قسمت اول:
https://eitaa.com/msnote/113
در شرایطی که اکثر مردها به خاک تردید افتاده بودند و زمینگیر تحلیلهای تاریک شده بودند تا امام مشعل هدایت را تنهای تنها روشن نگه دارد، فقط یک علیامخدّره بود که قیام کرد تا به همهی مردنماها ثابت کند راه، همانی است که امام میرود و نبض توحید و خداپرستی همانجایی میزند که علیبنموسی قدم میگذارد. رفت تا ثابت کند اقامهی کلمهی حق فقط با دستان فرزند محمّد و علی ممکن است و مجاهده از همان شمشیری میچکد که در دستان اهالی ذوالفقار باشد. تحمل راه مدینه تا قم برای مخدّرات نجیبی که خانهی پیامبر از آنها روشنایی میگرفت، کار راحتی نبود اما وقتی مسأله، نصرت امام معصوم باشد، #معصومه ی موسی بنجعفر همان کاری را میکند که فاطمهی حیدر انجام داد. حالا میشود حدس زد که چرا در خاندانی که دخترها در نوجوانی ازدواج میکردند، کریمهی اهلبیت با وجود بیستوهفت هشت باری که به بهار آبرو داده بود، به خانهی بخت نرفت. عابد و عالم و زاهد زیاد بودند ولی مگر مردی پیدا میشد که در عرصهی مجاهده و نصرت و قیام، کفوی برای فاطمهی معصومه شود؟! حالا میتوان تخمین زد که چرا از بین اینهمه امامزاده ـ که همهشان واجب التعظیم هستند ـ فقط برای زیارت ملیکهی قم است که روایت خاصّ نقل شده و این بانو را همسنگ عباسبنعلی و علیاکبری قرار داده که در اوج غربت، امام را رها نکردند. همان سلسله سند نورانی و درجه یک را میگویم که این کلام برادرش را از پیچهای تاریخ عبور دادهاند و به ما رساندهاند: «سعد بن سعد اشعری قمی میگوید از حضرت رضا دربارهی خواهرش سوال کردم. فرمود: «هر کس او را زیارت کند، بهشت خدا مال او خواهد شد.»
پینوشت: این غزلگریهها که میبینی، آنِ شعر است شعر آیینی
*زندهام با همین جهانبینی،ای جهان منای «جهانبانو»*
تحلیل علیلی بود از قیام حضرت کریمه که تقدیمش میکنم به عتبههای آهنی و سبزرنگ حرمش؛ مخدّرهای که گمان میکنم اگر تمامی فقهای شیعه در بهشت هم دور هم جمع شوند و عقلهای نورانیشده به نور اهل بیت را روی هم بریزند، باز هم به فهم درجاتش نمیرسند
@msnote