eitaa logo
معاونت فرهنگی تربیتی مجتمع قرآن و حدیث
1.1هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
2.5هزار ویدیو
699 فایل
اخبار مرتبط با مجتمع عالی قران و حدیث، در این کانال در ج می شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 اختیار در مقدّرات 🔹 در مسئله «أجل» که در اول سوره مبارکه «انعام» بود، گذشت که دو تا اجل هست: یک اجل مقضی است و یک اجل «مسمّیٰ»؛ تمام کارها برابر اجل «مسمّی» است که در لوح محفوظ تثبیت شده است؛ ولی مقدّرات در خود آدم است. ذات اقدس الهی فرمود: اگر این شخص، را رعایت کند، را رعایت کند، غذایش را مواظب باشد، بدهد و را فراموش نکند، عمری طولانی و پربرکت دارد؛ اگر صله رحم نکند و دعاها و عبادت‌ ها و نیایش ‌ها را فراموش کند، عمر کمتری دارد که این تقدیر است و تغییرپذیر می باشد؛ اما کدام راه را انتخاب می ‌کند و با اختیار خودش کدام راه را می ‌پذیرد یا نمی ‌پذیرد، این «لدی الله» معلوم است و چون «لدی الله» معلوم است، در لوح محفوظ اجل مُسمای او نوشته شده است که این شخص شصت سال عمر می ‌کند. 🔹 نتیجه این که هم انسان است و هم خدا عالِم است، برای انسان دو تا راه مشخص کرده است؛ اگر راه بهداشت ظاهری و طبابت باطنی را طی کند، عمری طولانی دارد و اگر رعایت نکند، عمر کوتاهی دارد، این می‌ شود قضا: ﴿ قَضی‏ أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُسَمًّی عِنْدَه﴾[1] که برابر با آیه سوره «نحل»، این ﴿عِنْدَه﴾ در اول سوره مبارکه «انعام» معنا می ‌شود که ﴿ما عِنْدَكُمْ ینْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باق﴾.[2] پس ﴿قَضی‏ أَجَلاً﴾ که آغاز سوره مبارکه «انعام» است؛ ﴿وَ أَجَلٌ مُسَمًّی عِنْدَه﴾ که برابرِ ﴿ما عِنْدَكُمْ ینْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باق﴾ می باشد؛ پس اجلِ مسمّا باقی است. برای هر کسی دو راه است؛ اما این شخص کدام راه را انتخاب می‌کند و پایانش چیست؟ الله می ‌داند. این شخص با اختیار خود راه خوب را انتخاب کرد و عمری طولانی یافت، با اختیار خود راه بد را طی کرد و عمری کم یافت، چون ذات اقدس الهی پایان راه و اختیار این شخص را می ‌داند و در لوح محفوظ تثبیت کرده است که این شخص بیش از هفتاد یا هشتاد سال یا کمتر و بیشتر عمر ندارد، این می ‌شود ﴿وَ أَجَلٌ مُسَمًّی عِنْدَه﴾ و این اجل مقضی جمع بندی شده‌ آن به صورت اجل «مسمّی» است. غرض این است که دو تعبیر در قرآن کریم است که با تعبیراتی که فلان شخص اگر ملاقات کرد، نه زودتر می ‌آید و نه دیرتر و هیچ کدام محال نیست، با آن خیلی فرق دارد. [1] . سوره انعام، آیه2. [2] . سوره نحل، آیه96. 📚 سوره مبارکه غافر جلسه 34 تاریخ: 1393/12/19 🆔 @a_javadiamoli_esra
🚨 راهی مسجد جمکران می‌شویم! 💠 آقای می‌گفت: یک دفعه به همراه شورای حزب الله لبنان محضر بودیم. اوج سختی و تنگنایی ما بود و خیلی به حزب الله سخت می‌گذشت. کنفرانس شرم الشیخ هم صورت گرفته بود، همه‌ی توطئه‌ها شده بود که حزب الله را نابود کنند. موقعی که ما با رهبر معظم جهان اسلام دیدار داشتیم، ایشان به ما امید داد و فرمود: «شما پیروز می‌شوید، این چیزها زیاد مهم نیست.» سپس اضافه کردند: من در اداره امور کشور بعضی وقتها حل مسائل برایم دشوار می شود و دیگر هیچ راهی پیدا نمی‌شود، به دوستان و اعوان و انصار می‌گویم که آماده شوید به برویم. راه را پیش می‌گیریم و راهی مسجد جمکران می‌شویم، بعد از راز و نیاز با آقا، من احساس می‌کنم همانجا دستی از غیب مرا راهنمائی می‌کند و من در آنجا به تصمیمی می‌رسم و مشکل بدین صورت حل می‌شود و همان تصمیم را عملی می‌کنم.» 🌐 خبرگزاری رسمی حوزه علمیه به نقل از حجة‌الاسلام والمسلمین کعبی 🆔@sireh_agha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از خبرگزاری فارس
5.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نخستین مصاحبه شیخ زکزاکی پس از آزادی از زندان @Farsna
هدایت شده از خبرگزاری فارس
📸 واردات لوازم خانگی کره‌ای با نامه رهبرانقلاب ممنوع شد 🔹رهبر انقلاب در نامه‌ای به رئیس‌جمهور اعلام کرد که طبق نامه‌ای که کارخانه‌های تولیدکننده لوازم خانگی به ایشان نوشته‌اند، واردات این محصولات باعث شکستن کمر تولیدکنندگان می‌شود و باید جلوی آن گرفته شود. رئیسی هم به وزرایش دستور داد واردات لوازم خانگی از دو شرکت کره جنوبی ممنوع شود‌. @Farsna
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠حدیث روز💠 امام سجاد علیه السلام میفرمایند: اِنَّ لِسانَ ابْنِ آدَمَ يُشرفُ كُلَّ يَوْمٍ عَلى جَوارِحِهِ فَيَقولُ: كَيْفَ أَصْبَحْتُمْ؟ فَيَقولونَ: بِخَيْرٍ اِنْ تَرَكْتَنا! وَ يَقولونَ: اَللّه َ اَللّه َ فينا! وَ يُناشِدونَهُ وَ يَقولونَ: إِنَّما نُثابُ بِكَ وَ نُعاقَبُ بِكَ *زبان آدميزاد، هر روز به اعضاى او مشرف(نزديك) مى شود و از حالشان سوال میکند ،آنها در جواب مى گويند: اگر تو ما را به خودمان واگذارى،خوب هستيم! و به زبان مى گويند: از خدا بترس (وكارى به ما نداشته باش)و او را سوگند مى دهند و مى گويند: پاداش و مجازات ما فقط به واسطه عملکرد توست* 📚خصال، ص 6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 قابلیت 🔹 آدم دلسوخته یك مخاطب دلسوخته می ‌خواهد. نه هر كسی دلسوخته است و نه هر مخاطبی حرف ها را به عنوان دلپذیر می‌ پذیرد؛ دوتا عنصر لازم است: یكی اینكه آن گوینده و متكلّم دارای دلسوختگی باشد، دیگر اینكه آن مخاطب دلپذیر باشد. در همین زمینه كتابی است به نام العقد الفرید برای ابن‌اثیر، می‌گوید پسری از پدری سوال كرد كه چرا ما و دیگران پای سخنان فلان شخص در شهر می‌ رویم سخنرانی آنها عادی است، امّا پای سخنرانی فلان شخص كه می ‌رویم ما را متحوّل می‌ كند؟ این چه چیزی است؟ گفت پسرم جریان هایی كه در جامعه اتفاق می ‌افتد مثلاً خدایی ناكرده یك جوانی از یك خانواده می‌ میرد دیدی؟ گفت بله. گفت اینها یك مجلس مردانه دارند یك مجلس زنانه، در مجلس مردانه مویه و اشك كم است؛ امّا در مجلس زنانه عاطفه زیاد است، اشك زیاد است، هم در مجلس مردانه مدّاح می‌ آورند هم در مجلس زنانه نائحه ‌ای می ‌آورند كه نوحه ‌سرایی كند. در مجلس زنانه با اینكه آنها آماده برای گریه ‌اند آن نوحه‌گر آن نائحه آن مدّاحه آن كه می ‌آوردند او هر چه بخواند مستمعین مختصری ممكن است چشمشان تر بشود، امّا این مادر داغ‌ دیده این همین كه دهان باز كرد سیل اشك جاری می ‌شود، سرّش این است كه این هست و حرف داغ ‌دیده اثر دارد! گفت اگر می ‌بینی در حرف آن آقا اثر دارد، برای اینكه او داغ دیده است، او حرف را از تمام گوهر ذاتش می‌گوید. فرمود «یا بُنی لیست النّائحة الثّكلى مثلَ النّائحة المستأجرة»،[1] «ثكلی» یعنی مادر بچه مرده، «النّائحة المستأجرة» یعنی همین كسی كه اجیر می ‌كنند بیاید مدّاحی بكند، خب آن اجیر برای پول نوحه سرایی می‌كند این داغ دیده است. 🔹 داغ دیده بود! این برای متكلّم. مخاطب ها خب شما بالأخره جمال یوسفی را شما بیاورید در برابر در و دیوار هیچ كدامش نمی‌ تواند [آن را نشان بدهد] یك آینه بیاورید آینه یوسف را نشان بدهد، برای اینكه این لیاقت دارد. ممكن است بعضی از میزهای مقداری ظرافت داشته باشند و مختصری عكس یوسف را نشان بدهند؛ امّا تا آینه شفاف نباشد یوسف را نشان نمی‌ دهد! قلب همچنین آینه ‌ای بود. آن هم مثل «ثكلی» بود آن بود او هر چه گفت این گرفت؛ لذا تحوّل پیدا شد. در سوره مبارکه «ن» دارد كه برخی ها ﴿یكَادُ زَیتُهَا یضِی‏ءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ﴾،[2] آیا در این پمپ بنزین ها نمی ‌گویند نمی ‌گویند استعامل دخانیات ممنوع است؟ یعنی همین‌كه شما اینجا كبریت بزنی آن [آتش] می ‌گیرد، بعضی ها همین ‌كه مختصری اشاره كردند كاملاً می‌ گیرد، چه رسد به اینكه شما بخواهید در پمپ بنزین شعله ‌ای را مشتعل كنی! این رابطه كه هم او گوینده قوی بود، هم این گیرنده قوی بود؛ هم او چیز خوب گفت، هم این چیز خوب شنید! [1]. عقد الفرید، ج1، ص326. [2]. سوره مبارکه نور، آیه35. 📚 دیدار جمعی از هنرمندان با حضرت استاد تاریخ: 1390/12/18 🆔 @a_javadiamoli_esra
❇️❇️خاطره ای زیبا و عبرت آموز برای همه ما❇️❇️ حاج آقا رحیم ارباب و نماز فارسی‼️😳‼️ (دکتر محمدجواد شریعت) 💠سال یک هزار و سیصد و سی و دو شمسی بود. من و عد ه ای از جوانان پرشور آن روزگار پس از تبادل نظر و بحث و مشاجره به این نتیجه رسیده بودیم که چه دلیلی وجود دارد که ما نماز را به عربی بخوانیم؟ چرا نماز را به زبان فارسی نخوانیم؟ و عاقبت تصمیم گرفتیم که نماز را به فارسی بخوانیم و همین کار را هم کردیم. والدین ما، کم کم از این موضوع آگاهی یافتند و به فکر چاره افتادند. آنها هم پس از تبادل نظر با یکدیگر تصمیم گرفتند که اول، خود با نصیحت کردن ،ما را از این کار باز دارند و اگر مؤثر نبود راه دیگری برگزینند. چون پند دادن آنها مؤثر نیفتاد،ما را نزد یکی از روحانیون آن زمان بردند. آن روحانی وقتی فهمید ما به زبان فارسی نماز می خوانیم به طرز اهانت آمیزی، ما را کافر و نجس خواند و این عمل او ما را در کارمان راسختر کرد. عاقبت پدر یکی از ما پیشنهاد داد که ما را محضر آیت الله حاج آقا رحیم ارباب ببرند. این فکر مورد تأیید قرار گرفت. روزی آنها نزد ایشان میروند و موضوع را درمیان میگذارند. ایشان دستور میدهد که در وقت معینی ما را خدمت ایشان راهنمائی کنند. حکیم فرزانه، فقیه بزرگوار و معلم اخلاق، حضرت آیت ا لله حاج آقا رحیم ارباب از علمای بزرگ اصفهان و استادی مسلم در تمام علوم اسلامی متداول از جمله حکمت، ادبیات، تفسیر، کلام، هیئت، ریاضی، فقه و اصول بود. آن بزرگوار علاو ه بر دانش سرشار، فردی عارف، پرکار، مؤدب، متواضع و در مجموع الگو و نمونه ای از یک انسان کامل بود. همواره رفتار و برخوردهای ایشان با مردم زبانزد خاص و عام است. روز موعود ما را که تقریبا پانزده نفر بودیم، محضر مبارک ایشان بردند. در همان لحظه اول چهره نورانی و لبان خندان ایشان ما را مجذوب خود ساخت و آن بزرگمرد را غیر از دیگران یافتیم و دانستیم که اکنون با شخصیتی استثنایی مواجه هستیم. ایشان در آغاز دستور پذیرایی از ما را صادر فرمود، سپس رو به والدین ما کرد و فرمود: شما که نماز را به فارسی نمی خوانید فعلاً تشریف ببرید و ما را با فرزندانتان تنها بگذارید. وقتی آنها رفتند حضرت آیت الله ارباب رو به ما کرد و فرمود: بهتر است شما یکی یکی خودتان را به من معرفی کنید و هر کدام بگوئید که در چه سطح تحصیلی هستید و در چه رشته ای درس می خوانید. پس از آنکه امر ایشان را اطاعت کردیم، به تناسب رشته و کلاس هر کدام از ما، پرسشهای علمی طرح کرده و از در سهایی از قبیل جبر و مثلثات و فیزیک و شیمی و علوم طبیعی مسائلی پرسیدند که پاسخ اغلب آنها از عهده درس های نیم بندی که ما خوانده بودیم خارج بود؛ اما هر یک از ما که از عهده پاسخ پرسشهای ایشان برنمی آمد، با اظهار لطف ایشان مواجه میشد که با لحن پدرانه ای پاسخ درست آن پرسشها را میفرمود. اکنون میفهمیم که ایشان با طرح این سؤالات قصد داشت ما را خلع سلاح کند و به ما بفهماند که آن دروس جدیدی که شما می خوانید، من بهترش را میدانم ولی به آنها مغرور نشده ام. پس از اینکه همه ما را خلع سلاح کرد، به موضوع اصلی پرداخت و فرمود: والدین شما نگران شده اند که شما نمازتان را به فارسی می خوانید، آنها نمیدانند که من کسانی را میشناسم که نعوذبالله، اصلاً نماز نمیخوانند. شما جوانان پاک اعتقادی هستید که هم اهل دین هستید و هم اهل همت. من در جوانی میخواستم مثل شما نماز را به فارسی بخوانم اما مشکلاتی پیش آمد که نتوانستم به این خواسته جامه عمل بپوشم، اکنون شما به خواسته دوران جوانی من لباس عمل پوشانیده اید، آفرین به همت شما! اما من در آن روزگار به اولین مشکلی که برخوردم ترجمه صحیح سوره حمد بود که لابد شما آن مشکل را حل کرده اید. اکنون یک نفر از شما که از دیگران بیشتر مسلط است به من جواب دهد که "بسم الله الرحمن الرحیم" را گونه ترجمه کرده است؟ یکی از ما به عادت محصلین دستش را بالا گرفت و داوطلب پاسخ شد. ایشان، با لبخند فرمود: خوب شد که طرف مباحثه ما یک نفر است، زیرا من از عهده پانزده جوان نیرومند برنمی آمدم. بعد رو به آن جوان کرد و فرمود: بفرمائید که "بسم الله" را چگونه ترجمه کرد ه اید؟ آن وان گفت: بسم الله الرحمن الرحیم را طبق عادت جاری ترجمه کرد ه ایم: به نام خداوند بخشنده مهربان. حضرت ارباب با لبخندی فرمود: گمان نکنم که ترجمه درست "بسم الله" این باشد. در مورد " بسم" ترجمه "به نام" عیبی ندارد اما " الله "