کسی که زندگیش را صرف این پیروزی کند و هم و غمِ غلبه دستگاه حق را داشته باشد، آن وقت خوب میفهمد که دستگاه باطل چه عرض و طولی پیدا کرده و به قول خدا با «مکر اللیل و النهار»ش چگونه حیلهی شبانهروزی میکند و «ظلمات بعضها فوق بعض» ش چه تاریک خانههایی از ضلالت درست کرده و چگونه بارانی از مصیبت و عناد را بر سر انبیا و اوصیا میریزد و آنها را به «زلزلوا زلزالا شدیدا» مبتلا میکند و «متی نصرالله» شان را به آسمان میفرستد. کسی که شغلش را مبارزه و بتشکنی قرار دهد و بتواند در هر عصری آن را به درستی تطبیق بدهد، کسی که گیر دنیا نیفتد و در این درگیری حاضر شود تا «نسیم پیروزی اسماء الهی» بر جهان وزیدن بگیرد؛ آن قدر در فشار و مصیبت و بلا و ابتلا قرار میگیرد که واقعا «بذکرک» سراغ «الی ذکرک» میرود و از شدت استیصال در برابر قدرت منافقین و کفار، عمیقترین رابطهها را با مبدأ قدرت یعنی خدا آغاز میکند و با تمام وجودش، شیدای یاد خدا میشود و از او میخواهد در برابر معرکه همهجانبهی اهل طغیان، نصرت و یاریش را برای اهل ایمان نازل کند.
قبول دارم که کلماتم کم آوردند و لکنت گرفتند. اصلا چرا راه دور برویم؟ برویم سراغ کلمات سرسلسلهی عشّاق #مناجات_شعبانیه ؛ همان کسی که اگر همتش برای دفاع از خداپرستی در قرن بیستم نبود امثال ما از هزار فرسنگی این مناجات عزیز هم رد نمیشدیم. همو که عمیقترین ذکرالله و یاد خدا را در شدیدترین مصائبِ درگیری با کفر و پس از پذیرش قطعنامه قلم زد: «خداوندا، تو میدانی که ما سر سازش با کفر را نداریم. خداوندا، تو میدانی که استکبار و امریکای جهانخوار گلهای باغ رسالت تو را پرپر نمودند. خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بیداد، همه تکیه گاه ما تویی، و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمیشناسیم و غیر از تو نخواستهایم که کسی را بشناسیم. ما را یاری کن، که تو بهترین یاری کنندگانی.»
_ تقدیم به ابرمرد تاریخ و بزرگمعلمِ «عرفان حماسه محور» و «اخلاق و تهذیب انقلابی» و «معنویتِ جهادبنیان»، آن برپادارنده شور حسینی امام روح الله الموسوی الخمینی؛ و تقدیم به شهید یک و بیست دقیقهی همهی شبهای جمعه که با قرار گرفتن در نوک پیکان درگیری با کفر مدرن، قلههای معنویت جهادی و عرفان انقلابی را در نوردید و دل ملت ایران را با خود بُرد و تقدیم به استاد اخلاقِ حاج #قاسم و معلم و مرادش در همه نفسگیریهای این درگیری، سید علی حسینی #خامنهای .
@msnote
♦️قبول دارم که کلماتم کم آوردند و لکنت گرفتند. اصلا چرا راه دور برویم؟ برویم سراغ کلمات سرسلسلهی عشّاق #مناجات_شعبانیه ؛ همان کسی که اگر همتش برای دفاع از خداپرستی در قرن بیستم نبود امثال ما از هزار فرسنگی این مناجات عزیز هم رد نمیشدیم. همو که عمیقترین ذکرالله و یاد خدا را در شدیدترین مصائبِ درگیری با کفر و پس از پذیرش قطعنامه قلم زد: «خداوندا، تو میدانی که ما سر سازش با کفر را نداریم. خداوندا، تو میدانی که استکبار و امریکای جهانخوار گلهای باغ رسالت تو را پرپر نمودند. خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بیداد، همه تکیه گاه ما تویی، و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمیشناسیم و غیر از تو نخواستهایم که کسی را بشناسیم. ما را یاری کن، که تو بهترین یاری کنندگانی.»
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
♦️_ تقدیم به ابرمرد تاریخ و بزرگمعلمِ «عرفان حماسه محور» و «اخلاق و تهذیب انقلابی» و «معنویتِ جهادبنیان»، آن برپادارنده شور حسینی امام روح الله الموسوی الخمینی؛ و تقدیم به شهید یک و بیست دقیقهی همهی شبهای جمعه که با قرار گرفتن در نوک پیکان درگیری با کفر مدرن، قلههای معنویت جهادی و عرفان انقلابی را در نوردید و دل ملت ایران را با خود بُرد و تقدیم به استاد اخلاقِ حاج #قاسم و معلم و مرادش در همه نفسگیریهای این درگیری، سید علی حسینی #خامنهای .
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🖊: #محمدصادق_حیدری
#شعبان
#قاسم_سليماني
#قاسم_سلیمانی
#مناجات_شعبانیه
#ماه_شعبان
@msnote
🔅مسالهی «بذکرک»
یا
توضیحاتی درباره «مناجات شعبانیه» و «معنویت انقلابی»🔅
••─━⊱✦ صفحه دوم ✦⊰━─••
🔶 کسی که زندگیش را صرف این پیروزی کند و هم و غمِ غلبه دستگاه حق را داشته باشد، آن وقت خوب میفهمد که دستگاه باطل چه عرض و طولی پیدا کرده و به قول خدا با «مکر اللیل و النهار»ش چگونه حیلهی شبانهروزی میکند و «ظلمات بعضها فوق بعض» ش چه تاریک خانههایی از ضلالت درست کرده و چگونه بارانی از مصیبت و عناد را بر سر انبیا و اوصیا میریزد و آنها را به «زلزلوا زلزالا شدیدا» مبتلا میکند و «متی نصرالله» شان را به آسمان میفرستد. کسی که شغلش را مبارزه و بتشکنی قرار دهد و بتواند در هر عصری آن را به درستی تطبیق بدهد، کسی که گیر دنیا نیفتد و در این درگیری حاضر شود تا «نسیم پیروزی اسماء الهی» بر جهان وزیدن بگیرد؛ آن قدر در فشار و مصیبت و بلا و ابتلا قرار میگیرد که واقعا «بذکرک» سراغ «الی ذکرک» میرود و از شدت استیصال در برابر قدرت منافقین و کفار، عمیقترین رابطهها را با مبدأ قدرت یعنی خدا آغاز میکند و با تمام وجودش، شیدای یاد خدا میشود و از او میخواهد در برابر معرکه همهجانبهی اهل طغیان، نصرت و یاریش را برای اهل ایمان نازل کند.
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🔷 قبول دارم که کلماتم کم آوردند و لکنت گرفتند. اصلا چرا راه دور برویم؟ برویم سراغ کلمات سرسلسلهی عشّاق #مناجات_شعبانیه ؛ همان کسی که اگر همتش برای دفاع از خداپرستی در قرن بیستم نبود امثال ما از هزار فرسنگی این مناجات عزیز هم رد نمیشدیم. همو که عمیقترین ذکرالله و یاد خدا را در شدیدترین مصائبِ درگیری با کفر و پس از پذیرش قطعنامه قلم زد: «خداوندا، تو میدانی که ما سر سازش با کفر را نداریم. خداوندا، تو میدانی که استکبار و امریکای جهانخوار گلهای باغ رسالت تو را پرپر نمودند. خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بیداد، همه تکیه گاه ما تویی، و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمیشناسیم و غیر از تو نخواستهایم که کسی را بشناسیم. ما را یاری کن، که تو بهترین یاری کنندگانی.»
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
❤️ تقدیم به ابرمرد تاریخ و بزرگمعلمِ «عرفان حماسه محور» و «اخلاق و تهذیب انقلابی» و «معنویتِ جهادبنیان»، آن برپادارنده شور حسینی امام روح الله الموسوی #الخمینی؛ و تقدیم به شهید یک و بیست دقیقهی همهی شبهای جمعه که با قرار گرفتن در نوک پیکان درگیری با کفر مدرن، قلههای معنویت جهادی و عرفان انقلابی را در نوردید و دل ملت ایران را با خود بُرد و تقدیم به استاد اخلاقِ حاج #قاسم و معلم و مرادش در همه نفسگیریهای این درگیری، سید علی حسینی #خامنهای.
#محمدصادق_حیدری
#مناجات_شعبانیه
#معنویت_انقلابی
@msnote
در حول و حوشِ «محلّ»
یا
توضیحاتی درباره «عطر گریبان محمّد»
همه چیز برایم از پایانِ «صلوات شعبانیه»، آغاز شد. همانجایی که از خدا میخواستم من را پیرو پیامبرش حساب کند تا در روز قیامت از گناهانم بگذرد و مرا در جایگاه و «محلّ خوبان» قرار دهد: «انزلتنی دار القرار و محلّ الاخیار».
کمی بعد وقتی روز سوم رسید و قرار شد در #ماه_پیامبر ، به سراغ عزیزترینش یعنی حسینش برویم و دعای منقول از وکیل امام عسکری را بخوانیم، باز هم این «محلّ» بود که دلربایی میکرد: خدایا بر محمد و خاندانش درود فرست و... ما را همراه با او در خانه کرامت و محلّ و جایگاه ابدی جای بده: «بوّئنا معه دار الکرامه و محلّ الاقامه».
خب جا و محلّی ابدی در معیت پیامبر که خودش اصل و فرع و معدن و منتهای خیر بود و خوبان و اخیار را رهبری میکرد و «محلّ الاقامه» را به «محلّ الاخیار» پیوند میزد، شوقانگیزتر از آن بود که فراموشش کنم؛ حتی وقتی به آستانِ «مناجات شعبانیه» رسیدم...
وقتی به آستانِ « #مناجات_شعبانیه » رسیدم و در میانههای آن کلمات کامل، در دام دلبریهای «و همّتی فی روح نجاح اسمائک» افتادم که میخواست همّ و همّتم را در «نسیم پیروزی نامهایش» قرار دهد ــ و پیروزی نامهای خدا هم که به حکم «نحن الاسماء الحسنی»، چیزی جز «برتری فرستادگانش» نبود ــ دوباره «محلّ» را دیدم که ما را به خودش دعوت میکرد: و همّتی فی روح نجاح اسمائک و «محلّ قدسک»... همّتم را در برتری فرستادگانت و جایگاه و محلّ قدس و پاکیت قرار بده. خدای نامحدود و قدّوس که با محلّ توصیف نمیشود و جا و مکان با قدسیّتش نمیسازد؛ مگر اینکه همان فرستادگانش را به مظهری برای اسم قدّوس و نشانهای برای پاکی خودش تبدیل کند و همّت ما را در پیروزیشان و تقرب به آنها بخواهد.
با همین فکرها بود که داشتم جرأت میکردم «محلّ الاخیار» و «محلّ الاقامه» و «محلّ قدسک» را یکی بدانم و در «شهر نبیّک و سیّد رسلک»، همهشان را به «خانهی بهشتی نبیّ یا آغوش #پیامبر » تفسیر کنم که گویا جملهی بعدی جسارتم را تشویق کرد: بک علیک الا الحقتنی بـِ «محلّ» اهل طاعتک و المثوی الصالح من مرضاتک... خواستهای که انگار از بس بلند بود، در کلمه نمیگنجید و بخاطر همین، متعلّقِ «بک» و «علیک» و مستثنی منهِ «الا» را حذف کرده بود و مترجمین را به زمین گرم کوبیده بود. ولی باز پیوستن و الحاق به «محلّ اهل طاعت» را میخواست و آدم را به یاد «السابق الی طاعت رب العالمین» و بقیه اوصاف نبیّ میانداخت؛ همان جایی را میخواست که به آن «آغوش بهشتی پیامبر» یا «عطر گریبان محمّد» میگویند.
#شعبان از دعا و صلواتش تا مناجاتش میخواهد ما را به آغوش پیامبر بیندازد. همان کاری که «شاخههای درخت طوبی» هم مشغولش هستند که ریشهشان طبق روایات در خانهی بهشتیِ نبیّ است اما در ماه شعبان، تا زمین پایین میآیند تا ما را به بالاها ببرند و به همخانهی پیامبر تبدیل کنند. معلوم است دیگر؛ کسی که در آغوش پیامبر و از خانهی او به سمت «ضیافتالله» راه بیفتد و از آنجا وارد ماه #رمضان شود، با کسی وارد شده که سفره فقط برای او پهن شده و مهمانی فقط به افتخار او به راه افتاده و تمام بهجت و لذت و ذخر و شرافت و کرم و مزیدی که در خلقت قابلتصور است، به سینهی پرمهر او میبارد.
یا رسولالله! ما پیامبرندیدههای غیبتزده که از عطر گل محمّدیِ گریبان شما و فرزندِ همنام شما محرومیم، باید کدام «محلّ» را در آغوش بگیریم؟! جز دستانی که با سر دست گرفتن اسلام ناب محمّدی، عطر گل محمّدی را در جهان پخش کردهاند؟! جز سینهها و قلبهایی که همّ و غم و همّتی جز پیروزی شما ندارند تا به محل قدس شما برسند؟! جز...:
«شبی در اوائل سال 67 بود که ساعت 11 به خواب رفتند چون آن حالت آرامش و پایین بودن ریتم قلبشان نشان مىداد. در همان لحظه یک موشک به حوالى جماران خورد و صداى بسیار مهیبى داشت. در همان لحظه چشمهایمان به مونیتور بود که ببینیم حضرت امام چه وضعى دارند، ولى براى من تعجبآور بود که ایشان [ریتم قلبشان بالا نرفت و] نمی ترسید. اما در بهمن 67، ایشان چند شبى بود خواب نداشتند. بسیار بیقرار بودند و تعداد ریتم قلبشان بالا بود. برای ما سؤال پیش آمده بود که مشکل چیست؟ بعد از اینکه ایشان فتواى اعدام سلمان رشدى را اعلان کردند تازه ما فهمیدیم که ایشان حدود یک هفته، واقعا اذیت می شدند..»
#محمدصادق_حیدری
@msnote