🌱 #برکت_مال
📜 #کلام_راه_شهیدان
💌 آیت الله بهجت(ره) می فرمود: آقایی در نجف می گفت: این آقایان مراجع که به #مستحقین کمک می کنند و #پول، #شهریه، یا #نان می دهند، به خاطر این نیست که #سخاوت دارند، بلکه #تجربه کرده اند و دیده اند هرچه بیشتر بدهند، بیشتر برای آن ها می رسد!
📚 در محضر بهجت ص ۴۵
🌹خیریه راه شهیدان👇
@mraheshahidan
🔰 #حبیب_محرومین
🌱 #یادبود_راه_شهیدان
💌 هرگاه به همدان میآمد، بارها پشت ماشین بستههایی مواد غذایی و پول نقد آماده می کردو با رفقا در جای جای شهر که خودش خبر داشت، به #مستمندان کمک میکرد.
🔸 یک ماه قبل از شهادتش مرا صدا کرد، دیدم پشت ماشین حدود یکصد #قلک_پلاستیکی تهیه کرده. گفت: « اینها را بین رفقای پاسدار توزیع کنید و ماهانه #پول جمع کنید و از این پول به بسیجیان #مستضعف به صورت محترمانه کمک شود ».
🔹 از کارهای خیر شهید همدانی، ایجاد مرکز #خیریه_ثارالله با حضور خود ایشان بود، که هنوز هم به نیازمندان خدمات می دهد
🗓 سالروز شهادت #شهید_حاج_حسین_همدانی گرامی باد
🌹راه شهیدان اینجاست👇
@mraheshahidan
🔰 #خیریه_شهید_کشوری
🌸 #یادبود_راه_شهیدان
💌 مدتی بود که احمد خیریه ای بین بچه های پایگاه هوایی کرمانشاه تشکیل داده بود و به برخی خانواده های #فقیر کمک مالی می کرد.
🔸 یک شب با اصرار همراهش شدم. روی صندلی عقب #بسته_های_ارزاق حاوی قند، روغن، لوازم التحریر بود. احمد گفت: اینجا روستای “تازه آباد” کرمانشاه است.
🔹 وقتی وارد روستا شدیم. احمد در خانه ها را می زد و صاحبخانه ها را به اسم می شناخت و بسته ها را تحویلشان می داد.
🔸 داخل خانه ای شدیم. پر از بچه های قد و نیم قد بود. به من گفت به درس و مشق بچه ها رسیدگی کنم.
🔹 داخل خانه پیرمرد و پیرزنی شدیم. پیرمرد بیمار بود و حال تکان خوردن نداشت. احمد بالای سرش نشست و سرش را بوسید و نوازشش کرد. بدون اینکه متوجه شود، احمد مقداری #پول زیر بالشتش گذاشت و به پیرزن گفت: مادر! #سماوری که قولش را داده بودم آوردم.
🔸 یکی از #فقرا با گرفتن بسته، به جان شاه دعا می کرد! احمد گفت: این کمک ها از طرف #آیت_الله_خمینی است نه از طرف شاه!
راوی: محمد نیک رهی | کتاب؛ خانه ای کوچک با گردسوزی روشن
📌 15 آذرماه سالروز شهادت #شهید_احمد_کشوری گرامی باد
🌹راه شهیدان اینجاست👇
@mraheshahidan
🔰 معتادی که #سید_مرتضی کمکش میکرد
🌷 یادبود راه شهیدان
💌 من یک دوست دست به قلم داشتم که بعدها #معتاد و از محل کارش اخراج شد و با سه تا بچه، پیش مادر خانمش زندگی می کرد.
🔸 او ۲، ۳ روز یک بار به « #روایت_فتح» می آمد و از من کمک مالی می گرفت. یک روز به او گفتم: فلانی، بحث پول نیست، آمدن تو به این جا، حال مرا عوض می کند، تو رو به خدا دیگر این جا نیا. از اتاق رفت بیرون و دیگر پیدایش نشد.
🔹 بعدها که فیلم های مراسم تشییع جنازہ ی مرتضی را مونتاژ می کردم، او را در مراسم دیدم و خیلی تعجب کردم. وقتی از او جریان را سوال کردم، گفت:
🔸 « هفته ای یکی دو بار به «سوره» می رفته و مرتضی هم، اگر حتی ارباب رجوع داشته، او را تحویل می گرفته و به او #پول می داده و یک بار هم به او «نه» نگفته بود. مرتضی دفترچه ی بانکی اش را برداشته بود و به اتفاق هم به بانک رفته بودند، مقدار کمی در حسابش موجودی داشت. حساب را بسته و به او گفته بود: نصف این پول برای من و نصف دیگرش برای تو. »
به نقل از محمدعلی فارسی دوست #شهید_سید_مرتضی_آوینی
🌹راه شهیدان اینجاست👇
@mraheshahida
🔰 #حبیب_محرومین
🌱 #یادبود_راه_شهیدان
💌 هرگاه به همدان میآمد، بارها پشت ماشین بستههایی مواد غذایی و پول نقد آماده می کردو با رفقا در جای جای شهر که خودش خبر داشت، به #مستمندان کمک میکرد.
🔸 یک ماه قبل از شهادتش مرا صدا کرد، دیدم پشت ماشین حدود یکصد #قلک_پلاستیکی تهیه کرده. گفت: « اینها را بین رفقای پاسدار توزیع کنید و ماهانه #پول جمع کنید و از این پول به بسیجیان #مستضعف به صورت محترمانه کمک شود ».
🔹 از کارهای خیر شهید همدانی، ایجاد مرکز #خیریه_ثارالله با حضور خود ایشان بود، که هنوز هم به نیازمندان خدمات می دهد
🗓 سالروز شهادت #شهید_حاج_حسین_همدانی گرامی باد
🌹راه شهیدان اینجاست👇
@mraheshahidan
🔰 #حبیب_محرومین
🌱 #یادبود_راه_شهیدان
💌 هرگاه به همدان میآمد، بارها پشت ماشین بستههایی مواد غذایی و پول نقد آماده می کردو با رفقا در جای جای شهر که خودش خبر داشت، به #مستمندان کمک میکرد.
🔸 یک ماه قبل از شهادتش مرا صدا کرد، دیدم پشت ماشین حدود یکصد #قلک_پلاستیکی تهیه کرده. گفت: « اینها را بین رفقای پاسدار توزیع کنید و ماهانه #پول جمع کنید و از این پول به بسیجیان #مستضعف به صورت محترمانه کمک شود ».
🔹 از کارهای خیر شهید همدانی، ایجاد مرکز #خیریه_ثارالله با حضور خود ایشان بود، که هنوز هم به نیازمندان خدمات می دهد
🗓 سالروز شهادت #شهید_حاج_حسین_همدانی گرامی باد
🌹راه شهیدان اینجاست👇
@mraheshahidan