eitaa logo
محمدرضارنجبر(۳)قرآن
10.1هزار دنبال‌کننده
858 عکس
335 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تفسیر گزیده ۵۹۶.mp3
3.34M
☘ محمدرضا رنجبر 🌒 شب پانصد و نود و ششم - ۵۹۶ ✅ ترجمه صوتی و تصویری ، کاری است از موسسه پیامبر  مهر و رحمت @mrranjbar3
☘ محمدرضا رنجبر 🌒 شب پانصد و نود و هفتم - ۵۹۷ ✅ ترجمه صوتی و تصویری ، کاری است از موسسه پیامبر  مهر و رحمت @mrranjbar3
تفسیر گزیده ۵۹۷.mp3
4.28M
☘ محمدرضا رنجبر 🌒 شب پانصد و نود و هفتم - ۵۹۷ ✅ ترجمه صوتی و تصویری ، کاری است از موسسه پیامبر  مهر و رحمت @mrranjbar3
☘ محمدرضا رنجبر 🌒 شب پانصد و نود و هشتم - ۵۹۸ ✅ ترجمه صوتی و تصویری ، کاری است از موسسه پیامبر  مهر و رحمت @mrranjbar3
تفسیر گزیده ۵۹۸.mp3
4M
☘ محمدرضا رنجبر 🌒 شب پانصد و نود و هشتم - ۵۹۸ ✅ ترجمه صوتی و تصویری ، کاری است از موسسه پیامبر  مهر و رحمت @mrranjbar3
نهج البلاغه حکمت ۱۷.mp3
11.55M
نهج‌البلاغه ۱۷ محمد رضا رنجبر @mrranjbar4
فرزند زمان خویشتن باش! حکمت ۱۷ وَ سُئِلَ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ الرَّسُولِ (صلی الله علیه وآله) "غَيِّرُوا الشَّيْبَ وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْيَهُودِ"؟ فَقَالَ (علیه السلام): إِنَّمَا قَالَ ذَلِكَ وَ الدِّينُ قُلٌّ، فَأَمَّا الْآنَ وَ قَدِ اتَّسَعَ نِطَاقُهُ وَ ضَرَبَ بِجِرَانِهِ؛ فَامْرُؤٌ وَ مَا اخْتَارَ. از امام علی (ع) پرسیدند: «پیامبر (ص) فرموده بود: موهای سفیدتان را رنگ کنید تا شبیه یهودیان نباشید. پس چرا شما چنین نمی‌کنید؟» امام با آرامش پاسخ دادند: «آن روزها، مسلمانان اندک بودند و نیاز داشتند که از دیگران متمایز شوند تا هویتشان حفظ گردد. اما امروز، اسلام گسترش یافته، پایدار شده و ریشه دوانده است. دیگر چنین ضرورتی وجود ندارد. اکنون، هر کس آزاد است که خود تصمیم بگیرد و آنچه را مطابق میل و پسند اوست، انتخاب و انجام دهد.» واژه ها: و: و، همچنین، نیز سئل: سؤال شد، پرسیده شد، جویا شدند عنه:(عن+ه) درباره، از، در خصوص قول: گفتار، سخن، بیان الرسول: پیامبر، فرستاده، رسول صلی الله علیه وآله: درود خدا بر او و خاندانش، سلام بر او و اهل بیتش، بر او و آل او درود فرستاده شد غیروا: تغییر دهید، عوض کنید، دگرگون سازید الشیب: موی سفید، پیری، موهای خاکی ولا: نه، هرگز، مبادا تشبهوا: شبیه شوید، مانند شوید، مشابه شوید بالیهود:(ب+الیهود) به یهود، با یهودیان، همچون یهودیان فقال: ( ف+قال)پس فرمود، سپس گفت، در پاسخ فرمود إنما: تنها، فقط، همانا قال: گفت، فرمود، بیان کرد ذلک: آن، این، چنین والدین:( و+الدین) و دین، مذهب، آیین قل: کم، اندک، ناچیز فأما: ( ف+أما)اما، ولی، در حالیکه الآن: اکنون، حالا، در حال حاضر وقد:( و+قد) به راستی، قطعاً، به طور قطع اتسع: گسترش یافت، وسیع شد، فراخ گردید نطاقه: محدوده‌اش، قلمرویش، فضای آن وضرب: ( و+ضرب ) و استوار شد، پایدار شد، ثابت شد بجرانه: ( ب+جران+ه)الجِران: جلو گردن شتر كه به هنگام استراحت بر زمين مى گذارد، مجازا به معناى ثبوت و استقرار است. بر زمین نشست، مستقر شد، در جا قرار گرفت فامرؤ:( ف+امرؤ) پس هر کس، هر فرد، هر انسان وما: ( و+ما) و هر چیزی که، و آنچه، و هر چه اختار: انتخاب کرد، برگزید، پسندید
شرح: درخت سرو و درخت کاج تابع فصول نیستند؛ همیشه سبزند و همیشه بهارند. تغییر فصل روی آن‌ها هیچ اثری ندارد. اما درختانی مثل انار، انگور، گیلاس، آلبالو و بادام تابع فصل‌اند؛ در بهار شکوفه می‌دهند، در تابستان میوه، در پاییز برگ‌ریزان، و در زمستان به خواب می‌روند. یعنی با تغییر فصل، وضعیت آن‌ها نیز تغییر می‌کند. احکام اسلامی دقیقاً وصف درخت را دارند. برخی مانند سرو و کاج‌اند، و برخی مانند درخت انار و بادام. نماز مانند درخت سرو است؛ همیشه هست، همیشه واجب است و تعطیل‌بردار نیست، در هیچ عصر و زمانه‌ای و در هیچ حال و حالتی. اما برخی احکام مانند درخت انار و بادام تابع فصل‌اند؛ یعنی بستگی به شرایط دارند، یا به اصطلاح علمی تابع موضوع‌اند. موضوع تغییر کند، حکم نیز تغییر می‌کند. مثلاً فروش انگور اگر به قصد شراب‌سازی باشد، حرام است. همین فروش انگور، اگر به قصد مصرف معمولی، تهیه شیره یا سرکه باشد، حلال است. در واقع موضوع معامله یعنی قصد و هدف مصرف‌کننده تعیین می‌کند که این خریدوفروش حلال باشد یا حرام. نتیجه این‌که برخی احکام الهی ثابت‌اند، و برخی وابسته به موضوع و شرایط. یکی از احکامی که مانند درخت انار بود، نه درخت سرو، حکم خضاب بود؛ یعنی رنگ کردن موی سر و صورت. پیامبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) در یک مقطع، آن را واجب فرمود؛ زیرا پیروان اسلام اندک بودند، و در میان همان اندک، بسیاری پیر و سالخورده. برای اینکه هم خود احساس جوانی کنند، و هم دشمن آنان را پیر و فرتوت نبیند و نداند، فرمود: «غَيِّرُوا الشَّيْبَ وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْيَهُودِ» (موی سفید خود را تغییر دهید و مانند یهودیان نباشید، چرا که یهود خضاب را روا نمی‌دانستند.) اما بعدها کسی دید که امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) خضاب نکرده است. از او پرسید: چرا؟ مگر به یاد ندارید که پیامبر خدا خضاب را واجب فرمود؟ امام (علیه‌السّلام) در پاسخ فرمود: إِنَّمَا قَالَ ذَلِكَ وَ الدِّينُ قُلٌّ، فَأَمَّا الْآنَ وَ قَدِ اتَّسَعَ نِطَاقُهُ وَ ضَرَبَ بِجِرَانِهِ؛ فَامْرُؤٌ وَ مَا اخْتَارَ. (پیامبر ص این را فرمود، اما در روزگاری که دینداران کم بودند. اما امروز که گستره‌ی دین وسیع شده و استقرار یافته، هر کس می‌تواند بر اساس شرایط و اختیار خود تصمیم بگیرد؛ خضاب کند یا نکند.) در این کلام امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) دین را به شتری تشبیه می‌کند که وقتی بخواهد استراحت کند، انتهای گلوی خود را بر زمین می‌گذارد و آن علامت این است که شتر دیگر به راحتی از زمین بر نخواهد خاست. کنایه از اینکه اسلام استقرار یافته است. یعنی به این سادگی‌ها بساط آن از زمین برچیده نخواهد شد. حضرت در این پاسخ، دین را مرکبی توصیف می‌کند که ما را به مقصد اعلای خود که خداوند است، می‌رساند. این مرکب در ابتدا همچون نهالی نوپا بود که نیاز به مراقبت داشت، اما امروز درختی تنومند و ریشه‌دار شده است. نتیجه این است که در برخی احکام، انتخاب با خود ماست. چنان‌که در یک باغ، گل‌ها در رنگ‌های مختلف شکوفا می‌شوند، و هر کدام زیبایی خاص خود را دارند، در برخی امور دینی نیز انتخاب در اختیار ماست. این یعنی دستورات دین مانند رودخانه‌هایی هستند که در مسیر خود به موانع می‌خورند، اما همیشه راهی برای عبور پیدا می‌کنند. دین هم به ما آزادی می‌دهد تا در هر زمان و مکان، با درک صحیح از شرایط، تصمیماتی بگیریم که بهترین نتیجه را برای ما داشته باشد. دستورات دینی با توجه به شرایط و تغییرات زمان، به‌صورت منطقی و متناسب با نیازهای جامعه، بررسی و اجرا می‌شوند. پاسخگو بودن امام علیه‌السّلام از پاسخ امام (علیه‌السّلام) که بگذریم، پاسخگو بودن ایشان به‌خودی‌خود درس بزرگی است. امام:حاشیه نمی‌رفت، تفره نمی‌رفت، بلکه قاطع و قانع‌کننده پاسخ می‌داد.
پاسخگو بودن یعنی تعهد به هدایت مردم. امام (علیه‌السّلام) می‌توانست مانند بسیاری از حاکمان و عالمان، خود را از پرسش‌های مردم کنار بکشد، اما او همواره آماده‌ی پاسخ بود. پاسخگو بودن نشانه‌ای از مسئولیت‌پذیری، تعهد به روشنگری و احساس وظیفه در برابر مردم است. دیگر آنکه پاسخگو بودن یعنی فروتنی در برابر حقیقت. یک پاسخ‌دهنده‌ی واقعی باید پذیرای حقیقت باشد، نه آنکه از موضع قدرت و برتری سخن بگوید. امام (علیه‌السّلام) هرگز از پاسخگویی شانه خالی نکرد، زیرا حقیقت را ملک شخصی خود نمی‌دانست، بلکه خود را خدمت‌گزار آن می‌دید. پاسخگو بودن یعنی احترام به پرسشگر. وقتی کسی پاسخ می‌دهد، تنها اطلاعات را منتقل نمی‌کند، بلکه نشان می‌دهد پرسشگر را جدی گرفته است. دیگر آنکه پاسخگو بودن نشانه‌ی صداقت است. بسیاری از افراد، وقتی از آن‌ها پرسشی می‌شود و پاسخ را نمی‌دانند، به فرافکنی، انکار یا تحریف واقعیت روی می‌آورند. یک پاسخ ممکن است یک نفر را قانع کند، اما پاسخگو بودن یک فرهنگ می‌سازد. امام (علیه‌السّلام) نه‌تنها به سؤالات پاسخ می‌گفت، بلکه مردم را به پرسیدن و تفکر تشویق می‌نمود. جامعه‌ای که رهبران آن پاسخگو باشند، در مسیر رشد و آگاهی گام برمی‌دارد. بنابراین، وقتی از امام (علیه‌السّلام) پرسشی شد و پاسخ گفت، آنچه بیش از پاسخ اهمیت داشت، این بود که او خود را پاسخگو می‌دانست. و این همان است که هر انسان آگاه و مسئولی باید از آن درس بگیرد. نتیجه‌گیری: احکام اسلامی دو دسته‌اند: برخی ثابت‌اند و برخی وابسته به موضوع و شرایط. این انعطاف‌پذیری مانند رودخانه‌ای است که هرچند در مسیر خود به موانع برمی‌خورد، اما همیشه راهی برای عبور پیدا می‌کند. پاسخگو بودن امام علیه‌السّلام نیز درس بزرگی است؛ اینکه انسان در برابر حقیقت، متواضع باشد و مسئولیت روشنگری را بپذیرد. برای پیاده‌سازی این حکمت در زندگی: ۱. از پرسیدن نترس؛ حقیقت را جست‌وجو کن. ۲. در شناخت احکام دین، ثابت و متغیر را از هم تفکیک کن. ۳. در تصمیم‌گیری‌ها، شرایط و مقتضیات زمان را در نظر بگیر. ۴. اگر مسئولیتی بر عهده داری، در برابر آن پاسخگو باش. ۵. برای درک عمیق‌تر دین، تفکر و مطالعه‌ی مستمر داشته باش.
☘ محمدرضا رنجبر 🌒 شب پانصد و نود و نهم - ۵۹۹ ✅ ترجمه صوتی و تصویری ، کاری است از موسسه پیامبر  مهر و رحمت @mrranjbar3
تفسیر گزیده ۵۹۹.mp3
3.1M
☘ محمدرضا رنجبر 🌒 شب پانصد و نود و نهم - ۵۹۹ ✅ ترجمه صوتی و تصویری ، کاری است از موسسه پیامبر  مهر و رحمت @mrranjbar3