هفدهم ماه مبارک
شاید صدها سال بود که جبههی حق، عزم جنگ نکرده بود. یعنی بعد از داود و سلیمان، مومنین این قدر عِدّه و عُدّه نداشتند که جمع شوند و برای حفظ حیات ایمانی خودشان، به جنگ کفار بروند. به همین خاطر بود که همچین شبی یعنی شب #هفدهم ماه مبارک، ترسها و تردیدها و شکایتها و اعتراضها بالا گرفته بود و همه در برابر اولین شیپور جنگ، کم آورده بودند. گمان کنم خدا در سورهی انفال، برایمان این اوضاع را روایت کرد: *کما اخرجک ربک من بیتک بالحق و إن فریقاً من المومنین لکارهون یجادلونک فی الحق بعد ما تبیّن* و *و لو تواعدتم لاختلفتم فی المیعاد*
همچین شبی بود که وقتی پیامبر در نزدیکی چاههای #بدر ، خواست تا کسی برود و برای سپاه اسلام آب بیاورد، هیچ کس تکانی به خود نداد. خوف و خطر همه را زمینگیر کرده بود که #علی ایستاد و کاری کرد که سه هزار فرشته در معیّت جبرئیل و میکائیل و اسرافیل فرود آمدند و دست و پایش را بوسیدند و حکایت شب هفدهم ماه مبارک، کتابها را پُر از نور علی کرد*.
صبح که شد، علی بود که «بدر» را با «حماسه» پیوند داد و همان روزی رقم خورد که اسلام به قبضهی شمشیر ِ حضرت حیدر وابسته شد. حالا چه کسی میتواند وصف کند که یقین پولادین علی در میانهی همهی التهابها و اضطرابها، چه طور توانست تیزی تیغ کفار را به گردن خودشان برساند و خون کثیفشان را به هوا بپاشد؟!
... اصلا کلمات من را رها کنید. بیایید برویم سراغ زیارت امیرالمومنین در روز ولادت پیامبر؛ همانجا که میگوید:
*السلام علیک یا من عجبت من حملاته فی الوغا ملائکه السماوات*
*سلام بر توای کسی که فرشتگان آسمانها از حملاتش در جنگ، شگفت زده شدند!*
* مفاتیح الجنان:
روايات بسيار وارد شده كه در آن شب بَدْر حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله با اصحاب فرمود كيست امشب براى ما برود از چاه آب بكشد بياورد اصحاب سُكوت كردند و هيچكدام اِقدام بر اين كار نكردند حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مشكى برداشت به طلب آب بيرون رفت و آن شب شبى بود سرد و باد مى آمد و ظلمت داشت پس رسيد به چاه آب و آن چاهى بود بسيار گود و تاريك و آن حضرت دَلْوى نيافت تا از چاه آب كشد لاجَرَم به چاه پايين رفت و مشك را پر كرد و بيرون آمد رو كرد به آمدن كه ناگاه باد سختى برخورد به آن حضرت كه آن جناب از سختى آن نشست تا برطرف شد پس برخاست و حركت فرمود كه ناگاه باد سختى ديگر مانند آن آمد آن حضرت نشست تا او نيز ردّ شد ديگر باره برخواست برود برود مرتبه سيّم نيز همان نحو بادى رسيد و آن حضرت نشست و چون ردّ شد برخاست و خود را به حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله رسانيد حضرت پرسيد كه يا اَبَاالحسن براى چه ديرآمدى عرض كرد كه سه مرتبه بادى به من رسيد كه بسيار سخت بود و مرا لرزه فراگرفت و مَكْثَم به جهت برطرف شدن آن بادها بود فرمود آيا دانستى آنها چه بود يا علىّ عرض كردنه فرمود آن اوّل جبرئيل بود با هزار فرشته كه بر تو سلام كرد و سلام كردند و ديگرى ميكائيل بود با هزار فرشته كه بر تو سلام كرد و سلام كردند و پس از آن اسرافيل بود با هزار ملائكه كه سلام كرد بر تو و سلام كردند و اينها فرود آمدند به جهت مَدَدِ ما
@msnote
•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─•••
#سورهی_قیام
آیه هشتم: «و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی»
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🏴در زیارت #عباس_بن_علی ، فرازی هست که در آن شهادت میدهیم او در دفاع از اولیاء خدا مثل مجاهدین #بدر کار کرده و کم نگذاشته: «اشهد الله أنک مضیت علی ما مضی علیه البدریون». این فراز، ذهن آدم را به سمت سوره انفال میبرد که یکی از کارهایش، توصیف وضعیت جنگ بدر است: «و لیبلی المومنین منه بلاء حسنا... [خدا صحنهی بدر را به راه انداخت] تا مومنین را به شکل زیبایی امتحان کند و بیازماید.» و بعد همین آیه است که ذهن آدم را به سمت حدیث امام صادق میبرد: «کان عمّی العباس... ابلی بلاء حسنا» و با خودم میگویم #ابالفضل کاری کرده که برای همهی انسانهای بعد از خودش، بساط آزمایش به راه انداخته و رفتارش اینقدر عظمت داشته که به کشیدگی تاریخ، «امتحانسازی»کرده...
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🏴حتماً میگویید «معلوم است دیگر؛ وفاداری به امام را تا جایی پیش برده که وقتی امامش را تشنه دیده، لب به آب تَر نکرده» من هم میگویم قبول! اما کسی که به قول زیارتنامهاش «بالغت فی النصیحه و اعطیت غایه المجهود» بوده و در خیرخواهی برای حسین به بالاترین بلوغ رسیده و آخرین حد توانش را خرج #سیدالشهدا کرده، نباید فقط به نفی (چون حسین تشنه بود، آب نیاشامید) محدود شود. کسی مثل عباس که یکتنه چهار هزار نگهبان شریعه را در هم شکسته و آبرویی برای آنها باقی نگذاشته و در موج آب و اوج آبرو قرار گرفته، باز هم خودش را مرزوق حسین میبیند. پس به او نگاه میکند و فقاهتش را بر محور عمل امام به کار میگیرد:
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🏴 مولایم تشنه است و آب به عنوان بدیهیترین نیاز زندگی از او دریغ شده اما انگار از همیشه زندهتر و قویتر و برافروختهتر است. پس حی قیوم قدیر دارد بزرگترین نشانه و آیهاش را در وجود حسین میریزد و چون او به صاحب آب تکیه کرده، اثر آب بدون اینکه آبی در میان باشد، به تسخیر او درآمده. توحید دارد میدرخشد و اسباب و آثار جلویش تحقیر شدهاند. بشتاب که تمام خیر همانجایی است که حسین ایستاده؛ زیر باران حیات و رحمت و قدرت خدا. مگر خودش نبود که در عرفه به خدایش میگفت: «امرت بالرجوع الی الآثار فارجعنی الیک...مصون السر عن النظر الیها و مرفوع الهمّه عن الاعتماد علیها تو دستور دادی که به آثار رجوع کنم پس مرا به خودت برگردان... در حالی که نگاهم به آثار نباشد و به آنها تکیه نکنم» مثل همه خوبیهای دیگر، #عرفه هم در عاشورا به جریان افتاده؛ بشتاب عباس...
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🏴آب را روی آب ریخت تا مثل حسین شود و از بند آثار در بیاید و به خالق آثار تکیه کند و توحید را در ظریفترین وجه و درخشانترین صورت به نمایش بگذارد... رمی الماء علی الماء... شاید همانجا بود که سوره انفال دوباره نازل شد: «و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی» تو نبودی که آب را روی آب ریختی... خدا بود که در عباس جلوه کرد تا مثل #حسین شود و آب را روی آب بریزد تا نشان دهد همه اسباب و آثار، ابزار ارادهی خدا هستند و اگر نباشند، صاحب آنها هست که به او تکیه کنی تا نیازت را برطرف کند...
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🏴آیه، عظمت غیرقابلتحملی داشت، آبروی آب را برده بود. تدبیر دشمن برای تشنگیدادن به عاشوراییان تحقیر شده بود و رفتار حسین داشت تکثیر میشد. عباس مشغول ترجمه فرازهای آخر دعای عرفه را بود: «محقت الآثار بالآثار و محوت الاغیار بمحیطات افلاک الانوار... آثار [آب] را بوسیله آثار [عباس] نابود کردی و با کسانی که به آسمانهای نور احاطه دارند، اغیار را محو فرمودی» سیرابشدن با آب از بین رفته بود و ابالفضل را تبعیت از حسین سیراب کرده بود. اغیار از دور حسین محو شده بودند اینقدر که #عباس به او مقرّب شده بود و برای بقیه تاریخ، امتحان ساخته بود. آسمانهای نور به احاطه و تصرف «ماه بنیهاشم» درآمده بود و قمر بدجور داشت میتابید. پس عمود بالا رفت تا ماه پایین بیاید و زمینگیر شود... اُثخن بالجراح... از شدت جراحت زمین گیر شد...
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🏴_ تقدیم به مرحوم استاد که این روضه را از او یاد گرفتم؛ همو که میگفت: مقام «نصرت» به معصوم در برابر انواع هجمههای کفر و نفاق، بالاترین درجه برای غیر معصوم در نظام درجات ایمانی است که تنها از طریق تمسک به سلوک حضرت اباالفضل و توسل به ساحت آن حضرت، قابل تحقق است : «فنعم الأخ الصابر المجاهد المحامی *الناصر* ... و السلام علیک یا ناصر الحسین الشهید»
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🖊: #محمدصادق_حیدری
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شب_نهم_محرم
#علمدار
#قمر_بنی_هاشم
#تاسوعا
@msnote