eitaa logo
معاونت فرهنگی تربیتی مجتمع قرآن و حدیث
1.1هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
2.5هزار ویدیو
703 فایل
اخبار مرتبط با مجتمع عالی قران و حدیث، در این کانال در ج می شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 اسم اعظم 🔸 شیخنا الاستاد (رضوان الله تعالی علیه) مرحوم علامه شعرانی در کتاب نثر طوبی[1] ذیل کلمه «ربّ» که برخی ‌ها گفتند این اسم اعظم ذات اقدس الهی است نقل می‌کند که مرحوم ابوالفتوح رازی در تفسیرشان در جلد اوّل از وجود مبارک امام صادق (سلام الله علیه) این روایت را نقل کردند که کسی خدمت امام صادق (سلام الله علیه) آمد و عرض کرد که می ‌خواهم اسم اعظم را از شما یاد بگیرم. هوای سردی بود، آب سردی هم در حوض بود، حضرت فرمود برو در حوض، او هم فرمایش امام را اطاعت کرد. مگر یک انسان در آن هوای سرد چقدر می ‌تواند مقاومت کند؟! این شخص خیال کرد که مثلاً عادی است، بعد وقتی که دید مرتّب می ‌لرزد، مدام استغاثه کرد که مرا در بیاورید، اما به اذن امام کسی او را در نیاورد. بعد از ته دل ناله زد: «یا ربّ اغثنی»! حضرت فرمود از این جا شروع می‌ شود.[2] 🔸 اسم اعظم حال است! مقام است! آن جایی که وقتی کسی در اتاق عمل می ‌رود و پزشک ناامیدش کرده، آن پدر یا آن مادر چگونه ناله می ‌زند؟ این آغاز راه است. اسم اعظم مفهوم نیست که انسان در حال عادی چند تا ذکر را بگوید که «یا الله»، «یا الله» و بتواند مشکلی را حلّ کند، است که آغازش از آن ناله شروع می ‌شود، به هر حال جنگ درونی است، این جا آه می‌ خواهد! سلاح بیرونی آهن است، سلاح درونی است «وَ سِلَاحُهُ‏ الْبُكَاء»،[3] ناله است و ضجّه است. اگر گفتند اسم اعظم، طلیعه ‌اش همین است. [1]. نثر طوبی، ص283. [2]. روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج‏1، ص69. [3]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص850. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه مجادله جلسه 4 تاریخ: 1396/11/03 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 نظام هماهنگ 🔹 گاهی انسان در درون خود است؛ خواه از او به عنوان منافق تعبیر بشود یا نشود. اگر انسان در درون خود دو شخصیتی شد که هرگز به ثمر نمی ‌رسد، چنین انسانی نمی‌ تواند عضو یك باشد. ما اول باید وحدت را در درون خود پیاده كنیم؛ یعنی خواسته‌ های ما با فهمیده‌ های ما هماهنگ باشد. خواسته‌ های ما با نحوه روش و عمل ما هماهنگ باشد. آن ‌طوری كه حق را فهمیدیم همان را طلب بكنیم و آن را كه طلب می ‌كنیم عمل بكنیم! كسی كه در درون خود اختلاف مبتلا به اختلاف و تشدّد است، او هرگز عضو یك نخواهد بود. عالم بی‌ عمل دارای چهره نفاق است، چنین كسی وقتی با خود واحد نشد با جامعه متّحد نمی‌ شود. آن كه می ‌گوید و عمل نمی ‌كند، او وقتی حاضر نشد که با خود هماهنگ باشد، با دیگران هم هماهنگ نخواهد شد. دین اگر ما را به اتحاد دعوت كرده است، از ریشه شروع كرد. ما تا نیروهای ادراكی و تحریكی، دستگاه فكری و عاطفی، نیروهای تصمیم‌ گیرنده و عمل كننده در نهان و نهاد ما متّحد نباشند و ما تا خودمان واحد نباشیم، هرگز با دیگران را نداریم و این ماه پر فیض برای پرورش چنین روحیه ‌ای فرصت مناسبی است. 🔹 این ایام متعلّق به وجود مبارك امیرالمؤمنین علی ‌بن ‌ابی ‌طالب (سلام الله علیه) است. از وجود مباركش سؤال كردند بین آسمان و زمین چقدر فاصله است «وَ كَمْ‏ بَینَ‏ الْأَرْضِ‏ وَ السَّمَاءِ»؟[1] فرمود یك دعای مستجاب فاصله زمین و آسمان را طی می ‌كند! ممكن است از نظر سیر نوری فاصله چند میلیون كیلومتری بین ما و كهكشان ها باشد، اما آه و ناله از دل یك انسان دردمند، همه این مسافت و مسیر را طی می ‌كند. گرچه نیازی نیست كه انسان را به آسمان ها برساند، چون خدایی كه ﴿وَ هُوَ الَّذی فِی السَّماءِ إِلهٌ وَ فِی اْلأَرْضِ إِلهٌ﴾[2] به ما از خود ما نزدیك ‌تر است! ﴿وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفی﴾،[3] اگر خدا در آسمان ها خداست، در زمین خداست، آشكار و نهان و نهفته ما را می ‌داند نیازی به رساندن صدا نیست! اگر پاك باشد، مورد شنوایی خداست. [1] . الغارات(ط ـ القدیمه)، ج1، ص111؛ «... وَ بَینَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ مَدُّ الْبَصَرِ وَ دَعْوَةُ الْمَظْلُوم...». [2] . سوره بقره، آیه 46. [3] . سوره طه، آیه 7. 📚 سخنرانی در جمع دانشجویان دانشکده تربیت معلم تهران تاریخ: 1373/09/27 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 هنر عقلی و آسمانی 🔸 هنرنمایی حسین ‌بن ‌علی ‌بن ‌ابیطالب یك بود كه توانست عرش را به فرش بیاورد. هنری می ‌تواند متعالی باشد و جامعه را به انسانیت سوق دهد كه متنزّل باشد نه نازل! از شعر نازل, از هنر نازل, از تعزیه نازل, از تماشای نازل, كار افقی ساخته است نه كار عمودی. اگر جامعه بخواهد انسانی شود, اگر جامعه بخواهد عرشی شود با پیام فرشی, با پیام نازل, با شعر و تعزیه و هنر نازل چنین كاری شدنی نیست. 🔸 فرق بین هنر نازل و هنر متنزّل آن است كه هنر نازل از زمین نشأت گرفته و خودش زمین ‌گیر است و مخاطبش را در فضای زمین سیر افقی می ‌دهد, هنر متنزّل چون از سنخ تجلّی است نه تجافی, از معقول شروع می ‌شود به متخیل و بعد به حسّ می ‌رسد؛ مخاطب خودش را از حسّ به خیال می ‌برد و از خیال به عقل می ‌نشاند او را به عقلانیت می ‌رساند، عقلی كه به تعبیر كلینی (رضوان الله علیه) جامعه بشری است[1] به آنجا می‌ رساند. 🔸 در روایات ما آمده است كه قلب مؤمن عرش خداست، این قلب وقتی می ‌شود كه ـ در جهاد اكبر نه جهاد اوسط ـ در جهاد اكبر بر عقل پیروز شود. ما یك جهاد اوسط داریم و یك جهاد اكبر داریم در قبال جهاد اصغر, جهاد اصغر جنگ برون ‌مرزی با دشمن خاكی است كه سلاحش آهن است و نمونه ‌اش دفاع مقدس هشت سال, جنگ اوسط ابزارش است كه «وَ سِلَاحُهُ‏ الْبُكَاء»[2] نه آهن! در جنگ اوسط طرفین جنگ یكی نفس است و یكی عقل, یكی هوس و هواست یكی تقوا, انسان در جهاد اوسط موفق می ‌شود یا عابد بشود یا زاهد بشود ولی خدا بشود در این دو محدوده, جهاد اكبر كه بالاتر از جهاد اوسط است جنگ بین قلب است و عقل, عقل می‌خواهد حكیمانه بفهمد, قلب می ‌خواهد عارفانه ببیند, كوشش عقل در فلسفه و كلام این است كه مفهومی را از ذهنی به ذهنی منتقل كنند, جوشش قلب در بخش عرفان این است از عمل كه وجود خارجی است به مشهود عینی عالمان دین و فرشته‌ها برسد. در جهاد اكبر اگر قلب پیروز شد می ‌شود «عرش ‌الرحمان», «أَنَّ قَلْبَ‏ الْمُؤْمِنِ‏ عَرْشُ‏ الرَّحْمَن‏»[3] آنها كه در جهاد اكبر یعنی بین پیروز شدند و عرش قلبی اینها پایگاه علوم و معارف الهی شد هر مطلبی كه خدای سبحان بر قلب اینها القا كرد می ‌شود «حكمةٌ عرشیة», گرچه بعدها هر مطلب عمیق و اریقی را می ‌گویند ، ولی زادگاه این اصطلاح آن‌جایی است كه بر قلب خود عارف مطلبی افاضه شود چون قلب مؤمن «عَرْشُ‏ الرَّحْمَن» است آن مطلب عرشی خواهد بود, اگر از عرش رحمان مطلبی تنزّل كند به عقل برسد و از عقل به خیال و وهم برسد و از خیال و وهم به حسّ برسد آن است كه می‌ توان به تعبیر جناب سنایی گفت: «از علم به عین آمد و از گوش به آغوش»[4] این حرف راه دارد. 🔸 جریان حسین‌ بن ‌علی این طور بود او آنچه با قلب خودش یافت كه بود، آن را در قالب علوم عقلی و معارف عقلی خطابه‌ ها و خطبه‌ ها و نامه ‌ها و پیام‌ ها و گفتمان و اینها بیان كرد و از مرحله عقل به مرحله خیال آورد كه در شب عاشورا برای عده‌ای مجسّم كرد بهشت را به اینها نشان داد این معقول را متخیل كردن است, وجود مثالی دادن است, از عالَم مثال به عالم طبیعت آورد كه خود و شهدای او و فرزندان او و یاران او «ارباً اربا» شدند نشان دادند كه در این جهاد باید فانی شد بدن را فانی كردند بعد از آنكه عقل را به فنای قلب رساندند و در بارگاه قلب, عقل را تضحیه كردند از عقل رها شدند و قلبی فكر كردند آنجا كه است. [1]. الکافی(ط ـ اسلامی)، ج1، ص9. [2]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏1، ص361. [3]. بحارالأنوار، ج55، ص39. [4]. دیوان اشعار سنایی، غزلیات، غزل209. 📚 پیام به هیئت‌های عاشورایی تاریخ: 1394/08/23 🆔 @a_javadiamoli_doross