
ویا اینکه: مقوله ی آموزش، کارهای اداری یا حتی بسیاری از تفریح ها از طریق فضای سایبر قابل تامین است و نیازی به جابجا شدن نیست.
و یا و اینکه انسان آینده، ساختمان ها و تاسیسات زیادی را برای انجام کارهایمان نیمخواهد. چرا که بانک ها و اداره جات و دانشگاه ها همگی عمدتا مجازی اند. پس تاسیسات زیادی مورد نیاز نیست و طبعا برق و آب و گاز کمتری نیز مورد استفاده خواهد بود.
افزون بر اینها، منابع دیگری نیز به جای نفت و گاز برای تامین انرژی به کار گرفته میشوند. منابعی که همه جا یافت میشوند و یا سنگینی و پرحجمی خاصی نداشته باشند.
نکته دیگر این است که: تکنولوژی های جدید میتواند بسیاری از مواد غذایی و پوشاک را در همان سرزمین خودی تامین میکند. به عنوان نمونه، کشت گلخانه ای یا چرم مصنوعی نیاز به واردات از سرزمین های دیگر را کم میکند.
با این وصف، امنیت نیز چندان وابسته به مرزهای جغرافیایی نیست. اصلا مناسبات قدرت ربط چندانی به تعداد نفرات انسانی ندارد و تسلط بر سرزمین ها هم قدرت چندانی را فراهم نمیکند.
البته تمامی این مطالب که گفته شد، برای کسی که صحنه امروز جهان را می بیند، قدری غیر واقعی جلوه میکند. ولی پیشرفت تکنیک، میتواند دگرگونی های بزرگی را پدید آورد.
#آینده_پژوهی
+ کم رنگ شدن مرزهای ملی
(پدیده های جدید اجتماعی و معنایی بشر)
این کمرنگ شدن مرزهای ملّی را در دو حوزه ی اقتصاد و فرهنگ میتوان به بحث نشست.
در عرصه اقتصاد وابسته به این است که همکاری دولت ها با هم به چه کیفیت صورت گیرد؟ اگر تصویر اول پیش بیاید وضعیت به یک نحو است و اگر تصویر دوم پیش بیاید، وضعیت خیلی متفاوت خواهد بود.
ظاهر امر این است که کمرنگ شدن تاثیر مرزهای ملّی ابتدا در عرصه فرهنگ واقع میشود و بعد در عرصه اقتصاد.
باور رایج بر این است در عرصه فرهنگ به خاطر آنکه اساسا زندگی ها به عالم سایبر آمده و طبعا کنترل دولت ها کمتر میشود، پس مرزهای ملّی تاثیر چندانی ندارند. ورودی های اطلاعاتی افراد و تحلیل های ایشان، و گستره ی کنش های ایشان، و بالطبع حد و مرز باورها و ارزش هایشان، اگر در قدیم در حصار جغرافیای محله، شهر، یا کشورشان بود، حالا دیگر هیچ مرزی را نمیشناسد.
ما وارد فضایی میشویم که ارتباط کاری، معرفتی و حتی احساسی با دیگر افراد در سایر نقاط جهان کاملا میسّر است. پس طبیعتا تاثیرات فرهنگی محدود به جغرافیای خاصی نمیماند.
مهم:
البته دو عامل مهم میتوانند موجب شوند تا مرزهای ملّی و بالطبع اهمیت و معنای ملیّت اهمیت خود را حفظ کنند:
یکی: مقاومت همه ی دولت ها و حاکمیّت ها در برابر جهانی شدن شبکه ی اینترنت و تشکیل اینترانت ها و شبکه های ملّی است.
تا به حال، وضع چنین بوده که دولت ها، واسطه ای برای دست یابی مردم تحت حاکمیت خویش به شبکه جهانی اینترنت بوده اند و چنانچه اراده میکرده اند میتوانسته اند جلوی بسیاری از دسترسی ها را بگیرند؛ پس این امکان کماکان وجود دارد که وقتی دولت ها ببینند اوضاع دارد از دستشان خارج میشود، در یک توافق نوشته یا نانوشته، مانع از جهانی شدن بسیاری از ارتباطات شوند و جملگی، مردم کشور خود را مجبور به استفاده از اینترنت ملی کنند.
دیگری آنکه: نرم افزارهای ترجمه ی مستقیم یک زبان به زبان دیگر به نحو پیشرفته انجام نگیرد. هر زبانی، جدای از مفاهیم ساده که به راحتی قابلیت انتقال به زبان دیگری را دارند، واجد تعبیراتی میباشند که حاوی احساسات، لطافت ها و ظرافت ها، عمق ها، و پشتوانه ی فرهنگی خاص خود اند. هر چقدر یک نرم افزار بتواند این احساسات و ظرافت های تعبیری و اعماق و عقبه های یک تعبیر را انتقال دهد در پیوند دادن میان دو نفر در دو زیست جهان مختلف، بهتر و موثرتر عمل کرده است.
اما اگر به هر دلیل، در طبیعت زبان چنین نباشد که بتوان چنین ترجمه های دقیقی را توسط نرم افزارها انجام داد، طبیعتا بخشی از ارتباطات عمیق بین فردی دارای امکان کمتری خواهد شد و بالطبع دوباره همان مرزهای ملّی (که نوعا واجد زبان واحد اند) پر رنگ تر خواهند شد.
البته احتمال دیگری نیز مطرح است و آن اینکه با وجود عدم امکان دقیق ترجمه زبان ها به همدیگر، عموم مردم به نوعی زبان ساده و بدون پشتوانه ی فرهنگی عمیق، سوق داده شوند. مثلا فرد به خاطر برقراری اصل ارتباط با فرد دیگری که هویت ملی دیگری دارد، حاضر باشد از پیچیدگی ها و ظرافت های زبانی دست بکشد و با زبان ساده تر و کم مایه تری بنای ارتباط با او را داشته باشد؛ چنین رخدادی چنانچه فراگیر شود، اساسا سطح زیستن و موجودیت انسان را هم پایین می آورد.
#آینده_پژوهی
+ تقلیل دولت های ملّی به شهرداری های بزرگ
(پدیده های جدید اجتماعی و معنایی بشر)
این پدیده، در صورتی واقع میشود که تصویر دوم از قدرت، روی دهد.
این تقلیل قدرت دولت های ملّی، در ادامه ی همان کاهش تاثیر جغرافیا و اقلیم است که بحث شد.
دولت ها که تا به حال، مسئول و متصدّی اقتصاد و معیشت و فرهنگ و اندیشه مردم بوده اند، در هر دو حوزه، قدرت خود را از دست میدهند. خصوصا در حوزه فرهنگ که به سرعت رخ خواهد داد.
لذا وظیفه دولت های ملّی و منطقه ای در جهان سایبری میشود: تامین آبادانی و امنیّت؛ و نه پیگیری فرهنگ و حتی اقتصاد و معیشت.
و این.سطح از پیگیری و توان مدیریت چیزی است که امروزه، شهداری ها و فرمانداری ها به آن مبادرت دارند. پس دولت های ملّی نیز، تبدیل به شهرداری هایی بزرگ خواهند شد.
جالب آن است که بدانیم، اهمیت مقوله ی سیاست، به تاثیری است که بر مقوله های اقتصادی و فرهنگی دارد. در حقیقت سیاست، عرصه ی مدیریت این دو مقوله است. پس اگر حاکمیت و تاثیر دولت های ملّی بر فرهنگ و اقتصاد تقلیل یابد، به همان میزان، اهمیت سیاست به معنای امروزی نیز تقلیا خواهد یافت.
#آینده_پژوهی
+ برپایی حکومت ها و جوامع سایبری
(پدیده های جدید اجتماعی و معنایی بشر)
این پدیده در صورتی است که تصویر دوم از قدرت رخ دهد. وگرنه در صورت تحقق تصویر اول، صرفا به تشکیل گروه های سایبری اکتفاء میشود.
نیاز انسانها به ارتباط با همیدگر، آنها را به سوی اجتماع و جامعه میکشاند و نیاز جامعه به انضباط و تدبیر، آنها را به ضرورت وجود حکومت سوق میدهد.
وقتی عمده ی کنش انسان ها در فضای سایبر رخ دهد و درگیری ایشان با فضای فیزیکی کمرنگ تر شود، این امکان وجود دارد که بسیاری از انسان ها، در همان فضای سایبر به سمت پر پایی جوامع و حکومت هایی سایبری روند.
این نیاز به ارتباط وقتی اندک باشد، صرفا با تشکیل یک گروه، کفایت میکند ولی در صورتی که این نیازها گسترده تر و پیچیده تر شوند، احتیاج به تشکیل جامعه و حکومت پدید می آید.
برای اداره ی این جامعه، طبعا به قوانین و دادگاه های سایبری، ساختارها و روندهای سایبری، ایفای نقش های سایبری، و غیره و غیره احتیاج است.
ما فعلا از چند و چون چنین جوامعی، خبر نداریم و رسیدن به تصویر دقیقی از چنین حکومت هایی را بسیار مشکل میدانیم.
#آینده_پژوهی
+ کاهش چشمگیر جمعیت
(پدیده های جدید اجتماعی و معنایی بشر)
انسان ها در عصر جدید میل و تعهدی به خانواده ندارند. دوست دارند آزاد از اینگونه امور باشند و به تفریح، شغل، و دیگر کارهایی که خود آنها را توسعه و پیشرفت مینامند بپردازند. پس خیلی طبیعی است اگر خانواده و خصوصا بچه را مانعی بر سر تحقق چنین چیزی ببینند.
نکته دیگر این است که در عصر سایبر، نیروی انسانی اساسا آن اهمیت سابق خود را از دست خواهد داد و چندان به عنوان یک مولفه ی قدرت محسوب نخواهد شد. چرا که بسیاری از کارها را هوش مصنوعی ها یا ربات ها انجام خواهند داد و بعضی مشاغل نیز اصلا به وجودشان در مقیاس زیاد احتاجی نیست.
این عامل نیز مزید بر علّت میشود تا علاقه و میلی به خانواده و فرزند و تکثیر نسل وجود نداشته باشد و حتی جوامع و حاکمیت ها نیز تشویق چندانی بر این مطلب نداشته باشند.
البته اگر تصویر اول از قدرت پیش بیاید، باید دید که سیاست گذاری دولت ها در حوزه جمعیت به چه نحو خواهد بود؟ زیرا هر چند که با رشد صنعت و هوش مصنوعی، احتیاج به نیروی کار اقتصادی به هر حال کم خواهد شد، امّا ممکن است دولت ها، برای تامین قدرت نظامی برتر یا رای دهنده بیشتر یا فضای اجتماعی غنی تر، احتیاج به نیروی انسانی بیشتر داشته باشند.
#آینده_پژوهی
+ ابهام در وضعیّت پول
(پدیده های جدید اجتماعی و معنایی بشر)
پول که نشانه ای از دارایی و ثروت، و پشتوانه ای برای قدرت است، داستان عجیبی دارد و سرگذشت او در آینده نیز بر ابهام وضعیت او خواهد افزود.
به نظر ما، طبق تصویر دوم از قدرت، ماهیت پول دچار ابهامی جدی خواهد گشت.
این ابهام در ماهیت پول به چند عامل است:
* برهم خوردن انگیزه برای کسب ثروت و پول
اگر در نظر داشته باشیم که با پول چه چیزهایی به دست می آمد، بهتر میتوانیم این مورد را بررسی کنیم. بسیاری از مخارج پول ، صرف حوائج ثانویه میشد: آموزش بهتر، تفریح بهتر ، سرگرمی های بهتر. نیز فخر فروشی و محبوبیّت بیشتر در ضمن لباس و ماشین و خانه ی آنچنانی و ...
اما همه این نیازها، با آمدن فضای واقعیت مجازی در فضای، عمدتا در فضای سایبر دنبال خواهد شد. یعنی آموزش، دوست یابی، تبرّج و حتّی تفریح عمدتا به فضای واقعیت مجازی و هلوگرام انتقال پیدا میکند. خب در این صورت نیاز چندانی به پول نیست. پس این سوال پیش می آید که افراد چرا باید دنبال پول باشندد! حتی تولید کنندگان نیز چرا باید هر چه بیشتر تولید کنند یا در رقابت با دیگری، بیشتر و با کیفیت تر تولید کنند؟!
* عرضه زیاد
به خاطر رشد تکنیک، و فراگیر شدن روش تولید محصولات، از هز کالا یا خدماتی میتواند موارد مشابه بسیاری باشد که چند تای آنها در سطح بالا با هم رقابت میکنند. جدای از یکی یا دو تا که میتواند با فاصله بسیاری بالاتر باشند، ولی رده های بعدی نیز برای یک استفاده معقول، مقبول به نظر میرسند لذا رقابت شدید خواهد بود آن هم در دور رده ( یکی رده عالی و یکی رده مقبول). فضا که اینچنین باشد، یعنی عرضه بالا رفته و خود به خود دست خریدار برای انتخاب بازتر است.
* رواج پول های دیجیتال
پشتوانه پول های دیجیتال بسیار عجیب تر از پول های معمولی است. گاهی پشتوانه أنها صرفا اعتباری است که خود انسان ها برای آن درست کرده اند یعنی به صرف اینکه حاضر اند با این پول معامله کنند باعث اعتباراین پول خواهد شد. در آینده نیز چه بسا روش های عجیبی برای اعتباربخشی به پول پیدا شود و ماهیّت پول را قدری دگرگون سازد.
هر سه ی این موارد که گفته شد باعث میشود پول سرنوشت خاصی بسیار متفاوت تر از آنچه امروز دارد پیدا نماید.
#آینده_پژوهی
+ شکل گیری برخی قدرت ها بر پایه ایدئولوژی ها
(پدیده های جدید اجتماعی و معنایی بشر)
این واقعه بر طبق هر دو تصویر از قدرت، رخ خواهد داد.
به یک نکته کلیدی توجه کنیم:
شکل گیری قدرت ها در گذشته بر چند پایه بوده:
بر پایه ی پول و ثروت، یا ملّیّت گرایی، یا ریاست طلبی و احساس برتر بودن، یا حفظ و ترویج یک مکتب خاص فکری.
از این میان، دلیلی برای تشکیل حکومت بر اساس دو مورد اول نیست. کسب پول و ثروت از اساس انگیزه نخواهد بود، به همان دلیلی که در مورد "ابهام در وضعیت پول" بیان کردیم. و ملیّ گرایی هم امری فانتزی تلقّی خواهد شد و آنقدر مهم نخواهد بود که صرف کند گروهی با توسّل به آن حکومتی تشکیل دهند.
پس آنچه میماند و منبعی برای معنا و قدرت محسوب میشود، مکتب های فکری-عملی-اجتماعی بنیادگرا و غیربنیادگرا و ایدئولوژی های تمامیت خواه و غیر تمامیت خواه هستند که میتوانند پشتوانه ی بسیاری از فعالیت های کلان و شکل گیری کانون های قدرت باشد.
البته امروزه نیز بعضی حکومت ها و جریان های قدرت همچون ایران، کره شمالی، روسیه، و نیز جریان جهانی صهیونیسم، مبتنی بر ایدئولوژی شکل گرفته و عمل میکنند و مساله ثروت یا ملیت به عنوان هدف، در آنها کمرنگ تر دیگر جوامع و حاکمیت هاست.
#آینده_پژوهی
+ جهان شبکه ای پر تنش:
(پدیده های جدید اجتماعی و معنایی بشر)
"جامعه شبکه ای" تعبیری است که کاستلز در عصر اطلاعات به کار برد و معروف شد.
"دهکده ی جهانی" نیز تعبیری است که از مارشال مک لوهان به جای ماند.
اما نکته ی حائز اهمیت این است که این جهان شبکه ای، یکدست و یکصدا و یکجهت نیست!
درست است که همه چیز به همه جا مخابره میشود، و جدای از رسیدن اطلاعات، بسیاری چیزها به بسیاری چیزها ربط پیدا میکند؛ اما این مخابره اطلاعات و این ارتباط امور با هم، ارتباطی از سر "تناسب" و "همرنگی" نیست بلکه در مواقع بسیاری به نحو تزاحم و تعارض و چند جهتی است.
این تزاحم ها در اثر این حاصل میشوند که نیروهای موثر در بازی قدرت متکثر اند. هر کدام منافعی دارند و برای خود، ایده و طرحی را دنبال میکنند. لذا میان ایشان تعارض منافع پیش می آید و نزاعی وسیع در میگیرد.
این است که جهان جدید در روابط کلان انسانی را باید "جهان شبکه ای پرتنش" نام نهاد.
#آینده_پژوهی
مواجهات
** تصویر اول: تکثّر سرزمینی قدرت تکثر سرزمینی قدرت، یعنی توزیع قدرت میان دولت ها و حاکمیت ها به شکل
👆👆
🔹 به سوی بلوکی شدن قدرت
نمیدانم وسعت و عمق آنچه در چین رخ داده، چقدر است؛
امّا به نظر میرسد این واقعه، یک گام مهم است که جهان را به سوی "بلوکی شدن" به پیش میبرد. (همان تصویر اولّی که مدت ها پیش از آینده قدرت ارائه داده بودم)
🔸 روسیه، ایران، و چین در تقابلی همه جانبه با غرب؛ و شاید تنها راه نجات: اتّحاد راهبردی هر چه بیشتر با یکدیگر در حوزه های اقتصادی و نظامی.
امّا غائله این بار، فقط با همکاری در حوزه نظامی و اقتصادی حلّ نخواهد شد و مصون ماندن از تهدید، مستلزم نوعی اتّحاد و هماهنگیِ فرهنگی هم هست.
🔸 شاید به لحاظ معنایی، اشتراکات در ضمن چنین گفتمان هایی، خود را پدیدار سازد:
* نشان دادن پستی ها و پلشتی های عالم مدرن (که مظهر آن اروپا و آمریکاست)
* نشان دادن جنایات غرب علیه ملّت ها خصوصا ملل شرقی
* تقویت سنّت و دین و آیین های کهن
* بازنگری در هویت بومی و افتخار به ارزش ها و میراث معنوی
بالاخره باید به نوعی نشان دهند که غرب، دشمن است و فرهنگ مدرن یک تهدید است.
(جالب اینکه: 👈روسیه بعد از جنگ اوکراین
چند اقدام مهم فرهنگی انجام داد:
. لغو ممنوعیت چاپ کتب مسلمانان
. دعوت از حوزه علمیه ایران برای تاسیس مدارس دینی در روسیه
. مبارزه با همجنس گرایی و تقویت خانواده
گویی روسیه درک کرده که در جنگ با غرب، اگر بنای پیروزی دارد، باید به مساله فرهنگ نیز توجه داشته باشد )
🔸 نکته مهم:
گویا برای مصون ماندن، راهی نیست جز:
تدارک زیرساخت ها و پلت فرم های جایگزین در فضای سایبر؛ و در نتیجه بریدن مجاریِ نفوذ گفتمانی و فرهنگی غرب
#آینده_پژوهی