847_58369386506714.mp3
427.6K
📖 ثواب #تلاوت_قرآن را تقدیم به مهدی موعود علیه سلام و امواتمان می کنیم 💫
🎧 #صوت_صفحه_۲۵۲
🍀 #سوره_رعد
☘ #جزء_۱۳
🤲 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
📃هرروز #تلاوت_یک_صفحه_قرآن
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••┈•
🏷 کانال #مهدی_موعود👇
🆔 🕋 @MowoodMahdi 🕋
۲۱ رعد
پیوندهایی که خدا دستور به برقراری آن داده است
بدی و سختی حساب در قیامت
در روايات آمده است آنچه را كه خداوند به وصل آن فرمان داده، صله ى رحم، يعنى حفظ پيوندهاى خانوادگى و همچنين حفظ پيوندهاى مكتبى يعنى ارتباط دائم و عميق با رهبران آسمانى و پيروى از خط ولايت است.(86)
با نگاهى ساده و گذرا به جهان در عصر حاضر خواهيم ديد على رغم آنكه بهترين و بيشترين سرمايه، يعنى نفت را در زير پاى خود دارند و بهترين نقطه وحدت و عشق بيش از يك ميليارد مسلمان، يعنى كعبه را در پيش روى، و از بهترين مكتب و منطق نيز برخوردارند، امّا بخاطر قطع ارتباط با مسأله رهبرى الهى، همچنان تحت انواع فشارهاى ابرقدرت ها بسر مى برند. از اين روست كه در آيه 27 سوره بقره بعد از جمله «و يقطعون ما امراللَّه به ان يوصل» عبارت «و يفسدون فى الارض» آمده است، زيرا بديهى است كه قطع رحم به تنهايى سبب فساد بر روى زمين نمى شود، بلكه اين رها كردن رهبرى الهى است كه گرفتار شدن در چنگال طاغوت و گسترش و نشر فساد و تباهى را بدنبال مى آورد.
ارتباطاتى را كه خداوند به آن امر فرموده، بسيار متنوّع و فراوان است، از جمله:
الف: ارتباط فرهنگى با دانشمندان. «فسئلوا اهل الذكران كنتم لاتعلمون»(87)
ب: ارتباط اجتماعى با مردم. «اصبروا و صابروا و رابطوا»(88)
ج: ارتباط عاطفى با والدين. «و بالوالدين احساناً»(89)
د: ارتباط مالى با نيازمندان. «من ذا الّذى يقرض اللَّه قرضاً حسناً»(90)
ه: ارتباط فكرى در اداره جامعه. «و شاورهم فى الامر»(91)
و: ارتباط سياسى با ولايت. «و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم»(92)
ز: ارتباط همه جانبه با مؤمنان. «انّما المؤمنون اخوة»(93)
ح: ارتباط معنوى با اولياى خدا. «لقد كان لكم فى رسول اللَّه اُسوة حسنه»(94)
صله رحم
صله ى رحم تنها به ديدن و ملاقات كردن نيست، كمك هاى مالى نيز از مصاديق صله ى رحم بشمار مى رود. امام صادق عليه السلام فرمودند: در اموال انسان غير از زكات، حقوق ديگرى نيز واجب است و آنگاه اين آيه را تلاوت فرمودند.(95) البتّه شايد مراد امام عليه السلام از حقوق ديگر، همان خمس باشد.
در اهميّت صله رحم همين بس كه خداوند آن را در كنار ذكر خود قرار داده است. «واتقوا اللَّه الّذى تساءلون به والارحام»(96)
ارحام تنها منحصر به خانواده و بستگان نسبى نيست، بلكه جامعه بزرگ اسلامى را كه در آن همه افراد امت با هم برادرند، «انما المؤمنون اخوة»(97) و پدرشان پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله و حضرت على عليه السلام است نيز در برمى گيرد. پيامبرصلى الله عليه وآله فرمودند: «اَنَا و علىّ اَبَوا هذه الامة»(98)
امام صادق عليه السلام در آستانه رحلت از دنيا، دستور دادند تا به بستگانى كه نسبت به ايشان جسارت كرده بودند هديه اى بدهند. وقتى حضرت در انجام اين كار مورد انتقاد قرار مى گيرند، آيه فوق را تلاوت مى فرمايند.(99) و اين گونه به ما ياد مى دهند كه شرط صله ى رحم خوش بينى، علاقه و رابطه آنها با ما نيست.
در توضيح عبارت هاى «يخشون ربّهم» و «يخافون سوء الحساب» بايد گفت كه اگر چه كلمات «خشيت» و «خوف» در بعضى موارد در معناى مترادف و مشابهى بكار رفته و از آنها يك معنا اراده گرديده است، امّا فى الواقع ميان آن دو تفاوت وجود دارد؛ به اينكه خشيت عبارت است از آن خوف و تأثر قلبى كه انسان بخاطر احترام و عظمت از كسى در دل پيدا مى كند، امّا خوف داراى معناى وسيعترى است و شامل هرگونه ترس و اضطرابى مى شود. به عبارت ديگر هيچگاه خشيت در مورد يك حادثه تلخ بكار نمى رود و انسان نمى گويد من از سرما، مرض و... خشيت دارم در حالى كه كاربرد واژه خوف در امورى مثل ترس از سرما، گرما و مرض امرى رايج و شايع است. و نهايتاً، از آنجا كه خشيت بر مبناى علم انسان به عظمت و اهميّت و احترام طرف مقابل قرار دارد، مى توان گفت كه خشيت مخصوص افراد عالم است و خوف در مورد همه مردم بكار مى رود. چنانكه قرآن مى فرمايد: «انما يخشى اللَّه من عباده العلماء»(100) تنها دانشمندان از خدا خشيت دارند.
- حفظ پيوندهاى مكتبى والهى، نشانه عقل صحيح است. «اولوا الالباب... الذين يصلون»
- ما بايد بخاطر فرمان خدا با بستگان ارتباط برقرار كنيم، خواه ديگران به دنبال ارتباط با ما باشند نباشند. «امراللَّه به اَن يوصل»
- در ديد وبازديدها و صله ى رحم ها مواظب گناهان و از جمله، چشم چرانى ها باشيد. «يصلون... يخشون ربّهم»
- هم از عظمت الهى پروا كنيد «يخشون» و هم از مجازات او بترسيد. «يخافون»
- قطع رحم سبب سختى حساب است. «يصلون... يخافون سوءالحساب»
┏⊰✾🌹✾⊱━━━─—————━━┓
♡ 🆔 @MowoodMahdi 🕋 ♡
┗━━─—————━━━⊰✾🌹✾⊱┛
۲۲ رعد
از بین بردن گناهان با خوبیها
«صبر»، فقط به معناى تحمّل مشكلات نيست، بلكه شامل پايدارى در عبادت، مقابله با معصيت، بردبارى در مصيبت، تسليم در اطاعت و عدم غرور و مستى در نعمت نيز مى شود.
«وجه ربّهم» به معناى جلب توجّه، عنايت و رضايت پروردگار است.
اقامه نماز يكى از مصاديق پيمان هاى الهى «عهداللَّه» است كه در آيات سابق آمد، چنانكه در روايت نيز آمده است؛ «الصّلاة عهد اللَّه».
صبر و صلاة پيوند با خالق، انفاق و حسنه، ارتباط با مردم است.
انفاق داراى درجاتى است؛
گام اوّل: بخشش از فضل و داده هاى الهى. «انفقوا مما رزقناكم»(101)
گام دوم: بخشش از دسترنج و كسب حلال. «انفقوا من طيبات ما كسبتم»(102)
گام سوم: بخشش از آنچه دوست دارند. «لن تنالوا البّر حتّى تنفقوا مما تحبّون»(103)
گام چهارم: ايثار. «و يؤثرون على انفسهم و لو كان بهم خصاصه»(104)
به فرموده ى الميزان، «عقبى الدار» به معناى عاقبت به خيرى در دنياست، ولى مى توان گفت كه شامل هر دو سرا «دنيا و آخرت» مى شود.
معناى اينكه بدى را با خوبى برطرف كنيم، اين است كه اگر از مومنان كسى كار ناشايستى در رابطه با ما انجام داد اغماض كنيم، نه اينكه با افراد ظالم و مفسد چنين رفتارى داشته باشيم، زيرا در مورد آنها بايد مقابله به مثل نمود. به هر صورت اگر چه اسلام دين اخلاق و عاطفه و بخشش است، ولى در جاى خود «لاتأخذكم بهما رأفة»(105) نيز دارد.
اسلام مكتب جامع و اولواالالباب افراد كاملى هستند. وجود جملاتى همچون: «يوفون»، «يصلون»، «يخشون»، «يخافون»، «صبروا»، «اقاموا»، «انفقوا» و «يدرؤن» نشانه آن است كه انسان هاى كامل هم متعهد به پيمان هاى خود هستند، هم تمام ارتباطات خود را حفظ مى كنند، هم تقواى والايى دارند و هم بجاى انزوا، در همه ى ميدان ها حاضر و فعّال اند.
- صبر و استقامتى ارزش دارد كه براى خداوند و در راه او باشد. (نه هر تعصب و لجاجت ويكدندگى) «صبروا ابتغاء وجه ربّهم»
- نماز بايد اقامه شود، نه آنكه فقط خوانده شود. يعنى بايد آداب، شرايط، حدود و دستورات آن مراعات شود. «اقاموا الصّلاة»
- رابطه با خدا بدون كمك به ديگران مقبوليّتى ندارد، گرچه كمك هم تنها كمك مالى نيست. «اقاموا الصّلاة و انفقوا»
- به انفاق خود مغرور نشويد، آنچه مى دهيد از اوست. «انفقوا ممّا رزقناهم»
- وقتى نيّت كار «ابتغاء وجه ربّ» يعنى رضايت پروردگار شد، ديگر پنهان و آشكار عمل مهم نيست. «سراً و علانيةً»
- حكمت اقتضا مى كند كه بعضى از كمك ها علنى وبعضى ديگر مخفى باشد. «سرّاً وعلانيةً»
- گناه را با توبه، منكر را با معروف، ظلم را با عفو، ناسزا را با سلام، عذاب را با صدقه، جفا را با صله، استبداد را با مشورت و ولايت طاغوت و شيطان را با ولايت حقّ جبران نماييم. «يدرون بالحسنة السّيّئة»
- خوش عاقبتى در دنيا و آخرت از آنِ صاحبان خرد است. «اولوا الالباب... اولئك لهم عقبى الدار»
┏⊰✾🌹✾⊱━━━─—————━━┓
♡ 🆔 @MowoodMahdi 🕋 ♡
┗━━─—————━━━⊰✾🌹✾⊱┛
۲۸ رعد
#اطمینان_قلب
ياد خدا تنها به ذكر زبانى نيست، اگر چه يكى از مصاديق روشن ياد خداست، زيرا آنچه مهم است ياد خدا بودن در تمام حالات خصوصاً در وقت گناه است.
ياد خداوند بركات بسيار دارد، از جمله:
الف: ياد نعمت هاى او، عامل شكر اوست.
ب: ياد قدرت او، سبب توكّل بر اوست.
ج: ياد الطاف او، مايه محبّت اوست.
د: ياد قهر و خشم او، عامل خوف از اوست.
ه: ياد عظمت و بزرگى او، سبب خشيت در مقابل اوست.
و: ياد علم او به پنهان و آشكار، مايه حيا و پاكدامنى ماست.
ز: ياد عفو و كرم او، مايه اميد و توبه است.
ح: ياد عدل او، عامل تقوا و پرهيزكارى است.
انسان، بى نهايت طلب است و كمال مطلق مى خواهد، ولى چون هر چيزى غير از خداوند محدود است و وجود عارضى دارد، دل را آرام نمى گرداند. در مقابل كسانى كه با ياد خدا آرامش مى يابند، عده اى هم به متاع قليل دنيا راضى مى شوند.
نماز، ذكر الهى ومايه آرامش است. «و اقم الصّلاة لذكرى»(150)، «الا بذكر اللَّه تطمئن»
ممكن است معناى «الا بذكر اللَّه تطمئن القلوب» اين باشد كه به واسطه ذكر و يادى كه خدا از شما مى كند، دلهايتان آرام مى گيرد، يعنى اگر بدانيم خداوند ما را ياد مى كند و ما در محضر او هستيم، دلهايمان آرامش مى يابد. چنانكه حضرت نوح ع به واسطه كلام الهى «اصنع الفلك باعيننا»(151) آرام گرفت و امام حسين ع به هنگام شهادت على اصغرش با عبارت «هيّن علىّ انّه بعين اللَّه» اين آرامش را ابراز فرمود و يا در دعاى عرفه آمده است: «يا ذاكر الذاكرين»
سؤال: اگرچه در اين آيه آمده است كه دلها، و به ويژه دل مؤمن، با ياد خدا آرام مى گيرد، امّا در آيات ديگرى مى خوانيم هرگاه مؤمن خدا را ياد كند، دلش به لرزه مى افتد. (152) آيا اين لرزش و آرامش مى توانند در يكجا جمع شوند؟ راه توجيه آن چيست؟
پاسخ: براى تصوّر وجود اين همزمان آرامش و لرزش در يك فرد، توجّه به اين مثال ها راهگشا مى باشد:
الف: گاهى انسان بخاطر وجود همه مقدمات، اطمينان و آرامش دارد، امّا در عين حال از نتيجه هم نگران و بيمناك است. مثل جراح متخصصى كه به علم و كار خود مطمئن است، ولى باز در هنگام عمل شخصيّت مهمى دلهره دارد.
ب: فرزندان، هم به وجود والدين، احساس آرامش مى كنند و هم از آنها حساب مى برند و مى ترسند.
ج: گاهى انسان از آنجا كه مى داند فلان ناگوارى براى آزمايش و رشد و ترفيع مقام اوست، خرسند و آرام است، امّا اينكه آيا در انجام وظيفه موفق خواهد شد يا خير، او را نگران مى كند و به لرزه مى اندازد.
د: انسان هاى مؤمن وقتى در تلاوت قرآن به آيات عذاب، دوزخ و قهر الهى مى رسند، لرزش بر اندام آنها مستولى مى شود، امّا هنگامى كه آيات رحمت و رضوان و بهشت خداوند را قرائت مى كنند، آرامشى شيرين، قلوب آنها را فرا مى گيرد و آنها را دلگرم مى سازد. امام سجادعليه السلام در دعاى ابوحمزه مى فرمايد: «اذا ذكرت ذنوبى فزعت و اذا رأيت كرمك طمعت»، يعنى هرگاه گناهان خود و عدل و قهر تو را به ياد مى آورم، ناله مى زنم، امّا وقتى به ياد لطف و عفو تو مى افتم اميدوار مى شوم.
صاحب الميزان براى اين جمله، از قرآن شاهد مى آورد؛ «تقشعر منه جلود الّذين يخشون ربّهم ثم تلين جلودهم و قلوبهم الى ذكر اللَّه»(153) يعنى در آغاز انسان دلهره دارد، ولى كم كم به آرامش مى رسد.
كسى كه از ياد خدا غافل است، آرامش ندارد و زندگى بدون آرامش زندگى نكبت بارى است. «من اعرض عن ذكرى فانّ له معيشة ضنكا»(154)
عامل آرامش و دلگرمى
دستيابى به اطمينان و آرامش مى تواند عوامل گوناگونى داشته باشد، ولى در رأس آنها آگاهى و علم جلوه ويژه اى دارد؛
- كسى كه مى داند ذرّه ى مثقالى از كارش حساب دارد، «مثقال ذرة خيراً يره»(155) نسبت به تلاش و فعّاليّتش دلگرم است.
- كسى كه مى داند بر اساس لطف و رحمت الهى آفريده شده، «الاّ من رحم ربّك و لذلك خلقهم»(156) اميدوار است.
- كسى كه مى داند خداوند در كمين ستمگران است، «انّ ربّك لبالمرصاد»(157) آرامش دارد.
- كسى كه مى داند خداوند حكيم و عليم است وهيچ موجودى را بيهوده خلق نكرده است «عليم حكيم» خوش بين است.
- كسى كه مى داند راهش روشن و آينده اش بهتر از گذشته است، «والاخرة خير وابقى»(158) قلبش مطمئن است.
- كسى كه مى داند امام و رهبرش انسانى كامل، انتخاب شده از جانب خداوند و معصوم از هر لغزش و خطاست، «انى جاعلك للنّاس اماما»(159) آرام است.
كسى كه مى داند كارِ نيك او از ده تا هفتصد بلكه تا بى نهايت برابر پاداش دارد، ولى كار زشت او يك لغزش بحساب مى آيد دلخوش است. «مثل الّذين ينفقون اموالهم فى سبيل اللَّه كمثل حبة انبتت سبع سنابل فى كلّ سنبلة مأئة حبة»(160)
- كسى كه مى داند خداوند نيكوكاران را دوست دارد، «ان اللَّه يحب المحسنين»(161) به كار نيكش دلگرم مى شود.
- كسى كه مى داند كار خيرش آشكار و كار شرّش پنهان مى ماند، «يا من اظهر الجميل و ستر القبیح» شاد است
عوامل اضطراب و نگرانى
يكى از شايع ترين بيمارى هاى قرن حاضر، اضطراب و افسردگى است. براى اين بيمارى كه داراى علائمى همچون انزواطلبى، در خود فرورفتن، خودكم بينى و بيهوده انگارى است، دلايل بسيارى را ذكر كرده اند، از جمله:
- شخص افسرده از اينكه همه چيز را مطابق ميل خود نمى بيند داراى افسردگى شده است، در حالى كه ما نبايد بخاطر اينكه چون به همه آنچه مى خواهيم، نرسيديم، از مقدار ممكن آن هم دست برداريم و تسليم شويم.
- شخص افسرده با خود فكر مى كند كه چرا همه مردم مرا دوست ندارند و حال آنكه اين امر غير ممكنى است و حتّى خدا و جبرئيل هم دشمن دارند، لذا انسان نبايد توقّع داشته باشد كه همه او را دوست بدارند.
- شخص افسرده گمان مى كند كه همه مردم بد هستند، در صورتى كه چنين نيست و خداوند به فرشتگانى كه اين توهّم را داشتند پاسخ داد.
- شخص افسرده گمان مى كند كه همه ناگوارى ها از بيرون وجود اوست، در حاليكه عمده تلخى ها عكس العمل و پاسخ خصلت ها و كردارهاى خود ماست.
- شخص مضطرب از شروع در كارها نگران است و احساس ترس و تنهايى مى كند. حضرت على عليه السلام براى رفع اين حالت مى فرمايد: «اذاخفت من شى ءٍ فقع فيه»(162) از هر چه مى ترسى خود را در آن بيانداز كه ترس هر چيز بيش از خود آن است.
- شخص مضطرب نگران آنست كه آينده چه خواهد شد. اين حالت را مى توان با توكّل بر خدا و پشتكار درمان كرد.
- چون در بعضى كارها ناكام شده است، نگران است كه شايد در تمام امور به اين سرنوشت مبتلا شود.
- چون بر افراد وقدرت هاى ناپايدار تكيه دارد، با تزلزل آنها دچار اضطراب مى شود.
- و خلاصه امورى همچون عدم قدردانى مردم از زحمات آنها، گناه، ترس از مرگ تلقين هاى خانواده به اينكه نمى دانى و نمى توانى، قضاوت هاى عجولانه، توقّعات نابجا و تصوّرات غلط، علت بسيارى از افسردگى ها و اضطراب ها مى باشد كه با ياد خدا و قدرت و عفو و لطف او مى توان آنها را به آرامش و شادابى مبدل ساخت. تفسير آيه «الّذين آمنوا و تطمئنّ قلوبهم بذكر اللَّه» را در روز 14 خرداد 73 در همدان مى نويسم، زيرا بمناسبت پنجمين سالگرد رحلت امام خمينى (ره) براى سخنرانى آمده ام. كسى كه در پايان وصيّت نامه بسيار مهم خود مى فرمايد: «من با دلى آرام و قلبى مطمئن و ضميرى شاد و روحى اميدوار به فضل الهى از خدمت شما مرخص مى شوم.»
-----
150) طه، 14.
151) هود، 37.
152) انفال، 2.
153) زمر، 23.
154) طه، 124.
155) زلزال، 7.
156) هود، 119.
157) فجر، 14.
158) اعلى، 17.
159) بقره، 124.
160) بقره، 261.
161) بقره، 195.
162) بحار، ج 71، ص 362.
- نشانه انابه واقعى، ايمان و اطمينان به خداست. «من اناب، الذين امنوا ...»
- ايمان بدون اطمينان قلبى، كامل و كارساز نيست. «امنوا وتطمئن قلوبهم»
- ياد خدا با زبان كفايت نمى كند، اطمينان قلبى هم مى خواهد. «تطمئن قلوبهم بذكر اللَّه»
- تنها ياد خدا، مايه ى آرامش دل مى شود. «بذكر اللَّه تطمئن القلوب»
امروزه دارندگان زر و زور و تزوير بسيارند ولى از آرامش لازم خبرى نيست.
┏⊰✾🌹✾⊱━━━─—————━━┓
♡ 🆔 @MowoodMahdi 🕋 ♡
┗━━─—————━━━⊰✾🌹✾⊱┛
📖 ثواب #تلاوت_قرآن را تقدیم به مهدی موعود علیه سلام و امواتمان می کنیم 💫
📄 #صفحه_۲۵۳
🍀 #سوره_رعد
☘ #جزء_۱۳
🤲 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
📃هرروز #تلاوت_یک_صفحه_قرآن
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••┈•
🏷 کانال #مهدی_موعود👇
🆔 🕋 @MowoodMahdi 🕋
908_58369386313684.mp3
340.1K
📖 ثواب #تلاوت_قرآن را تقدیم به مهدی موعود علیه سلام و امواتمان می کنیم 💫
🎧 #صوت_صفحه_۲۵۳
🍀 #سوره_رعد
☘ #جزء_۱۳
🤲 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
📃هرروز #تلاوت_یک_صفحه_قرآن
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••┈•
🏷 کانال #مهدی_موعود👇
🆔 🕋 @MowoodMahdi 🕋
۲۹ رعد
بهترین زندگی در سایه ایمان و تقوی
مردم چهار دسته اند:
الف: مؤمن، كسانى كه هم ايمان دارند و هم اعمالشان صالح است.
ب: كافر، كسانى كه ايمان ندارند و در ظاهر نيز اظهار ايمان نمى كنند.
ج: فاسق، كسانى كه ايمان دارند، ولى اعمالشان صالح نيست.
د: منافق، كسانى كه ايمان ندارند، ولى به ظاهر اظهار ايمان مى كنند.
«طوبى » يا مصدر است مثل «بُشرى» و يا مؤنث «اطيب» به معناى بهترين است. در آيه مصداق خاصى براى (بهترين) بيان نشده تا شامل همه بهترين ها شود. و شايد رواياتى كه مى گويد: طوبى درختى است كه ريشه آن در خانه پيامبرصلى الله عليه وآله وعلى عليه السلام وشاخه هاى آن بر سر مؤمنان سايه افكنده،(163) مثال و تجسمى باشد از اينكه همه پاكى ها و خيرات در گرو اتصال به رهبران آسمانى است.
وقتى كوته فكران به پيامبرصلى الله عليه وآله انتقاد كردند كه چرا اين همه فاطمه زهراعليها السلام را مى بوسى؟ حضرت فرمود: زمانى كه در شب معراج مرا به بهشت بردند، من از ميوه درخت طوبى خوردم و وجود فاطمه از آن نشأت گرفت و پديد آمد ومن هرگاه مشتاق بوى بهشت مى شوم دخترم فاطمه را بو مى كنم.(164)
كاميابى افراد بى ايمان و بدور از عمل صالح، عمق و تداوم ندارد. چنانكه حضرت على عليه السلام مى فرمايد: «لاخير فى لذّة من بعدها النّار»(165) در لذّتى كه بعد از آن آتش باشد، خيرى نيست.
-----
163) بحار، ج 8، ص 117 و 120.
164) بحار، ج 8، ص 188.
165) بحار، ج 41، ص 104.
- زندگى شيرين دنيوى و عاقبت نيكوى اخروى در سايه ايمان و عمل صالح است. «الذين آمنوا... طوبى لهم و حسن ماب»
- كاميابى هاى دنيوى در صورتى ارزش دارد كه همراه عاقبت اخروى باشد نه آنكه مانع آن گردد. «طوبى لهم و حسن ماب»
┏⊰✾🌹✾⊱━━━─—————━━┓
♡ 🆔 @MowoodMahdi 🕋 ♡
┗━━─—————━━━⊰✾🌹✾⊱┛
۳۱ رعد
قطع امید از کافران #لجوج
نزول بلاهای کوبنده بر کافران مکه و اطراف ان
اين آيه اوج عناد و لجاجت كفّار را بيان مى كند. نظير آيه 111 سوره انعام كه مى فرمايد: اگر ما فرشتگان را بر خود آنها نازل كنيم و مردگان با آنها سخن بگويند و همه چيز روبروى آنان محشور شود باز هم ايمان نخواهند آورد.
قرآن كتابى است كه محكمتر از كوهها را تكان داد و بالاتر از مرده هاى جسمانى را زنده كرد. عقول و دلهاى مرده و سنگِ مردم جاهل عرب را حيات داد. و اگر كتابى باشد كه بتواند كوهها را تكان دهد و مردگان را زنده گرداند، آن همين قرآن است. «او من كان ميتاً فاحييناه...»(167)
از فرمايش امام كاظم عليه السلام استفاده مى شود كه در قرآن، علوم ورموزى است كه مى توان به واسطه آنها در طبيعت تصرف كرد.(168)«سُيّرت به، قُطّعت به، كُلّم به»
-----
167) تفسير صافى.
168) تفسير كنزالدقائق.
- انتظار نداشته باشيد كه همه مردم ايمان بياورند. «لو يشاءاللَّه لهدى الناس جميعاً»
- عناد ولجاجت، درد بى درمان جوامع بشرى است. (اگر كسى طالب و جوياى حقّ باشد، يك معجزه هم براى ايمان آوردن كافى است) «قرآناً سُيّرت به، قطّعت به، كلّم به»
- در جهان بينى الهى همه كاره خداست. «بل للَّه الامر جميعاً»
- معجزه، تحت اراده خداوند است. نه بر اساس پيشنهاد و هوس هاى افراد لجوج. «بل للَّه الامر جميعاً»
- اراده خداوند بر هدايت اختيارى انسان هاست، نه اجبار و اكراه آنان. «لو يشاء اللَّه لهدى الناس جميعاً» چنانكه در آيه اى ديگر مى فرمايد: «لا اكراه فى الدين»(169)
- كفّار بايد منتظر ضربه هايى از جانب خداوند بر كشور و مرزهاى خود باشند. «لايزال الّذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعه»
- قهر خداوند اختصاص به جهان آخرت ندارد. «تصيبهم ... قارعه»
- همه جا موعظه و استدلال كافى و كارساز نيست، گاهى قهر و غضب لازم است. «تصيبهم ... قارعه»
- علت نزول بلاها، كردار خود ماست. «بما صنعوا قارعه»
- هشدارهاى الهى گاه به صورت مستقيم و نسبت به خودماست و گاه بطور غير مستقيم و نسبت به ديگران و مناطق اطراف ماست.«تحلّ قريباً من دارهم»
- از عذاب ديگران درس عبرت بگيريم. «او تحّل قريباً من دارهم»
- هيچگاه در وعده ها و وعيدهاى الهى شك نكنيم. «لا يخلف الميعاد»
-----
169) بقره، 256.
┏⊰✾🌹✾⊱━━━─—————━━┓
♡ 🆔 @MowoodMahdi 🕋 ♡
┗━━─—————━━━⊰✾🌹✾⊱┛
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️ رهبر انقلاب: من پیشبینی میکنم سر برآوردن یک مجموعه شرافتمند قوی در سوریه هم اتفاق خواهد افتاد.
✏️ جوان سوری چیزی برای از دست دادن ندارد. دانشگاهش ناامن است، مدرسهاش ناامن است، خانهش ناامن است، خیابانش ناامن است، زندگیاش ناامن است، چه کار کند؟ بایستی با قوت و اراده در مقابل آن کسانی که این ناامنی را طراحی کردهاند و آن کسانی که آن را اجرا کردهاند باید بایستد و ان شاءالله بر آنها فائق خواهد آمد.
✏️ فردای منطقه از امروز منطقه به لطف الهی بهتر خواهد بود. ۱۴۰۳/۱۰/۲
💻 Farsi.Khamenei.ir
🛎 انتخاب کنید و جایزه بگیرید 🛎
سلام دوستان از مجموعه عکس ها و استیکر یلدا و تولد حضرت فاطمه که در این کانال گذاشته شد دو تا را انتخاب کنید و جایزه بگیرید
به امیدی زیر بفرستد👇🏻👇🏻👇🏻
@mahmoudkavianyzadeh
May 11
📖 ثواب #تلاوت_قرآن را تقدیم به مهدی موعود علیه سلام و امواتمان می کنیم 💫
📄 #صفحه_۲۵۴
🍀 #سوره_رعد
☘ #جزء_۱۳
🤲 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
📃هرروز #تلاوت_یک_صفحه_قرآن
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••┈•
🏷 کانال #مهدی_موعود👇
🆔 🕋 @MowoodMahdi 🕋
517_58451473484021.mp3
1.01M
📖 ثواب #تلاوت_قرآن را تقدیم به مهدی موعود علیه سلام و امواتمان می کنیم 💫
🎧 #صوت_صفحه_۲۵۴
🍀 #سوره_رعد
☘ #جزء_۱۳
🤲 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
📃هرروز #تلاوت_یک_صفحه_قرآن
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••┈•
🏷 کانال #مهدی_موعود👇
🆔 🕋 @MowoodMahdi 🕋
۳۶ رعد
موضع مثبت اهل کتاب نسبت به اسلام در ابتدای بعثت
احزاب و گروهها
اين آيه همچون آيات ديگر(178) از افراد سالم، خوش قلب و پذيراى حقِ اهل كتاب ستايش كرده و مى فرمايد: اهل كتاب واقعى، روحيّه ى حق گرا دارند، از تعصبات نابجا پرهيز مى كنند وچون با اسلام و آيات الهى برخورد كنند، شادمان شده و ايمان مى آورند.
-----
178) ازقبيل: قصص 52، بقره 120 و اعراف 159.
- گرچه پذيرفتن آيات مهم است، ولى پذيرش شادمانه مهمتر است. «يفرحون»
- ايمان به تمام دستورات الهى لازم است، نه بخشى از آن. «بما انزل»
- حزب گرايى كوركورانه، يك آفت وخطر در برابر حق گرايى است. «من الاحزاب من ينكر»
- بايد در برابر انكار حق، قاطعيت نشان داد. «من ينكر... قُل»
- دليل بندگى خالصانه، آن است كه سرنوشت و آينده ما به دست اوست. «اعبداللَّه... اليه مآب»
- توحيد، نبوت، معاد اصول مشترك همه اديان آسمانى است؛
توحيد، «اعبداللَّه ولا اشرك به» نبوت، «اليه ادعوا» معاد، «اليه مآب»
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••┈•
🏷 کانال #مهدی_موعود👇
🆔 🕋 @MowoodMahdi 🕋
۳۹ رعد
ام الکتاب چیست؟
بحثى پيرامون مقدّرات الهى
مطابق آنچه از آيات و روايات به دست مى آيد مقدرات الهى بر دو نوع است:
. امورى كه مصلحت دائمى دارد و لذا قانونش هم دائمى است. مثل آياتِ؛«ما يبدّل القول لدىّ»(180) در كلام ما تبدّل راه ندارد. «كلّ شى ءٍ عنده بمقدار»(181) هر چيزى در نزد پروردگار داراى حساب و كتاب دقيقى است. اينگونه مقدرات در لوح محفوظ ثبت است «فى لوح محفوظ»(182) و فقط مقربان الهى با اذن خداوند مى توانند بر آن آگاه شوند. «كتاب مرقوم يشهده المقرّبون»(183)
. امورى كه غيرحتمى و مصالح آنها تابع اعمال و رفتار مردم است، مثل توبه كردن مردم از گناه كه مصلحت عفو را درپى دارد، و يا دادن صدقه كه مصلحت دفع بلا را به همراه مى آورد و يا ظلم و ستم كه به خاطر مفسده اش قهر الهى را به دنبال دارد، يعنى خداوند متعال در اداره ى نظام آفرينش دست بسته نيست و با حكمت و علم بى نهايتى كه دارد، مى تواند با تغيير شرايط، تغييراتى در آفرينش و قوانين آن بدهد. بديهى است كه اين تغييرات، نشانه ى جهل خداوند متعال و يا تجديد نظر و پشيمانى او نيست، بلكه اين تغييرات بر اساس حكمت و تغيير شرايط و يا پايان دوره ى آن امر است.
قرآن در اين زمينه نمونه هاى زيادى دارد كه به چند نمونه اشاره مى كنيم:
الف: «اُدعونى استجب لكم»(184) دعا كنيد تا من براى شما مستجاب كنم. انسان با تضرع ودعا مى تواند مصالح خود را بدست آورد و سرنوشت خود را تغيير دهد.
ب: «لعلّ اللَّه يحدث بعد ذلك امرا»(185) قانون الهى در همه جا ثابت نيست ، شايد خداوند با پديد آمدن شرايط لازم، برنامه جديدى را بوجود آورد.
ج: «كلّ يوم هو فى شأن»(186) خداوند، هر روز در شأن مخصوص همان روز است.
د: «فلّما زاغوا، ازاغ اللَّه»(187) چون راه انحرافى را انتخاب كردند، خدا هم منحرفشان ساخت.
ه: «و لو انّ اهل القرى آمنوا واتقوا...»(188) با ايمان و تقوا، مسير قهر الهى به لطف و بركت تغيير مى يابد.
و: «ان اللَّه لايغيّر مابقوم حتّى يغيّروا ما بانفسهم»(189) خداوند سرنوشت هيچ قومى را تغيير نمى دهد، مگر آنكه آنها خودشان را تغيير دهند.
ز: «الاّ مَن تاب و آمن و عمل عملا صالحاً...»(190) كسانى كه توبه كنند، ايمان آورند و عمل نيكو انجام دهند، خداوند بدى هاى آنان را به خوبى و حسنه تبديل مى كند.
ح: «ان عُدتم عُدنا»(191) اگر شما برگرديد، ما هم برمى گرديم.
سؤال: اگر علم خدا عين ذات اوست و قابل تغيير نيست، پس هر چه در علم او گذشته بايد به مرحله عمل برسد وگرنه جهل خواهد بود.
پاسخ: علم خدا بر اساس نظام علل واسباب است، بدين صورت كه او علم دارد كه اگر از اين وسيله استفاده شود، اين نتيجه و اگر از وسيله اى ديگر بهره بردارى شود، سرانجام ديگرى را درپى خواهد داشت و علم او جداى از علم بر اسباب و علل نيست.
بداء چيست؟
يكى از ايراداتى كه اهل سنّت بر شيعه وارد مى كنند اين است كه مى گويند: شيعه براى خداوند «بداء» قائل مى شوند و به گمان آنها «بداء» يعنى تغيير در علم الهى و كشف خلاف براى خداوند، در حالى كه منظور شيعه از بداء ظاهر شدن چيزى است كه ما انسان ها خلاف آن را گمان مى كرديم.
«بداء» در آفرينش، نظير نسخ در قانون است، مثل آنكه از ظاهر قانون و يا حكمى تصوّر كنيم كه دائمى است، ولى بعد مدّتى ببينيم كه عوض شده است؛ البتّه اين به معناى پشيمانى و يا جهل قانونگذار نيست، بلكه شرايط باعث بوجود آمدن اين تغيير در قانون شده است، درست مانند نسخه اى كه پزشك با توجّه به شرايط فعلى بيمار آن را مى نويسد، امّا به محض تغيير حال او، نسخه جديدى تجويز مى كند، لذا همان گونه كه نسخ در آيات را كه در واقع يك نوع بداء است، همه فرق اسلامى از شيعه و سنى قبول كرده اند، مى بايست «بداء» را با همين معنا و بيانى كه آمد پذيرا باشند. پس بداء به معناى جهل ماست نه جهل خداوند.
نمونه هاى از بداء
. ما گمان مى كرديم خداوند كه به حضرت ابراهيم ع فرمان ذبح فرزندش را داده است، مى خواسته اسماعيل ع كشته و خونش بر زمين ريخته شود، امّا بعداً ظاهر شد كه اراده ى الهى از اين امر، آزمايش پدر بوده است نه كشته شدن پسر.
. ما از وعده خداوند با حضرت موسى ع تصوّر مى كرديم كه دوره ى مناجات سى شب است، «و واعدنا موسى ثلاثين ليلة»(192) امّا بعداً ظاهر شد كه از اول برنامه چهل شب بوده است، ولى خداوند به جهت آزمايش، آن را در دو مرحله اعلام فرموده است، ابتدا سى شب و سپس ده شب.
. ما فكر مى كرديم كه قبله ى مسلمانان براى هميشه بيت المقدس است، ولى آيات تغيير قبله براى ما ظاهر كرد كه قبله ى دائمى، كعبه بوده است.
. وقتى نشانه هاى قهر خدا پديد آمد، حتّى حضرت يونس عليه السلام هم مطمئن شد كه عذاب الهى نازل و قوم كافرش نابود خواهند شد، لذا از ميان مردم بيرون رفت، امّا مردم ايمان آوردند و قهر الهى برطرف گرديد. «الاّ قوم يونس لمّا آمنوا كشفنا عنهم»(193)
👇👇👇👇