eitaa logo
محمدصادق
154 دنبال‌کننده
646 عکس
118 ویدیو
22 فایل
کانالی برای انتشار نوشته های آقای محمدصادق حیدری و البته، گاهی مطالب مناسبتی نویسندگان دیگر ارتباط با ادمین: @mbalochi ادرس کانال ما در سروش sapp.ir/msnote ادرس کانال در ایتا Eitaa.com/msnote ادرس کانال در بله https://ble.im/msnote
مشاهده در ایتا
دانلود
•••─━━⊱✦🔹﷽🔹✦⊰━━─••• 🔰شُکوه و شِکوه‌ی یک «گره» 🔹از همان بچگی با گِره مشکل داشتم. چه باز کردنش و چه بستن‌ش. طوری که وقتی می‌خواستم بند کفشم را ببندم و بقیه هم عجله داشتند، گریه‌ام در می‌آمد و اشک‌هایم درشت‌‌درشت می‌افتادند و بندها را خیس می‌کردند. بخاطر همین هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم یک گِره چقدر می‌تواند با شُکُوه باشد. مثل همین گرهِ سیمی که قاعدتاً یک‌دستی اما محکم بسته روی دست مجروحش تا بتواند حتی چند دقیقه بیشتر هم که شده، محکم بایستد. شکوه تلاش و تدبیر برای باقی‌ماندن؛ بقائی با هدف ضربه‌زدن به دشمن حتی در آخرین لحظاتی که دیگر نشانه‌ای از بقاء نمانده. 🔸...بخاطر همین هیچ وقت فکر نمی‌کردم یک گِره چقدر می‌تواند پر شِکوِه باشد. مثل همین گره سیمی که سنوار روی دست مجروحش بسته. یعنی یک رهبر سیاسی که چون چیزی برای از دست دادن نداشته، خودش به میدان نظامی آمده و دو سه هفته بوده که وقت و انگیزه‌ای برای پاسخ‌دادن به واسطه‌های مبادله اسرا را هم نداشته. با دو نفر همراه که آنها را هم از دست داده. بدون کمترین مداوا و امداد که او را به فکر استفاده از سیم انداخته؛ زخمی و چوب‌به‌دست و دور افتاده از سلاحی که فقط با چسب برق، استوار مانده. در مقابل تانک و پهپاد و یک دسته‌ی پیاده از یگان عادی دشمن که نیروهای ویژه هم نبوده‌اند و اتفاقی دوره‌اش کرده‌اند و حتی ترس و بی‌خبری و تاخیر یک روزه‌ی همین نابلدها هم باعث نشده تا همرزمان یحیی بتوانند جسدش را از دشمن دورکنند و به خانه برگردانند. این سطح از تنهایی برای مهندسِ بزرگترین ضربه به اسرائیل که یک سال هم در مقابل حمله دیوانه‌وار دشمن مقاومت کرده، خیلی شِکوِه دارد. 🔹بلانسبت و بدون قصد مقایسه، آدم تازه می‌فهمد تنهایی حسین در عصر عاشورا چقدر دردناک بوده. همین که یک رهبر سیاسی بدون یار و علمدار شود و به جایی برسد که چیزی برای از دست‌دادن نداشته باشد و تنها به میدان بیاید و زخمی بیفتد و کسی نباشد که جسدش را از دشمن پس بگیرد. شاید بخاطر همین بوده که اولین جایی که در مقاتل، حرفی از «بلند شدن صدای گریه‌ی زنان» به میان آمده، همان موقعی است که اباعبدالله عزم میدان کرد: «لَمَّا رَأَى الْحُسَيْنُ ع مَصَارِعَ فِتْيَانِهِ وَ أَحِبَّتِه،ِ عَزَمَ عَلَى لِقَاءِ الْقَوْمِ بِمُهْجَتِهِ.. فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ‏ النِّسَاءِ بِالْعَوِيل‏... 🔸آقای سنوار! ما نمی‌خواستیم شما این‌طور تک و تنها بیفتید. تلاش‌مان را هم کردیم و برای اولین بار در تاریخ، هفت جبهه را در برابر دشمن باز کردیم اما نشد. غافلگیر شدیم و فکر نمی‌کردیم که دشمن این‌قدر دیوانه شود و همه محاسبات را به هم بریزد و بی‌خیال کشته‌هایش شود و کک‌ش هم برای اسرایش نگزد و این‌قدر جنگ را ادامه بدهد که غزه و قسام، به این روز بیفتند و لبنان در نوبت بایستد. به همین شُکوه‌ها و شِکوه‌های شما و رفقای شما دل‌بسته‌ایم که ما را هوشیار کند تا در مقابل دشمن، محاسبات متداول را به هم بریزیم و پیش‌بینی‌ناپذیر بشویم. آن‌وقت است که نسیم نصرت خدا روی سر و صورت‌مان وزیدن می‌گیرد و «گره‌»ها را باز می‌کند... 🏴 تنهایی بددردی است آقاجان! نه فقط برای شما؛ برای ما بد است که اجدادتان شما را به «الشَّرِيدَ الطَّرِيدَ الْفَرِيدَ الْوَحِيدَ الْمُفْرِدَ مِنْ أَهْلِه‏» توصیف کرده‌اند. حق هم دارند. تا وقتی ما در تمرینِ «تنهانگذاشتن همدیگر» در مقابل حمله‌های بزرگ دشمن موفق نباشیم، چرا شما را ـ که با آمدن‌تان می‌خواهید ریشه‌ی دشمنان را بکنید ـ در مقابل پاتک‌های آنها تنها نگذاریم؟ خدا قرن‌هاست که تصمیم گرفته بر تنهایی شما صبر کند تا وقتی برگشتید و جلوی خیل دشمن ایستادید، دیگر تنهای‌تان نبیند. خدا صبور و صبّار است و باید هم از این کارها بکند! من از خودمان تعجب می‌کنم که چقدر در برابر تنهایی شما صبور شده‌ایم... الشَّرِيدَ الطَّرِيدَ الْفَرِيدَ الْوَحِيدَ الْمُفْرِدَ مِنْ أَهْلِه.... ___ ✍: بله | آی‌گپ | سروش | تلگرام | ایتا @msnote