eitaa logo
محمدصادق
154 دنبال‌کننده
646 عکس
118 ویدیو
22 فایل
کانالی برای انتشار نوشته های آقای محمدصادق حیدری و البته، گاهی مطالب مناسبتی نویسندگان دیگر ارتباط با ادمین: @mbalochi ادرس کانال ما در سروش sapp.ir/msnote ادرس کانال در ایتا Eitaa.com/msnote ادرس کانال در بله https://ble.im/msnote
مشاهده در ایتا
دانلود
36.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها را تسلیت عرض میکنم التماس دعا @msnote
17.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها را تسلیت عرض میکنم التماس دعا @msnote
•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─••• خُرده‌گمانه‌هایی درباره‌ی «و تحت ظلّ عفوک قیامی» ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🔸تقدیم به شهید یک و بیست دقیقه‌ی همه‌ی شب‌های جمعه🔸 ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🔹وسط دلبری‌های «ابوحمزه» در سحرهای ماه مبارک، فرازی بود که چشمک می‌زد و چالش درست می‌کرد و چرا و چطور راه می‌انداخت: «و تحت ظلّ عفوک قیامی... برخاستن و بلندشدن و ایستادن و برپاشدنم زیر سایه عفو توست...» و من لات‌بازی در می‌آوردم و وسط گریه‌های بقیه، توی ذهنم بحث می‌کردم و گیر می‌دادم که: «چیزی که زیر سایه عفو خداست، گناهان ماست و نه ایستادن‌مان. بلندشدن و ایستادن و بقیه‌ی کارهای روزمره‌ی ما بیشتر زیر سایه قدرتی که خدا به ما داده، جا می‌شود تا عفو خدا. مثل نماز که قیام‌مان را به قوّت و قدرت او ربط می‌دهیم و می‌گوییم بحول الله و قوّته اقوم و اقعد. پس عفو این وسط چه کار می‌کند و...» ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🔹 اما کمی که بزرگتر شدم و از اساتید یاد گرفتم که کلمات سیدالساجدین و پدران و فرزندانش، مثل ما عُرف‌زده‌های سطحی‌نگر نیست و چند لایه دارد، گفتم شاید بشود این فراز را هم طور دیگری معنا کرد. مثلا بیایم و حالت‌هایی غیر از ایستادن و بلندشدن را در نظر بگیرم تا شاید نقش «عفو» معلوم شود. حالت‌های غیر از قیام و ایستادن؛ مثل حالت به‌خاک‌افتادن و زمین‌خوردن: «فتری القوم فیها صرعی... (حاقه/7) قوم عاد را بعد از طوفان عذاب می‌بینی که زمین‌خورده و به خاک‌افتاده‌اند.» حالت‌هایی غیر از قیام و ایستادن؛ مثل به‌زانوافتادن و زانو زدن: «فو ربّک لنحشرنّهم و الشیاطین ثمّ لنحضرنهم حول جهنم جثیاً (مریم/68) به پروردگارت قسم که آنها را به همراه شیاطین محشور می‌کنیم و دور و بَر جهنم در حالی که زانوزده هستند، احضار خواهیم کرد» حالت‌هایی مثل به‌خاک‌افتادن بعد از عذاب و زانوزدن در کنار جهنم در آن دنیا، حالت‌های غیر از ایستادن بودند که در سایه دوری از رحمت و عفو الهی و بخاطر دشمنی با خدا شکل گرفته بودند. ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🔹در این دنیا هم، حالت‌هایی غیر از ایستادن و بلندشدن هست که همه‌شان در دوری از عفو خدا و فرار از مهربانی اولیائش ریشه دارند: حالت‌هایی مثل نشستن و خانه‌نشینی: «وَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَجَاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَکَ أُولُو الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَقَالُوا ذَرْنَا نَکُنْ مَعَ الْقَاعِدِینَ (توبه/86) و چون سوره اي نازل شود که: به خدا ايمان آوريد و همراه پيامبرش جهاد کنيد؛ ثروتمندان و قدرتمندان [منافق] از تو اجازه مي خواهند و مي گويند: بگذار که ما با کسانی باشیم که در خانه نشسته‌اند» و خدا هم در پاسخ‌شان می‌گوید: «و طبع علی قلوبهم... بر دل‌های‌شان مُهر زده شده.» حالت‌هایی مثل سنگین‌شدن و به‌زمین‌چسبیدن: «یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ما لَكُمْ إِذا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ‏ إِلَى الْأَرْض‏ (توبه/38) ای مومنان! شما را چه شده که وقتی گفته می‌شود در راه خدا و جهاد بسیج شوید، سنگین شده‌اید و به زمین میل پیدا کرده‌اید؟» و بعد خدا به این سنگین‌های چسبیده به زمین، وعده عذاب می‌دهد و «الَا تنصروه فقد نصره الله» می‌گوید و بی‌نیازیش را از کسانی که در جهاد به یاری رسولش نرفته‌اند، فریاد می‌کند.   ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🔹نشستن و خانه‌نشین شدن در وقت جهاد یا سنگین‌شدن و به زمین‌چسبیدن در هنگامه یاری اولیاء خدا، خیلی‌ها را از «قیام» و بلندشدن و ایستادن و به پاشدن دور کرده و این‌قدر همه‌گیر است که بشریت را بدبخت کرده و کرور کرور آدم‌ها را دچار به‌خاک‌افتادگی در عذاب یا زانوزدن‌ در کنار جهنم کشانده. این مریضی و این فلج خطرناک و همه‌گیر فقط با عفو و بخشش و رحمت خدا درست می‌شود و فقط اوست که می‌تواند مایی که بر سفره دنیا نشسته‌ایم و این‌قدر خورده‌ایم که سنگین شده‌ایم را بلند کند یا به تعبیر دلبری‌های ابوحمزه: «و تحت ظلّ عفوک قیامی»...  ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🔹_ تقدیم به مرد ، ایستاده در غبار قاعدین و استوار در برابر طوفان دنیا برای دفاع از اولیاء خدا، همو که بعد از آن همه مجاهدت در وصیت‌نامه‌ش از این نوشت:  «خداوندا! پاهایم سست است، رمق ندارد... اما یک امیدی به من نوید می‌دهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم. من... این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم.» و تقدیم به همشهریان غیور و مظلومش که در تشییع جنازه‌اش، که ایستاده در میانه فشار جمعیت جان دادند؛ گرچه خیلی‌ها به یادشان نباشند. ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• ادامه👇👇👇
🔹 از طرف امثال من که با نادانی یا ناتوانی، با معجونی از خلأ تئوریک و فقدان جرأت و جربزه در جهاد فرهنگی و جنگ اقتصادی، قدرت کمتر برای خودی و دست برتر برای دشمن درست کردیم و ناخواسته مانع قصاص خونش شدیم و «تمرین دسته‌جمعی انتقام» را _ که مقدمه بازگشت منتقم است _ عقب انداختیم. اما هنوز به عفو و رحمت و گذشت خدا امیدواریم که به قول اباعبدالله در دعای عرفه: «ام کیف لاتحسن احوالی و بک قامت... چطور حالم خوب نشود در حالی که به لطف تو برپاشده» یا به قول فرزندش در صحیفه سجادیه: «و اجعلنی اسوه من أنهضته بتجاوزک عن مصارع الخاطئین... مرا اسوه‌ی کسانی قرار بده که به خاک‌افتاده‌ ی خطا بودند اما تو با گذشت‌ت، آنها را از خاک بلند کردی.» از طرف به خاک‌افتادگانِ خطا و اهالی دنیا که با امید به عفو خدا، دنبال قیام و پیداکردن راه انتقام هستند؛ تقدیم به سردار نائب عامِ حضرت ولی‌عصر، سپهسالار ولایت‌فقیه؛ به شهید یک و بیست دقیقه‌ی همه‌ی شب‌های جمعه، حاج قاسم سلیمانی...  ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🖊: @msnote
•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─••• *مکتب سلیمانی و موانع انتقام سخت* ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• ـ «راست می‌گید. یادم میاد بعد از پیروزی‌های سال 61، بعضی از رده‌های سپاه رفتن دوره‌های دافوس خوندن و با دانش کلاسیک جنگ آشنا شدن تا بهتر تو جنگ خدمت کنن. بعد، وقتی تو طراحی عملیات‌ها ازشون مشورت خواسته می‌شد، همه‌ش اشکال می‌کردن و می‌گفتن این‌طوری که نمی‌شه، معقول نیست، علمی نیست و... کار به جایی رسید که امثال حاج قاسم یا شهید خرازی می‌گفتن اگه این دافوس‌خونده‌ها تو اتاق عملیات باشن، ما حاضر نیستیم عملیات کنیم.» این‌ها رو یکی از مسئولین نظام می‌گفت وقتی تحلیل مرحوم استاد ـ که آن موقع یعنی حوالی سال 94 هنوز از دست نداده بودیمش ـ از دفاع مقدس رو براش گفتیم. گفتیم که جنگ هم مثل همه چیز علمی و تخصصی شده و دکترین‌های متداول جنگ، ادامه درگیری با عراق رو غیرممکن می‌دونست و فقط وقتی چرخه شکست‌ها تموم شد و پیروزی‌ها رخ نشون دادن که جرأت امثال شهید حسن باقری، باعث شد در علم و تخصص متداول جنگی تصرف بشه و تغییرات بزرگی درش بوجود بیاد. تغییراتی که طراحی عملیات‌ها رو بر اساس «شهادت‌طلبی» ـ و نه «سخت‌افزارمحوری» ـ متحول کرد؛ تغییراتی که وجدانی و تجربی بودن و هنوز تئوریزه نشدن و همین خلا از عوامل اصلی قبول قطعنامه بود... اما بکارگیری‌شون توی درگیری منطقه‌ای با امریکا هنوز هم داره جواب می‌ده و لبنان و فلسطین و عراق و سوریه و افغانستان رو به چالشی بزرگ برای امریکا تبدیل کرده و... وقتی سردار عزیز شهید شد، با برادرانم در «حسینیه اندیشه» مباحثاتی داشتیم تا مباحث حاج‌آقا رو در این‌باره جمع‌بندی کنیم و تحلیلی از «مکتب سلیمانی» ارائه بدیم. بعد من متن اولیه‌ای رو که نتیجه مباحثات بود، نوشتم و قرار شد ویراستاری بشه اما چون تا چهلم شهید وقتی باقی نمونده بود، به همون صورت در خبرگزاری فارس و رسا منتشر شد و بعد هم اداره ارشاد قم چاپش کرد تا تو راهپیمایی 22 بهمن منتشر بشه. البته ضرورت اختصار باعث شده تا متن اجمال‌هایی داشته باشه که تفصیلش (مثال‌ها و توضیحات و...) رو می‌تونید تو فایل‌های صوتی سخنرانی شب چهارم و شب پنجم فاطمیه 98 توی کانال «حسینیه اندیشه» در ایتا و در بله پیگیری کنید. ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• این درک ناقص از مقام بلند اون بزرگوار، تقدیم به شهید یک و بیست دقیقه‌ی همه‌ی شب‌های جمعه و به مرحوم استاد ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• متن کامل تحلیل "مکتب سلیمانی و موانع انتقام سخت" در آدرس زیر: http://hosseiniehandisheh.ir/%d9%85%da%a9%d8%aa%d8%a8-%d8%b3%d9%84%db%8c%d9%85%d8%a7%d9%86%db%8c-%d9%88-%d9%85%d9%88%d8%a7%d9%86%d8%b9-%d8%a7%d9%86%d8%aa%d9%82%d8%a7%d9%85-%d8%b3%d8%ae%d8%aa/ ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🖊: سروش splus.ir/msnote ایتا Eitaa.com/msnote بله https://ble.im/msnote تلگرام https://t.me/msnote
•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─••• مردی که به قول زیارت جامعه کبیره، «التامّین فی محبه الله» و «المخلصین فی توحید الله» است و تمام وجودش را توحید و حبّ خدا پر کرده، عشق را طور دیگری معنا می‌کند. طور دیگر؟! همان طوری که به پیامبر گفت وقتی فردای ازدواج از علی پرسیده بود: «همسرت را چگونه یافتی؟» و علی در پاسخ، چه موحّدانه محبوبه‌اش را معرفی کرد: «بهترین یار بر طاعت خدا». البته که عظمت این پاسخ را کسی جز نبی‌اکرم درک نمی‌کرد؛ پیامبری که می‌گفت: «قرّه عینی فی الصلاه» و بعد به فاطمه‌اش هم می‌گفت: «یا قرّه عینی» و انگار به همان اندازه‌ای که ارتباط با خدا نورچشمش بود، زندگی با فاطمه و ارتباط با جمال الهی و دیدن زیبایی خدا از آینه‌ی فاطمه، چشمش را روشن می‌کرد. خلاصه من حدس می‌زنم که محمّد و علی خیلی خوب می‌دانستند وابستگی خداپرستیِ‌شان به فاطمه تا به کجاها اوج گرفته. مثلا تا جایی که فاطمه هر روز با نمازش برای علی می‌درخشید و خانه‌ی امیرالمومنین را پر از خداپرستی به رنگ فاطمه می‌کرد: «تزهر لامیرالمومنین فی النهار ثلاث مرات بالنور» و مردم مدینه که با این رنگ‌ها جور نبودند، با تعجب نزد پیامبر می‌رفتند و از رنگ‌ها و نورها سوال می‌کردند و پیامبر هم خانه علی و محراب فاطمه را به آنها نشان می‌داد. شاید به خاطر همین بود که پیامبر سه روز مانده به شهادتش، علی را به کناری کشید و گفت: «تو را به دو گُلم یعنی حسن و حسین سفارش می‌کنم [چون به جز آنها کس دیگری برایت نخواهد ماند] پس به زودی، دو رکن‌ وجودت از هم پاشیده خواهد شد.» و بعد تسکینش داد که: «خدا جایگزین من برای توست.» خیلی زود، اولین رکن علی رفت و علی، بی‌پیامبر شد. کمی بعد هم رکن دوم شکسته شد، و علی بی‌فاطمه. همه وجود علی را تکه‌تکه و پاره‌پاره کردند و حالا کسی نمانده بود جز خود خدا که باید جای خالی فاطمه را برای علی پُر می‌کرد. اصلا روایت شیخ صدوق که «علی، در یک شبانه‌روز هزار رکعت نماز می‌خواند» باید همین‌جا معنا شود آن هم در کنار روایت شیخ کلینی: «هر گاه چیزی علی را به سختی و نگرانی می‌انداخت، به نماز پناه می‌برد.» انگار هر یک شبانه‌روز زندگی با فاطمه‌ای که «بهترین یار بر طاعت خدا» بود، به اندازه هزار رکعت نماز، علی را به خدا بیشتر نزدیک می‌کرد و حالا که همه وجودش را متلاشی کرده بودند و فاطمه را، رکن توحیدش را، تکیه‌گاه عبودیتش را از او جدا کرده بودند و به سخت‌ترین سختی افتاده بود، باید پناه می‌برد به هزااااار رکعت نماز در یک روز.... اصلا می‌شود عقلانیت عاجز بشر را توجیه کرد تا از این به بعد اگر خواست «فاطمه» را تعریف کند، این طور دست و پا بزند: «جای خالی‌ش، روزانه هزار رکعت نمازِ مردی را می‌طلبید که یک ضربت شمشیرش، از عبادت جن و انس برتر بود.» ••─━⊱✦▪️✦⊰━─•• 🖊: سلام الله علیها سروش splus.ir/msnote ایتا Eitaa.com/msnote بله https://ble.im/msnote تلگرام https://t.me/msnote