eitaa logo
محمدصادق
154 دنبال‌کننده
646 عکس
118 ویدیو
22 فایل
کانالی برای انتشار نوشته های آقای محمدصادق حیدری و البته، گاهی مطالب مناسبتی نویسندگان دیگر ارتباط با ادمین: @mbalochi ادرس کانال ما در سروش sapp.ir/msnote ادرس کانال در ایتا Eitaa.com/msnote ادرس کانال در بله https://ble.im/msnote
مشاهده در ایتا
دانلود
تلاشی ناکام برای تشخیص یک تشابه  ده دوازده ماه پیش، روایتی کم‌نظیر را در کافی دیدم که در آن، سه نفر از ائمّه با هم مقایسه شده بودند و به شباهت‌های‌شان با یکدیگر اشاره شده بود. به گمانم از آن روایاتی است که اگر بزرگان فقه بخاطرش دور هم بنشینند و فکرهای‌شان را روی‌هم بریزند، باز هم در می‌مانند و در آخر کار خواهند گفت: «یُردّ علمه الی الله و الی الرسول». روایت، سرّ مگوی موسی‌بن‌جعفر با یکی از اصحاب است که دارد از «علی»‌ش تعریف می‌کند و می‌گوید: «امامت پس از من با پسرم علی الرضا است که هم‌اسمِ دو علی است. یکی علی‌بن‌ابی‌طالب و دیگری علی‌بن‌الحسین. فهم و حلم و محبّت ِ اولین علی به او نیز داده شده و محنت و مصیبت و صبرِ دومی هم برای او مقدّر شده.» خیلی دوست داشتم چیزی از این شباهت بفهمم و از این مقایسه درکی پیدا کنم تا یک روز که داشتم «عیون اخبار الرضا» ی شیخ صدوق را ورق می‌زدم، راوی این حدیث شروع کرد برایم روضه خواندن: [در زمان حضرت شورش‌های علویان همه جا را فرا گرفته بود و حتی زید بن موسی الکاظم خانه‌های بنی عباس در بصره را به آتش کشیده بود و محمدبن جعفرالصادق هم در مدینه، علَم قیام برافراشته بود. علی بن موسی الرضا با هر دو مخالف بود اما وقتی سپاهیان بنی‌العباس بر این قیام‌ها غلبه کردند،] دستور گرفتند تا به مدینه بروند و به خانه‏هاى آل ابى طالب حمله کنند و زنان آنان را غارت نمایند و حتّى براى هر زن بيش از يك پوشش باقى نگذارند. پس سواران عباسی به خانه‌ی حضرت رضا حمله بردند. ابالحسن تمامی زنان را به يكى از اتاق‌هاى خانه برد و خود جلوی در ايستاد. فرمانده‌ی عباسی گفت: «راهی نیست. باید وارد خانه شوم و اموال زنان را غارت کنم.» حضرت فرمود: «من خود، اموال آنان را می‌گیرم و قسم می‌خورم که هیچ مالی نباشد مگر آن که از آنان بستانم.» علی بن موسی پیوسته قسم یاد می‌کرد تا فرمانده‌ی عباسی پذیرفت. آنگاه ابالحسن وارد اتاق شد و تمامی گوشواره‌ها و خلخال‌ها و لباس‌های آنان را گرفت...  البته روایت خیلی خلاصه است. مثلا نگفته وقتی حضرت رضا خم شده بوده و داشته خلخال‌ها را از پاها جدا می‌کرده، مخدّرات چه حالی داشتند؟ مثلا اشک می‌ریختند و لب می‌گزیدند و سعی می‌کردند را از روی زمین بلند کنند و خودشان خلخال‌ها را دربیاورند؟ یا بعضی‌‌های‌شان معجر را کنار می‌زدند تا خودِ حضرت گوشواره‌های‌شان را در بیاورد و دست امام به صورتشان بخورد و در آن معرکه، با گرمای دست علی بن موسی کمی آرام بگیرند؟ فاطمه‌ی معصومه وقتی در آن اتاق دربسته ایستاده بوده و صدای قسم‌های حضرت را از پشت در می‌شنیده، چه وضعی داشته؟ ذکر مصیبت عمه‌اش زینب را زمزمه می‌کرده تا به یاد صبر امّ‌المصائب آرام بگیرد؟ یا با خودش می‌گفته: «باز خوب است که ما داخل یک خانه هستیم؛ در و دیوار دور و برِ مان را گرفته. خیمه‌های جدّم حسین که در و پیکر نداشته! علی‌بن‌الحسین که با آن حالش نمی‌توانسته با سپاه عمر سعد صحبت کند و آنها را قسم دهد! اگر هم می‌خواسته حرف بزند که کسی گوشش بدهکار نبوده! این سردار عباسی که به اندازه‌ی یاران شمر، شقی و خبیث نیست ...» حالا درست است که این روایت، مجمل و خلاصه و سربسته است؛ ولی انگار تشابه بین علی‌بن‌موسی با علی‌بن‌الحسین را خیلی خوب توضیح می‌دهد و نشان می‌دهد که چقدر محنت‌ها و مصیبت‌های این دو امام، شبیه هم است.  ـ حتی اگر از آن سپاه سی‌هزارنفری، فقط ده درصد به سوی خیمه‌ها حرکت کرده باشند، یعنی چند زن و بچّه در برابر سه هزار حرامی قرار گرفته‌اند. همان‌وقت بوده که زینب به تنها پناهگاهش پناه برده و به سید الساجدین گفته: «چه کنیم پسر برادرم؟» و علی‌بن‌الحسین که سیطره بر تمام کائنات را از پدرش به ارث برده، بعد از این‌که به دور و برش نگاه کرده و هیچ سرپناه و هیچ سردار طرفداری پیدا نکرده، ناچار شده تا مهاری بر آتش‌فشان غیرتش بزند و بگوید: «فرار کنید ...»  انصافاً تفاوت این دو وضعیت با یکدیگر، خیلی زیادتر از شباهت‌شان است ... نه ... نشد ... انگار تشابه بین علی‌بن‌الحسین و را خوب نفهمیدم ...  @msnote
ادامه پست قبلی: در چنین شرایطی که اکثر مردها به خاک تردید افتاده بودند و زمین‌گیر تحلیل‌های تاریک شده بودند تا امام مشعل هدایت را تنهای تنها روشن نگه دارد، فقط یک بود که قیام کرد تا به همه‌ی مردنماها ثابت کند راه، همانی است که امام می‌رود و نبض توحید و خداپرستی همان‌جایی می‌زند که قدم می‌گذارد. رفت تا ثابت کند اقامه‌ی کلمه‌ی حق فقط با دستان فرزند محمّد و علی ممکن است و مجاهده از همان شمشیری می‌چکد که در دستان اهالی ذوالفقار باشد. تحمل راه مدینه تا قم برای مخدّرات نجیبی که خانه‌ی پیامبر از آنها روشنایی می‌گرفت، کار راحتی نبود اما وقتی مسأله، نصرت امام معصوم باشد، معصومه‌ی موسی بن‌جعفر همان کاری را می‌کند که فاطمه‌ی حیدر انجام داد. حالا می‌شود حدس زد که چرا در خاندانی که دخترها در نوجوانی ازدواج می‌کردند، کریمه‌ی اهل‌بیت با وجود هفده هجده باری که به بهار آبرو داده بود، به خانه‌ی بخت نرفت. عابد و عالم و زاهد زیاد بودند ولی مگر مردی پیدا می‌شد که در عرصه‌ی مجاهده و نصرت و قیام، کفوی برای فاطمه‌ی معصومه شود؟! حالا می‌توان تخمین زد که چرا از بین این‌همه امامزاده ـ که همه‌شان واجب التعظیم هستند ـ فقط برای زیارت ملیکه‌ی قم است که روایت خاصّ نقل شده و این بانو را هم‌سنگ عباس‌بن‌علی و علی‌اکبری قرار داده که در اوج غربت، امام را رها نکردند. همان سلسله سند نورانی و درجه یک را می‌گویم که این کلام برادرش را از پیچ‌های تاریخ عبور داده‌اند و به ما رسانده‌اند: «سعد بن سعد اشعری قمی می‌گوید از حضرت رضا درباره‌ی خواهرش سوال کردم. فرمود: «هر کس او را زیارت کند، بهشت خدا مال او خواهد شد.» ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ✅ این غزل‌گریه‌ها که می‌بینی، آنِ شعر است شعر آیینی زنده‌ام با همین جهان‌بینی، ای جهان من! ای «جهان‌بانو» ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ✳️ پی نوشت: تحلیل علیلی بود از قیام حضرت کریمه که تقدیمش می‌کنم به عتبه‌های آهنی و سبزرنگ رواقش که حالا دیگر عوض‌شان کرده‌اند؛ مخدّره‌ای که گمان می‌کنم اگر تمامی فقهای شیعه در بهشت هم دور هم جمع شوند و عقل‌های نورانی‌شده‌‌ به نور اهل بیت را روی هم بریزند، باز هم به فهم درجاتش نمی‌رسند. البته مهمتر از تحلیل، تطبیق آن به شرایط روز و امتحانات فعلی جامعه ی شیعه است که امروز، جنسی اقتصادی پیدا کرده. در فایل صوتی ای که کانال حسینیه اندیشه به تاریخ شانزده آذر نود و هشت بارگذاری کرده، این تطبیق هم تا حدودی انجام شده. ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• 🖊: @msnote
•••─━━⊱✦🔹﷽🔹✦⊰━━─••• ✳️و قد قعد له السوّال و هو یتصدق علیهم✳️ ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ✅ حالا کاری ندارم به بدهکاریِ آن مرد غفاری که بخاطرش به حضرت رضا پناه برد و بگذریم که ابالحسن چه‌طور با معجزه‌اش، بدهکاری مرد را پرداخت کرد و چندین دینار اضافه هم به او بخشید. ابرمردی که در توازن قدرت با سیّاس‌ترین خلیفه‌ی عباسی، تک و تنها به پیروزی رسیده و در پایتخت دنیاپرستی، پرچم آخرت‌گرایی و ایمان را در مقابل نفاق خلیفه به اهتزاز درآورده و مأمون را به رسوایی کشانده، حساب و کتابِ دینار و درهمِ این و آن، از معجزات کوچکش محسوب می‌شود. ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ✅ بیشتر آن جمله‌ای از این ماجرا چشمم را گرفته که مرد غفاری دارد دور و بر خانه‌ی علی‌بن‌موسی در مدینه را توصیف می‌کند و پایین‌ترین حدّ از عقلانیت بشری را به شوق می‌آورد: «دستور داد بنشینم تا برگردد. منتظر ماندم تا اذان مغرب فرا رسید که ناگهان آن حضرت آمد در حالی که مردم دوره‌اش کرده بودند... و قد قعد له السُوّال و هو یتصدق علیهم و گدایان سر راه او نشسته بودند و او به آنها صدقه می‌داد تا این‌که وارد منزلش شد...» ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ✅گفتم پایین‌ترین حد عقلانیت بشری؛ چون آدمی‌زاد مملوّ است از نیاز و خواهش و خواست و خلأ و حتی اگر این وضعش را در پوشش‌های چندلایه و پرستیژهای پوچ مخفی کند، باز هم مشغولِ گدایی از جایی است تا این همه نداری را برایش به دارایی تبدیل کنند. پس عاقل‌ترین‌ها همان کسانی هستند که می‌روند سراغ پُرترین دست و مهربان‌ترین قلب و بی‌منّت‌ترین زبان... و قد قعد له السُوّال و هو یتصدق علیهم گدایان باهوشی بوده‌اند که می‌دانستند سر کدام گذر و در راه چه کسی بنشینند. حیف که بعضی موقع‌ها راهی را که شما از آنجا عبور می‌کنید، تشخیص نمی‌دهیم اما امیدمان به مهربانی شما و تابیدن‌تان به کوره‌راه‌ها که ناامید نشده... ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ✅_ بزرگترین خلأ و خواست و خواهش ما، به‌هم‌آوردن این زخم اقتصادی است که دشمن رویش نمک می‌پاشد تا با نارضایتی‌ها جمع خداپرستان و جامعه شیعه را در هم بکوبد. البته دنیاپرست‌ها به ظاهر اقتصادشان را خوب سامان داده‌اند اما ما نمی‌خواهیم از راه دشمنان شما برویم. این ملت از قدیم پابوسی شما را دوست داشته‌اند و نه کس دیگر؛ پس نگذار ذلیلِ نمرودها و فراعنه‌ی ادکلن‌زده باشیم و گدای سرمایه و تکنولوژی خارجی _که اختیارش به دست قارون‌های مدرن افتاده و ملت‌های پرقدرت را هم به خاک مذلت انداخته _ شویم... و بکم أخرجنا الله من الذّل... راه درست را خودت پیش پای مسئولان و نخبگان و مردمان ما بگذار و با نورت ظلمت‌ها را بشکن... یا نور الله فی ظلمات الارض... ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• 🖊: ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ولادت با سعادت حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام مبارک التماس دعا @msnote
•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─••• ⚘ حالا کاری ندارم به بدهکاریِ آن مرد غفاری که بخاطرش به پناه برد و بگذریم که چه‌طور با معجزه‌اش، بدهکاری مرد را پرداخت کرد و چندین دینار اضافه هم به او بخشید. ابرمردی که در توازن قدرت با سیّاس‌ترین خلیفه‌ی عباسی، تک و تنها به پیروزی رسیده و در پایتخت دنیاپرستی، پرچم آخرت‌گرایی و ایمان را در مقابل نفاق خلیفه به اهتزاز درآورده و مأمون را به رسوایی کشانده، حساب و کتابِ دینار و درهمِ این و آن، از معجزات کوچکش محسوب می‌شود. ••─━⊱✦❤✦⊰━─•• ⚘ بیشتر آن جمله‌ای از این ماجرا چشمم را گرفته که مرد غفاری دارد دور و بر خانه‌ی در مدینه را توصیف می‌کند و پایین‌ترین حدّ از عقلانیت بشری را به شوق می‌آورد: «دستور داد بنشینم تا برگردد. منتظر ماندم تا اذان مغرب فرا رسید که ناگهان آن حضرت آمد در حالی که مردم دوره‌اش کرده بودند... و قد قعد له السُوّال و هو یتصدق علیهم و گدایان سر راه او نشسته بودند و او به آنها صدقه می‌داد تا این‌که وارد منزلش شد...» ••─━⊱✦❤✦⊰━─•• ⚘گفتم پایین‌ترین حد عقلانیت بشری؛ چون آدمی‌زاد مملوّ است از نیاز و خواهش و خواست و خلأ و حتی اگر این وضعش را در پوشش‌های چندلایه و پرستیژهای پوچ مخفی کند، باز هم مشغولِ گدایی از جایی است تا این همه نداری را برایش به دارایی تبدیل کنند. پس عاقل‌ترین‌ها همان کسانی هستند که می‌روند سراغ پُرترین دست و مهربان‌ترین قلب و بی‌منّت‌ترین زبان... و قد قعد له السُوّال و هو یتصدق علیهم گدایان باهوشی بوده‌اند که می‌دانستند سر کدام گذر و در راه چه کسی بنشینند. حیف که بعضی موقع‌ها راهی را که شما از آنجا عبور می‌کنید، تشخیص نمی‌دهیم اما امیدمان به مهربانی شما و تابیدن‌تان به کوره‌راه‌ها که ناامید نشده... ••─━⊱✦❤✦⊰━─•• ⚘_ بزرگترین خلأ و خواست و خواهش ما، به‌هم‌آوردن این زخم اقتصادی است که دشمن رویش نمک می‌پاشد تا با نارضایتی‌ها جمع خداپرستان و جامعه شیعه را در هم بکوبد. البته دنیاپرست‌ها به ظاهر اقتصادشان را خوب سامان داده‌اند اما ما نمی‌خواهیم از راه دشمنان شما برویم. این ملت از قدیم پابوسی شما را دوست داشته‌اند و نه کس دیگر؛ پس نگذار ذلیلِ نمرودها و فراعنه‌ی ادکلن‌زده باشیم و گدای سرمایه و تکنولوژی خارجی _که اختیارش به دست قارون‌های مدرن افتاده و ملت‌های پرقدرت را هم به خاک مذلت انداخته _ شویم... و بکم أخرجنا الله من الذّل... راه درست را خودت پیش پای مسئولان و نخبگان و مردمادن ما بگذار و با نورت ظلمت‌ها را بشکن... یا نور الله فی ظلمات الارض... ••─━⊱✦❤✦⊰━─•• 🖊: سروش sapp.ir/msnote ایتا Eitaa.com/msnote بله https://ble.im/msnote تلگرام https://t.me/msnote
•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─••• ⚘ حالا کاری ندارم به بدهکاریِ آن مرد غفاری که بخاطرش به پناه برد و بگذریم که چه‌طور با معجزه‌اش، بدهکاری مرد را پرداخت کرد و چندین دینار اضافه هم به او بخشید. ابرمردی که در توازن قدرت با سیّاس‌ترین خلیفه‌ی عباسی، تک و تنها به پیروزی رسیده و در پایتخت دنیاپرستی، پرچم آخرت‌گرایی و ایمان را در مقابل نفاق خلیفه به اهتزاز درآورده و مأمون را به رسوایی کشانده، حساب و کتابِ دینار و درهمِ این و آن، از معجزات کوچکش محسوب می‌شود. ••─━⊱✦❤✦⊰━─•• ⚘ بیشتر آن جمله‌ای از این ماجرا چشمم را گرفته که مرد غفاری دارد دور و بر خانه‌ی در مدینه را توصیف می‌کند و پایین‌ترین حدّ از عقلانیت بشری را به شوق می‌آورد: «دستور داد بنشینم تا برگردد. منتظر ماندم تا اذان مغرب فرا رسید که ناگهان آن حضرت آمد در حالی که مردم دوره‌اش کرده بودند... و قد قعد له السُوّال و هو یتصدق علیهم و گدایان سر راه او نشسته بودند و او به آنها صدقه می‌داد تا این‌که وارد منزلش شد...» ••─━⊱✦❤✦⊰━─•• ⚘گفتم پایین‌ترین حد عقلانیت بشری؛ چون آدمی‌زاد مملوّ است از نیاز و خواهش و خواست و خلأ و حتی اگر این وضعش را در پوشش‌های چندلایه و پرستیژهای پوچ مخفی کند، باز هم مشغولِ گدایی از جایی است تا این همه نداری را برایش به دارایی تبدیل کنند. پس عاقل‌ترین‌ها همان کسانی هستند که می‌روند سراغ پُرترین دست و مهربان‌ترین قلب و بی‌منّت‌ترین زبان... و قد قعد له السُوّال و هو یتصدق علیهم گدایان باهوشی بوده‌اند که می‌دانستند سر کدام گذر و در راه چه کسی بنشینند. حیف که بعضی موقع‌ها راهی را که شما از آنجا عبور می‌کنید، تشخیص نمی‌دهیم اما امیدمان به مهربانی شما و تابیدن‌تان به کوره‌راه‌ها که ناامید نشده... ••─━⊱✦❤✦⊰━─•• ⚘_ بزرگترین خلأ و خواست و خواهش ما، به‌هم‌آوردن این زخم اقتصادی است که دشمن رویش نمک می‌پاشد تا با نارضایتی‌ها جمع خداپرستان و جامعه شیعه را در هم بکوبد. البته دنیاپرست‌ها به ظاهر اقتصادشان را خوب سامان داده‌اند اما ما نمی‌خواهیم از راه دشمنان شما برویم. این ملت از قدیم پابوسی شما را دوست داشته‌اند و نه کس دیگر؛ پس نگذار ذلیلِ نمرودها و فراعنه‌ی ادکلن‌زده باشیم و گدای سرمایه و تکنولوژی خارجی _که اختیارش به دست قارون‌های مدرن افتاده و ملت‌های پرقدرت را هم به خاک مذلت انداخته _ شویم... و بکم أخرجنا الله من الذّل... راه درست را خودت پیش پای مسئولان و نخبگان و مردمادن ما بگذار و با نورت ظلمت‌ها را بشکن... یا نور الله فی ظلمات الارض... ••─━⊱✦❤✦⊰━─•• 🖊: سروش sapp.ir/msnote ایتا Eitaa.com/msnote بله https://ble.im/msnote تلگرام https://t.me/msnote
ادامه پست قبلی: در چنین شرایطی که اکثر مردها به خاک تردید افتاده بودند و زمین‌گیر تحلیل‌های تاریک شده بودند تا امام مشعل هدایت را تنهای تنها روشن نگه دارد، فقط یک بود که قیام کرد تا به همه‌ی مردنماها ثابت کند راه، همانی است که امام می‌رود و نبض توحید و خداپرستی همان‌جایی می‌زند که قدم می‌گذارد. رفت تا ثابت کند اقامه‌ی کلمه‌ی حق فقط با دستان فرزند محمّد و علی ممکن است و مجاهده از همان شمشیری می‌چکد که در دستان اهالی ذوالفقار باشد. تحمل راه مدینه تا قم برای مخدّرات نجیبی که خانه‌ی پیامبر از آنها روشنایی می‌گرفت، کار راحتی نبود اما وقتی مسأله، نصرت امام معصوم باشد، معصومه‌ی موسی بن‌جعفر همان کاری را می‌کند که فاطمه‌ی حیدر انجام داد. حالا می‌شود حدس زد که چرا در خاندانی که دخترها در نوجوانی ازدواج می‌کردند، کریمه‌ی اهل‌بیت با وجود هفده هجده باری که به بهار آبرو داده بود، به خانه‌ی بخت نرفت. عابد و عالم و زاهد زیاد بودند ولی مگر مردی پیدا می‌شد که در عرصه‌ی مجاهده و نصرت و قیام، کفوی برای فاطمه‌ی معصومه شود؟! حالا می‌توان تخمین زد که چرا از بین این‌همه امامزاده ـ که همه‌شان واجب التعظیم هستند ـ فقط برای زیارت ملیکه‌ی قم است که روایت خاصّ نقل شده و این بانو را هم‌سنگ عباس‌بن‌علی و علی‌اکبری قرار داده که در اوج غربت، امام را رها نکردند. همان سلسله سند نورانی و درجه یک را می‌گویم که این کلام برادرش را از پیچ‌های تاریخ عبور داده‌اند و به ما رسانده‌اند: «سعد بن سعد اشعری قمی می‌گوید از حضرت رضا درباره‌ی خواهرش سوال کردم. فرمود: «هر کس او را زیارت کند، بهشت خدا مال او خواهد شد.» ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ✅ این غزل‌گریه‌ها که می‌بینی، آنِ شعر است شعر آیینی زنده‌ام با همین جهان‌بینی، ای جهان من! ای «جهان‌بانو» ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ✳️ پی نوشت: تحلیل علیلی بود از قیام حضرت کریمه که تقدیمش می‌کنم به عتبه‌های آهنی و سبزرنگ رواقش که حالا دیگر عوض‌شان کرده‌اند؛ مخدّره‌ای که گمان می‌کنم اگر تمامی فقهای شیعه در بهشت هم دور هم جمع شوند و عقل‌های نورانی‌شده‌‌ به نور اهل بیت را روی هم بریزند، باز هم به فهم درجاتش نمی‌رسند. البته مهمتر از تحلیل، تطبیق آن به شرایط روز و امتحانات فعلی جامعه ی شیعه است که امروز، جنسی اقتصادی پیدا کرده. در فایل صوتی ای که کانال حسینیه اندیشه به تاریخ شانزده آذر نود و هشت بارگذاری کرده، این تطبیق هم تا حدودی انجام شده. ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• 🖊: @msnote
•••─━━⊱✦🔹﷽🔹✦⊰━━─••• ✳️و قد قعد له السوّال و هو یتصدق علیهم✳️ ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ✅ حالا کاری ندارم به بدهکاریِ آن مرد غفاری که بخاطرش به حضرت رضا پناه برد و بگذریم که ابالحسن چه‌طور با معجزه‌اش، بدهکاری مرد را پرداخت کرد و چندین دینار اضافه هم به او بخشید. ابرمردی که در توازن قدرت با سیّاس‌ترین خلیفه‌ی عباسی، تک و تنها به پیروزی رسیده و در پایتخت دنیاپرستی، پرچم آخرت‌گرایی و ایمان را در مقابل نفاق خلیفه به اهتزاز درآورده و مأمون را به رسوایی کشانده، حساب و کتابِ دینار و درهمِ این و آن، از معجزات کوچکش محسوب می‌شود. ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ✅ بیشتر آن جمله‌ای از این ماجرا چشمم را گرفته که مرد غفاری دارد دور و بر خانه‌ی علی‌بن‌موسی در مدینه را توصیف می‌کند و پایین‌ترین حدّ از عقلانیت بشری را به شوق می‌آورد: «دستور داد بنشینم تا برگردد. منتظر ماندم تا اذان مغرب فرا رسید که ناگهان آن حضرت آمد در حالی که مردم دوره‌اش کرده بودند... و قد قعد له السُوّال و هو یتصدق علیهم و گدایان سر راه او نشسته بودند و او به آنها صدقه می‌داد تا این‌که وارد منزلش شد...» ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ✅گفتم پایین‌ترین حد عقلانیت بشری؛ چون آدمی‌زاد مملوّ است از نیاز و خواهش و خواست و خلأ و حتی اگر این وضعش را در پوشش‌های چندلایه و پرستیژهای پوچ مخفی کند، باز هم مشغولِ گدایی از جایی است تا این همه نداری را برایش به دارایی تبدیل کنند. پس عاقل‌ترین‌ها همان کسانی هستند که می‌روند سراغ پُرترین دست و مهربان‌ترین قلب و بی‌منّت‌ترین زبان... و قد قعد له السُوّال و هو یتصدق علیهم گدایان باهوشی بوده‌اند که می‌دانستند سر کدام گذر و در راه چه کسی بنشینند. حیف که بعضی موقع‌ها راهی را که شما از آنجا عبور می‌کنید، تشخیص نمی‌دهیم اما امیدمان به مهربانی شما و تابیدن‌تان به کوره‌راه‌ها که ناامید نشده... ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ✅_ بزرگترین خلأ و خواست و خواهش ما، به‌هم‌آوردن این زخم اقتصادی است که دشمن رویش نمک می‌پاشد تا با نارضایتی‌ها جمع خداپرستان و جامعه شیعه را در هم بکوبد. البته دنیاپرست‌ها به ظاهر اقتصادشان را خوب سامان داده‌اند اما ما نمی‌خواهیم از راه دشمنان شما برویم. این ملت از قدیم پابوسی شما را دوست داشته‌اند و نه کس دیگر؛ پس نگذار ذلیلِ نمرودها و فراعنه‌ی ادکلن‌زده باشیم و گدای سرمایه و تکنولوژی خارجی _که اختیارش به دست قارون‌های مدرن افتاده و ملت‌های پرقدرت را هم به خاک مذلت انداخته _ شویم... و بکم أخرجنا الله من الذّل... راه درست را خودت پیش پای مسئولان و نخبگان و مردمان ما بگذار و با نورت ظلمت‌ها را بشکن... یا نور الله فی ظلمات الارض... ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• 🖊: ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ولادت با سعادت حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام مبارک التماس دعا ___ بله | آی‌گپ | سروش | تلگرام | ایتا @msnote
🔹مِنها أربعهٌ حُرُم ♦️إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً في كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فيهِنَّ أَنْفُسَكُم 🔶در حقيقت، شماره ماهها نزد خدا، از روزى كه آسمانها و زمين را آفريده، در كتاب [علمِ] خدا، دوازده ماه است از اين [دوازده ماه]، چهار ماه، [ماهِ] حرام است. اين است آيين استوار، پس در آنها بر خود ستم مكنيد 💖جابر می‌گوید:  از این آیه، از امام باقر سوال کردم. مولایم آه بلندی کشید و گفت: *قطعا دانستن ماههای حرام، دین قیّم و آیین استوار نیست*؛ چون یهود و نصاری و مجوس وسایر ادیان هم، این ماهها را می‌شناسند و از اسامی آنان هم مطلعند بلکه ماهها در این آیه ائمه‌ای هستند که برپادارنده‌ی دین خدا هستند... «سال»، جدم رسول خداست و «ماههای دوازده گانه»‌ی آن، دوازده امام هستند و آن چهار ماهی که حرام هستند و دین قیّم نیز همانان هستند؛ چهار نفری هستند که یک اسم دارند*: علي أمير المؤمنين، و علي بن الحسين (السجاد)، و *علي ابن موسی* (الرضا) و علي بن محمد (الهادی)، پس إقرار به آنها همان دين قيم است فلا تظلموا فيهن أنفسكم، یعنی به همه آنان معتقد شوید تا هدایت یابید! 💝میلاد هشتمین نور ولایت حضرت امام رضا (ع) بر همه شیعیان حضرتش مبارک باد ___ ✍: بله | آی‌گپ | سروش | تلگرام | ایتا @msnote